ایران صفوی: نوزایی امپراتوری ایران. اندرو جی. نیومن. ترجمه بهزاد کریمی. تهران: نشر نقد افکار، ۱۳۹۳. ۴۸۰ص.
سی و پنج سال از انتشار نسخه انگلیسی ایران عصر صفوی راجر سیوری (کمبریج، ۱۹۸۰)[۱] و بیش از سی سال از ترجمه فارسی آن به قلم احمد صبا (کتاب تهران، ۱۳۶۳)[۲] میگذرد و با آنکه کتابهای متعددی در این سه دهه درباره دوران صفوی منتشر شده، اما هیچکدام جای تاریخ عمومی سیوری را در دانشگاههای داخل یا خارج از ایران، بهویژه برای دانشجویانی که گامهای نخست در شناخت تخصصی صفویه را بر میدارند، نگرفتهاند.[۳] اما به نظر میرسد پژوهش شیعهشناس امریکایی و استاد دانشگاه ادینبرو اسکاتلند، اندرو جی. نیومن[۴]، که نزدیک یک دهه از انتشار نسخه انگلیسی آن میگذرد و بهتازگی توسط دکتر بهزاد کریمی[۵]، صفویشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه میبد به فارسی ترجمه شده است[۶]، قابلیت آن را دارد که به عنوان یک منبع جایگزین به دانشجویان معرفی شود.
نوشتههای مرتبط
ایران صفوی: نوزایی امپراتوری ایران[۷] قصد دارد مروری روزآمد و جدید بر آخرین یافتههای مطالعات صفویه باشد. این اثر علاوه بر اسناد و آثار شناخته شده گذشته، نتایج پژوهشهای گستردهای که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عمل آمده را نیز در نظر داشته، از همه آنها بهره بُرده است.
به لحاظ کمّی، این کتاب چندان حجیم نیست و متن اصلی و پینوشتهای آن حدود ۲۰۰ صفحه را در بر میگیرد. دو ضمیمه ارزشمند نیز پس از متن قرار گرفتهاند که نخستینِ آن، سالشمار همراه با شرح وقایع مهم است. ضمیمه دوم فهرستی از نسخههای در دسترس از وقایعنگاریها و سفرنامههای سیّاحانی است که مشاهدات خود از ایران عصر صفوی را ثبت و ضبط کردهاند. در این ضمیمه، اطلاعات خوبی از نسخ ترجمه شده به زبانهای اروپایی و بهعکس نیز ذکر شدهاند.
پس از بخش مفصل پینوشتهای فصول که خود یک منبع بسیار غنی برای مطالعات بیشتر و تخصصی درباره صفویه است، یک کتابشناسی از برگزیده منابع به زبانهای غربی و یک فهرست کوتاهتر از منابعی که بیشتر فارسی هستند آمده است. در انتها نیز یک نمایه جامع، شامل نامها، جایها، آثار، و شخصیتها قرار دارد. آنچه در این میان جا داشت که از سوی مؤلف یا مترجم در کتاب گنجانده شود، آوانگاری نامهای خاص و نیز واژهنامه یا اصطلاحنامهای است که واژگان و اصطلاحات ترکی یا عربی خاص را برای غیرمتخصصان توضیح دهد؛ اصطلاحاتی چون قوللر آغاسی، قورچیباشی، صدر، شیخالاسلام، و نظایر آنها.
چنان که اندرو جی. نیومن خود نیز نوشته است، اساساً قصد نداشته «دانش متعارف» یا «کلیشههای رایج» درباره تاریخ صفویه را با یافتههای بیش از بیست و پنج سال پژوهش خود (تا زمان انتشار نسخه انگلیسی) در این زمینه روزآمد کند، اما آنچه در این باره گردآورده قابل توجه است. او بهخوبی جسارتِ به چالش کشیدنِ دیدگاه تاریخنگارانه جاافتاده درباره صفویان را با طرح نگاهی تازه به خرج داده است.
نویسنده در این کتاب رویکردی بازنگرانه دارد. چارچوب ساختاری روایت به شکل متعارف بر اساس ترتیب وقوع رویدادها در عصر حاکمان صفوی است: از شاه اسماعیل تا شاه سلطان حسین همراه با یک مؤخره. این مؤخره حاوی خلاصهای از بحث، نگاهی به تاریخ و یا به نحوه پرداختن به صفویه بعد از دوران صفوی است. اما هسته اصلی دیدگاه تازه نیومن، برعکس روش سنّتی که اغلب به بیان دلایل فروپاشی این سلسله در ۱۱۳۵ق با ذکر کاستیها و افول صفویان میپردازد، در بررسی دلایل دوام این سلسله (۱۱۳۵ق-۹۰۷ق) با نگاهی انتقادی است. در واقع مقصود نیومن نگاهی برای تغییر حقیقی الگوهای گذشته است. او برای این کار در سطح نظری- براساس آنچه خود بهدقت درباره چگونگی شکل گرفتن این اندیشه بیان کرده- از جین رالف گارثویث[۸] و پاملا کایل کراسلی[۹] ، مورخ برجسته تاریخ چین جدید، بهره برده است.
چارچوب نظری کتاب متکی بر جامعیت «گفتمان» پادشاه نسبت به گروهی از هواداران سیاسی- اجتماعی است که با هم ناهمسو و یا مخالف هستند. در اینجا «گفتمان» اشاره به اقدامات و سخنان و فرامین حکمران یا شاه دارد که به شکلی نمادین در ارتباط با یکدیگرند و هدف از آنها مشارکت دادن گفتمانهای گروههای سیاسی- اجتماعی مختلف در هسته مرکزی «حکومت» است که متفاوت و شاید ضدّ هم باشند. باید توجه کنیم که نویسنده تعمداً از به کاربردن واژه «حکومت» پرهیز میکند و ترجیح میدهد از صفویه با عنوان «پروژه»، «سامان سیاسی» یا «قلمرو» استفاده کند تا مانع از اختلاط میان مفهوم مدرن دولت- ملّت و ساختار پیشامدرنی گردد که در دوران سلسله صفوی شکل گرفت. البته میتوان گفت که نویسنده میتوانست به تبیین تفاوت معناشناختی واژه «حکومت» از بافتهای پیشامدرن در مقدمه بسنده کند (و این احتمالاً فهم ریشه مفهوم مدرن حکومت را آسانتر میکرد) اما این کار، در نهایت امری سلیقهای است.
پادشاهی صفویه با فراگیر شدن چشمگیر آن، یعنی همکاری بیشترین گروههای اجتماعی و گفتمانهای بیگانه با یکدیگر در هسته مرکزی پروژه (اسلام [تشیع] به مثابه دین، ترکان به مثابه سربازان قبیلهای نظامی، تاجیکان به مثابه دیوانیان و گفتمان ایرانی به مثابه گفتمان فرهنگی مسلط، صص۳۳-۳۲) متحول میشود. به این ترتیب، اتحاد دو شاخه ایلات جنگاور ترک و دیوانسالاران ایرانی در عصر شاه عباس اول (۱۰۳۸-۹۹۵ق) جای خود را به عنصر غلامها میدهد. نیومن استدلال میکند که اگرچه در روزهای پایانی صفویه، توازن گفتمان یادشده آشکارا به سود شکل سختگیرانه فقاهت یا دین تغییر یافت، گفتمانهای فلاسفه و صوفیها همچنان جایگاه خود را در هسته مرکزی حفظ کرد. آسانی انتقال قدرت به ولیعهدِ شاهِ درگذشته در زمان شاه سلیمان (۱۱۰۵-۱۰۷۷ق) و شاه سلطانحسین (۱۱۳۵-۱۱۰۵ق) در مقایسه با مشکلات کلانی که موجودیت حکومت صفوی را در عصر شاه اسماعیل (۹۳۰-۸۹۳ق) و شاه تهماسب (۹۸۴-۹۳۰ق) تهدید کردند، به عنوان نشانه دیگری از ظهور ساختاری دیده میشود که همزمان گفتمانهای عناصر متشکله متضاد خود را سازگار ساخته و ترقی بخشیده است.
در حالی که الگوی پیشنهادی نیومن در حوزه ساختار قدرت به طور کلی متقاعدکننده و جذاب است، اما اشکالاتی نیز در بر دارد. یکی از کاستیهای آن، همبستهسازی سُستِ فضای اقتصادی در یک تصویر عمومی است. منافع و مضار اقتصادی همواره بخشی از گفتمان نمادین حاکم بر جامعه نیستند. اگرچه توضیحات مجابکنندهاند که چگونه دستاورهای بلندمدت اقتصادی شماری از گروههای غیرنخبه (خارج از عناصر اصلی ساختار قدرت) به بهبود منافع آنها در پروژه صفوی و مشروعیت آن انجامید، اما به نظر میرسد که او ناکامیهای اقتصادی را به همین نسبت در روایت خود برجسته ندیده است.
علاوه بر این، در ذات این الگو این تهدید نهفته است که تمجید از حکومت صفوی به بهای از دست رفتن تحلیل انتقادی و نادیدن رویکردهای ناهنجاری تمام شود که در آن حکومت برای حل برخی مسائل به کار میرفتهاند؛ امری که بیتردید در تاریخ نادر نیست و تنها شامل عصر صفوی نیز نمیشود. برای مثال، روایت پایان حکومت صفوی را میتوان نوعی سنگ محک در این باره در نظر گرفت. در حالی که به طور معمول، شاه سلطانحسین را مسئول اقدام ناکافی در برابر تهدیداتی میدانند که متوجه تاج و تخت و قلمرو او بود، اما نیومن چنین استدلال میکند که او در طول سه دهه حکومت خود، در موارد متعدد، با کفایت با شورشهای کمابیش مشابه برخورد کرده بود و صرفاً مسئول دانستن او در آنچه پیش آمد تفسیر معتبری نیست. ممکن است این نقد درباره آثار گذشتگان درست باشد، اما به نظر میرسد که نیومن نمیتواند توضیح جایگزین قابل قبولی برای آنچه مردود شمرده، ارائه کند. او در گزارشش، سقوط پایتخت صفویه را ناشی از یک اتفاق کمابیش توجیهناپذیر میداند (صص ۱۷۳-۱۷۱). ممکن است در واقع چنین باشد، اما مورخ باید توضیح موجهتری ارائه کند.
رویکرد تازه نیومن در پرداختن به تاریخ صفوی حاکی از آن است که وی تلاش جدّی داشته تا به تاریخنگاریهای پیش از خود نگاهی بازنگرانه بیاندازد و به جای پرداختنِ صِرف به رویدادهای قدرت و تحولات سیاسی، به جنبههای گوناگون جامعه، چون دستگاه دین و روحانیت، اوضاع و روابط تجاری و بازرگانی، نقشِ نخبگانِ جامعه در روند توسعه اجتماعی، اقتصادی و عمرانی، نقش زنان در دستگاه قدرت، نقش روابط خویشاندی در قدرت، آثار هنری و ادبی و مسائل متنوع دیگر بپردازد.
نیومن در فهرست بلند منابع خود، تنها به سیاهه کردن نام کتابها و پژوهشها بسنده نکرده و از سایر منابع گوناگون تاریخنگاری چون کتیبههای سردر مساجد و بناهای عصر صفوی، اسناد موقوفات و مکاتبات موجود در دربارهای اروپایی و … بهره برده و این بر جامعیت اثر او تا حد زیادی افزوده است.
جدا از محتوای اثر، باید به نقش بسزای مترجم نیز اشاره کرد که به واسطه احاطه بر تاریخ صفوی، برخی اشکالات و کاستیهای کتاب را که بیشتر ناشی از عدم حضور مؤلف در ایران است در پانوشتها با توضیحات دقیق و کامل جبران کرده است. این موضوع خصوصاً درباره معرفی هنرمندان عصر صفوی و آثارشان بسیار بیشتر به چشم میخورد.
آشکار است که مترجم وسواسی جدّی در رعایت شیوه خط و استفاده از علائم سجاوندی، برگردان اسامی غیرایرانی به حروف فارسی، ارائه املای لاتین نامهای فرنگی، برگردان دقیق اصطلاحات فقهی، و انتخاب واژگان داشته است. مترجم در عین وفاداری به متن و با آن که نیومن از جملاتی گاه بسیار طولانی برای بیان به اجمال همه جزئیات وقایع و موضوعات مورد نظر خود بهره برده است، توانسته بهخوبی مفهوم جملات را با رعایت دقیق شکل درست نامها و اصطلاحات خاص عصر صفوی بیان کند.
البته ممکن است بتوان برای انتخاب برخی واژگان چون «قبیله» به جای «ایل» برای اشاره به گروههای صاحب قدرت در عصر صفوی و یا «تاجیکان» که در اصل واژهای چینی برای اشاره به پارسیزبانان یا ایرانیان بومی است، بر مترجم خرده گرفت، اما به هر روی زبان علمی شیوا و روان بهزاد کریمی در ترجمه این اثر از امتیازات بارز ترجمه فارسی آن به شمار میرود.
[۱] R. M. Savory, (1980) Iran Under the Safavids, Cambridge: Cambridge University Press.
[۲] این اثر توسط کامبیز عزیزی نیز نخستین بار در ۱۳۶۶ ترجمه شد و به چاپهای متعدد نیز رسید.
[۳] Christoph Herzog, “Book Reviews”, Journal of Islamic Studies (2007) 18 (2): 259-261.
[۴] دیگر آثار اندرو نیومن:
Islamic medical wisdom: the Ṭibb al-aʼimma, Ispahany, B. (Translator) & Newman, A. (ed.) 1991 London: Muhammadi Trust. 219 p. The formative period of Twelver Shīʻism: Ḥadīth as discourse between Qum and Baghdad, Newman, A. 2000 Richmond, Surrey: Curzon. 222 p. (Culture and civilisation in the Middle East) Society and culture in the early modern Middle East: studies on Iran in the Safavid period, Newman, A. (ed.) 2003 Leiden: Brill. 419 p. (Islamic history and civilization. Studies and texts; vol. v. 46) Twelver Shi`ism: Unity and Diversity in the Life of Islam, 632 to 1722, Newman, A. J. Nov 2013 Edinburgh: Edinburgh University Press. Minority Reports: Twelver Shi`i Disputation and Authority the Buyid Period, Newman, A. J. 2014 The Study of Shi’i Islam: History, Theology and Law. I.B. Tauris
[۵] دیگر آثار مترجم:
بهزاد کریمی، ناصرالدین شاه قاجار پنجاه سال سلطنت، (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، ۱۳۹۲).
هرمز ابراهیمنژاد، «پزشکی، سلامت عمومی و حکومت قاجار: الگوهای نوسازی پزشکی در ایران سده نوزدهم»، ترجمه بهزاد کریمی و مهسا خلیلی، (تهران: نشر ماهی، ۱۳۹۴) (در دست انتشار).
[۶] گفتنی است این اثر با ترجمه عیسی عبدی و ویراستاری مینا غرویان نیز از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه (۱۳۹۳) منتشر شده است.
[۷] Andrew J. Newman (2006), Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire, London: I. B. Tauris Ltd.
[۸] Garthwaite, Gene Ralph (1933- )
[۹] Crossly, Pamela Kyle (1955- )
این مطلب در چهارچوب همکاری های انسان شناسی و فرهنگ و نشریه جهان کتاب منتشر شده است.