تصویر:نیما
نشانهشناسی ساختگرا متکی بر رابطهای تقابلی بود. این رابطهها ما را با نظامهای بسته و مکانیکی در حوزۀ معنا مواجه میساختند. چرا که اغلب آنها قطب های معنایی از پیش تعیین شده بودند که به نوعی به اثبات آنها در متن مورد مطالعه پرداخته میشد. همانطور که میدانیم، آ. ژ. گرمس (A. J. Greimas) نظام تقابلی و دو قطبی در حوزۀ معنا را به «مربع معنا»
نوشتههای مرتبط
که چهار قطبی است متحول ساخت. یعنی فرایند معنا را تابع چهار گونۀ محتوایی دانست. اگر چه کشف مربع معنا بر فرآیندی و دینامیک بودن آن تأکید میکند، اما حکایت از معناهای ثابت و غیرمنعطف دارد. چرا که هر قطب یک نقطۀ معنایی تثبت یافته است که کنشگر در آن استقرار مییابد، بیآنکه دارای انعطاف کافی جهت ارایۀ رابطههای تعاملی، همسو، ناهمسو و ناپایدار باشد. اما نشانۀ معناشناسانه پساگرمسی معنا را جریانی سیال میداند که بر اساس رابطهای تنشی تعریف میگردد. بر این اساس نشانه پدیدهای است که میتواند از صفر تا بینهایت در نوسان باشد. چنین رابطۀ سیالی که از تلاقی دو محور کمی و کیفی شکل میگیرد ارزشهای معنایی جدیدی را نیز تولید میکند. به راستی، چگونه فرآیند تنشی موجب سیالیت معنا میگردد؟ و چگونه سیالیت معنا موجب تولید ارزشهایی جدید میگردد. در واقع، حضور پدیداری و غیرمکانیکی نشانهها سبب بروز تنش و معناهایی سیال و غیر قابل پیشبینی میگردد. بررسی چنین معناهایی که ارزش آفرین نیز هستند، جز از طریق شناسایی فرآیند تنشی متن میسر نیست. بر این اساس، در این مقاله سعی خواهیم نمود تا با رویکردی نشانه- معناشناختی و با تکیه بر کارکرد تنشی و ارزشی زبان، به ارایۀ الگویی تحلیلی از گفتمان ادبی در شعر «ققنوس» نیما بپردازیم.
برای خواندن مقاله کامل در زیر کلیک کنید
وبژه نامه ی «زبان و متن»
http://www.anthropology.ir/node/18342
پرونده ی «حمید رضا شعیری» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/9622
دکتر حمید رضا شعیری دانشیار دانشگاه تربیت مدرس و مدیر گروه نشانه شاسی انسان شناسی و فرهنگ است.
پیوست اندازه
Microsoft Office document icon ۲۱۳۴۰آرشیو
.doc 173.5 KB