انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نقش برجسته گیلان در سقوط استبداد صغیر

به مناسبت سالگرد ۲۲ تیر ماه ؛ روز سقوط استبداد

اشاره:

وقتی محمد علی شاه با کمک لیاخوف روسی در ۲ تیرماه ۱۲۸۷ خورشیدی، مجلس یعنی نماد انقلاب مشروطه و قانون خواهی را برانداخت و این براندازی بیش از یک سال یعنی تا ۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ خورشیدی ادامه یافت، به جز تبریز قهرمان که نخستین شعله های مقاومت علیه استبداد را برافروخت، این فقط گیلان بود که کنشگران مشروطه خواه را سازمان می داد تا استبدادِ دو باره بازگشته به ایران را براندازد. این نکته را برای نخستین‌بار تنها فریدون آدمیّت بود که اندکی برجسته کرد و به ما یادآور شد که تاریخ‌نویسانِ ایرانی نتوانسته و یا نخواسته‌اند اهمیت این حرکتِ تاریخ‌ساز را تشخیص و تمیز دهند. او در هم‌سنجی بین نقش تبریز و بختیاری‌ها با مجاهدینِ کمیته‌ی ستّار از گیلان، در مبارزه با استبداد صغیر می‌نویسد: «‌می‌دانیم که [در آستانه‌ی فتح تهران] تبریز موضع دفاعی به‌خود گرفت بود، چه رسد به این‌که در فکر گرفتن پایتخت باشد یا عزل محمدعلی‌شاه را بخواهد. این کار را انقلابیان گیلان از عهده برآمدند. حتی چنان‌که خواهیم دید انجمن ایالتی تبریز برآن شد که ملّیون [گیلان] را از حرکت به‌سوی تهران باز دارد. اما فرماندهان حقیقی اردوی ملّی (نه سپهدار تنکابنی) آن رأی را طرد کردند. نکته‌ی با معنی دیگر این‌که، مشارکتِ اردوی بختیاریان در فتح پایتخت، [ تنها] عکس‌العملی بود در برابر پیشروی مجاهدان گیلان، ورنه بختیاریان، نخست قصد آمدن به تهران را نداشتند، بلکه در پی این بودند که فرمانروایی خود را در منطقه‌ی اصفهان به دولت مرکزی تحمیل گردانند. به‌عبارت دیگر سیاست حرکت انقلابی را مجاهدان گیلانی تعیین کردند (حقیقتی که تاریخ‌نویسان مشروطیت به روشنی تمیز نداده‌ا‌ند)» (آدمیت، ۲۵۳۵: ۱۳۲ – ۱۳۳).

لازم است یادآوری شود که مجاهدان بختیاری در ۹ دی ماه ۱۲۸۷ خورشیدی اصفهان را به تصرف خود درآوردند اما اقدامی برای حمله به دژ استبداد محمد علی شاهی از خود نشان ندادند. مجاهدین مشروطه ی تبریز نیز با همه ی جان فشانی های تاریخی و برافروختن نخستین شعله های مقاومت در برابر استبداد در حالیکه مجاهدین مشروطه ی گیلان در راه حمله به تهران، قزوین را به تصرف خود درآورده و مصمم به حمله به تهران بودند، در یک بزنگاه تاریخی که ما آن را گرفتار شدن در «دامِ عاملِ ناهشیارِ تاریخ» نامیده ایم، با ورود ارتش روسیه ی تزاری نتوانستند نقش تاریخی خود را تکمیل کنند و در نتیجه با اکراه و اجبار خود را تسلیم کردند. مجاهدین مشروطه ی گیلانی اما توانستند راهی را که مجاهدین مشروطه ی تبریز شروع کرده بودند با کمیته ی موسوم به «کمیته ی ستار» پی گیرند. تقریبن همه ی نویسندگان تاریخ مشروطه ی ایران، نخواسته و یا نتوانسته اند این کار برجسته ی مجاهدین مشروطه ی گیلان را در سقوط استبداد آن گونه که در خور شان آنان بوده، نشان دهند. از این رو نویسنده در اینجا تلاش کرده در یک بررسی پژوهشی بی طرفانه، به جزئیات سقوط استبداد صغیر در بررسی تاریخ ایران و گیلان بپردازد و نقش برجسته ی مجاهدین مشروطه ی گیلان را نشان دهد. حاصل کار نوشته ی زیر است. یادآوری می شود که این نوشته بخشی از کتاب تاریخ گیلان (از ورود شاه عباس اول به گیلان تا پایان انقلاب جنگل ) است که توسط انتشارات ایلیا در سال ۱۳۹۶ در رشت منتشر شده که در اینجا به صورت یک مقاله تقدیم می شود:

فایل پی دی اف کل مقاله را یکجا دریافت کنید: نقش برجسته ی گیلان در سقوط استبداد صغیر