انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نظارت جهانی برای پذیراندن یک امپراطوری-ـ بخش اول ( و .. جان و خرد ما را نشانه!)

آلفرد مک کوی. برگردان عاطفه اولیایی

کتاب جدید تاریخ دان معروف، آلفرد مک کوی، پرده از اسرار لایه لایه پنهان کاری ها، نظارت، شکنجه، راردادهای نظامی ایالات متحده بر می دارد تا روند جهانی شدن این قدرت را آشکار کند. آولیور استون فیلم ساز، به مداقه در ویژگی ها و دلایل سقوط نزدیک این قدرت جهانی در «سایه های تاریک قرن آمریکایی،ظهور و سقوط قدرت جهانی ایالات متحده» پرداخته و نقش تاریخی نظارت را (‌که در سال های اخیر شدید تر شده است)، در تحکیم سلطه اش بررسی می کند.

نظام نظارتی که برای مفعول ساختن افغانستان و عراق ایجاد شده بود، قبل از فراخواندن نیرو های ایالات متحده، در سال ۲۰۱۱ از خاورمیانه بزرگتر، به آمریکا رسیده بود. این سیستم ایالات متحده را به قدرتی بی سابقه مجهز کرد. دو سال بعد، اطلاعاتی که ادوارد اسنودندر اختیار عام قرار داد، حاکی بود از استفاده سازمان امنیت ملی از این فناوری‌(به بنام جنگ علیه تروریسم‌)، برای نظارت بر ارتباطات شخصی تقریبا همه شهروندان آمریکایی . البته ریشه های این نظارت داخلی بسیار عمیق تر از آنی بود که در تخیل شهروندان می گنجید. این سلطله نظارت،‌قدم به قدم و جنگ به جنگ، نظام امنیت داخلی ایالات متحده را از بیش از یک قرن پیش بنا کرده است.
اولین نهاد امنیت داخلی ایالات متحده، یک دهه بعد ازبه قید کشیدن فیلیپین در ۱۹۰۷، وبا استفاده از درس های روند سرکوبی آزادی ها ، طی جنگ جهانی اول ساخته شد. نیم قرن بعد، با بالاگرفتن اعتراضات علیه جنگ ویتنام،‌ سازمان سیا و اف بی آی، متحدا با عملیات غیر قانونی ضد اطلاعاتی، به آزار و سرکوب کنشگران ضد جنگ و رادیکال ها پرداخت.

البته پس از هر جنگ نیروی های آزادی خواه به مبارزه علیه این نظارت های مخفی برخاسته اند.و حتی جمهوری خواهان با حساسیت بسیار نسبت به چنگ اندازی های دولت به حریم خصوصی، سازمان امنبت وودرو ویلسون را در ۱۹۲۲۰ از هم پاشاندند [۱] ، و یا لیبرال های دمکرات با تأسیس دادگاه نظارت بر اطلاعات خارجی ایالات متحده (FIS) در دهه ۱۹۷۰ در صدد ممانعت از اقدامات غیر قانونی نظیر عملیات شنودی ریچارد نیکسون برآمدند. اویاما، با احتراز از روند توافق دو حزبی در این مورد،‌ به جای ادامه شیوه نظارت جمهوری خواهان، به حفظ تسلط ایالات متحده از راه دیگری پرداخت و با استفاده از فناوری بسیار پیشرفته به ابجاد نوعی برج دیده بانی جهانی [۲] اقدام کردتامبارزه با کنشگران داخلی، یافتن رد پای تروریسم داخلی، دخالت در امور متحدین خود، نظارت بر قدرت رقبا، مبارزه با حمله های سایبری، حفظ ارتباطات داخلی، و از پا انداخات سیستم های ارتباطی دشمنان را همزمان پیش ببرد.

در اولین ماه های حکومت اوباما،جنگ به اصطلاح علیه تروریسم به مدد تجربه یک قرن نظارت، به «ایجاد سیستم نظارتی جامعه، با دوربین های همه جا حاضر، جمع آوردی اطلاعات، زیست ـشناسایی ننوثانیه ای، و پهباد های نگهبان» منجر شد. نه تنها آمریکائیان تحت نظارت چشم های دیجیتالی دولت اند، بلکه دوربین ها خیابان ها را پر کرده اند و پهباد ها آسمان ها را و ناسا هم از جمع آوری مکاتبات شخصی مردم در سراسر دنیا (‌منجمله شهروندان ایالات متحده) ابایی ندارد. و با این همه، این برنامه های نظارتی، مقدمه ای بیش نبوده است. از ابتدای \فتوح استعماری در ۱۸۹۸، فیلیپین آزمایشگاه تجربیات سیستم های نظارتی به عنوان بازوی قدرت دولتی بوده اند. در پی در هم شکستن انقلاب های ضد امپریالیستی، ارتش ایالات متحده، با شکل دادن به اولین واحد میدانی اطلاعاتی خود،‌( استخراج وسیع داده ها و رواج اطلاعات تاکتیکی)، به برنامه ی منفعل سازی متوسل شد. در مناطق پیرامونی و رها از محدودیت های دادگاهی، حقوق مدنی شهروندی،و قانون اساسی، استعمار آمریکا با استفاده از فناوری های جدید ( نتایج اولین انقلاب اطلاعاتی ایالات متحده) نیروی مدرن پلیس و نهادی هایی ایجاد کرد که شاید بتوان آن را کوششی در بنا نهادن اولین دولت تمام و کمال نظارتی دانست.

طی قرن گذشته، این روند همزمان با سه برنامه ی منفعل سازی دیگر که به شکست و افتضاح ختم شدند، در جریان بود و هر کدام از آن ها که به منظور به زانو در آوردن جامعه ای در شرق آسیا و یا خاورمیانه سازماندهی شده بودند، با مقاومت شدید مردم این نواحی روبرو شد. هر بار، ایالات متحده، با گرد آوری و تلفیق تمام منابع اطلاعاتی خود به منظور ایجاد زیر بنایی با قدرتی بی سابقه، پاسخ داده و سیستمی جدید برای مدیریت اطلاعات ایجاد کرده است. زیر بنای اطلاعاتی ارتش ایالات متحده در بستر سرکوب مقاومت ها در سه مرحله متمایز فناورانه رشد کرده است: در دوره جنگ فیلیپین، افراد به جمع آوری اطلاعات می پرداختند، در دوران جنگ ویتنام از کامپیوتر استفاده می شد و اخیرا در افغانستان و عراق از سیستم های رباتی بهره برده اند. درازای این مدت، نمایانگر آن است که امنیت دولت وابسته به کنترل مخفیانه ( مانند نظارت) است، پدیده ای که طی بحران ها، به راحتی فعال می شود و در نتیجه عملیات سایبری را به استراتژی اعمال قدرت جهانی تبدیل کرده است.

سیستم نظارت جهانی

سیستم نظارت جهانی در آینده ای نه چندان دور

در بخشی دیگری از این کتاب، مک کوی به تصور و پیش بینی سیستم نظارت آینده می پردازد:

سال ۲۰۳۰ است و آسمان ها، از سطوح پائینی استراتسفزر ( آرام سپهر) تا فرای اتمسفر پر از پهباد های مسلح کمپانی امنیتی آمریکایی « چتر سه گانه» شده است. پهباد هایی که تسلیحات را با سرعتی باور نکردنی به هر کجای دنیا می تواند منتقل کرده، ماهواره های دشمن را هدف قرار داده و ارتباطات مردم را شنود و یا افراد را از فاصله ای بسیار زیاد دنبال کند. از عجایب دوران مدرن! این سیستم به همراه ظرفیت سایبری بالای کشور، پیچیده ترین و کارا ترین سیستم اطلاعاتی نظامی کشور به شمار می آید و متضمن سلطه جهانی کشور در سراسر قرن بیست و یکم خواهد بود. این آینده ای است که پنتاگون در نظر دارد و هم اکنون در شرف تکمیل است. اما اکثر آمریکائیان از آن بی خبر و یا بسیار کم مطلع اند، زیرا که هنوز در دورانی دیگر به سر می برند، یعنی در ۲۰۱۲ و با میت رامنی که ابراز می کند: «نیروی دریایی فعلی ما از سال ۱۹۱۷ کوچک تر است.»البته اوباما به مسخره پاسخ داد: « آقای فرماندار! البته از تعداد کمتری اسب و چماق هم استفاده می کنیم، زیرا طبیعت ارتش ما تغییر کرده است… مسأله بر سر تعداد کشتی جنگی نیست بلکه بر سر توانایی های ارتش ماست.» سپس با اشاره به این ظرفیت ها ادامه داد: « باید به امنیت سایبری فکر کنیم، باید در باره فضا صحبت کنیم.» در واقع، حکومت اوباما،در خفا، انقلابی در برنامه ریزی دفاعی را پیش می برد و در زمینه جنگ سایبری و تسلیح کامل فضا فعالیت داشت . در حال حاضر، فضاپیما هایی شگرف برای پرواز در لایه های مختلف فضا تولید می ند.
در۲۰۰۹، اوباما برنامهدیجیتالی امنیتی بوش را ادامه داد و واحد فرماندهی امنیت سایبری ایالات متحده را ایجاد کرد که مقر فرماندهی آن در آژانس امنیت ملی‌‌ NSA در پادگان مید در مریلند، قرار دارد. به علاوه، در تکزاس، یک مرکز سایبری با ۷۰۰۰ کارمند نیروی هوایی درپایگاه هوایی لیک لند بنا شد. دو سال بعد، پنتاگون از روش های سنتی جنگ زمینی، هوایی و یا دریایی فراتر رفته و اعلام کرد، عرصه سایبری را میدان « عملیاتی هم دفاع و هم حمله» در نظر دارد. در اوت، ترامپ، علیرغم حملات لاینقطع به برنامه های اوباما، برنامه وی را در انتقال مرکز سایبری به خارج از ناسا به هدف « انسجام و تقویت عملیات سایبری» به مورد اجرا گذاشت. این همکاری اجتماعات اطلاعاتی، پنتاگون و اتاق های فکر برای تدارک چیست؟ رودررویی با کشوری که همگی در توسعه آتی اقتصادی، قدرت نظامی و یلند پروازی های جهانی اش متفق القول هستند: چین.
با توجه به رنگ باختن اقتصاد ایالات متحده در سطح جهان، به نظر می رسد تنها راه واشنگتن برای توسعه تسلط جهانی در قرن ۲۱، «جنگ اطلاعاتی » است. اما با در نظر گرفتن پیشینه فناوری تسلیحاتی در جنگ های گذشته، امید زیادی نمی توان به این راه حل واشنگتن بست.

موفقیت فناوری در ویتنام

از زمان تکمیل ساختمان پنتاگون در سال ۱۹۴۳، با آن ۱۸ کیلومتر دالان، این هرازتوی عظیم بوروکراسی، که وودرو ویلسون ‌ آن را در ۱۹۶۱، در سخنرانی خداخافظی اش، «مجتمع صنعتی ـ ارتشی» خواند،‌ به تلفیق خلاقانه علم و صنعت پرداخته است. ویلسون دادمه داد: « دیگر نمی توان به خطر نوآوری های فی البداهه برای امنیت ملی تن داد و چاره ای نیست جز تأسیس صنعت تسلیحاتی وسیع با تولید دائمی… که توسط انقلابی فناوری پیچیده و پر هزینه حفظ و تداوم خواهد یافت.» ایزونهاور، به نوبه خود، به گسترش این صنعت پرداخت و دو نهاد فضانوردی ملی و مدیریت فضا را ایجاد کرد که توأمأ ناسا خوانده می شوند، سپس واحد تحقیقاتی «پرخطر، پر ثمر» را به راه انداختکه به آرپا معروف شد و با الحاق کلمه دفاع به آن ، به دارپا تغییر اسم داد.
به مدت ۷۰ سال، پنتاگون و مقاطعه کاران بزرگ به تولید مداوم زنجیره ای از « سلاح های معجزه ‌آسا» پرداخته اند که لااقل از دید نظری، پیشرفته ترین سلاح هادر همه زمینه های نظامی اند. نه شکست،‌ و نه عقب نشینی وتخلیه، کار پژوهش و تولید پنتاگون را متوقف نکرده است، بلکه بر عکس به طور مداوم به بهبود سلاح ها می پردازند.
به عنوان مثال، جنگ ویتنام که شکستی کامل در زمینه تاکتیک بود،‌ موفقیتی چشمگیر برای مجتمع صنعتی ـ نظامی پی آورد. علیرغم آن که اغلب آمریکائیان فقط جنگ زمینی توان فرسا و شکست های پی در پی را در روستا های جنوب ویتنام به خاطر دارند، نیروی هوایی، جنگی بس دشوار و سنگین را پیش برد. در مجموع، نتیجه جنگ ویتنام شکستی مفتضحانه و ویرانی بی سابقه ای بود ولی نه برای پنتاگون که باآزمون و خطاهایش در میدان جنگ ویتنام، موفق به تولیدتسلیحات رباتی شد. به منظور مسدود کردن انتقال اسلحه به وسیله کامیون توسط ویتنام شمالی از راه لائوس برای وییتام جنوبی، محققین فناوری پنتاگون، شبکه ای حساس از کامپوترو هواپیما ایجاد کردند تا به طور هماهنگ به بمبارانالکترونیکی بپردازد و در نتیجه، بین ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۳، در این منطقه محدود، ‌بیش از یک میلیون تن مهمات ( معادل تمام تسلیحات مورد استفاده در کره)‌ انداخته شد. عملیات «ایگلوی سفید»، با هزینه ای بالغ بر ۸۰۰ میلیون دلار در سال، بر فراز کوه های این منطقه باریک، شبکه تور مانندی متشکل از ۲۰۰۰۰ حس گر صدا ، حرارت و حرکت تنیدکه علائم دریافت شده اش را به چهار هواپیمای EC-121 که مرتبا در پرواز بودند می فرستاد. در پایگاه هوایی آمریکایی، درست مقابل رودخانه مکونگ در تایلند، نیروی عملیاتی آلفا، با به کار گرفتن دو کامپوتر قوی آی بی ام/۶۵/ ۳۶۰ ، مجهز به مانیتور های خاص ، نشانه های دریافتی را به « خطی نورانی»ترجمه کردند. با استفاده از مسیر این خط نورانی،‌ جنگنده ها به طور اتوماتیک، بمب های هدایت شده توسط لیز بر مسیر هوشی مین انداختند. بازدیدگندگان پنتاگون از مقر عملیات آلفا، اظهار داشتند: «مشاهده ی عظمت تجهیزات و عملیات در معبد آلفا، هوش از سرمان برد.»
با این همه، پس از آن که لشگر صد هزار نفری ویتنام شمالی با تانک و کامیون هایش از این مسیرو زیر شبکه تور های حساس، عبور کرده و در سال ۱۹۷۲، دست به حمله ای سهمگین زدند،‌ نیروی هوایی ایالات متحده مجبور به اذعان به شکست « میدان جنگ الکترونیکی‌»‌شش بیلیون دلاری خود شد. اما همین شکست زمینه را برای جنگ های رباتی و تولیدجنگنده های بدون خلبان آماده ساخت. در ۱۹۷۲،‌نیروی هواییمی توانستپهباد های مسلح به دوربین (SC/TV) را ‌تا ۳۰۰۰ کیلومتر داخل چین و کره شمالی بفرستد و حرکت آن ها را کنترل کند. علاوه بر این،‌ نیروی هوایی برای اولین بار موشکی را با یکی از این پهباد ها پرتابکرد. جنگ هوایی با ویتنام انگیزه ای نیز بود برای پپتاگون شد تا به ایجاد اولین سیستم ماهواره ای تله کمونیکاسیون در سطح جهانی دست زند. پس از موفقیت اولین سیستم ارتباطی ـ دفاعی ماهواره ای، پنتاگون ۲۱ ماهواره دیگر پرتاب کرد و بدین وسیله قادر به برقراری ارتباط با هر نقطه دنیا از هر نقطه دیگر شد.
طبق اطلاعات تارنمای نیروی هوایی، در حال حاضر مرحله سوم این برنامه پیاده می شود که عبارت است از هماهنگی فرماندهی، کنترل، و ایجاد ارتباط بین نیروی دریایی، زمینی و هوایی و آژانس ارتباطی کاخ سفید، وزارت امور خارجه، سیا و ناسا.

جنگ علیه تروریسم
پنتاگون، با مواجهه با شکست های متعدد در افغانستان و عراق، به فناوری جدیدی روی آورده است. پس از شش سال شکست پیاپی در مبارزه با مقاومت مردم در این دو کشور، به منظور کنترل شهر ها،‌ پنتاگون توسل به روش شناسایی زیست ـ سنجی و نظارت الکترونیکی شده است. با فراتاخت نیرو های ارتشی در افغانستان و عراق، این دو کشورتبدیل به میدان آزمایش پهباد ها شدند.

در ۱۹۹۴ هواپیمایی آزمایشی «پهباد شکارچی» ساخته شد و در همان سال برای شناسایی تصویر، در بالکان مورد استفاده قرار گرفت؛ ای پهباد در سال ۲۰۰۰ برای عملیات نظارتی به اسم «چشم افغانی» توسط سیا در افغانستان به کار رفت. در اکتبر ۲۰۰۱ ، برای اولین بار و مسلح به تانکی آتشبار، در حمله قندهار وارد میدان جنگ شد. هفت سال بعد، نیروی هوایی پهباد بزرگ تر -۹ MQ را با برد تخمینی ۱۵۰۰ کیلومتر و مجهز به بمب های -۳۰- GBU و موشک های آتشبار تولید کرد که هر نفطه ای از آسیا، اروپا و آفریقا را می تواند مورد حمله قرار دهد. نیروی هوایی در پی آن است که تا سال ۲۰۲۱،‌تعداد ۳۴۶ از این پهباد ها را در اختیار داشته باشد ( ۸۰ عدد برای سیا) تا واشنگتن بتواند نقش قاتل جهانی اش را به طور مؤثر تری ایفا کند. بین ۲۰۰۴ و ۲۰۱۰ تعداد کل ساعات پروازهواپیما های بدون خلبان از ۷۱ ساعت به ۲۵۰ هزار رسید. در ۲۰۱۱، ۷۰۰۰ هوا نورد بدون سرنشین ارتش، را پهباد ها تشکیل می دادند. وجود پهباد ها چنان برای پنتاگون ضروری شد که تصمیم دارد تا آخر دهه جاری، تعداد آن را ۳۵ در صد افزایش دهد. نیروی هوایی ۳۵۰ هادی ـ خلبان ـپهباد ، یعنی بیش از کل تعداد خلبان های بمب افکن و جنگنده های ارتش در استخدام دارد. خرده ـ پهباد ها ، پهباد های دستی و انواع دیگر آن چندان مورد استفاده قرار گرفته بودند که تبدیل به یکی از سلاح های معجزه گر ( زیر نویس شماره۴) به منظور تسلط و حفظ قدرت جهانی ایالات متحده شده اند. با این حال، نوأوری شگفت انگیز پهباد ها در سایه ی تسلیحات جدید پراکنده در فضا، رنگ می بازد.

ادامه دارد.

[۱]: مترجم: البته لازم به تذکر است که جمهوری خواهان اوایل قرن بیستم با جمهوری خواهان امروز که نظارت بر زندگی دیگران را حق تک تک خود می دانند، تفاوت های سیاسی اساسی دارند.

[۲]: International panoptincon

[۳]: http://www.truth-out.org/news/item/41895-the-pentagon-s-new-wonder-weapons-for-world-dominion

[۴]: https://en.wikipedia.org/wiki/Wunderwaffeبرنامه ای به همین نام در آلمان نازی وجود داشت.

[۵]: biometric identification/ https://fa.wikipedia.org/wiki/زیست%E2%80%8Cسنجشی

انتشار هر بخشی از این نوشته بدون تماس با مترجم ممنوع و موجب پیگرد قانونی است. بخش هایی از متن بدون خدشه به محتوی آن حذف شده اند. متن کامل به صورت کتاب منتشر خواهد شد.

http://www.truth-out.org/news/item/41856-enforcing-empire-through-a-global-surveillance-state