انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نوروز؛ چهار دوره، چهار روایت، چهار سفرنامه‌نویس

نوروز؛ چهار دوره، چهار روایت، چهار سفرنامه‌نویس(پیترو دلاواله، کارستن نیبور، هینریش بروگش و فرد ریچاردز)

نوروز از اعیاد بزرگ ایرانیان است که درباره‌اش نوشتن هم سهل است و هم سخت. سهل است چون با خون عجین است و با جان به در شود. سخت است چون اندیشمندان بزرگی پژوهش کرده‌اند و نوشته‌اند. نگارنده بر آن شد روایت چهار مسافر- مورخ در چهار دوره تاریخی را بکاود. نوروز را در آئینه فکر و نوشته‌های آن‌ها بجوید و اهم مطالبشان را طبقه‌بندی کند. فایده چیست؟ آیا پایبندی ایرانیان(هم مردم و شخص شاه) به نوروز و رسومش در چهار دوره صفوی، زندیه، قاجار و پهلوی اول قابل مطالعه است؟ اگر چه سوال کلی‌تر از آن است که با مطالعه و متن‌پژوهی چهار سفرنامه پاسخ داده شود اما می‌توان سررشته‌ای متین در دست گرفت.

نخست: نوروز در آئینه نوشتار پیترو دلاواله
پیترو دلاواله در تاریخ ۱۶۱۷میلادی، مصادف با دوره شاه عباس صفوی، به اتفاق همسر خود، بانو معانی، به ایران سفر می‌کند.دلاواله در دو بخش به طور مشخص به نوروز اشاره و توضیحاتی می‌دهد.محورهای اصلی متن حول موضوعاتی چون: تعریف، آداب و رسوم و عادات شاه در ایام می‌گردد.
تعریف:”ایرانیان آغاز بهار را که ابتدای سال شمسی است، نوروز می‌گویند و فرا رسیدن آن را جشن می‌گیرند.”(دلاواله،۱۳۹۱: ۴۹) او در جایی دیگر از متن که به نظر می‌رسد بار دیگر جشن نوروز را از نزدیک مشاهده نموده و مدت اقامتش در ایران بیشتر بوده است به شرح مراسم می‌پردازد و می‌نویسد:”بیست و یکم مارس، مصادف با نوروز و آغاز سال خورشیدی است، که نزد ایرانیان بسیار عزیز شمرده می‌شود.”(همان:۱۶۰)
دلاواله با تحقیق و تدقیق نوشته است. از ذکر جزئیات نیز روی‌گردان نبوده و به گونه‌ای به نوروز پرداخته که خواننده حس حضور زمانی و مکانی را در ‌می‌یابد.
آداب و رسوم: موضوع دیگری که نظر دلاواله را به خود جلب کرده رسم‌هاییست که ایرانیان در روزهای نوروز به جا می‌آورند. “این جشن عبارت است از: عیدی دادن زیردستان به بزرگ‌ترها- به این مناسبت شاه نه تنها از تمام وزراء، بلکه از سراسر مملکت هدایایی دریافت می‌کند- و پوشیدن لباس نو و خوردن و نوشیدن و گردش در خارج شهر. معمولا هر کس از نوروز به بعد، برای خود روزی را انتخاب می‌کتد و طی آن به گردش و تفریح می‌پردازد.”(همان: ۴۹)
عادات شاه: دلاواله علاوه بر آن‌که به رسوم رایج در میان مردم پرداخته از شخص شاه نیز غفلت نورزیده است. ” در این روز شاه، قاعدتا بارعام می‌دهد و هدایای سران و فرماندهان را دریافت می‌کند؛ ولی این مرتبه به علت بدی هوا یا مناسب نبودن ساعت و یا به طوری که شایع است، به دلیل کسالت، نه تنها آن روز]روز نوروز[ بلکه روزهای بعد نیز از حرم‌سرا بیرون نیامد.”(همان: ۱۶۰)

دوم: نوروزپژوهی در سفرنامه کارستن نیبور
کارستن نیبور مساح، مورخ و شرق‌شناس آلمانی در زمان زندیه(۱۲۰۹-۱۱۶۳م) به ایران سفر کرد. در میان سفرنامه‌نویسان مسافر در ایران کمتر شخصی چون نیبور دقیق و بی‌حب و بغض نوشته باشد. شاید شغلش که مساحی و نقشه‌برداری است نگاه او را طوری پرورانده که همه چیز را با دقت می‌نگرد و با جزئیات می‌نویسد. دوره زندیه دوره‌ایست کوتاه و تعداد مستشرقینی که به ایران سفر کرده‌اند نیز اندک است و انگشت شمار لذا سفرنامه کارستن نیبور موهبتی درخور توجه است. در بخش”شرح تحت جمشید” نیبور ذیل رویدادها و روزنوشته‌های سال ۱۷۶۵میلادی می‌نویسد: ” روز نوزدهم مارس[۱۷۶۵] در خانه‌ام مشغول نقاشی بودم. روستایی‌ها فکر کردند، که من تدارک جشن نوروز را می‌بینم. کلانتر پرسید، نوروز چه موقع است؟ (نوروز ایرانی‌ها همان روزی است، که در عهد باستان بوده است.) به کلامتر گفتم، که چند روز دیگر طول شب و طول روز برابر خواهد شد. از این‌روی فوراً تصمیم گرفته شد، که در این ده روز]از[ بیستم مارس- بدون توجه به این‌که روستاهای اطراف در چه روزی جشن خواهند گرفت- نوروز گرفته شود.” شاید برای نیبور پذیرش استمرار تاریخ نوروز از گذشته‌های دور تا روزگار زندیه سخت بوده است. اما وی با بیان تعجب خود از این پیوستگی ما را به استحکام جشن، سنت و فرهنگی ملتفت می‌کند که با گذراندن جنگ‌ها و سلسله‌ها و تغییرات همه‌گونه باز هم بر خارای ایام سبز مانده است.
آداب و رسوم: نیبور در ادامه شرح عید نوروز به آداب و رسوم اشاره می‌کند: “روز بیستم ماه مارس روستایی‌ها لباسی بهتر از معمول پوشیده بودند و در این روز کار نکردند. لباس بهتر پوشیدن و کار نکردن تنها نشانه‌هایی بود از این که این روز، روز عید است و چون ماه رمضان بود، آن‌ها تمام روز اجازه خوردن چیزی را نداشتند. البته شب جبران نخوردن روز را کردند، اما در منتهای سکوت و آرامش.”(نیبور، ۱۳۵۴: ۱۴۶-۱۴۵)

سوم: نوروز در سفری به دربار سلطان صاحبقران
در میان هر چهار منبع مورد مطالعه مقاله، این کتاب توصیف بیشتری نسبت به سایرین دارد. بروگش با اشاره به اهمیت نوروز و جایگاه آن در نزد ایرانیان آغاز می‌کند و می‌نویسد:” عید نوروز نزدیک بود و تقریبا فرا می‌رسید. کلمه”نوروز” تقریبا برای تمام ایرانیان یک کلمه سحرآمیز و معجزه‌آساست؛ باشنیدن ان قلب همه می‌تپد و چهره همه خندان می‌شود و به یاد آن و به امید نوروز آینده که ورزگار بهتری داشته باشند، تمام گرفتاری‌ها و مشکلات کنونی خود را تحمل می‌کنند و تمام سال را در آرزوی رسیدن نوروز هستند.” (بروگش، ۱۳۸۹: ۶۱۹)همان‌طور که از متن هویداست، بروگش به توصیف خود لعاب احساس افزوده و احوالات نوروزی ایرانیان را شرح داده است. بروگش علاوه بر پرداختن به عید نوروز از تدارکات و چهره شهر پیش از فرا رسیدن بهار نیز سخن می‌گوید.
تاریخچه نوروز از دیدگاه بروگش: جستجو و مطالعه منابع نشان از وحدت آراء مستشرقین و سفرنامه‌نویسان دال بر قدمت نوروز داشت. در این میان بروگش به سابقه طولانی نوروز اشاره کرده و آغاز سال خورشیدی را از منظر تغییرات صور فلکی نیز شرح داده است. “نوروز مصادف با پایان زمستان و تحویل برج حوت به برج حمل و آغاز فصل بهار است.”(همان: ۶۱۹) رونق نجوم و ستاره‌شناسی در بین ایرانیان عصر ناصری توجه بروگش را به خود جلب نموده و نوشته: ستاره شناسان و منجمین ایران در تقویم اسلامی، به دنبال ساعات سعد و نحس هستند و با تعیین این ساعات برای شاه و شاهزادگان دستمزد خوبی دریافت می‌کنند. از چندی قبل از نوروز کوشش بسیار می‌کنند که وقت دقیق تحویل آفتاب به برج حمل را با دقت ثانیه تعیین کنند و آن را اعلام نمایند که همه مردم در وقت تحویل سال بتوانند مراسم سنتی و باستانی خود را انجام دهند.”(همان: ۶۲۰)
نوروز و شهر به روایت بروگش: “کسانی که در روزهای قبل از نوروز در ایران باشند مشاهده می‌کنند که چه تحرک و فعالیتی در تمام طبقات مردم پیدا می‌شود..” (همان:۶۱۹) او به خوبی تهران عهد ناصری در ایام نوروز را توصیف می‌کند. “در وسط سبزه‌میدان و جلوی دروازه جنوبی محله ارگ، چادرهای بزرگی زده و زیر آن چادرها دکان‌های موقت به وجود می‌آورند.”
نوروز ناصری و رونق بازار: “بازارها و خیابان‌ها شلوغ می‌شوند و مردم لباس می‌خرند و می‌پوشند، خرید و معامله می‌کنند و کالائی را سفارش می‌دهند، از دکان‌ها شیرینی و آجیل می‌خرند و با خود می‌برند. همه اشتیاق زیادی به خرید پیدا می‌کنند و برای فرا رسیدن نوروز آماده می‌شوند. تجار چشم امیدشان به رسیدن نوروز است که بتوانند اجناس خود را به فروش برسانند. و تجار فرنگی که در ایران هستند مخصوصا بهتر از هر خارجی دیگری اهمیت نوروز را می‌دانند زیرا اغلب معملات مهم آنها در همین ایام انجام می‌پذیرد. حتی کاروان‌های حامل بار و کالا سعی می‌کنند لااقل یک ماه قبل از نوروز خود را به تهران برسانند تا بتوانند این کالا را در ایام عید بفروشند.” (همان: ۶۱۹) ظاهرا از همان هنگام تا کنون قنادی‌ها پیش از نوروز کسب و کارشان رونق بیشتری داشته که بروگش هم در سفرنامه‌اش به این موضوع اشاره کرده است. “دکان‌های شیرینی فروشی کارشان رواج و رونق زیادی دارد و انواع شیرینی‌جات مختلف و بومی ایران را می‌پزند و برای فروش، عرضه می‌کنند.” (همان:۶۲۰)
بروگش از رسوم رایج ایرانیان عهد ناصری می‌گوید: به خرید، به تمهیدات هفت‌سین و سایر موارد نوروزی اشاره می‌کند. متن بروگش حاوی نشانه‌هاست. نشانه‌های نوروزی، نگارنده بر این عقیده است که این سفرنامه می‌تواند نمای تصویری خوبی مصور کند. “برای عید نوروز، ایرانیان باسلیقه، معمولاً در باغچه‌های کوچک منزل خود یا در گلدان‌هایشان گل‌هایی پرورش می‌دهند که نام آن‌ها با “س” شروع می‌شود. از جمله گل سنبل که بیدار شدن طبیعت را پس از یک خواب طولانی زمستانی با این گل جشن می‌گیرند.”(همان: ۶۲۰) سپس وی به سنت عیدی دادن بزرگترها و انتظار ستاندن عیدی از سوی کودکان اشاره کرده و نه تنها از منظر کبر و صغر سن بلکه از لحاظ والایی منصب و فرادست و فرودست نیز این چشمداشت وجود داشته است. بروگش لباس‌های نو و تمیز مردم را وصف می‌کند که در ایام نوروز به تن داشته‌اند. از سنت‌های دیرینی که تا همین حالا نیز در ایران ساری و جاریست، دید و بازدید نوروزی است که بروگش می‌نویسد:” ]مردم[ برای دید و بازدید نزد یکدیگر می‌روند……آشنایان وقتی در کوچه به هم می‌رسندروبوسی می‌کنند و تبریک می‌گویند. قبل از تحویل سال، تمام ایرانی‌ها به حمام می‌روند تا چرک و کثافت بدن را همراه بدی‌های سال از خود دور کنند و پاک و منزه قدم در آستانه‌ی سال نو بگذارند. بدین امید که بر آن‌ها مبارک و میمون باشد. کمی پیش از تحویل سال نیز لباس‌های نو می ‌پوشند و چراغ‌های خود را آماده می‌کنند تا به محض شلیک توپ‌ها، تحویل سال نو را که اعلام کردند آن‌ها روشن کنند.”(همان: ۶۲۱)
حکایت بروگش از سلطان صاحبقران و عادات و رسوم وی در نوروز: تاریخ ذوق هنری ناصرالدین‌شاه را بازگو کرده و همگان می‌دانند که سلطان صاحبقران عکاس بودند و گاهی می‌نوشتند و عکس‌های خویش اندازش هم بسیار. بروگش از حضور ناصرالدین‌شاه در بازار پیش از نوروز می‌گوید. شاه که قصد ورود به بازار را می‌نموده، سبزه میدان قرق می‌شده است.” معمولا سبزه میدان را قرق کرده و کسی را به آن راه نمی‌دهند و فقط همرهان شاه و درباریان او اجازه ورود به سبزه میدان را دارند…..”(همان: ۶۲۰)
سلام نوروزی: بروگش به دو مراسم “سلام کوچک” و “سلام عام” اشاره می‌کند که بنا بر جامعه هدف تقسیم‌بندی شده است. سلام نخست مختص افراد خانواده و نزدیکان بوده و در داخل ارگ سلطنتی و در همان روزی که سال تحویل می‌شد، انجام می‌شده است. اما سلام عام به گونه‌ای دیگر بوده است. ” دراین سلام، شاه در ایوان ساختمانی از قصور بلند که مشرف بر حیاط بزرگی در نزدیکی سبزه میدان است بر تخت می‌نشینند و از این ایوان کلیه کسانی را که در آن حیاط بزرگ آمده‌اند می‌بیند؛ این ایوان دارای پرده‌های بلند و بزرگی است که آن‌ها را کنار زده‌اند کسانی که در مراسم سلام عام شرکت دارند عبارتند از افسران و صاحب منصبان عالی‌رتبه، اعیان و اشراف، روحانیون و مقامات مهم و عالی‌رتبه دولتی و شاهزادگان که هر یک در قسمت‌های مختلفی که قبلا تعیین شده است صف می‌کشند و می‌ایستند تا شاه و یا به قول خودشان قبله عالم را با شکوه و جلال زیاد در عید نوروز ببینند.”(همان:۶۲۲)
بروگش در ادامه به لباس ناصرالدین‌شاه در نوروز اشاره می کند.
مدیحه سرایی شعرای دربار نیز بخش‌هایی دیگر از مراسم است که هر یک از شاعران حمد و ثنا گوی دربار به نوبت به نزد شاه آمده و کمالات و اوصاف نیک وی را بر می شمرده‌اند.
شادیانه‌های نوروزی مردم: در خانه‌ها، افراد خانواده دور هم جمع می‌شوند و ادعیه سال نو می‌خوانند. از همه جا غریو شادی و خوشحالی بلند می‌شود و در خیابان‌ها و کوچه‌ها و بازار و خانه‌ها دادن و گرفتن عیدی ادامه دارد.”(همان: ۶۲۵) بازی نیز از جمله تفریحات روز عید بوده و افراد کشتی می‌گرفتند و…”در مراسم شادی و جشن مردم که در جلوی بازارچه مروی جریان دارد شرکت می‌کند]شاه[. در این مراسم چند نفر کشتی ‌می‌گیرند، عده ای روی طناب بازی می‌کنند.چند نفر با طبل و شیپور میرقصند و عده‌ای هم برای سرگرمی مردم چشم‌بندی می‌کنند.”(همان:۶۲۱)
نیبور هم مانند دلاواله هنگام ماه رمضان در ایران بوده است. و علت بی‌رونقی جشن‌ها را همزمانی با رمضان دانسته است.

چهارم: سفرنامه فرد ریچادز
فرد ریچاردز در زمان رضاخان به ایران سفر کرد. او نیز همانند مسافرین پیشین بخشی از سفرنامه‌اش را به نوروز اختصاص داده است. او با ذکر تاریخچه نوروز آغاز می‌کند و تاریخ مبدأ را زمان جمشید می‌داند و به زعم خود جمشید را با سلیمان ایرانی یکی می‌داند.” مسلمانان و زرتشتیان هر دو، نوروز را جشن می‌گیرند. می‌گویند به جای آوردن این مراسم از زمان جمشید بزرگ(سلیمان ایران) که هزاران سال قبل از طوفان نوح سلطنت می‌کرده، معمول بوده است.”(ریچاردز، ۱۳۸۹: ۹۵) وی همین قدر به مباحث تاریخی اکتفا نموده و شروع به توصیف آداب و رسوم نوروزی رایج در عصر پهلوی اول می‌کند.” جشن نوروزی دو هفته به طول می‌انجامد. در طی این مدت، دید و بازدیدهای خانوادگی انجام می‌گیرد و شیرینی و نقل در خانه‌های ایرانیان فراوان است. چه، مگر جمشید بزرگ نبود که به خواص نیشکر پی برد و دستور داد که از شیره ان قند تهیه کنند؟……”(همان:۹۵)
سفرنامه ریچاردز به زمان حال نزدیک است این مورد، قدر و قیمتی برای این منبع تعیین می‌کند. “بنابراین جای تعجب نیست که کودکان ایرانی تا این اندازه به نوروز و متعلقات آن علاقمند باشند. ایرانیان به این سنت قدیمی اعتقاد دارند که هر کس در بامداد نوروز قبل از سخن گفتن، دهان خود را شیرین کند و بدن خود را به روغن بیالاید، در ان سال اتفاقات ناگوار برایش نخواهد آمد. تقریبا همه مردم به حمام می‌روند و جامه نو بر می‌کنند. پسر بچه‌ها در دهات پیراهن نو می‌پوشند.”(همان: ۹۶-۹۵) ریچاردز از این قسمت که می‌گذرد و کلیات نوروز را وصف می‌کند به طور اختصاصی اصفهان و رسوم اصفهانیان را مطرح می‌کند.” هنگامی که مراسم بامداد نوروز پایان می‌یابد آن عده از مردم اصفهان که می‌توانند، با شتاب به سوی زاینده‌ رود می‌روند تا بعدازظهر و عصر را در کنار رود بگذرانند.”(همان: ۹۶) زین پس ریچاردز تفریح عصر روز اول عید را با جزئیات بسیاری ذکر و وصف می‌کند. به سنت نقالی و خواندن شاهنامه و داستان رستم و سهراب اشاره ‌می‌کند و از آواز خواندن مردم می‌گوید. شیوه آوازخوانی و موسیقی را نقد می‌کند و برای مخاطب نوروز اصفهان عصر پهلوی ایرانی را به رشته تحریر درمی‌آورد.

و اما جمع‌بندی……
چهار سفرنامه بررسی و دیدگاه و توصیف چهار سفرنامه نویس از چهار دوره صفوی، زندیه، قاجار و پهلوی اول مطالعه شد. اگر چه ذکری از بسیاری از مراسم و جشن‌های ایرانی در این آثار نرفته است اما در همه آن‌ها به نوروز پرداخته شده است. در ضمن هریک از منابع به پیشینه نیز رجوع نموده و سوابق تاریخی بیشتری را پیش‌روی مخاطب می‌گذارد. نگارنده بر این اعتقاد است که محتوای پرداختی نشان از اهمیت و رونق نوروز در همه ادوار دارد. شاید بروگش مسافری که در زمان ناصرالدین‌شاه به ایران سفر کرد بهتر استمرار و حیات نوروز را بیان داشته است:
“این یک سنت باستانی است که بیش از دو هزار سال در ایران رواج دارد، در طول این سالیان دراز هیچ واقعه و تاخت و تاز و حادثه‌ای نتوانسته است این سنت را از بین ببردو مردمف با هر عقیده و دین و مذهبی نوروز را جشن می‌گیرندو هیچ تقارن و تصادفی این مراسم را از بین نمی‌برد. عجیب اینجاست که در طول این دو هزار سال، حتی حتی چگونگی این مراسم و جشن نیز تغییر نیافته است و مردم همان مراسمی را که نیاکان آنها در دو هزار سال قبل انجام می‌دادند، امروز نیز همان را انجام می‌دهند. و گذشت زمان و حملات طوایف و قبایل مختلف به ایران و تسلط خارجیان نیز نتوانسته است کوچکترین تغییری در این مراسم بدهد.” (بروگش: ۶۲۰) نوروز از سنت‌های پایداریست که در گاهشمار ایرانی ریشه دوانده و با هویت ملی ایرانیان هم‌نشین است.

منابع و مأخذ:
 بروگش، هینریش.(۱۳۸۹ ). سفری به دربار سلطان صاحبقران(۱۸۶۱-۱۸۵۹)، ترجمه: مهندس کردبچه، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ سوم.
 دلاواله، پیترو.(۱۳۹۱). سفرنامه پیترو دلاواله، ترجمه، شرح و حواشی: شعاع‌الدین شفا، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم.
 ریچاردز، فرد. (۱۳۸۹). سفرنامه ریچاردز، مترجم: مهین‌دخت صبا، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم.
 نیبور،کارستن. (۱۳۵۴). سفرنامه نیبور. تصحیح :پرویز رجبی، تهران: توکا.

 

این یادداشت قبلاً در ویژه‌نامه نوروز ۱۳۹۸ و سالگرد انسان‌شناسی و فرهنگ منتشر شده است.