کچوئیان،حسین،۱۳۸۷،نظریه های جهانی شدن و دین(مطالعه انتقادی)،تهران: نشر نی،چاپ دوم،۲۱۴ صفحه
کتابى که در دست دارید اولینبار در جریان نگارش مقالهاى براى کنگره «جهانىشدن و دین: فرصتها و چالشها» به سال ۱۳۸۱ شکل گرفت. این مقاله بهمنظور بسط و توسعه آن بعدها در قالب طرحى به معاونت پژوهشى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران ارائه گردید که حاصل آن را اکنون ملاحظه مىکنید.
نوشتههای مرتبط
این کتاب به بررسى انتقادى رویکردها و دیدگاههاى مختلفى مىپردازد که نظریههاى جهانىشدن در مواجهه با دین و جنبشهاى دینى پروراندهاند. با این حال گرچه تمرکز این کار بر نظریههاى جهانىشدن نیست، اما به اقتضاء و ضرورت، بخش مهمى از آن به این موضوع اختصاص دارد.
اما تذکر این نکته ضرورى است که توجه کنیم این کار به نفس موضوع یا پدیده جهانىشدن نمىپردازد، بلکه موضوع آن نظریات جهانىشدن است. از این جهت نفیا یا اثباتا در باب ماهیت جهانىشدن، ابعاد آن یا حقیقت و واقعیت آن موضع یا دیدگاهى اتخاذ نشده است. هرآنچه در این زمینهها گفته مىشود صرفا بازگویى دیدگاههاى نظریهپردازان مورد بحث مىباشد. به این ترتیب مىتوان دریافت که این مطالعه اساسا ماهیتى نظرى دارد. هدف آن این بوده است که ضمن بازنمایى پیشینه تاریخى نظریه جهانىشدن و روشنسازى پیوند آن با شرایط متحول تجدد و سرمایهدارى، رویکرد جهتدار آن نسبت به دین و جنبشها و موانع معرفتى آن در فهم درست جهان معاصر بهویژه پدیدههاى دینى در معرض دید و بحث گذاشته شود. حتى در برخورد انتقادى با این نظریهها نیز این کار بر پایه نقد بیرونى یا به استناد شواهد و ادله تجربى دنبال نشده است؛ بلکه عمدتا بر اساس نقد درونى و توجه به نقصانها، غفلتها یا جهتگیرىهاى تورشدار آنها در مطالعه دین و پدیدههاى دینى انجام گرفته است. به این جهت این کار را همزمان مىتوان بهعنوان انتقادى به نظریهپردازى در علوم اجتماعى سکولار نیز قرائت کرد.
فهرست مطالب
فصل اول. غرب در چالش با مشکلات روبهرشد نظام جهانى تجدد:
بحران معنا و ظهورات جدید دین در تجدد
۱.۱ تجدد در بحران: ضرورت نظمى تازه براى نظام جهانى غرب و مسئله معنا
۱.۲ تلاش براى ایجاد جهانى جدید در نظر و عمل: آینده گرایى، آینده نگرى و دین
۱.۲.۱ آلوین تافلر: تلاش براى کنترل تاریخ از طریق خیالپردازى
آینده گرایانه در باب جهان آتى
فصل دوم.در جستوجوى نظریه اى جدید پس از خلق جهانى جدید:
شکل گیرى نظریه جهانىشدن
۲.۱ دین در اولین روایتهاى نظریه جهانىشدن:
غفلتى ناشى از محدودیت چارچوب مفهومى
۲.۲ جناح چپ تجدد، دین و جهانىشدن: از مارکس متجدد
تا مارکسیستهاى مابعدتجددى
۲.۲.۱ تداوم سنت مارکسیستى در رویکرد نظریه جهانىشدنى به دین:
روبناى مسئله ساز
۲.۲.۱.۱ جایگاه مارکسیستها در شکل دهى به نظریه جهانى شدن:
تقدم در درک ماهیت جهانىساز سرمایه دارى
۲.۲.۲ دیوید هاروى: دین در «شرایط مابعد تجدد»
۲.۲.۳ فردریک جیمسون: دین در وضعیت «سرمایهدارى متأخر»
۲.۲.۴ امانوئل کاستلز: دین در جهان یا «عصر اطلاعات»
۲.۳ جناح راست تجدد، جهانىشدن و دین: از عامگرایى تاریخى
روشنگرى تا گسترش ارضى غرب
۲.۳.۱ آنتونى گیدنز: دین در تجدد جهانىشده
۲.۳.۲ فرانسیس فوکویاما: دین در پایان تاریخ بشریت
فصل سوم. رابرتسون ابهامى در سیر از دنیوىشدن به جهانىشدن که حل شد!
۳.۱ رابرتسون بهعنوان یک پدیده: پدیدهاى روشنگر براى نظریه جهانىشدن
۳.۲ جهانىشدن: عامشدن خاص و خاصشدن عام
۳.۳ جهانىشدن و دین: کشاکش نسبىشدن و عامگرایى دین
۳.۴ نتیجه: یک گام به جلو، یک گام به عقب!
فصل چهارم.بیر: بىکارکردى دین در نظام کارکردى جهانى
۴.۱ تجدد یا جهانىشدن: جهانىشدن بىهویتى یا بىمعنایى تجدد
۴.۲ جهانىشدن: امپریالیسم و مشکلات بقا یا نیازهاى سرمایهدارى و تجدد
۴.۳ تجدد و دین: از نظریه دنیایى شدن تا نظریه جهانىشدن
۴.۴ مشکل کارکردى دین در تجدد: دین در جهانى که تنها
به کارکردهاى دنیایى مىاندیشد
۴.۵ نتیجه: تقدیر محتوم دین بهعنوان خادمه نظم جهانى تجدد!
سخن پایانى. نظریههاى جهانىشدن یا نظریه دنیوىشدن
در هیأت مبدل: «ناخودآگاه سیاسى» تجدد