انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نظریه های انسان شناسی هنر (۳): فرانتس بوآس (بخش سوم)

در ادامه بررسی مقالات بوآس درباره هنر ابتدایی، در این نوشتار به بررسی بخش اول مقاله «طرح های تزئینی جاسوزنی های آلاسکا: مطالعه ای در تاریخ طرح های قراردادی بر اساس مواد موزه ملی ایالات متحده» (۱) که در سال ۱۹۰۸ در مجموعه مقالات موزه ملی ایالات متحده (۲) به انتشار رسید. بعداً نیز در کتاب نژاد، زبان و فرهنگ (۱۹۵۵) تجدید چاپ گردید. موضوع مقاله بررسی شکل و طرح های جاسوزنی های بومیان آلاسکا است؛ فرایندی که با کاوش آن بوآس بر آن است تا به نظریه ای که در خصوص پیدایش طرح های تزئینی بدان معتقد است را نشان داده و بسط دهد.

بوآس پیش از پرداختن به مطالعه موردی خود، به طرح سه دیدگاه نظری درباره منشأ طرح های تزئینی می پردازد تا با بررسی موردی خود آنها را به محک کشد. نظریه اول: این دیدگاه معتقد است که ریشه آفرینش نقش مایه ها و طرح های تزئینی در امور و پدیده های واقعی قرار دارد. بدین معنا که طرح ها و نقوش در مرحله پیدایش، برداشت و بازنمودی مستقیم و یا غیر مستقیم از آنچه در حیات اجتماعی و فرهنگی انسان رخ می دهد، است. اولین کسی که به طرح این نوع نگرش واقع گرا باور پرداخت، ف. و. پوتنام بود که در دهه های پایانی قرن نوزده، آثاری در خصوص هنر امریکا منتشر ساخت.

بر اساس نظر پوتنام، طرح های قراردادی از تلاش هایی نشأت می گیرند که به قصد بازنمایی واقعی صورت گرفته اند. اما این طرح ها تدریجاً در طول زمان به چنان سیر قهقرائی دچار می گردند پیوند خود را با ریشه واقع گرا از دست داده و آن چیزی که از آنها باقی می ماند طرح های کاملاً محض است. هنرمند ابتدایی در زمان خلق اثر هنری، هدف بازنمایی واقعیت (ذهنی و یا عینی) را داشته است؛ ولی محور زمانی زیست زمینه واقعی طرح ها را زدوده و طرح هایی در خود به جای مانده است.
با پذیرش این نظریه، بسیاری از طرح های فرهنگ های ابتدایی و سنتی که در آنها با اشکال بسیار فراوان هندسی و انتزاعی روبرو هستیم، قابل توضیح خواهد بود. طرح ها و نقوشی که یا به طور جهان شمولی اشاعه یافته اند و یا به طور محلی آفریده شده اند. اما طرح ها و نقوش کاملاً هندسی و انتزاعی هستند که به سختی می توان در آنها لایه های معنایی را یافت؛ در این میان فرهنگ معنوی آفریننده آثار بسیار مهم خواهد بود. اینکه تفاسیر متعددی در خصوص این نوع از طرح های غیر واقعی وجود دارند نیز به دلیل گسستی است که طرح ها از منشأ خود یافته اند.

برای رمزگشایی در مرحله اول قیاس ها و هم شکلی های بسیار کلی طرح ها با پدیده های واقعی و طبیعی صورت می گیرد؛ همچون شکل دایره با خورشید و شکل مثلث با کوه. در مرحله بعدی نمادگرایی فرهنگی قابل انجام است؛ بدین صورت که با رجوع به نظام فرهنگی (متشکل از باورها، ارزش ها، رفتارها و … ) و نیز فرهنگ مادی (دیگر آثار هنری و صنعتی)، محتوایی برای اشکال مد نظر جستجو می گردد. لذا در این مرحله انسان شناس هنر، تلاش می کند تا این گسست محتوا- شکل را از بین برده و وضعیت را به حالت پیشین برگرداند. این کار نیازمند دانش بسیار عمیق و گسترده از فرهنگ آفریننده دارد؛ خصوصاً آگاهی از نحوه زیست نیاکانی.
این نظریه بعدا بسیار گسترش و عمومیت یافت و در آثار اندیشمندانی چون استولپ، بالفور، استین و هادون در بررسی های مختلفی به کار رفت.
نظریه دوم، رویکردی مادی و فنی به پیدایش طرح ها و نقوش تزئینی دارد. از این دیدگاه عامل اصلی تأثیرگذار بر طرح های تزئینی نوع ماده و نوع تکنیک اثر هنری است. آثار هنری بنا به اینکه با چه ماده ای (سنگ، چوب، فلزات، خاک، الیاف و … ) ساخته شده اند و با توجه به اینکه در هر یک از این مواد چه روش هایی (فنون مختلف) به کار رفته تا شکل نهایی اثر تولید شود، تزئین های متفاوتی به خود می گیرند. بنابراین طرح ها نه بازنمودی از واقعیت که محصول نوع ماده و تکنیک هستند. از این نظر مواد سخت تر با فنون و ابزارهای ساده تر، طرح های بسیار ساده ای را می توانند تولید کنند؛ همچون انواع صخره های دوره های باستان.
بنا بر دیدگاه تکاملی تدریجاً که انسان ها به شناخت ها و کشفیات بیشتری در خصوص خواص مواد می رسند و نیز به ابزارهای پیشرفته و دقیق تری برای کار بر روی آثار هنری دست می یابند، طرح ها و نقوش از یک طرف دقیق تر و از طرفی دیگر پیچیده تر و متنوع تر می گردد. هر چقدر توانایی ابزارسازی انسان افزایش یافته، آثار تزئینی متکامل تری تولید شده است.
سمپر، کوشینگ و هولمز از جمله اولین کسانی هستند که در اواخر قرن نوزده بر اهمیت ماده و تکنیک در ایجاد طرح های هندسی و تزئینی تأکید کرده اند. در این چارچوب اگر هم طرح ها، معانی واقع گرایی می توانند داشته باشند، این معانی مبنای پیدایشی برای طرح ها نداشته و بعداً در میان آنها پیوندی برقرار گشته است.
نظریه سوم بر آن است که وجوه واقع گرا و نمادین طرح ها ثانویه هستند. آثاری که به وجود آمده اند با توجه به ویژگی ها و ظرفیت های شکلی، بعداً باز تفسیر شده و اشکال واقع گرا در آنها جای می گیرند. این نظریه توسعه ثانویه نقش مایه ها را بررسی کرده و حضور طرح های واقع گرا را باز تفسیر بومی از حیات اجتماعی و فرهنگی خویش می داند. این دیدگاه در شورتز، هاملین، کروبر، ویسلر و نهایتاً خود بوآس طرح گردیده است. مشخصه ثانویه تفسیر نمادین در طرح های تزئینی ایده محوری است که بوآس بر اساس آن به بررسی تاریخی طرح های تزئینی جاسوزنی های آلاسکایی می پردازد.

پی نوشت ها:
(۱) Decorative Designs of Alaskan Needle-Cases: A Study in the History of Conventional Designs, Based on Materials in the U. S. National Museum
(۲) Proceedings of the U. S. National Museum, Vol. 34, pp: 321-344

ادامه دارد