استاد دکتر محمد عبداللهی در سن شصت و شش سالگی و در اوج خلاقیت فکری و کاری خود به علت سکته قلبی از میان ما رفت. این رخداد اندوهبار و فقدان بزرگ، جامعه دانشگاهی و به طور خاص اساتید و دانشآموختگان علوم اجتماعی و همکاران و دانشجویان این استاد برجسته را سوگوار کرده است. آخرین بار، همین چهارشنبه،اول دی ماه، بود که یک بار دیگر با شور و شوق و گشادهرویی همیشگیاش به خانه دیگر خود، یعنی “انجمن جامعهشناسی ایران” آمد.
او با همکاران خود مشغول تنظیم برنامه میزگرد “طرحهای ملی و توسعه کشور” بود؛ میزگردی که قرار بود با حضور او، در روز دوشنبه ششم دی ماه، در”کنفرانس ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران” برگزار شود. او در این گفتوگوها نیز مثل همیشه، دغدغههای جامعهشناسانه خود را بیان کرد و در نظر داشت در میزگرد “طرحهای ملی و توسعه کشور” ضرورت توجه به مقوله “سرمایه اجتماعی” را به عنوان زیر بنای لازم برای تأمین همبستگی مردم و توسعه همه جانبه کشور مورد بررسی قرار دهد.
عبداللهی تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه تهران شروع کرد و در سال ۱۳۵۲، پس از کسب فوق لیسانس جامعهشناسی به آمریکا رفت و در سال ۱۳۵۷ با دفاع از رساله خود با عنوان “سرمایهداری و فرار مغزها: تحلیل جدالی مهاجرت نیروی انسانی تحصیلکرده از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای بیشتر توسعه یافته”، موفق به دریافت درجه دکترای جامعهشناسی از دانشگاه میشیگان غربی شد. او پس از بازگشت به وطن، به مدت ۳۲ سال فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و خدمات علمی و فرهنگی خود را به عنوان عضو هیأت علمی ادامه داد. عبداللهی سه دوره مدیریت گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی را بر عهده داشت و در طی خدمت خود در این دانشگاه، به عنوان پژوهشگر برتر در سطح ملی، پژوهشگر برگزیده و استاد نمونه دانشگاه انتخاب شد. عضویت در هیأت تحریریه شش مجله علمی و پژوهشی و راهنمایی بیش از ۱۰۰ رساله تحصیلات تکمیلی، مدیریت گروه علوم اجتماعی مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها، عضویت در شورای عالی برنامهریزی علوم انسانی و ترویج کشاورزی ایران، عضویت در شورای پژوهشی دانشگاه و مسئولیت او در کمیته اتحاد و هویت ملی، بخش دیگری از فعالیت های علمی او را تشکیل میدادند.
نوشتههای مرتبط
عبداللهی به موضوعات پژوهشی مرتبط با اقلیتها و حاشیهنشینان اجتماعی و در عین حال به مسأله اتحاد، همبستگی ملی و سرمایه اجتماعی علاقمند بود و دیدگاه ارتباطی و عامگرایانه او در عناوین بسیاری از مقالات و آثار علمیاش آشکار است؛ کلید واژههای مطالعاتی عبداالهی را میتوان چنین دانست: همبستگی اجتماعی عام، تلفیقگرایی، قانونگرایی، نهادهای مدنی، دگردوستی، دموکراسی، مشارکت، توسعه، عامگرایی، گفتگو، عرصه عمومی، سرمایه اجتماعی و هویت اجتماعی. او همین علائق عامگرایانه را به انجمن آورد و از پذیرش تکثر و در عین حال تلفیق دیدگاههای متنوع در یک زمینه عام گرایانه حمایت میکرد. او یک جامعهشناسِِ جامعهشناسی بود و در مطالعات و مقالات خود با عناوین “پژوهشنامهای در جامعهشناسی ایران”، “طرح تدوین برنامه آموزش و پژوهش جامعهشناسی در ایران”، “مسائل اساسی پژوهش اجتماعی در ایران”، “استاد صدیقی و جامعهشناسی”، “نگاهی به گذشته و حال و آینده جامعهشناسی در ایران” و “پژوهش جامعهشناسی و مسائل اساسی آن در ایران”، وضعیت جامعهشناسی و علوم اجتماعی در کشور را به عنوان یک موضوع مطالعاتی مورد تأمل و بازاندیشی قرار داد.
عبداللهی همچنین بررسی رابطه جامعه و جامعهشناسی را ضروری میشمرد و راه به سوی توسعه را تنها از مسیر پژوهش اجتماعی و فرهنگی مقدور میدانست. او در مقالات متعددی، جایگاه و نقش آموزش و پژوهش اجتماعی را در فرایند توسعه ملی به بحث گذاشت و همواره دانش علوم اجتماعی را در پیوند آن با فرایند توسعه جامعه ایران ارزیابی میکرد. عناوین برخی از مقالات او، یعنی “جامعهشناسی و توسعه در ایران”، “جامعه شناسی و توسعه اجتماعی در ایران”، “جایگاه و نقش علوم اجتماعی در فرایند گفتگو” و “علوم اجتماعی و توسعه در ایران”، بیانگر دغدغه او در مورد ضرورت ارتباط پژوهش اجتماعی با نیازهای توسعه ملی بود.
او در سال ۱۳۷۸، به عنوان رئیس انجمن جامعهشناسی ایران انتخاب شد و تا چهار سال بعد، یعنی در طی دو دوره، این مسئولیت را برعهده داشت. دوره مسئولیت او در انجمن، یکی از درخشانترین دورههای فعالیت او بود که گسترش کمی و کیفی فعالیتهای انجمن را به بار آورد. عبداللهی با مجموعهای از ایدههای تازه به انجمن آمد و با حضور مستمر خود در این نهاد و پیگیریهای خستگی ناپذیرش، انجمن جامعهشناسی ایران را به یکی از موفقترین انجمنهای علمی کشور تبدیل کرد. برگزاری همایشهای ملی “طرح مسائل اجتماعی ایران” و “آسیبهای اجتماعی در ایران”، راه اندازی “مجله جامعهشناسی ایران”، تاسیس گروههای علمی و تخصصی و دفاتر استانی انجمن، تنها گوشهای از خدمات ملموس اوست. اما در این میان، آن چه ممکن است کمتر به چشم آید ولی اثر بخشتر و عمیقتر بود، تلاش وی برای گسترش پیوند و همدلی و ارتباط و گفتوگو بین جامعهشناسان و اهالی رشتههای مختلف علوم اجتماعی، صرفنظر از گرایشهای فکری و سلائق شخصی و سیاسی آنها بود. این دستاوردی است که همواره باید راهنمای عمل ما در انجمن باشد و به عنوان میراث فکری عبداللهی آن را پاس بداریم و از آن مراقبت کنیم. عبداللهی در این میان، کلید واژههای خود را نیز به جای گذاشت: “تعاملات، اجتماع علمی، کنشگران فردی و جمعی علوم اجتماعی، اهالی علوم اجتماعی، فعالیتهای انجمنی”. علاقه ویژه استاد دکتر عبداللهی به اهمیت و اصالت فعالیتهای انجمنی در مقالات او با عناوین “جایگاه و نقش انجمن جامعهشناسی ایران در توسعه علوم اجتماعی در ایران” و “جایگاه و نقش انجمنهای علمی در توسعه پژوهش” و به طور خاص در مقاله برجسته او با عنوان “عملکرد انجمنهای علمی در زمینه ترویج علم و اخلاق علمی” خود را نشان میدهد.
به نظر محمد عبداللهی، پیشرفت علوم اجتماعی در ایران به طور همزمان نیازمند تمایزپذیری و یکپارچگی در بین کنشگران فردی و جمعی و نیز در میان رشتهها و تخصصهای گوناگون این دسته از دانشهااست. در دیدگاه استاد فقید، مشکل دانشمندان اجتماعی ما این است که گرفتار شقاق فکری و نظری شدهاند که برای فائق آمدن بر آن، پژوهشگران رشتههای تخصصی گوناگون باید یافتههایشان را در قالب مطالعات بینرشتهای با همدیگر در میان بگذارند و به نوعی ” پلورالیسم انسجامی” دست یابند تا بتوانند کلیت پیچیده جامعه خود را از زوایای مختلف نگاه کنند. غلبه گرایشهای تفکیکی و خاصگراییهای قومی و مذهبی مانع تجربه یکپارچگی و انسجام در زندگی اجتماعی و سیاسی و گذار به دموکراسی شده است. اساتید در زندگی علمیشان در قالب تقسیمات بوروکراتیک و سازمانی در درون اتاقهای جداگانه و مثل جزایر جدا از هم زندگی میکنند. دانشگاهیان از یک سو با تهدیدهای حداکثر طلبی سیاسی و ایدئولوژیک مواجه میباشند و از سوی دیگر حوزه عمومی ضعیف آنان از سوی منطق سیستمها مورد تعرض قرار میگیرد. در این شرایط چه باید کرد؟ راه حل عبداللهی برای رفع مشکلات شناختی مثل دوگانه بینیهای مفهومی و رسیدن به پلورالیسم انسجامی، بیشتر یک کردار اجتماعی است تا صرف فعالیت شناختی و ذهنی. به نظر عبداللهی، همبستگی بین کنشگران فردی و جمعی علوم اجتماعی را باید تقویت کرد. تقویت اجتماعات تخصصی و فراتخصصی نیز راهبرد موثری برای گذار از تفکیک به طرف انسجام است. تفکیکهای اداری و سازمانی، و بنابراین غیرعلمی، امکان درک کلیت حیات اجتماعی ما را کاهش داده است. جامعهشناسان ایرانی بایستی همکاریهای مشترک خود را افزایش دهند و مسائل اساسی جامعه را به بحث بگذارند و ساحتهای گوناگون آن را مورد بررسی قرار دهند و بدین ترتیب بتوانند با همدیگر همبستگی بیشتری پیدا کنند. به نظر او، فعالیت در انجمنهای علمی زمینههای پل زدن بین دانشگاهها، رشتهها و کنشگران علوم اجتماعی را ایجاد می کند و امکانات بهتری را برای بهبود عملکرد علوم اجتماعی در ابعاد آموزشی، پژوهشی و تسهیل توسعه کشور فراهم می سازد. راه حل عبداللهی، تقویت سرمایه اجتماعی بین اصحاب علوم اجتماعی و برقراری پلهای ارتباطی بین تخصصها، افراد و انجمنها و نهادهای علمی است. دوستان و همکاران او، به ویژه در انجمن جامعه شناسی ایران، باید این میراث گرانقدر را ارزش بنهند و در جهت تحقق بیشتر آن تلاش کنند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
سید محمدامین قانعیراد رئیس انجمن جامعهشناسی ایران است.
این مطلب از سایت انجمن نقل شده است.