انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

میهمانی نوروز: ترک و فراموشی

مقدمه

شهر اردبیل، آوردگاه فرهنگی حداقل سه سلیقۀ متمایز است. این آوردگاه علاوه بر نحوۀ تغذیه، پوشاک و به طور کل رفتار اجتماعی افراد، در سیاست و آئین‌های جمعی نیز دیده می‌شود. به بیان دیگر، فضای شهری اردبیل شاهد مصاف سنت‌های محلی‌ای است که به رفتار فردی و جمعی اشخاص جان می‌دهد. هریک از این سلایق، بر اساس تجربۀ زیستۀ جماعتی شکل گرفته و بازنما می‌شود که اینک در این شهر زندگی می‌کنند. این سه اجتماع، بر اساس بسترهای سبک زندگی شکل گرفته‌اند: سه سبک دیرین که هر یک دارای نظام اجتماعی و فرهنگی خاص خود بوده و البته پیوستگی نیز داشته‌اند که شامل سبک‌های زندگی شهری، روستایی و ایلی می‌شوند.

 

نظریه: آوردگاه معانی

مردم‌نگاری شهری، فضاهای شهری را از نظر فرهنگ‌های متنوع یا خرده‌فرهنگ‌های مختلف شهری مورد توجه قرار می‌گیرد. مردمنگاران فرهنگی، شهر را به متنی تشبیه کرده‌اند که می‌تواند از منظر اسطوره‌شناختی دارای نظام‌های معنا یا ارجاع متنوعی باشد. با این زاویۀ دید، که نمونۀ آن در کار بارت و ویرث وجود دارد، شهر را به شکل نظام‌های معنا یا مجموعه‌های فرهنگی متنوع و البته در هم‌انباشته‌ای می‌بیند که در نگاه اول به صورت متنی مبهم و مغشوش جلوه می‌کند. اما با نگاهی عمیق‌تر و توصیفی فربه‌ می‌توان اعمال مشابهی که در ذیل هر نظم معنادار نهفته است را کشف و توصیف کرد۲و۱.

در شهر با فرهنگ‌های متفاوت، نوعی تمایز و بیانگری نمادین وجود دارد که ناشی از تنوع طبیعت و وابستگی به زمین توسط خرده‌فرهنگ‌های متعدد است. اگرچه زبان و فرهنگ شهر مشترک بوده و پیوستگی دارد، اما این تفاوت ناشی از تجربه‌های زیستۀ متفاوت در نسبت با زمین و روح اجتماعات آن است۳. اجتماعاتی که به بیان هربرت اسپنسر در ریشۀ تکاملی خود درجۀ پیچیدگی متفاوتی دارند. اجتماعات شبانی، دهقانی و تجاری که هر کدام ساختار جمعیتی و ارتباطی متفاوتی دارند۴. اجتماعاتی که هر یک به تناسب تکوین فرهنگی که در درون آن‌ها شکل گرفته آداب و رسوم و نشانه‌های متفاوتی بوده و در متن فضای شهری خود را متمایز می‌کنند.

هر جماعتی دارای روحی مشترک و بازنمودی هماهنگ کننده و هنجاربخش میان اعضای آن دارد. جماعت‌ها نسبتی با امور با ارزش، مقدس و هنجاربخش داشته و در اثر مناسبات تقویمی آن‌ها را در قالب آداب و رسوم یا نشانه‌های معنادار بازیابی می‌کنند. جماعت‌ها تولیدکننده آئین‌هایی هستند که میان اعضای آن‌ها و نسل‌های بعد وحدت و مشروعیت ایجاد کند۵. آئین‌ها میتوانند وابسته به سنت‌های خاندانی و قبیله‌ای با تکرار ضرباهنگ‌های نمادین و عادات رفتاری در قالب چهارچوب‌های اجتماعی مشروعیت یافته و از طریق برنامه‌های تشریفاتی باعث خلق عواطف شوند. نکته دیگر این که تشریفات آئینی با هدایت راهنمایان مذهبی، بزرگان جمع و امروزه نهادهای اجتماعی به عنوان قدرت معنوی یک جماعت یا جماعت‌های درگیر این آئین‌ها محسوب می‌شوند۶.

 

آئین‌های نوروزی اردبیل

نوروز در اردبیل به صورت تکثر رمزگانی درآمده اما فهم ارجاعات نشانه‌های تولید شده در نگاه اول دشوار می‌نماید. برخی از این آئین‌ها مخالفانی دارد که نشان از عدم توافق جماعت‌های شهرنشین در خصوص آن‌ها دارد. وجود مخالفان یا تضاد در میان شهرنشینان نشان از این دارد که آئین‌ها برای این افراد ناآشنا یا نامأنوس بوده و لذا واکنش آن‌ها را بر می‌انگیزد. با بازگشت به ارزش‌های درونی جماعت‌های مختلف ساکن در شهر اردبیل می‌توان دلایل عدم توافق و تمایزهای آیین‌های نوروز در اردبیل را فهمید.

از میان برنامه‌های متنوعی که اجرا می‌شود،‌ تکم‌گردانی و نواوستی است که در سال‌های اخیر به جهت حضور مقام‌های شهری متکی بر جماعت‌های مرتبط تقویت شده است. اگرچه منابع فرهنگی پیشتر حضور این آئین‌ها را به عنوان میراث فرهنگی اهمیت و تأکید می‌کرد اما اینک به صورت برنامه‌های رسمی در فضای اجتماعی و رسانه‌ای اردبیل اجرا می‌گردد. این برنامه که یادآور نمادهای حیوانی است، بیشتر به باورهای توتمی زیست-جهان ایلی ارجاع می‌یابد که بیانی از جماعت‌های منسجم اما پراکنده کوچران در استان اردبیل بود. نوروز مانند روح شکفتۀ حیواناتی است که پس از اندی به دنبال کوچ خواهند بود. اگرچه به نظر می‌رسد که تحول طبیعی در این جماعت با کوچ آغاز می‌شود، انحلال آن در جامعۀ ایرانی باعث شده که نوروز را با نمادهای خود یادآور شده و اینک به سبب حضور غالب این جماعت‌ها در شهر اردبیل بازنما شود۸و۷.

فیلم حسن قهرمانی دربارۀ روستای ترازو که سه سال پیش در شبکه چهار هم به اکران در آمد، بیانگر روح زندگی روستایی است. زندگی روستایی یا یک‌جانشین که در ایام نزدیک به نوروز با آئین‌های چهارشنبه‌ها و ملاقات آفتاب از سردر مسجد آغاز شده و روستاییان را از حصر یا نهفتگی در خانه‌ها خارج می‌سازد. لذا آن‌ها به مانند جشنی جمعی به هم سر زده و روستا را از غبار دورۀ سرما پاک کرده و با تهیه غذاهای گرم به استقبال نوروز می‌روند. زندگی دهقانی، در این دوره به دنبال احیای باغات میوه‌های خشک شده و باقی‌ماندۀ آذوقه (زومار) سال قبل از میوه و خشکبار را در سفره گذاشته و با مناسبات هدیه میان زوج‌های جوان آن‌را جشن می‌گیرد. صورت تغییر یافته‌ای از جشن و میهمانی پس از چهارشنبه آخر سال در شهر اردبیل نیز برگزار می‌گردد.

از آئین‌های محوری نوروز در اردبیل، مهمانی و دید و بازدید است که از گذشته ارج و قرب بیشتری داشته است. نوروز که در میان کوچروان به مانند خبری از اتفاق دوردست به میان چادرنشینان می رفت و در روستا با ملاقات آفتابی که بر در مسجد می‌افتد به مانند انتظار بهار اتفاق می‌افتاد اردبیل نیز با شنیده شدن شعر تکم‌چی و سوت توتک سفالی توسط کودکان و قاشقزنی در کوچه‌های شهر به استقبال بهار می‌رفت. اردبیل از گذشته به سبب داشتن بازار و محلات منسجم اما دارای تمایزهای اجتماعی دارای نظام سیاسی اجتماعی بوده که در ایام نوروز این نظام سیاسی به ترمیم خود می‌پرداخته است. سفره، به عنوان نماد صلح و آشتی در چهارشنبه آخر سال و عید نوروز در میان اعضای خانوادۀ گسترده باز می‌شد و خاندان‌ها و دوستان دور آن نشته و حتی از این سفره به کارگران محله نیز اطعام می‌کردند. سفره و میهمانی به عنوان نمادهای آئینی بوده و مراسم نوروز با دیدار و روبوسی آغاز می‌گشت۱۰و۹.

اهمیت سفره، میهمانی و دید و بازدید به عنوان میراث معنوی اردبیل، از آن‌جا حائز اهمیت است که جماعت‌های شهری که برآمده از تاریخ و سنت‌های این شهر است، به جهت تنوع محلات و هیئت‌های اجتماعی رقیب، در این ایام به مشق صلح و دوستی پرداخته و با پاکیزه‌سازی شهر و خانه و طهارت دل‌ها از قهر و کین به آشتی پرداخته و همچون غلبه نور بر ظلمت، دل‌های خود را نیز از دشمنی و دوری پاک می‌کردند. حتی نواوستی که یک نماد دهقانی بوده و در میان جماعت روستایی به صورت جارو بردن به رودخانه برگزار می گردد، در اردبیل به صورت مناسبت دیدار و آشتی دور نهرهای این شهر برگزار می‌شد که اینک جز نامی از آن نهرها نمانده است. بدین صورت آغاز بهار با تمرین صبر برای دیدار و رفع کدورت برگزار می‌شد، لذا همچون ضرب‌المثل رایج در ایران که می‌گوید زمستان می‌رود و روسیاهی به زغال می‌ماند در اردبیل نیز به زبان ترکی بیان می‌شود: قئش گئدر اوزی قره‌لیغ کوموره قالار.

 

ترک و فراموشی

جشن نوروز که با صدای قاشق یا بز یا نور آفتار نوید داده می‌شود، جشن صلح و دوستی است و با مهمانی و سفره جماعت آغاز می‌شود به این صورت که یک قوم و خویش یا محله در این روز در کنار هم غذای آئینی می‌خورند و چندان که حضور و بازدید اهمیت داشته، مقدار آن مهم نبوده است. مهمانی آخر سال یا اول سال، بیش از آن که مانند امروز به نماد تجمل و مصرف تبدیل شود، یک آئین اجتماعی آن هم پس از گذر از زمستانی است که راه‌ها را مسدود و تعاملات را محدود می‌کرد. اگرچه امروز این راه‌ها بازند، اما ترافیک و پراکنده شدن جماعت در کشور دوباره اهمیت این تجمع‌های قومی و جمعی را اهمیت می‌بخشد.

اما ما اینک با جماعت جهانی مواجه هستیم و میراث معنوی جماعت‌های شبانی، دهقانی و شهری بیش از آن که با محتوای خبررسانی و آشتی آن همراه باشد به شکل موزه و نمایشی برگزار می‌گردد. شهرنشین‌ها که این برنامه‌ها را به شهردارها و مروجان میراث فرهنگی سپرده‌اند،‌ بیشتر به شکل خانواده هسته‌ای زیست کرده و مناسبات محدودی از هم‌سفرگی و آشتی را برگزار می‌کنند و غالباً به سفر و برنامه‌های مصرفی آن در سایرشهرها و کشورهای همجوار می‌پردازند. امروزه از اهمیت نوروز به عنوان عید پاکی و آشتی هم با طبیعت و هم با دیگر محلات و انسان‌ها کاسته شده و به یک آئینی نمادین برای جشن‌های درون خانوادۀ هسته‌ای بقا یافته است.

– این مطلب برای نخستین بار در ویژه‌نامه نوروزی ۱۴۰۳، در بخش بهاریه منتشر شده است.

 

منابع:

۱: ساوج، مایک، آلن وارد (۱۳۸۷) جامعه‌شناسی شهری، ترجمه: ابوالقاسم پوررضا، تهران: سمت،چاپ۶، ص ۱۵۲.

۲: استیونسون، دبورا ( ۱۳۸۸) شهرها و فرهنگ‌های شهری، ترجمه: رجب پناهی و احمد پوراحمد، تهران: مرکز مطالاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری، ص ۱۰۷.

۳: اردبیلی،‌ محمدمهدی (۱۴۰۰) فلسفۀ فرهنگ از هردر تا نیچه، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ۱، ص ۳۳.

۴: واترز،‌ مالکوم (۱۳۸۱) جامعۀ سنتی و جامعۀ مدرن، ترجمه: عبدالمعبود انصاری، تهران: انتشارات نقش جهان،‌ چاپ۱، ‌ص ۹۲.

۵: هال، جان آر.، مری جو نیتس (۱۳۹۱) فرهنگ از دیدگاه جامعه شناختی، ترجمه: فریبرز مجیدی، تهران، انتشارات سروش، چاپ۲،صص ۸۸.

۶: ریویر، کلود (۱۳۹۸) جامعه انسان‌شناسی ادیان، ترجمه و توضیح: علیرضا خدامی، تهران، نشر نی، چاپ۲، ص ۱۸۶.

۷: محمدی ایرلو، نسرین، وحید حیدرنتاج  (۱۴۰۲) تأثیر منظر آیینی بر ذهنیت مردم در جهت ارتقاء گردشگری: پل هفت‌چشمه و آیین نواوستی در اردبیل، مجلۀ گردشگری فرهنگ، شماره ۴ (۱۴)، ص   ۳۸- ۴۹

۸: اصغرزاده، موسی (۱۳۹۱) برگ‌هایی از ادبیات شفاهی در فرهنگ عامیانه دارالارشاد اردبیل جلد اول، اردبیل: انتشارات نیک‌آموز، چاپ۱، ۱۷۲

۹:  همان، ص ۱۷۰

۱۰:صفری، بابا (۱۳۷۰) اردبیل در گذرگاه تاریخ جلد دوم، اردبیل: دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل، چاپ۲، ص