زمردی، حمیرا،۱۳۹۲، نظریه نشانه شناسی حروف در متون فارسی، تهران: نشر زوار،چاپ اول، ۲۹۰ صفحه
شیوۀ ترسیم تصاویر خطی و شکل هندسی حروف همواره ذهن بشر متفکر را به خود مشغول داشته است. از قدیمیترین تصاویر کشفشده بر روی دیوار غارها تا ابداع خطوط تصویری نظیر هیروگلیف و انواع دیگر آن و سپس تکامل و اختراع خط نزد تمدنهای مختلف، شاهد تنوع اشکال حرفی هستیم.
نوشتههای مرتبط
گذشته از شکل هندسی و فیزیکی حروف، توجه به خاستگا،؛ ساختار ترتیبی، وجوه شمایلی، اندامی و تشبیهی حروف، در شگردهای برجستهسازی اهل زبان یا نویسندگان و شاعران و نیز تعین و تشخص برخی از حروف الفبا، موجب مضمونسازیهای شاعرانه و ادبی یا عرفانی و در نتیجه نظاممندشدن حروف شده است. چنانکه در متون ادبی با شمار فراوانی از تصاویر، کاربردها و مضامین حرفی روبهرو هستیم.
پژوهشگران غالباً ملاحظات و مباحث مربوط به وجوه نوشتاری و آوایی حروف را تحت عنوان بازیهای حرفی، تشبیهات حرفی، صنایع لفظی ادبی همچمون جناس واجآرایی مطرح کردهاند. از سوی دیگر مواردی از مباحث آوایی حروف، در علم تاریخ زبان فارسی تحت نام معربات، ابدال، قلب، ادغام، اشباع یا در حوزۀ سبکشناسی تحت عنوان الف اطلاق، کاف تصغیر، قاعدۀ اماله و … آمده است. همچنین مقالات و آثار مربوط به نشانهشناسی متون ادبی اندک و بعضاً کلی و کوتاه به نظر میرسند.
در این پژوهش هدف از پرداختن به نشانهشناسی حروفی آن است تا از رهگذر ترسیم الگوی جامع ابداعی برای نشانهشناسی حروف به الگوهای خوانشی جدید در متون فارسی دست یافته شود و به نوعی نقد بومی و تحلیل نشانهشناختی بر اساس معیارهای زبانی ادب فارسی پرداخته شود. نشانهشناسی به منزلۀ کاربرد فنی از فنون زبانشناسی ما را بر آن میدارد تا در متون ادبی به صورت نظاممند و به شیوۀ علمی به تحلیلهای متنی بپردازیم. به وسیلۀ نشانهشناسی و کدگذاری متون میتوانیم روابط حاکم بر متن را که به دلیل تکرار برای مخاطبان معهود و عادی شدهاند، معنیدار سازیم و از طریق همسوشدن با خواننده و نویسنده به نوع ثبات ادراکی و نظم منطقی در ساختار ادبی دست یابیم.
نشانهشناسی به مثابۀ لنگراندازی/ anchorage عمل قطعهبندی/ bricolage (افزودن، حذف، جانشینی و جابهجاکردن عناصر زبانی) را تحقق میبخشد و سوژههای ایدئولوژیکی را بر پایۀ گفتمان اجتماعی پایدار میسازد.
نشانههای متنی لنگرهایی هستند که قابلیت ذهنی مخاطبان را ساخته و گنجینههای فکری مخاطبان را از تجربیاتی ماندگار لبریز میسازد. همچنین با همسوکردن زاویۀ دید نویسنده و خواننده، نظام نشانهای متون مربوط به هر طبقۀ فرهنگی اعم از شاعر، عارف، فیلسوف و…را تعیین کرده، هویت میبخشند.
در پژوهش حاضر تحلیل آن دسته از امهات متون ادبی و عرفانی ملاک نظر بوده است که بر پایۀ شواهد آن الگوی جامعی از نشانهشناسی حروف را بر اساس ظرفیتهای ساختاری زبان فارسی به دست دهیم.
ملاحظات حرفی در آثار ادبی و عرفانی بیشتر در حوزۀ شعری بررسی شدهاند و شواهدی از نثر عارفانه و حکمی نیز مورد تحلیل نشانهای قرار گرفته است. از میان شاعران معاصر نیز تحلیل آثار شاعرانی نظیر نیمایوشیج، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، محمدرضا شفیعی کدکنی و قیصر امینپور مد نظر بوده است.
فهرست مطالب
پیشگفتار، زبان و نظریۀ ادبی، نشانهشناسی، انواع نشانهها.
فصل اول: نشانههای نوشتاری حروف: بخش اول: تعینات فیزیکی و شکل ساختمانی حروف؛ بخش دوم: تعینبخشیدن به هر یک از نشانههای حرفی.
فصل دوم: نشانههای آوایی حروف: بخش اول: اصوات؛ بخش دوم: اِتباع؛ بخش سوم: نام آواها؛ بخش چهارم: واجآرایی؛ بخش پنجم: جناس؛ بخش ششم: نشانههای فراهنجاری آوایی.