انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نقد و بررسی کتاب نظریه فراغت: اصول و تجربه ها

مقدمه: اوقات فراغت و نحوه گذران آن از جمله مفاهیم اخیر و نوینی است که معنای واقعی خود را پس از دوران صنعتی شدن جوامع و رشد سرمایه داری و نیز گسترش شهرها پیدا کرد. در واقع با توسعه انواع تکنولوژی در زندگی مردم و جای گزینی آن با نیروی انسانی، عملاً فرصتی برای انسانها ایجاد شد که بتوانند از اوقات خود به آن صورتی که مورد دلخواهشان است استفاده کنند.
هنگام گذران اوقات فراغت کنش گران فرصت می یابند تا ارزش های فرهنگی، علایق هویتی عمیق و نگرش های پنهان خود را تعین ببخشند و نوع نگاه و نگرشی متفاوت را اظهار و پی گیری نمایند . حتی اگر این نگاه و نگرش مغایر با ارزش های رسمی و قواعد تنظیم شده از سوی نهادهای کنترل اجتماعی و فرهنگی جامعه ای که در آن زیست می کنند، باشد و چه بسا از سبک زندگی خود و الگوهای به کار گرفته شده در آن، برای نوعی مقاومت یا مبارزه پنهان و سرد با نظام ارزش های رایج بهره ببرند(حاجیانی،۱۳۸۶: ۸). “به فراغت می توان به عنوان جایگاهی نگریست که افراد می توانند در آن مهارتهای مفیدی همچون جامعه پذیری را توسعه داده و تمرین کنند و همچنین با افرادی معاشرت داشته باشند که میدانند تنش های زندگی قابل تحمل هستند” ( Critcher, Bramham, Tomlinson, 1995:237).
لغت Leisure از واژه ی لاتین Licere مشتق می شود، که به معنی “رخصت یافتن” یا در فرانسه Leisure به معنی “آزاد بودن” است، واژه ای که ابتدا در اوایل قرن ۱۴ ظهور پیدا کرد. به طور کلی می توان فعالیت هایی را که افراد بر اساس علاقه ی شخصی و خارج از حوزه ی کار و پس از رهایی از تکالیف فردی و اجتماعی انجام می دهند و هدف آنها استراحت، تفریح و یا خود شکوفایی است، فعالیت گذران اوقات فراغت نامید. فراغت برآیندی از انتخاب آزاد و رهایی از تکالیف روزمره از نوع خانوادگی، اجتماعی و… است.
بر اساس طبقه بندی های یونسکو و بسیاری از کارشناسان در عرصه ی فرهنگ، گذران اوقات فراغت از جمله اقدامات فرهنگی تلقی می شود، هرچند همه ی صور گذران اوقات بیکاری مستقیم در ردیف گذران اوقات فراغت طبقه بندی نمی شود (محسنی، ۱۳۸۶: ۳۹۳). به هر ترتیب افراد به دلیل استقرار خرده فرهنگ های خاص و یا گروه های مشخص ضمن حفظ مشخصات فردی دارای یک سری اشتراکات رفتاری هستند. در فعالیت های فرهنگی از هر نوع آن یکی از عوامل عمده، زمان فراغت است. به بیان دیگر با فرض وجود زمان فرغت، فعالیت های فرهنگی امکان پذیر می شود. فعالیتی که اعضای آن فارغ از اجبارهای محیط کار و الزامات زندگی، از طریق آن استعدادهای خود را توسعه بخشیده و شخصیت خود را گسترش می دهند.
فضای اوقات فراغت را می توان یک میدان فرهنگی یا فضای فرهنگی (طبق نظر بوردیو) در نظر گرفت که توسط خود افراد جامعه در طی زمان ساخته می شود و از طرفی افراد فرهنگ و فضای اجتماعی خود را در آن می سازند. هر میدان، به دلیل محتوای تعریف کننده ی خود، منطق متفاوتی و ساختار ضرورت و مناسبت بدیهی انگاشته ی متفاوتی دارد که هم محصول و هم تولید کننده ی ریختاری است که مختص و درخور آن میدان است ( جنکینز، ۱۳۸۵: ۱۳۶-۱۳۵). انسانها در فضا زندگی می کنند یعنی رابطه ای پیوسته از کنش های متقابل با آن دارند : از آن تغذیه می شوند و آن را تغذیه میکنند ، از آن تغییر پذیرفته و آن را تغییر میدهند، در آن فضا حرکت میکنند و با این حرکت خود ، در آن فضا معنا می آفرینند اجرای فضا را به نشانه های معناداری برای خود تبدیل می کنند و یا نشانه هایی از بیرون بر فضا می ا فزایند (فکوهی ،۲۳۶:۱۳۸۳) به طور کلی اصطلاح فضا مفهوم گسترده و کلی از یک منطقه را بیان می کند در حالیکه قلمرو بیشتر مفهوم فاصله را می رساند بنابراین فضا مفهومی بیشتر انسانی داردو پاسخگوی محیط طبیعی یا فیزیکی و فرهنگی است ( افروغ ، ۱۳۷۷ :۳۸).
اوقات فراغت از مقوله هایی است که امروز بیش از گذشته مورد توجه است. به اعتقاد کریس روجک جهانی شدن بویژه طی ۳۰ سال گذشته تأثر قابل ملاحظه ای بر نحوه ی گذران اوقات فراغت و ارائه ی تعریفی از آن گذارده است. جهانی شدن موضوعی مناقشه برانگیز در عرصه های مختلف زندگی بشر می باشد. جهان امروزی این پدیده را به صورت های گوناگون درک می کند. به قول گیدنز دفعه بعد که به فروشگاه محل خود سر زدید به محصولات بسیار متنوعی توجه کنید که از نقاط مختلف جهان به این جا رسیده اند، از میوه ها تا ادویه جات، قهوه و… . امروزه نمی توان کنش های محلی را از محیط های اجتماعی بزرگتری که به سراسر جهان گسترش پیدا می کند جدا کنیم… دنیایی که امروزه در آن زندگی می کنیم ما را بسیار بیش از مردمان گذشته به دیگران، حتی به کسانی که هزاران فرسنگ از ما دورتر هستند، وابسته می کند (گیدنز. ۱۳۸۶: ۷۴).
چنانچه در کتاب نیز مطرح شده طی این سالها دو اصل متقاعد کننده ی اخلاقی در تغییرات الگوهای فراغتی مؤثر بوده است : مراقبت از خود و مراقبت از دیگران. مراقبت از خود به فرآیندهای گوناگون خود، بازنگری برای دست یافتن به سلامت جسمی و ذهنی باز می گردد. مراقبت از دیگران به گسترش مشارکت سیاسی و افزایش مسئولیت در قبال رفاه جامعه و به طور کلی دنیای طبیعی اشاره دارد (ص ۱۷). در چنین بستری که فراغت نقش مهمی در شکل دادن به انسجام اجتماعی و به چالش کشیدن بی عدالتی مدنی و توزیعی ایفا می کند، شهروند فعال اهمیتی دو چندان می یابد.
شهروندی فعال مبتنی بر الگوی توانمند شده ای از فرد است که از حقوق و مسئولیت های مدنی خود آگاه است و آن را به کار می بندد. مفهوم شهروندی فعال در پی عملی کردن روایت تجدید نظر شده ای از حقوق شهروندی است و مسئولیت های شهروندی جدید را در باره ی حفاظت داوطلبانه از سرمایه ی اجتماعی و گسترش آن می پذیرد ( ص ۱۳-۱۲).
در واقع یکی از وظایف مهمی که نظریه ی فراغت در این کتاب به دنبال آن بوده است مشخص کردن نقش فراغت در چارچوب یک سیاست هویت مترقی و شهروندی فعال است چنانچه در نتیجه گیری این کتاب آمده است ” هنوز تا ادعای پیروزی درباره ی رسیدن به شهروندی جهانی فعال راه درازی در پیش است، اما مهم این است که حرکت به سمت آن آغاز شده است. یکی از مسئولیت های نظریه پردازان فراغت، اشاعه ی این اندیشه های تازه، آزمودن آنها در میدان و جذب اطلاعات جدید در باره ی صورت ها، مسیرها و تجربه های فراغت است. هرگونه دفاعی از نظریه ی فراغت باید آن را با مهمترین مسئله و دلبستگی انسان مرتبط سازد: ارتقای دمکراسی. این کتاب کوششی است به منظور بررسی نحوه ی روایت شدن صورت ها و تجربه ی فراغت در سطوح کار میدانی و نظریه.

برای خواندن متن کامل مقاله به فایل پیوست مراجعه شود.

مقاله حاضر قبلا در نشریه پژوهش های انسان شناسی ایران، دوره ۳، شماره ۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۲، منتشر شده است

malihedargahi@yahoo.com

http://www.anthropology.ir/node/5211

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280

 

پیوست اندازه
۲۴۰۱۷