انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نحله‌های فمینیستی (۲)الهیات مسیحی-فمینیستی؛ متکلمان پیشگام فمینیست

شارون جیمز برگردان فاطمه همدانیان

چنانچه در شماره ابتدایی مقاله اشاره شد الهیات فمینیستی نوعی از فرقه‌گرایی‌های مذهبی است که در آن متکلمان فمینیست سعی در حذف یا تغییر و تفسیر جایگاه مردان یا دانش ایشان از مذهب دارند. در این میان، متکلمان فمینیست که در سنت مسیحیت بیش از ادیان دیگر فرصت جلوه و حضور داشته‌اند و توانسته‌اند در این حوزه به تولید معانی قابل تاملی دست یازند. در شماره دوم از جستار الهیات مسیحی-فمینیستی به پیشگامان فمینیست در سنت مسیحیت خواهیم پرداخت:

ماری دیلی
ماری دیلی[۱] کاتولیک بوده و تحصیلاتش را در حوزه دین و فلسفه دنبال کرد. وی در ۱۹۶۵ با پاپ واتیکان دوم ملاقات کرد که خود بابی برای برابری بیشتر زنان در کلیسای کاتولیک شد. در آن دیدار وی کاملا ناامید شد، و اقدام به نگارش کتاب کلیسا و جنس دوم[۲] در سال ۱۹۶۸ (نیویورک) کرد. سرخوردگی از مسیحیت سازمانی سبب شد تا وی همه‌ جریان‌های مسیحی را رد کند. دیلی در کتاب آنسوتر از خدای پدر[۳] (لندن، ۱۹۷۳) عقیده‌ «خداپدر[۴]» را باطل دانست. از نظر وی نماد «پدرخدا[۵]» از تصور انسانی شکل گرفته است؛ «اگر خدا مرد است، پس مرد خدا است». وی معتقد است قایل شدن جنبه انسانی برای خدا شیطانی است و لحاظ کردن نامی برای خدا به معنای کشتن خدا و صرفا حصار کردن خدا در قالب یک فعل، بودن، نیرو یا انرژی است. از نظر دیلی، «تبیین خدا» (این اعتقاد که خداوند هدف دارد) یا «خدای جهانی دیگر» (تاکید بر زندگی بعد از مرگ) و «خداوندی که گناهان‌مان را عقوبت می‌کند»، همه و همه مطرود هستند. دیلی مدعی حقی است که آن را نامیدن (یا خلق) مرگ خودش می‌خواهد؛ و هستی انسانی را خود، جهان و خدا می‌نامد.

دیلی در کتاب سومش، زایمان: فرااخلاق فمینیسم رادیکال[۶] (بوستون، ۱۹۷۸)، یکسره واژه «خدا» را رد کرد؛ استدلال وی آن بود که واژه «خداوند» هرگز نمی‌تواند از دوگانه ذهنی مرد/مردانه تطهیر شود. کتاب بعدی او شهوت محض: فلسفه فمینیست عنصری[۷] (بوستون، ۱۹۸۴) است؛ دیلی در این کتاب زنان را دعوت به بازگشت به نیمه وحشی و بکر وجودشان می‌کند و از آنها می‌خواهد تابوهای تحمیل شده بر خودشان را پس بزنند، دیلی این تابوها را محصول داستان‌سازی و تحریفات دیوان‌سالاری مردانه تلقی می‌کند. از نظر وی معنویت زنانه به بهترین شکل خود در جادو/ پاگانیسم جلوه یافته است. چنین رویکردی در کتاب اولین جادوی جدید بین‌کهکشانی وبستر در زبان انگلیسی[۸] (بوستون، ۱۹۸۷) توسط دیلی دنبال شد و تمام جنبه‌های الهیات محافظه‌کار، شیطانی تلقی شد. وی تجسد مسیح را به‌مثابه «نماد مشروع تجاوز به همه زنان و دیگر موجودات» تلقی کرد. کتاب بعدی او آمیزش از ‌بیرون: سفری مسحورکننده با تجدید خاطره سفرنامه‌ام از یک فیلسوف فمینیست رادیکال[۹](سانفرانسیسکو، ۱۹۹۲) به ترویج جادوی اکوفمینیستی پرداخت.

احتمالا ماری دیلی یکی از معروف‌ترین مابعدمسیحیان و ضدمسیحی تئالوژیست است. او استاد گروه الهیات در کالج یسوعیان بوستون بود؛ تا زمانی که مجبور شد به علت امتناعش از پذیرش ورود مردان به کلاس‌هایش از کرسی استادی کناره‌گیری کند.

دافنه هامپسون
دکتر دافنه هامپسون[۱۰] استاد بازنشسته الهیات در دانشگاه سنت اندروز و استاد مدعو دانشگاه کلرهال در کمبریج است. وی کتاب الهیات و فمنیسم[۱۱] (آکسفورد، ۱۹۹۰) را تالیف کرد. وی جزو مابعدمسیحیانی است که خصیصه‌های مسیحیت را مطرود تلقی می‌کند. وی مدعی است که مسیحیت و فمینیسم غیرقابل تطبیق هستند: «دوستی ناظر از زبان هامپسون خاطرنشان می‌کند که جایی که فمینیست‌های مسیحی می‌خواهند بازیگران نمایش را تغییر دهند، من خواهان نوع متفاوتی از نمایش هستم.» برای هامپسون مسیحیت دینی اخلاقی نیست، چرا که به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر مشحون از تبعیض‌های جنسی است. او دیدگاه خود را در یک سخنرانی در سال ۱۹۹۷ اینگونه خلاصه کرده است: «من یک غربی هستم، در دوره مابعدمسیحی زندگی می‌کنم و اقتباس‌هایی را از متفکران مسیحی داشته‌ام، اما اسطوره‌های مسیحی را رد می‌کنم. حتی از آن هم فراتر می‌روم و می‌گویم: اسطوره‌ها بی‌طرف نیستند، خطرناک هستند. اسطوره در مسیحیت پروژه‌ای روشن، موشکافانه و ماهرانه در تایید فرهنگ مردانه است، که به دنیای پدرسالار مشروعیت می‌بخشد و مردان را قادر می‌سازد تا راه خود را درون آن بیابند. ما نیازمند آنیم تا به فهم این مهم دست یازیم. اما از نظر خودم، من یک فرد معنوی هستم نه یک خداناباور…برای من پرواضح است که آنجا در این جهان نیرویی حاوی خیر، زیبایی و نظم وجود دارد؛ این نیرو قدرتمند است، ما می‌توانیم به او نزدیک شویم و به او بپیوندیم. من این نیرو را خدا می‌خوانم.»

رزماری رادفورد روتر[۱۲]
رزماری رادفورد روتر دکتری خود را در رشته علم آباء کلیسا[۱۳] از دانشکده تحصیلات تکمیلی کلارمنت کالیفرنیا گرفت. او در دوره جوانی که نقش همسری را نیز درک می‌کرد، شاهد سخت‌گیری آباء کلیسا درباره استفاده از قرص‌ها و وسایل پیشگیری از بارداری بود. بخصوص در زمانی که فقر و تنگدستی در میان مردم حاکم بود. اواسط دهه ۱۹۶۰ روتر اقدام به مبارزه‌ علیه آموزش‌های غلط کلیسا در مصرف قرص‌های ضدبارداری کرد. و مبارزه وی خیلی زود به سمت تبعیض جنسی ریشه‌دار در کلیسا بسط یافت. او به مجمع مدافعان حقوق مدنی سیاهان آمریکا پیوست و با الهیات لیبرال که توسط برخی متکلمان آمریکای لاتین مورد حمایت بود، شناخته شد. کتاب وی الهیات آزاد: امید بشریت در برابر تاریخ مسیحی و قدرت آمریکایی[۱۴] (۱۹۷۲) سنت مسیحی را به جهت تبعیضی که بر یهودیان، سیاهان، زنان و ساکنان آمریکای لاتین روا داشته به باد انتقاد می‌گیرد. برخلاف دیلی که کلیت مسیحیت را رد کرد، روتر خواستار اصلاح مسیحیت از درون است. هرچند که روتر هم در نهایت سازمان کلیسا را رها می‌کند و از زنان می‌خواهد به ترک کلیسا و تشکیل کلیساهای زنان روی بیاورند و الهه‌ها را در عبادات خود بپرستند، همچون اشارات وی در کتاب کلیسای زنان: الهیات و کنش مجامع عبادی فمینیستی[۱۵] (نیویورک، ۱۹۸۵) و گایا و خدا: الهیات اکوفمینیستی برای شفای زمین[۱۶] (لندن، ۱۹۹۲). روتر از مذاهب خطی چون یهودیت و مسیحیت دوری می‌جست و الگوهای چرخه‌ای طبیعت و باروری ادیان را ترجیح می‌داد.

مهم‌ترین و پرنفوذترین کتاب روتر تا اکنون تبعیض جنسی و صحبت خداوند: به سوی الهیات فمینیستی (لندن، ۱۹۸۳/۲۰۰۲) است. این کتاب تز اصلی روتر را در خود دارد: «اصل عمده الهیات فمینیستی، ارتقا انسانیت کمال‌یافته زنان است». هر آنچه که از این انسانیت عدول می‌کند، یا آن را انکار می‌کند و یا آن را تحریف می‌کند، به رستگاری نمی‌انجامد.

روتر در دانشگاه‌های یال و هاروارد تدریس داشته و اکنون عضو هیئت علمی مدرسه الهیات اقیانوسیه است؛ وی مولف و ویراستار کتاب‌های زیادی است.

الیزابت شاسلر فیورنسا
الیزابت شاسلر فیورنسا[۱۷] استاد الهیات در دانشگاه هاروارد است. فیورنسا نویسنده‌ای فعال بوده، اما شناخته‌شده‌ترین کار وی کتاب بازسازی ریشه‌های مسیحی الهیات فمینیستی[۱۸] (لندن، ۱۹۸۳) است. این کتاب در فصلی از فصول خود به صوفیا-خدای عیسی و زنانی که از مریدان او بودند می‌پردازد. نقطه عطف تفاسیر فیورنسا تامین عدالت و آزادی برای همه است. فیورنسا در آخرین کتابش با عنوان روش‌های حکمت: مقدمه‌ای بر تفسیر فمینیستی از کتاب مقدس[۱۹] (۲۰۰۱، نیویورک) مدعی است: «ورود کردن به معنویت فمینیستی در کتاب مقدس … بدین معناست که بیاموزیم چطور کتاب مقدس را از موضع تئوری فمینیستی عدالت و جنبش فمینیستی با هدف تغییر بخوانیم یا ادراک کنیم.» مهم‌تر از این، فیورنسا اشاره دارد که تفسیر کتاب مقدس ابزاری است برای آگاهی از ساخت‌های سلطه، که پس از این آگاهی باید ملغی شود. از نظر وی، پژوهشگران فمینیست کتاب مقدس صرفا آکادمیک نیستند، ایشان بخشی از یک جنبش اجتماعی با هدف رهایی‌بخشی هستند. هر خواننده باید بیاموزد که «معنا را کشف کند» و یا طوری به متون کتاب مقدس بنگرد که کارکردهای حیات یا مرگ را در بسترهای متفاوت دریابد. او مدل هرمنوتیکی دوگانه درکی/کاربردی[۲۰] را رد کرد. از نظر فیورنسا خوانندگان کتاب مقدس باید اعتقادات دیرینه‌ای چون «خداوند متن کتاب مقدس را نگاشته»، کنار بگذارند. درواقع، هر تفسیری باید اینگونه نگریسته شود که آیا می‌تواند زنان را در چالش برای تکامل و تحول، توانمند سازد یا نه. کتاب روش‌های حکمت به طرح این معادله می‌پردازد که: مردان= ظالمان و زنان= مظلومان ساده‌لوح. فیورنسا زبان خدامحور کتاب مقدس را نه تنها برای زنان بلکه برای مردان سیاه و فقرا هم نوعی سلطه تلقی می‌کند. وی مردان زیرسلطه را حیوان/مرد تلقی می‌کند و به آنها لقب «بندگان» می‌دهد.

فیلیس ترایبل
فیلیس ترایبل[۲۱] استاد مطالعات کتاب مقدس در دانشکده الهیات دانشگاه ویک فارست است. در کتاب درباب خداوند و کلام جنس‌گرا[۲۲] (فیلادلفیا، ۱۹۷۸) وی مدعی می‌شود که رویکرد زنانه درباره ایمان نادیده‌ انگاشته شده و این به دلیل قرن‌ها حاکمیت تفسیر مردان است، نتیجتا تفاسیر باید مورد بازبینی قرار گیرند. او استعاره «رحم/شفقت» را از تفسیر کتاب مقدس استخراج کرد و آن را به تصویر زنانه از خداوند استناد داد. او همچنین به قهرمانان زن کتاب مقدس که فرهنگ پدرسالار را به چالش کشیدند، وجهه بیشتری بخشید (مثلا ماما های عبری در سفر خروج). در کتاب متون ترور[۲۳] (فیلادلفیا، ۱۹۸۴) وی به «هرمنوتیک ذهن» پرداخت و از این منظر به چهار زنی که در کتاب مقدس مورد سوءاستفاده واقع شدند توجه داد، وی از این منظر زن‌ستیزی مولف متون مقدس و خداوند را با استناد به بی‌احترامی به قربانیان زن، به چالش کشید. او معتقد بود این نوع نگاه‌ها از نظر آن خداوندی که رحم و شفقت دارد، برنمی‌آید که بخواهد به نجات زنان بیانجامد. او به داستان نخ‌نمای تجاوز و مثله‌شدن معشوقه گمنام لاوی(فرزند یعقوب) اشاره می‌کند که به دنبال داستان روت و هانا می‌آید و در هر دو داستان به «بهترین وجه اشاره‌هایی به قادر مطلق و نرینگی رفته است»؛ به طوری که قادر مطلق گویی همگام با نرینگی در جنایات اعمال شده بر معشوقه لاوی نقش دارد.

سالی مک‌فیگ
سالی مک‌فیگ[۲۴] متکلم برجسته دانشکده الهیات ونکوور است. وی در کتاب مدل‌های خداوند[۲۵] (۱۹۸۸) مدعی است که استعارات خداوند (پادشاه، حاکم، خداوند، پدر) باید دور ریخته شود، زیرا که این نوع استعارات سلسله مراتبی و مرگ‌مدارانه هستند. وی معتقد است بهترین استعاره برای زمان ما یگانه‌گرایی[۲۶] و خدافراگیردانی[۲۷] است؛ تلقی جهان به مثابه بدن خداوند. خداوند و جهان یک حقیقت واحد هستند. خالق جهان یک خدای متعالی نیست. شناخت خداوند با بدنش (کل جهان) در ارتباط است و عشق به او جهان را استوار نگه می‌دارد. مک‌فیگ واژگان مادر، عاشق و دوست را برای خداوند پیشنهاد می‌کند. در کتاب بدن خداوند: الهیات اکولوژیک[۲۸] (۱۹۹۳) او مدعی می‌شود که دسترسی انسان به قدرت اتم و تخریب، این اعتقاد دیرین را که خداوند پادشاه و حاکم بر جهان است، غیرقابل‌دفاع می‌سازد.

 

 

 

*متخصص تاریخ و الهیات دانشگاه کمبریج

 

 

 

[۱] . Mary Daly

[۲] . The Church and the Second Sex

[۳] . Beyond God the Father

[۴] . God father

[۵] . Father God

[۶] . Gyn-Ecology: The metaethics of Radical Feminism

[۷] . Pure Lust: Elemental Feminist Philosophy

[۸] . Webster’s First New Intergalactic Wickedary of the English Language

[۹] . The Bedazzling Voyage Containing Recollections from my Logbook of a Radical Feminist Philosopher

[۱۰] . Daphne Hampson

[۱۱] . Theology and Feminism

[۱۲] . Rosemary Radford Ruether

[۱۳] . patristics

[۱۴] . Liberation Theology: Human Hope Confronts Christian History and American Power

[۱۵] . Women-Church: Theology and Practice of Feminist Liturgical Communities

[۱۶] . Gaia and God: An Eco-Feminist Theology of Earth Healing

[۱۷] . Elisabeth Schussler Fiorenza

[۱۸] . A Feminist Theological Reconstruction of Christian Origins

[۱۹] . Wisdom Ways: Introducing Feminist Biblical Interpretation

[۲۰] . understanding/application

[۲۱] . Phyllis Trible

[۲۲] . God and the Rhetoric of Sexuality

[۲۳] . Texts of Terror

[۲۴] . Sallie McFague

[۲۵] . Models of God

[۲۶] . monist

[۲۷] . panentheist

[۲۸] . The Body of God: An ecological Theology

 

بخش اول
http://www.anthropology.ir/node/27908

پرونده ی «فمینیسم» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/6623