انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

میراث مایکل بوراووی: چرا جامعه‌شناسی باید با مردم در تعامل باشد تا جهانی عادلانه‌ بسازد؟

برگردان: سمانه کوهستانی

جامعه‌شناسی مردم‌مدار ما را دعوت می‌کند تا از تفسیر به تعامل، از نظریه به عمل و از حلقه محصور نخبگان دانشگاهی به سمت مخاطبان عام حرکت کنیم. کمتر کسی به اندازه‌ی مایکل بوراووی، استاد بازنشسته‌ی دانشگاه کالیفرنیا، به قدرت جامعه‌شناسی ایمان داشت. گرچه او از منتقدان سرسخت جامعه‌شناسی بود، اما این رشته را ابزاری ضروری برای به چالش کشیدن و مقابله با نابرابری‌های اجتماعی و تلاشی برای تسکین رنج‌های غیرضروری مردم در سراسر جهان می‌دانست. بوراووی در تاریخ ۳ فوریه ۲۰۲۵ بر اثر سانحه‌ی رانندگی در اوکلند درگذشت. در حالی که در غم از دست دادن او سوگوار هستیم، اکنون بیش از هر زمان دیگری ضروری است که خواسته‌ی او درباره «اجتماعی کردن جامعه‌شناسی» را در دوره‌ای سرشار از منازعات، بی‌عدالتی و بی‌تفاوتی سیاسی، ارج نهیم.

 

جامعه‌شناسی مردم‌مدار: تعامل با مخاطبان، نه صرفاً نخبگان

بوراووی در سخنرانی ریاست انجمن جامعه‌شناسی آمریکا (ASA) در سال ۲۰۰۴، بر اهمیت جامعه‌شناسی مردم‌مدار تأکید کرد؛ جامعه‌شناسی‌ای که با مخاطبان مختلف گفت‌وگو می‌کند. او از این موضوع ابراز نگرانی کرد که جامعه‌شناسی انتقادی، علی‌رغم تمرکز دیرینه‌اش بر نابرابری‌های ساختاری، همچنان در حلقه‌های نخبگان دانشگاهی محصور مانده است. دعوت او به جامعه‌شناسی مردم‌مدار، الهام‌بخش نسل جدیدی از پژوهشگران، کنشگران و معلمان شد و هم‌زمان، به بازاندیشی در رشته‌ای کمک کرد که مدتها تحت سیطره‌ی نگاه اروپامحور و آمریکامحور بوده است.

بوراووی از آموزش مردم‌مدار باکیفیت در مقابل بدهی‌های فزاینده‌ی دانشجویان در آمریکا دفاع کرد، علیه محدود شدن آزادی آکادمیک در دانشگاه‌هایی که به‌تدریج تحت سیطره‌ی منطق نئولیبرال قرار گرفته‌اند، اعتراض کرد و بی‌محابا از نسل‌کشی اسرائیل علیه فلسطینیان و خشونت عریان استعمار سخن گفت. او با اتکا بر نظریه‌ی اجتماعی، نابینایی سلطه‌گران نسبت به سلطه‌ی خودشان را به جامعه‌ی دانشگاهی یادآور شد؛ مسئله‌ای که پیر بوردیو، جامعه‌شناس برجسته‌ی فرانسوی، آن را این‌گونه توصیف می‌کند: «سلطه‌گران نیز تحت سیطره‌ی سلطه‌ی خود هستند».

 

اخلاق در جامعه‌شناسی: موضع ما چیست؟

بوراووی معتقد بود که جامعه‌شناسی مردم‌مدار باید بخشی از تقسیم کار جامعه‌شناختی باشد؛ جایی که مرز بین پژوهش علمی و وظایف اخلاقی از میان برداشته می‌شود. او بر اهمیت ساحت اخلاقی جامعه‌شناسی تأکید داشت؛ چرا که جامعه‌شناسی، فارغ از منطق‌های سیاسی یا عملی، ما را وا‌می‌دارد که از منظر افراد ستمدیده و سرکوب‌شده به پرسشگری بپردازیم.

بوراووی ما را فرامی‌خواند تا نه‌تنها به این بیندیشیم که در کنار چه کسانی ایستاده‌ایم، بلکه از خود بپرسیم چه ارزش‌هایی را نمایندگی می‌کنیم. او بر این باور بود که برای جبران سکوت و بی‌تفاوتی جامعه‌شناسی در برابر وضعیت موجود، باید با تعامل صریح و شفافی با مردم داشته باشیم.

 

جامعه‌شناسی برای چه کسی و برای تحقق چه هدفی؟

بوراووی با لحن شوخ‌طبع و تیزبینانه خود می‌گفت که دانشجویان نه ظرف‌های خالی‌اند که در آن‌ها دانش بریزیم و نه صفحات سفیدی که رویشان چیزی بنویسیم. او بر نقش دانشجویان در گسترش جامعه‌شناسی مردم‌مدار تأکید داشت و دانشجویان را سفیران جامعه‌شناسی مردم‌مدار می‌دانست؛ کسانی که تجربیات زیسته‌ی خود را به دانش مردم‌مدار پیوند می‌زنند و مسائل شخصی‌شان را به مسائل اجتماعی و مردم‌مدار تبدیل می‌کنند.

 

جامعه‌شناسی به‌مثابه جنبش اجتماعی

باور راسخ به امکان تغییر از طریق جامعه‌شناسی مردم‌مدار، عقیده‌ای انقلابی بود. بوراووی، با فاصله گرفتن از رویکرد ابزارگرایانه‌ی نظام آموزشی، از سیاستگذاری و اقتصاد نئولیبرال و از دانشگاه‌هایی که در خدمت اهداف مشخص و از پیش‌تعیین‌شده‌ی کارفرمایان و دولت‌ها درآمده‌اند، انتقاد کرد و نشان داد که چگونه تمرکز اجباری و صرف بر سیاست‌های اجرایی، جامعه‌شناسی را به ابزاری برای کنترل اجتماعی سرکوبگرانه تبدیل می‌کند.

باوجوداین، نگاه بوراووی هرگز نگاهی تماماً بدبینانه نبود. او به همگرایی رشته‌های مختلف و همکاری بینا‌رشته‌ای باور داشت. برای مثال نشان داد که چگونه جنبش حقوق مدنی در آمریکا یا جنبش‌های فمینیستی جهانی، به جامعه‌شناسان یادآوری می‌کنند که سیاستگذاری و کنش اجتماعی نه‌تنها به فهم ما از مسائل جامعه‌شناختی کمک می‌کنند، بلکه در عین حال، می‌توانند ابزاری برای سلطه و کنترل نیز باشند. او در پی ایجاد ائتلاف‌های آکادمیکِ انتقادی برای برپایی دموکراسی‌های مشارکتی و غیرمتمرکز بود.

 

آیا جامعه‌شناسی باید چنین باری را بر دوش بکشد؟

شاید این پرسش مطرح شود که چرا جامعه‌شناسان باید چنین مسئولیتی را بپذیرند؟ پاسخ بوراووی روشن بود:

«وعده‌ی جامعه‌شناسی مردم‌مدار از ارتباط خودجوش آن با جامعه‌ی مدنی سرچشمه می‌گیرد».

او نگاه ساده‌انگارانه‌ای به جامعه‌ی مدنی نداشت. می‌دانست که این نهاد هم می‌تواند ابزاری برای اقتدارگرایی و فاشیسم شود و هم می‌تواند از حقوق بشر در برابر کنترل دولت‌ها دفاع کند. بااین‌حال، این واقعیت نباید جامعه‌شناسان را از حضور در عرصه‌ی مردممدار بازدارد. کنار کشیدن، راه مقابله با سیاست‌زدگی دانشگاه نیست؛ بلکه باید جامعه‌شناسی را به یک جنبش اجتماعی تحول‌گرا تبدیل کند.

 

جامعه‌شناسی مردم‌مدار: از توصیف به تغییر

بوراووی باور داشت که جامعه‌شناسی نباید صرفاً جهان را توصیف و تحلیل کند، بلکه باید راه‌های جایگزین برای آن ارائه دهد. در این راستا، او از مفهوم «آرمان‌شهرهای واقعی» (مفهومی از اریک اولین رایت) سخن گفت؛ آرمان‌شهرهایی که خیالی نیستند، بلکه در دلِ همین جهان موجود، قابل تحقق‌اند.

جامعه‌شناسی مردم‌مدار، ما را از تفسیر به تعامل، از نظریه به عمل و از محصور بودن به نخبگان دانشگاهی، به ارتباط با مردم دعوت می‌کند. بوراووی در واپسین سال‌های حیات خود، از «میان‌تهی بودن بینا‌رشته‌ای‌گرایی»، «رتبه‌بندی‌های بوروکراتیک» و «انتشار مقالات در ژورنال‌های ارجاعی» انتقاد کرد؛ شرایطی که دانش را در چارچوب‌های فنی محدود می‌کنند و مانع مداخله و درگیر شدن جامعه‌شناسی با مسائل واقعی جامعه می‌شوند.

مرگ بوراووی بیش از پیش، این وظیفه را بر دوش ما می‌گذارد که جامعه‌شناسی مردم‌مدار را به پروژه‌ی مشروع زمانه‌ی خود تبدیل کنیم.

 

منبع:

https://indianexpress.com/article/opinion/columns/michael-burawoy-legacy-why-sociology-must-engage-public-more-just-world-9829712/