انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نظام آموزشی فرانسه و تضادهای آن

مجله ی علوم انسانی فرانسه برگردان آریا نوری

نظام آموزشی فرانسه از پانزده سال پیش تا کنون تغییر و تحولات گسترده ای را به خود دیده است : شکل گیری دیپلم فنی – حرفه ای ، ارزیابی های گسترده در سطح کشوری ، تغییر و تحولات فراوان مدارس ، توسعه ی تکنولوژی های آموزشی و نواوری های جدید . . . متخصصین در این زمینه چه نقطه نظری دارند؟!

فرانسوآ دوبه در ۲۳ می سال ۱۹۴۶ در پریگو ( Périgueux ) متولد شده است. وی جامعه شناس و مدیر مطالعاتی در مدرسه ی عالی علوم اجتماعی فرانسه (EHESS) است . او تا زمان بازنشستگی در سال ۲۰۱۳ استاد دانشگاه بوردو بود. فرانسوآ دوبه مسئول مطالعات گسترده ای است که در نهاد های مختلف در مورد به حاشیه رانده شدن جوانان فرانسوی انجام شده است. او مسئول گزارشی تحت عنوان ” مدرسه ی راهنمایی در سال ۲۰۰۰ ” بود که در سال ۱۹۹۹ به وزارت آموزش و پرورش فرانسه ارائه شد.

در مصاحبه ی فوق وی به بررسی مشکلاتی که در حال حاضر دامن گیر مدارس راهنمایی فرانسه است می پردازد:

از زمان تبدیل مقطع راهنمایی به نظامی متحد در سال ۱۹۷۵ و پس از تصویب قانون هابی ، این مقطع آموزشی اصلاحات زیادی را به خود دیده است. اما با این حال به نظر می رسد که نظام آموزشی فرانسه هنوز هم در این مقطع با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کند. نظر شما در این مورد چیست؟
از سی سال پیش تا کنون ، مقطع راهنمایی میزبان تقریبا تمامی دانش آموزانی است که مقطع ابتدایی را به پایان می رسانند. این مساله سبب بروز شک بزرگی در نظام آموزشی ما شده است چرا که از ورای آن توانسته ایم به این مساله پی ببریم که در بستری یکسان ، تا چه اندازه دانش آموزانی با سطوح مختلف و کاملا متفاوت می تواند وجود داشته باشد. البته ما موفق شدیم تا با راه اندازی سیستمی گزینشی و گرایش های مختلف آموزشی تا اندازه ای این شوک را کاهش دهیم. از چند سال پیش تا کنون ، راه حل های ارائه شده به نوعی محو شده اند و به اعتقاد من این مساله ی خوبی است. علت آن این است که بعضا اختصاص گرایشات مختلف و آزمون های گزینشی به ضرر دانش آموزان ضعیف تر تمام می شود ، این در صورتی است که اتفاقا باید بیشتر از سایرین به آن ها پرداخته شود.

به دنبال شک اولیه ای که ایجاد شده بود ، پاسخ ها و واکنش های فراوانی شکل گرفت. در وهله ی اول بسیاری صحبت از بحرانی جدی کرده و در مورد کاهش سطح علمی دانش آموزان در این مقطع هشدار دادند. هشداری که امروزه تحقیقات صورت گرفته درستی آن را زیر سوال می برد. به هر حال ذکر این مساله کاملا لازم است که تعداد دانش آموزانی که در این مقطع تحصیل را رها می کردند افزایش پیدا کرد. علت این امر را می توان در مشکلات انضباطی و بعضا خشونت هایی که برخی از آن ها در محیط آموزشی از خود بروز می دادند جست و جو کرد. در بسیاری از موارد استراتژی های جدیدی به اجرا درامد مثل سطح بندی کلاس ها یا ارائه ی زبان های مختلف که دانش آموزان از بین آن ها حق انتخاب داشتند. از اصلی ترین راه حل های پی گرفته شده رسیدگی بیشتر به مدارسی بود که از نظر امکانات در شرایط مناسبی قرار نداشتند. تلاش بسیاری شد که تا حد امکان فاصله ی بین مدارسی که در مناطق محروم یا محله های مهاجر نشین قرار داشتند با مدارسی که در مرکز شهر یا محله های ثروتمند کمتر شود.

مساله ی خوشیمنی که در این میان می توان از آن یاد کرد این است که آموزگاران ، با گذشت زمان ، خواهی نخواهی به شرایط عادت کردند و خودشان دست به نواوری هایی کاملا متنوع زدند ، راه حل هایی برای حمایت از دانش آموزان ضعیف تر پیدا کردند.

سیاست مناطق محروم تحصیلی که به اجرا درامد ( در مقاله های قبلی به تفصیل در مورد این سیاست صحبت شده است) تا حد زیادی توانست شرایط را برابر کند اما در مورد موفقیت این سیاست در شرایط فعلی هم تردید های بسیاری وجود دارد.

متاسفانه نظام آموزشی فرانسه در مقطع راهنمایی هنوز هم آمیخته با بی نظمی های بسیاری است و بسیاری از دانش آموزان در حال تحصیل مشکلات بسیاری دارند و از مدرسه زده می شوند. این مساله را هم باید مد نظر قرار داد که تنش در مدارس در این مقطع روز به روز بیشتر می شود. به طور خلاصه باید بگویم که مقطع راهنمایی در نظام آموزشی فرانسه در حال حاضر با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کند ، حتی با این وجود که نتایج درسی دانش آموزان در این مقطع آنچنان هم که از آن صحبت به عمل می آید در شرایط اضطراری قرار ندارد.

آیا مسئولین آموزشی ، مدیران و آموزگاران مقطع راهنمایی را به آزمایشگاهی برای آزمایش شیوه های جدید آموزشی تبدیل کرده اند؟
در فرانسه ی امروز اغلب نهاد آموزشی را به محافظه کاری و سکون متهم می کنند. این اتهام در عین حال می تواند درست باشد چرا که به طور کلی آموزگاران و سندیکاهای آموزشی علاقه ی زیادی به تحول و نواوری ندارند و از طرفی هم نادرست است چرا که از چند سال پیش تا کنون تغییرات گسترده ای در نهاد آموزشی کشور شکل گرفته است.

برنامه ها دچار تحول شده اند ، بسیاری از سنت ها شکسته شده است ، کارهای گروهی و برنامه های حمایتی از دانش آموزان ضعیف تر به طور منظم سازماندهی شده اند ، تکنولوژی های جدید به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته اند و . . .

در این میان لازم بود تا به درخواست ها و ظرفیت های دانش آموزان توجه نشان داده شود. مشخصا آموزگاران بیکار ننشسته اند اما باید این را هم قبول کنیم که خو گرفتن با شرایطی که دائما دچار تغییر شوند کار سختی بوده و کنترل داشتن بر روی آن تغریبا غیر ممکن است. با وجود تلاش نهاد آموزشی برای تمرکز امروزه این نهاد در این فرایند کاملا ناموفق عمل کرده است و نتوانسته است شکاف بین دانش آموزان ضعیف و قوی و تضاد های موجود را کاهش دهد. مشکل اساسی امروز ارائه ی تعریفی اساسی و دقیق از اصلاحات و مشخص کردن اهداف و قوانین جدید است.

دقت کنید در صورتی که ما بخواهیم فاصله ی بین کاری که امروزی باید انجام شود و آن کاری که در واقع در حال انجام شدن است زیاد نشده و کار به جایی نرسد که نه دانش آموزان بدانند هدفشان چیست و نه آموزگاران بدانند چه هدفی را دنبال می کنند ، در نظر گرفتن مساله ی عنوان شده بسیار حائز اهمیت است. این شرایط چالش سیاسی بزرگی محسوب می شود. من به خصوص روی واژه ی سیاسی تاکید می کم چرا که این واژه تمامی فرایند ها و نهادهای دموکراسی محور را در بر می گیرد،نه فقط نهاد آموزشی را.

از زمان تبدیل مقطع راهنمایی به نظامی متحد در سال ۱۹۷۵ و پس از تصویب قانون هابی ، این مقطع آموزشی اصلاحات زیادی را به خود دیده است. اما با این حال به نظر می رسد که نظام آموزشی فرانسه هنوز هم در این مقطع با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کند. نظر شما در این مورد چیست؟
از سی سال پیش تا کنون ، مقطع راهنمایی میزبان تقریبا تمامی دانش آموزانی است که مقطع ابتدایی را به پایان می رسانند. این مساله سبب بروز شک بزرگی در نظام آموزشی ما شده است چرا که از ورای آن توانسته ایم به این مساله پی ببریم که در بستری یکسان ، تا چه اندازه دانش آموزانی با سطوح مختلف و کاملا متفاوت می تواند وجود داشته باشد. البته ما موفق شدیم تا با راه اندازی سیستمی گزینشی و گرایش های مختلف آموزشی تا اندازه ای این شوک را کاهش دهیم. از چند سال پیش تا کنون ، راه حل های ارائه شده به نوعی محو شده اند و به اعتقاد من این مساله ی خوبی است. علت آن این است که بعضا اختصاص گرایشات مختلف و آزمون های گزینشی به ضرر دانش آموزان ضعیف تر تمام می شود ، این در صورتی است که اتفاقا باید بیشتر از سایرین به آن ها پرداخته شود.

به دنبال شک اولیه ای که ایجاد شده بود ، پاسخ ها و واکنش های فراوانی شکل گرفت. در وهله ی اول بسیاری صحبت از بحرانی جدی کرده و در مورد کاهش سطح علمی دانش آموزان در این مقطع هشدار دادند. هشداری که امروزه تحقیقات صورت گرفته درستی آن را زیر سوال می برد. به هر حال ذکر این مساله کاملا لازم است که تعداد دانش آموزانی که در این مقطع تحصیل را رها می کردند افزایش پیدا کرد. علت این امر را می توان در مشکلات انضباطی و بعضا خشونت هایی که برخی از آن ها در محیط آموزشی از خود بروز می دادند جست و جو کرد. در بسیاری از موارد استراتژی های جدیدی به اجرا درامد مثل سطح بندی کلاس ها یا ارائه ی زبان های مختلف که دانش آموزان از بین آن ها حق انتخاب داشتند. از اصلی ترین راه حل های پی گرفته شده رسیدگی بیشتر به مدارسی بود که از نظر امکانات در شرایط مناسبی قرار نداشتند. تلاش بسیاری شد که تا حد امکان فاصله ی بین مدارسی که در مناطق محروم یا محله های مهاجر نشین قرار داشتند با مدارسی که در مرکز شهر یا محله های ثروتمند کمتر شود.

مساله ی خوشیمنی که در این میان می توان از آن یاد کرد این است که آموزگاران ، با گذشت زمان ، خواهی نخواهی به شرایط عادت کردند و خودشان دست به نواوری هایی کاملا متنوع زدند ، راه حل هایی برای حمایت از دانش آموزان ضعیف تر پیدا کردند.

سیاست مناطق محروم تحصیلی که به اجرا درامد ( در مقاله های قبلی به تفصیل در مورد این سیاست صحبت شده است) تا حد زیادی توانست شرایط را برابر کند اما در مورد موفقیت این سیاست در شرایط فعلی هم تردید های بسیاری وجود دارد.

متاسفانه نظام آموزشی فرانسه در مقطع راهنمایی هنوز هم آمیخته با بی نظمی های بسیاری است و بسیاری از دانش آموزان در حال تحصیل مشکلات بسیاری دارند و از مدرسه زده می شوند. این مساله را هم باید مد نظر قرار داد که تنش در مدارس در این مقطع روز به روز بیشتر می شود. به طور خلاصه باید بگویم که مقطع راهنمایی در نظام آموزشی فرانسه در حال حاضر با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کند ، حتی با این وجود که نتایج درسی دانش آموزان در این مقطع آنچنان هم که از آن صحبت به عمل می آید در شرایط اضطراری قرار ندارد.

آیا مسئولین آموزشی ، مدیران و آموزگاران مقطع راهنمایی را به آزمایشگاهی برای آزمایش شیوه های جدید آموزشی تبدیل کرده اند؟
در فرانسه ی امروز اغلب نهاد آموزشی را به محافظه کاری و سکون متهم می کنند. این اتهام در عین حال می تواند درست باشد چرا که به طور کلی آموزگاران و سندیکاهای آموزشی علاقه ی زیادی به تحول و نواوری ندارند و از طرفی هم نادرست است چرا که از چند سال پیش تا کنون تغییرات گسترده ای در نهاد آموزشی کشور شکل گرفته است.برنامه ها دچار تحول شده اند ، بسیاری از سنت ها شکسته شده است ، کارهای گروهی و برنامه های حمایتی از دانش آموزان ضعیف تر به طور منظم سازماندهی شده اند ، تکنولوژی های جدید به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته اند و . . .

در این میان لازم بود تا به درخواست ها و ظرفیت های دانش آموزان توجه نشان داده شود. مشخصا آموزگاران بیکار ننشسته اند اما باید این را هم قبول کنیم که خو گرفتن با شرایطی که دائما دچار تغییر شوند کار سختی بوده و کنترل داشتن بر روی آن تغریبا غیر ممکن است. با وجود تلاش نهاد آموزشی برای تمرکز امروزه این نهاد در این فرایند کاملا ناموفق عمل کرده است و نتوانسته است شکاف بین دانش آموزان ضعیف و قوی و تضاد های موجود را کاهش دهد. مشکل اساسی امروز ارائه ی تعریفی اساسی و دقیق از اصلاحات و مشخص کردن اهداف و قوانین جدید است.

دقت کنید در صورتی که ما بخواهیم فاصله ی بین کاری که امروزی باید انجام شود و آن کاری که در واقع در حال انجام شدن است زیاد نشده و کار به جایی نرسد که نه دانش آموزان بدانند هدفشان چیست و نه آموزگاران بدانند چه هدفی را دنبال می کنند ، در نظر گرفتن مساله ی عنوان شده بسیار حائز اهمیت است. این شرایط چالش سیاسی بزرگی محسوب می شود. من به خصوص روی واژه ی سیاسی تاکید می کم چرا که این واژه تمامی فرایند ها و نهادهای دموکراسی محور را در بر می گیرد،نه فقط نهاد آموزشی را.