دارالفنون را می توان نخستین مدرسه عالی ایرانی به سبک اروپا دانست. این واژه که معادل عربی “پلی تکنیک” فرانسوی و انگلیسی است، از همین نمونه “مدارس عالی” یا “دانشگاه” های آنان الگو می گیرد. حس نیاز به برخورداری از چنین مدرسه ای در ایران به زمان فتحعلی شاه و به شخص عباس میرزا، نایب السلطنه فرهیخته ایران – که در وامگیری از “تمدن و علوم جدید پیشقدم بود”- و نیز تاکید تحصیل کردگان در فرنگ چون میرزا صالح و میرزا مصطفی افشار باز می گردد که بر اهمیت تجدید نظام آموزشی و تاسیس مدارس جدید اصرار می ورزیدند. البته روند کار به گونه ای دیگر رقم خورد. پس از تحولات سیاسی و قتل گریبایدوف، سفیر وقت روسیه در ایران، هیاتی با حضور قائم مقام فراهانی برای عذرخواهی راهی روسیه شدند. آنجا بود که با مشاهده مدارس عالی فنی و صنعتی آنان، ضعف و ناتوانی ایران، نیاز به تغییر شیوه قدیمی آموزش و نیاز به توسعه علوم و صنایع جدید برای قائم مقام – که سفرهای دیگری نیز به اروپا داشت- و نیز همراهان او مسجل شد و به این ترتیب، این مهم بر دوش او افتاد. تاسیس مدرسه ای جدید در ایران که از ابتدایی و متوسطه بالاتر باشد تا در آن به تربیت نخبگانی از میان فرزندان خانواده های سرشناس و درباری برای کار در سمت های دولتی و اداری و نظامی پرداخته شود.
محل مدرسه را امیرکبیر با موافقت ناصرالدین شاه در کنار کاخ های سلطنتی و محل آموزش نظامی سربازان تعیین کرد و طراحی مدرسه را به میرزا رضا مهندس باشی – از تحصیل کردگان لندن در زمان عباس میرزا- سپرد. ساخت مدرسه نیز به محمد تقی خان معمارباشی سپرده شد. ابتدا نام مشخصی برای نامیدن این مدرسه در نظر گرفته نشده بود و از آن با عباراتی چون “مدرسه، مدرسه جدید، مکتبخانه پادشاهی، تعلیم خانه، معلم خانه، مدرسه نظامیه” یاد می کردند.
نوشتههای مرتبط
پیش از نخستین جنگ جهانی، فرانسه طلایه دار علوم و صنایع در اروپا به شمار می رفت و زبان فرانسوی نیز زبان رسمی اروپا بود. با اینهمه امیرکبیر با زیرکی تمام و به منظور اینکه این وامگیری، جنبه علمی و نظامی خود را حفظ کند و به جولانگاه سیاسی قدرت هایی چون فرانسه و انگلیس و روسیه تبدیل نشود که ایران در سیطره آنان قرار داشت، از دعوت معلمانی که به این کشورها منسوب می شدند، خودداری و در عوض، اتریش را به این منظور انتخاب کرد. گواینکه این کار، اعتراض آتی این کشورها را به همراه داشت. رشته های اصلی دارالفنون شامل مشق پیاده نظام، مشق توپخانه، مشق سواره نظام، هندسه، طب و جراحی، داروسازی و معدن شناسی می شد. زبان فرانسه، ریاضیات، تاریخ وجغرافیا و طبیعی در همه رشته ها مشترک بود و بعدها، انگلیسی، روسی، موسیقی و نقاشی هم به آن افزوده شد. دوره تحصیل در این مدرسه، هفت ساله بود. نیز مدرسه مجهز به لوازم پزشکی و اسکلت آناتومی، آزمایشگاه فیزیک، شیمی و داروسازی، کتابخانه، چاپخانه، غذاخوری و بعدها تالار نمایش بود.
به این ترتیب، معلمان اتریشی وارد تهران شدند و البته به دلیل خلع امیرکبیر چند روز پیش از آن، استقبال سردی از آنان به عمل آمد که شرح آن به قلم پولاک، یکی از استادان، در سفرنامه ها موجود است. البته امیرکبیر ژان داوید ارمنی را مسئول استقبال از آنان کرد. او همان کسی بود که به نمایندگی از سوی امیرکبیر برای یافتن این معلمان به اتریش رفته بود. بعدها معلمانی از فرانسه، ایتالیا، هلند، لهستان و آلمان نیز به آنان افزوده شدند.
نخستین معلمان دارالفنون، کاپیتان زاتی (Zattie)، کاپیتان گومونس (Gumon¸s)، کرشیش (Krziz)، نمیرو (Nemiro)، کارنوتا (Carnotta)، دکتر پولاک (Polak) و کوکاتی بودند. دکتر پولاک پس از مرگ دکتر کلود فرانسوی، پزشک مخصوص دربار شد و مدت درازی در ایران ماند. زبان فارسی فراگرفت و کتاب ارزشمند خود به نام “تشریح پولاک” را به آلمانی نوشت که بسیاری از اصطلاحات پزشکی کنونی از آن گرفته شده اند. دستمزد معلمان سالیانه چهارهزار و چهارصد تومان تعیین شد.
در کنار این معلمان، چند نفر دیگر که به واسطه سفرهای خود به خارج با زبان های خارجی و علوم روز آشنا بودند، به منظور تدریس درس های مشترک و نیز دستیاری و مترجمی اروپاییان استخدام شدند. درس ها با کمک مترجمان ارائه می شد، چون معلمان اغلب فارسی نمی دانستند و در ایران نیز مترجم آلمانی به قدرکافی وجود نداشت، چراکه معمولا فرانسه کشور هدف سفرهای متعدد درباریان چه به منظور تفریح و چه به منظور تحصیل به شمار می رفت و بیش از هر زبان دیگری، فرانسه دان در آنجا یافت می شد. از این رو زبان آموزش دارالفنون به فرانسه تبدیل شد و بعدها معلمان فرانسوی و انگلیسی نیز به آن راه یافتند. معلمان به جز تدریس به کارهای دیگری از جمله پزشکی دربار (پولاک، شلیمر)، ساماندهی امور جنگ (باروسکی، بوهلر)، مرتب کردن ارکستر نظامی (آلبر لومر)، احداث راه آهن و زرادخانه (وویلیه) نیز اشتغال داشتند.
مشکل دیگری که تا زمان تاسیس دارالفنون وجود داشت، کمبود و به بیان بهتر، نبود کتابهای درسی بود. از این رو معلمان دارالفنون مجبور بودند کتابها را خود تالیف کنند یا به ترجمه کتابهای خارجی بپردازند. به این منظور معلمان دارالفنون کتاب های زیادی در رشته های مختلف نظامی (توپخانه، استحکامات، اردوکشی و نقشه برداری) و طبیعی (پزشکی، تشریح، فیزیولوژی، چشم پزشکی، شیمی، مکانیک) به رشته تالیف درآوردند و شاگردان ایرانی آنان نیز که در زبان های خارجی به خصوص فرانسه ورزیده شده بودند، مامور ترجمه این کتابها شدند که با دستگاه چاپ سنگی موجود در دارالفنون، به چاپ رسید. چاپخانه فوق که تا سال ۱۳۰۰ ق/ ۱۲۶۱ ش/۱۸۸۲ م حدود ۳۰-۴۰ کتاب درسی را چاپ، صحافی و نشر داد و تا سال ۱۳۲۶ ق/۱۲۸۷ ش برقرار بود. از کتاب های درسی آن می توان موارد زیر را نام برد: جلاءالعیون در معالجات چشم، تشریح بدن انسان، علاج الاسقام و رساله کحالی (چشم پزشکی)، علم هندسه و علم مساحت، علم توپخانه، سرالحکمه، زینه الابدان، شفائیه، کلیات طب فرهنگی، علم تحصین، قانون امور اردو، قانون خدمت سربازی و …
با وجود کارشکنی ها و دسیسه بازی های درباریان، دارالفنون بیش از آنچه تصور می شد، در سرعت بخشیدن به تمدن ایران و ورود علوم جدید به آن موثر افتاد. گواینکه سال ها بعد، ایجاد فراموشخانه در آن، توسط ملکم انگلیسی که معلم و مترجم دارالفنون بود، شاه را به شدت علیه این مدرسه برگرداند، توجهات ویژه ای که تا آن زمان به معلمان و شاگردان آن داشت را از میان برد و دلیل عمده او برای نبستن مدرسه، توجه به نگرش اروپاییان به ایران به عنوان کشوری عقب افتاده، در صورت انجام این کار او بود. با اینهمه، تمایلی که دارالفنون به نشر فرهنگ و رواج دادن علوم جدید پدید آورده بود، به سایر افرادی که با آن در رابطه مستقیم نبودند، نیز راه یافت و در قالب ترجمه و تالیف حتی در بیرون از آن بروز پیدا کرد.
ترجمه ادبی محصول مستقیم دارالفنون نبود، زیرا این مدرسه پیش از هرچیز به منظور پیشرفت شاخه های نظامی و علمی تاسیس شده بود. اما پس از سریان شوق گسترش تمدن و معرفی دنیای غرب به ایران آن روز، این اشتیاق، سمت و سویی دیگر به خود گرفت و در ادبیات – و به خصوص ترجمه و وامگیری از ادبیات فرانسه- جلوه گر شد. از نخستین مترجمان این دوران می توان به نجم الدوله اصفهانی، دکتر ابوالحسن خان، دکتر رضاخان، محمد طاهر میرزا، میرزا رضا مهندس الممالک، میرزا علی خان مترجم السلطنه، میرزا محمدحسین خان ذکاءالملک و سپس فرزند او، میرزا محمدعلی خان ذکاءالملک اشاره کرد.
کتابخانه دارالفنون که ابتدا دارای ذخیره محدودی بود، با نوشتن و ترجمه کتاب های آموزگاران و شاگردان این مدرسه و نیز خرید و اهدای کتاب های خارجی و ایرانی، رفته رفته غنی تر شد و پس از تاسیس کتابخانه ملی ایران در سال های دهه ۱۳۱۰، گنجینه فوق به این محل منتقل شد.
نیز باید به خاطر داشت دارالفنون همواره دارای مدیرانی تحصیلکرده بود که البته به خاندان دربار تعلق داشتند، چه این قبیل تحصیلات تنها خاص طبقه اشراف بود. همچنانکه ناصرالدین شاه تا آخرین سال های حکومت خود اصرار داشت مسئولان مدرسه با بالابردن شهریه و دستچین کردن شاگردان، ورود مردم عادی به دارالفنون را مانع شوند. از جمله مدیران دارالفنون می توان به افراد زیر اشاره کرد:
علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه پسر پنجاه و چهارم فتحعلیشاه و عموی ناصرالدین شاه- شیفته و مروج روشنگری اروپا در ایران، مدیر درخشان دارالفنون و عامل کلیدی در حفظ و ماندگاری آن، تاسیس وزارت علوم، وزیر علوم، سمت های دیگر در وزارت صنایع و بازرگانی، معدن، تلگراف، چاپخانه های دولتی و فرمانداری ملایر و تویسرکان، تالیف کتاب های پرشمار در زمینه های مختلف از تاریخ تا نجوم، تاسیس کتابخانه و سالن مطالعه برای مدرسه سپهدار، مسئول ایجاد نخستین خط تلگراف بین تهران تا زنجان و تبریز، عضو گروه مترجمان “گفتار در روش” دکارت به فارسی، ناظر روزنامه های ملتی، ایالتی و علمی دولتی ایران، مدیر و اصلاح گر درخشان دارالفنون، تلاش در جهت جذب پسران تجار و اهل حرفه به کارگاه های این مدرسه و نیز آموزش عمومی به منظور آماده سازی دانش آموزان بیشتری برای استخدام در دستگاه های دولتی تهران و ولایات، از طریق اعطای لباس و مقرری، که متاسفانه به دلیل مخالفت گروه های اجتماعی و اقتصادی و عدم پشتیبانی ناصرالدین شاه تحقق نیافت.
رضاقلی خان هدایت – لُله باشی، ادیب، شاعر، سفیر خوارزم به دستور امیرکبیر، رئیس ممتاز دارالفنون
– علی قلی مخبرالدوله، فرزند رضاقلی خان هدایت – تحصیلکرده دارالفنون و سپس اروپا، مامور کشیدن خط تلگراف بین تهران و زنجان (سلطانیه)، وزیر پست و تلگراف، وزیر علوم و وزیر داخله، موسس مسجد و تکیه هدایت خیابان جمهوری
– جعفرقلی خان نیرالملک – فرزند رضاقلی خان هدایت، تحصیلکرده دارالفنون، مسلط به عربی، فارسی، فرانسه مقدماتی، وزیر علوم، مساعدت در تهیه نقشه تهران به همراه نجم الدوله، موسس انجمن معارف و تاسیس مدارس نوین در شهرهای ایران، وزیر اوقاف.
– رضاقلی هدایت فرزند جعفرقلی نیرالملک- وزیر پست و تلگراف، وزیر معارف و اوقاف، عضو موسس حزب اراده ملی و دبیر شورای عالی حزب.
نخستین گروه شاگردان دارالفنون در سال ۱۲۳۷ ش/۱۲۷۵ ق/ ۱۸۵۸ م با گذراندن امتحانات نهایی فارغ التحصیل شدند. تعداد آنان در هفت رشته موجود به ۸۵ نفر می رسید که شخصیت های کلیدی دهه های آتی را تشکیل می دادند. این تعداد در سال ۱۳۰۷ق/۱۲۶۹ ش/ ۱۸۹۰م بر اساس نوشته لرد کرزن که در همان سال به ایران آمد، به ۳۸۷ نفر می رسید. از این میان در رشته های مختلف فنی،۱۴۰ نفر، رشته های سه گانه نظامی، ۷۵ نفر، نقشه کشی۸۰ نفر، زبان فرانسه، ۴۵ نفر، زبان انگلیسی، ۳۷ نفر و زبان روسی، ۱۰ نفر مشغول تحصیل بودند. از میان نخستین شاگردان دارالفنون می توان از افراد زیر نام برد:
محمد حسن خان صنیع الدوله (اعتماد السلطنه)، رئیس دارالترجمه همایونی، مترجم مخصوص ناصرالدین شاه، وزیر انطباعات
محمود علامیر (احتشام السلطنه)، نوه دختری فتحعلیشاه، دومین رئیس مجلس ملی، یوزباشی کشیکخانه همایونی، معاون کشیکخانه، سفیر آلمان، معاون وزارت امور خارجه، حکمران کردستان، وزیر مختار برلین، سفیرکبیر در استانبول، مشروطه خواه، وزیر کشور در دوره پهلوی اول
میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل، روزنامه نگار دوره مشروطه،
مزین الدوله، تحصیل نقاشی در فرانسه، موسیقی و تاسیس نمایشخانه دارالفنون
میرزا محمودخان مشیر الوزرا، تحصیل نجوم در پاریس و کشف سیارکی در آنجا
عبدالوهاب، پزشک مخصوص ظل السلطان
علینقی حکیم الممالک، پزشک دربار
عباس اقبال آشتیانی، نویسنده و استاد دانشگاه
عبدالرحیم همایون فرخ، نویسنده کتاب ۷ جلدی “دستور جامع زبان فارسی” یا “دستور فرخ”
علی اکبر نفیسی، پزشک و نویسنده کتاب های پزشکی و “فرهنگ نفیسی”
علی اکبر سیاسی، از بینانگذاران و رئیس دانشگاه تهران
کمال الملک، نقاش و موسس هنرستان صنایع مستظرفه
غلامحسین رهنما، عضو آکادمی منجمان فرانسه، رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران
حسین هنگ آفرین، رئیس دسته موزیک قزاقخانه، سفر به روسیه و لندن برای ضبط صفحه
عیسی خان صدیق، دستیار پروفسور ادوارد براون در تدریس فارسی دانشگاه کمبریج، رئیس دانشگاه تهران
محمد معین، استاد ادبیات دانشگاه تهران، مولف “فرهنگ معین”
صادق هدایت
در نخستین سال های قرن بیستم و پس از تاسیس ساختار نوین آموزش در ایران، دارالفنون از مدرسه عالی به دبیرستان تبدیل شد. با اینهمه تاریخچه درخشان آن همواره تمایل به تحصیل را در بسیاری از خانواده های ایرانی زنده نگه می داشت. کسانی چون فریدون آدمیت، مجتبی مینوی، محمد قریب، منوچهر اقبال از تحصیل کردگان آن در این دوران بودند. اصولا به دلیل تغییر شرایط، آشنایی توده مردم با عقاید ملی گرایانه و ورود روشنفکری تاثیرپذیرفته از تفکرات اندیشمندان قرن هجدهم فرانسه، تحصیل کردگان دوره های بعدی دارالفنون دارای افکاری روشنفکرانه و ملی گرایانه تر و نیز بینش وسیع تر سیاسی و اجتماعی بودند.
سرانجام در هنگام تاسیس دانشگاه تهران در سال های دهه ۱۳۱۰، دارالفنون به همراه مدرسه علوم سیاسی، مدرسه طب، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی، مدرسه صنایع و هنر (تاسیس کمال الملک)، مدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق و چند مدرسه عالی دیگر در هم ادغام شده و بدنه این دانشگاه را به وجود آوردند.
متاسفانه ساختمان قدیمی دارالفنون، این میراث کبیر امیرکبیر امروز در شرایط خوبی به سر نمی برد و مورد بی توجهی ها و بی مهری های مسئولان و سازمان ها در گوشه ای از خیابان ناصرخسرو و باب همایون از دست می رود.
منابع:
از صبا تا نیما، یحیی آرین پور، ج ۱
سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مدرسه دارالفنون، پروانه بابایی
سایت کانون مهندسین فارغ التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران، مدرسه دارالفنون
سایت باشگاه خبرنگاران، دارالفنون نخستین دانشگاه تاریخ مدرن ایران
سایت خبرآنلاین، اولین اساتید و فارغ التحصیلان دارالفنون چه کسانی بودند؟، ۳۰۱۴۵
سایت پژوهه، دارالفنون، سعیده سلطانی مقدم
سایت تبیان، دانشجویان اروپایی قاجاریه، علی جان مرادی جو
ویکی پدیا، دارالفنون