میراث کیارستمی ثروتی برای فرهنگ ایرانی
به مناسبت ساگرد درگذشت هنرمند
نوشتههای مرتبط
فرهنگ امری زاینده است که با زایش خود را زنده نگاه می دارد. فرهنگ نمی تواند در ورطه تکرار بیفتد، تکرار فصل خاموشی فرهنگ است. فرهنگ برای حیات خود نیازمند زایشگرانی ست که در هر روزگار پاسخی نو به زندگی بدهند و همین پاسخ هاست که زندگی را جاری می سازد. هنرمندان از مهمترین زایشگران فرهنگ هستند که با خلق خود زبان زمانه خود را می سازند. آنها به دنبال جامعه نیستند بلکه پیش برندگان جامعه اند. در روزگار معاصر سینما به دلیل زبان نو و فراگیری خاص خود از مهمترین زبان های هنری بوده است که خود باعث زایش هنرها و رسانه های دیگر شده است. هنر_صنعتی که بر مرز رسانه و هنر ایستاده است. اما آنچه از این پدیده دوگانه ماندگار می شود وجه هنری آن است. وجهی که حاصل کشف هنرمندان و زیست هنرمندانه آنان است. آنان که پنجره ای هنری دیدن را در خود خلق می کنند و همین پنجره هر چیز را برای آنها روایتی هنری می دهد. در واقع هیچ پدیه ای در ذات خود هنر نیست بلکه این روایت هنرمندانه است که آنها را در ساحت هنر قرار می دهد. از اینرو نقش هنرمندان به مثابه راویان هنر بسیار مهم می شود. حال اگر بخواهیم درک و دریافت درستی از پدیده های هنری داشته باشیم باید پنجره ای که راویان هنر از قاب آنها جهان را دیده یا جهانی را برای ما ساخته اند دریابیم. هنر جهان جهان هاست. جهان های متکثری که خلق هنرمندان است. این جهان ها میراثی ست که به ما می رسد و ما میراث بران آنها هستیم. اینگونه است که کیارستمی نیز با قاب هایی که در برابر ما نهاده است و جهانی که برای ما ساخته است بخشی از ما و فهم ما شده است و میراث فرهنگی معاصر ما تلقی می شود و باید حفظ و صیانت شود.
اما میراث کیارستمی را چگونه باید دریافت کرد و چگونه باید صیانت کرد؟ مهمترین صیانت این میراث آنست که آن را در حیات فرهنگی مان قرار دهیم تا سبب پویایی فرهنگی مان شود.
میراثی که آنقدر گسترده شده است تا فراتر از مرزها برود و امکان گفتگو با فرهنگ های دیگر را بیابد. کیارستمی در ساحت یک راوی فرهنگ ایرانی یا یک فرهنگئ ور ایرانی به گفتگو با فرهنگ های دیگر پرداخته است و قدرت فرهنگی خود را نشان داده و تثبیت کرده است. در واقع از این عمل فرهنگ ایرانی با قدرت خود به تعامل با فرهنگ های دیگر پرداخته است. این یک ثروت و یک میراث ماندگار است. کیارستمی رفته است اما جهان برساخته او هست. جهانی که بخشی از جهان فرهنگی ایران شده است. جهانی که وقتی در موزه ها و سینماها و خانه های هنر می رود باید پنجره بگشاید و روایت خود را بگوید.