انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مورخان فرهنگ : آشنایی با کارلو گینزبرگ (۲)

در مقاله زیر که به قلم کارلو گینزبرگ ،در ۱۹۸۹ م توسط انتشارات دانشگاه جانزهاپکینز به چاپ رسیده است ، ایده های برجسته ای که امروزه در حوزه نظری انسان شناسی تاریخی مطرح هستند، با استادی و بیان روان گینزبرگ در تحلیل بصیرت های انسان شناسانه ماموران تفتیش عقاید در کلیساهای قرون وسطایی ،مورد بحث قرارگرفته است ؛ که در اینجا بعضی از این تابلوهای برجسته، اجمالا از نظر می گذرد:

یکی از انتقادات فیلسوفان شک گرای پست مدرنیستی ، بحث از” عدم وجود واقعیت” و طرح مسئله “خطای ارجاعی” از سوی آنها است؛ که به موجب آن، نظام ارجاع علمی را ناظر بر همین گزاره عدم وجود واقعیت ،زیر سوال می برد ؛حال آن که یکی از دغدغه های گینزبرگ که به صراحت و در رد ایده پست مدرنیستی فوق عنوان می کند ، اتفاقا تکیه او بروجود”واقعیت ابدی” است ؛ به این معنا که پژوهش های انسان شناسان و مورخان، ناظر بر منابعی است که با کنکاش در آنها می توان ( وباید) واقعیت را استخراج کرده و از رهگذر مقایسه حجم متنوع و پرشماری ازاین منابع ، آنها را به محک آزمون گذاشت.

یکی از ایده های جذاب و پرکاربرد در حوزه انسان شناسی تاریخی که ابتدا در نظریه های فوکو و نیز مکتب فرانکفورت ظهور کرده است ، چگونگی رابطه دانش و قدرت و در حقیقت غلبه قدرت فرادست( مولف یا محقق) برفرودست( بومیان یااطلاع رسان ها) در حوزه علم است. اما کاربرد این نظریه در انسان شناسی تاریخی ، به ویژه در آمریکا و متاثر ازفوکو، زمانی پررنگ می شود که نگاهی بر آثار درخشان متفکرانی چون جان و جین کاماروف بیاندازیم . کاماروف ها در اثرخود به نام ” مکاشفه وانقلاب” ازتعامل هژمونی و فرهنگ با بهره گیری ازنظریه فوکو درباب قدرت، جهت تحلیل دویست سال تاریخ آفریقای جنوبی ، بهره می گیرند ؛ به نظر کاماروف ها، قدرت تنها در نهادهای رسمی سیاسی یک جامعه خلاصه نشده و حتی صرفا توسط آنها اعمال نمی شود، بلکه قدرت در ذهنیت مردم ،رفتارها، شیوه های درمان، لباس ، معماری ونظام دارایی آنها و موارد متعدد دیگر نیز حضور دارد واتفاقا قدرت در متن جامعه و میان مردم به اندازه قدرت در نهادهای سیاسی رسمی اثرگذار است؛ این شیوه تحلیل قدرت در کار لوسین فور در تحلیل تغییرات اجتماعی روستای فرانش کونته فرانسه در رساله دکترای او و نیز در مقاله حاضر به خوبی مشاهده می شود. گینزبرگ در این مقاله ،با زیرکی به حذف یا نادیده گرفتن جادوگری مردمی ،به ویژه کمرنگ بودن حضور باورهای خرافی و نقش زنان و دهقانان جادوگر، در منابع رسمی تولید شده توسط ماموران تفتیش پرداخته است . در اسناد نوشته شده توسط ایشان، آن هم بر اساس رساله های موجود در حوزه شیطان شناسی ، بیشترعجایب ربانی یا خداشناسانه در عمل جادوگران ، که کلیسا نسبت به آن حساسیت بیشتری داشته است را می توان مطالعه کرد و نه خرافات رایج و باورهای عامیانه مردمی . درواقع ، بعد فرهنگی و مردم شناختی جادوگری – نه کاملا – اما نسبتا مورد غفلت تفتیش گران قرار گرفته است.

یکی دیگر ازمباحث جالبی که گینزبرگ بر آن انگشت می گذارد ، نحوه نگارش منابع تاریخی و نیز مردم نگاری ها و تشخیص روابط سلطه از خلال آنها است. در سال های اخیردر حوزه انسان شناسی و به خصوص درآمریکا، شیوه پیشین درنگارش مردم نگاری، محل اعتراض ها و تجدیدنظرهای اساسی قرارگرفته است و به عنوان یکی از پیشنهادهای ممکن، شیوه “دیالوژیک”(گفتگویی) نوشتن مردم نگاری ها را مطرح می کند ؛ همچنان که گینزبرگ نیز در مقایسه یادداشت های تفتیش گران یا مردم نگاری های نوشته شده توسط انسان شناسان ، حضور تک بعدی تفتیش گر( و یامردم نگار) به جای متهمان احضار شده به دادگاه (و یا بومیان) را در متن اثر تالیفی ،با اشاره به “مونولوژیک” بودن آنها مورد نقد قرار می دهد؛ گو اینکه بر این امرنیز اذعان می کند که در روند محاکمه ها یا پژوهش های میدانی ،گاه می توان شاهد قطع روابط سلطه – یا همان پرسش و پاسخ های خشک و رسمی و از بالا به پایین – و خودگشودگی هر چه بیشترفرد تحت سلطه، شنیدن هر چه بیشتر صدای او به جای صدای مولف و در واقع برقراری یک دیالوگ واقعی به جای مونولوگ نیز بود.

شرح مقاله گینزبرگ پیرامون مقایسه فعالیت تفتیش گران با مورخان و انسان شناسان، که مقاله ای از کتاب گینزبرگ با عنوان “سرنخ ها، اسطوره ها و روش تاریخی” می باشد ، در سطور زیر از نظر می گذرد:

مامورتفتیش عقاید به مثابه انسان شناس
قیاس (میان مامور تفتیش و انسان شناس) موضوع این مقاله کوتاه است که ایده آن برای اولین بار، چندین سال پیش در بولونیا ، وقتی در یک همایش دانشگاهی با موضوع تاریخ شفاهی شرکت می کردم ، در ذهن من شکل گرفت. ( درآن همایش) مورخان جوامع اروپایی معاصر و آفریقا شناسان و انسان شناسان ممتازی چون ” جان وانسینا” و ” جک گودی” در خصوص روش های گوناگون ارتباط با مدارک شفاهی به بحث پرداختند. تا اینکه به طور ناگهانی، این امر به ذهن من متبادر شد که حتی مورخان دوره آغازین اروپای مدرن – یک جامعه غیرمعاصر که حجم عظیمی از مدارک مکتوب را از خود به جا گذاشته اند – گاهی اوقات از منابع شفاهی ، یا دقیق تر بگویم، از یادداشت های مکتوب بر پایه بیان شفاهی – استفاده کرده اند.
برای نمونه، مذاکرات قضایی در دادگاه های کشیشان و اعضای عادی کلیسا، ممکن است با دفتریادداشت های انسان شناسان قابل مقایسه باشد؛ چنان که در آنها نیز می توان دادگاهی را میان خواهان ( بومیان) و خوانده مشاهده کرد. من قصد دارم در خصوص بعضی دلالت های مرتبط با این موضوع بحث کنم؛ به طور مقدماتی از دیدگاه یک مورخ آغاز می کنم که روی یادداشت های مربوط به تفتیش عقاید کلیسایی کارکرده است وحوزه علاقه وی به طور خاص ، مطالعه جادوگری در اواخرقرون وسطا و اوایل اروپای مدرن می باشد.
کشف یادداشت های مربوط به تفتیش عقاید ،به مثابه یک منبع بی نهایت ارزشمند تاریخی، به طرز شگفت آوری یک پدیده متاخر بوده است. برای مدت طولانی ، مورخان علاقه مند به این حوزه ،بر سازوکارهای این نهاد ویژه (انکیزیسیون) به صورت نسبتا “توصیفی”- و اگرچه مجادله آمیز- متمرکز شدند: (این در حالی بود که) اسناد در مقیاس وسیع، خود به صورت غیر بهره برداری شده باقی می مانند، با وجود آنکه در بعضی موارد آنها در دسترس محققان نیز بودند. تا جایی که می دانیم، اولین کسانی که شروع به استفاده ازاین اسناد کردند، مورخان پروتستانی بودند که از این رهگذر، قصد داشتند نگرش های شجاعانه نیاکان خود را در رویارویی با آزارو شکنجه های نظام کاتولیک نشان دهند. در همین راستا کتابی با عنوان “پروتستان های ما” (ونیز،۱۸۹۷) که در پایان قرن نوزدهم توسط دانشمند ایتالیایی، امیلیو کومبا نگاشته شده است، می تواند به عنوان نمونه نوعی از استمرار”سطح اسنادی” یک سنت مطرح باشد؛ سنتی که در قرن شانزدهم با کتاب “تاریخ شهیدان” اثر کریسپین آغاز گشت. از سوی دیگر، مورخان کاتولیک اکراه فراوانی نسبت به استفاده ازیادداشت های تفتیش ، درپژوهش های خود نشان می دادند.( درآثارآنها) نوعی گرایش آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به کمرنگ کردن نهضت اصلاحات و به همان اندازه، دشواری جدی در ارتباط گیری با نهاد انگزیسیون، که حتی در میان کاتولیک ها نیز بسیار غیرمردمی گشته بود، پدید آمد.مورخی که مهربانانه، بایگانی های کلیسایی در”ادین” را به من معرفی کرد – کشیش کاتولیکی به نام پیو پاچینی متولد فریولی بود – که هرگز اندیشه بهره برداری از محاکمه های تفتیش در کتاب هایش، به منظورایجاد بدعت و ضدیت با اصلاحات در فریولی را در سر نداشت. وقتی من توسط وی برای اولین باراجازه یافتم به اتاق بزرگی وارد شوم که نزدیک به دوهزارسند مربوط به محاکمه های تفتیشی را با نظمی کامل در خود جای داده بود، از کشف چنین معدن طلای وارسی نشده ای، قلبم به تپش افتاد.
این امر باید مورد تاکید قرار گیرد که درهرحال، در موضوع جادوگری، اکراه در استفاده از یادداشت های مربوط به تفتیش عقاید برای مدت طولانی در کار مورخ- کشیشان کاتولیک و پروتستان( که یکی ازاشتغالات هردو،شنیدن اعترافات مردم بوده است) و به همان شکل در کار مورخان لیبرال وجود داشت.
دلایل این امر واضح بود؛ شناخت مذهبی، عقلانی یا عاطفی درهمه موارد، دچار نقص بود. مدارکی که برای محاکمه های مربوط به جادوگری مهیا می شد،معمولا ناظر بر آمیزه ای از “عجایب ربانی” و “خرافات دهقانان” بود. مورد اخیر(خرافات موجود در میان دهقانان) بنا بر تعریف، نامرتبط به حساب می آمد؛ در حالی که مورد نخست می توانست بر پایه رساله های چاپ شده شیطان شناسی ، بهتر و آسان ترمورد مطالعه قرار گیرد. برای دانشمندانی که تنها موضوع تاریخی شایسته بررسی از نظر آنها، آزارهای(بعد مخرب) جادوگری و نه جنبه حفاظت کننده آن بود، بحث در خصوص اعترافات طولانی و فرضا تکرارشونده زنان ومردانی که متهم به جادوگری بودند، فعالیتی کسالت بار و حتی بی فایده محسوب می شد.(این بدان معنا است که ابعاد ربانی سحر- به مثابه یکی از جرایم مورد توجه کلیسا- بر پایه رساله های نوشته شده توسط کشیشان پیرامون ابعاد شیطان شناختی سحر، برای دانشمندان قابل درک می شد.این در حالی بود که تجربه مردم از سحر، که درقالب خرافات بروز می کرد، عملا مورد بی اعتنایی دانشمندان قرار می گرفت. در اینجا نویسنده می کوشد، غیاب رویکرد انسان شناسانه را درمطالعات تاریخی مطرح سازد : م)
این به نظر مثل یک داستان قدیمی می آید- گرچه همان نگرش، بیست سال پیش هنوز توسط “هاگ ترور- راپر” منعکس می شد. هرچند، دراین فاصله، وضعیت به شکل نسبتا دراماتیکی تغییرکرده است. مطالعه سحر،از سطح، به مرکز موضوعات شایسته بررسی تاریخی (ونه لزوما موضوعات متداول) حرکت کرده است. این تنها یکی از علائم بیماری در گرایش تاریخ نگارانه فعلی است که چندین سال قبل، توسط آرنالدو مومیلیانو مشاهده شد : مطالعه گروه های جنسی یا اجتماعی از زنان یا دهقانان که معمولا در آنچه ما ممکن است منابع رسمی بنامیم ، به قدر کافی بازنمایی نشده اند . “اسناد سرکوب” قطعا مدارک غنی درباره این مردم برای ما فراهم می کند. اما آنچه در این دورنما به “سحر” نسبت داده می شود باید با پدیده ای خاص تر اما مرتبط، یعنی تاثیر رو به رشد انسان شناسی بر تاریخ، اتصال پیدا کند. این موقعیت اتفاقی نیست که کتاب اوانس پریچارد درباره مبحث سحردر میان قوم آزنده که بیش از نیم قرن پیش نوشته شده، چارچوب ارجاع به آثار آلن ماکفارلن و کیت توماس پیرامون جادوگری در قرن هفدهم را فراهم آورده است. بصیرت هایی که پریچارد به بار آورده است، غیر قابل انکار است؛ گرچه مقایسه میان ساحره ها و جادوگران انگلیسی قرن هفدهم با همتایان “آزنده ای” آنها ، باید با دیگر ساحره های اروپایی که در همان دوره مورد شکنجه قرار می گرفتند، مقایسه شود. (مسئله ای که درآثارذکر شده از آن اجتناب شده است)
این پیشنهاد نیزمطرح شده است که شاخصه های مربوط به محاکمه های جادوگری در انگلیس – به ویژه کمبود جدی اعترافات،در ارتباط با شنبه مقدس ساحره ها – باید همچنین با در نظر گرفتن محدودیت های قانونی تبیین شود. تردیدی نیست که محاکمه های دیگرکشورهای اروپایی که توسط نهاد انگزیسیون (تفتیش عقاید) انجام شده ، مدارک قابل قبولی را برای آن دسته از مورخانی فراهم می آورد که در پی بازسازی باورهای مربوط به سحر در میان مردم عادی هستند. در اینجا مقایسه میان تفتیش کنندگان و انسان شناسان (و همین طور مورخان) دلالت های مبهمی را نیز آشکارمی کند. اقرارهای گمراه کننده ای که تفتیش کنندگان از “خوانده شدگان” بیرون می کشیدند، روی هم رفته چندان با مدارکی که ما از هدف های خود( اطلاع رسان ها) بیرون می کشیدیم، متفاوت نبود : تنها مسئله متفاوت میان آن اقرارها و این جمع آوری داده ها، در معانی و اهداف نهایی از استخراج آنها نهفته بود. هنگام خواندن محاکمه های تفتیش، اغلب احساس می کردم اگر می توانستم ازبالای شانه های قضات، ناظر عملکرد آنها باشم و رد پای آنها را تعقیب کنم، همانند آنها امیدوار بودم که متخلفان ادعا شده، درباره باورهای خود پرحرف باشند؛ البته با پذیرش هرگونه عواقب این کار توسط خود آنها. بنابراین(چنانچه ملاحظه می کنید) این نوع نزدیکی با عمل تفتیش کنندگان ، تا حدی درک عاطفی مرا نسبت به آن متخلفان، تکذیب می کند. نوع متفاوتی از تناقض گویی های ما در سطح عقلانی نیزقابل تجربه است. اصرار تفتیش کنندگان بر حقیقت ( البته حقیقتی که مدنظر آنها بود) مدارک بی اندازه غنی را برای ما فراهم آورده است که البته بسیار زننده هستند، اما در هر حال وارد آوردن فشارهای روانشناختی و فیزیکی توسط تفتیش کنندگان ، نقش موثری در محاکمه های مربوط به جادوگری ایفا کرده است. این شیوه استنطاق، به ویژه درباره “جادوگران سبت” آشکار می شود که بر اساس اظهارات شیطان شناسان، عملکرد آنها جوهره اصلی جادوگری را تشکیل می داده است. با وقوع این رویداد، خوانده شدگان به دادگاه ها، کم و بیش به صورت خود به خود، گونه واره های (تفکرات قالبی) تفتیش عقاید را که در سرتاسر اروپا از طریق وعاظ ، حکمای الهی و قانون دانان اشاعه یافته بود را در اظهارات خود انعکاس می دادند.

ماهیت بی ثبات مدارک تفتیش عقاید،احتمالا می تواند تبیین کند که چرا بسیاری از مورخان تصمیم گرفتند به جای کوشش برای بازسازی باورهای مربوط به سحر، بر زمینه سنتی تر اما امن تر،یعنی آزارهای نهاد جادوگری، تحلیل الگوهای منطقه ای آن، مقوله های تفتیش و… بپردازند. (این مطلب ، نشان دهنده تمرکز مورخان بر ابعاد “عینی تر” دربررسی جادو و جدایی از معانی و ذهنیت ها است ؛ چه مطالعه ذهنیت ها بدون لحاظ رویکرد انسان شناسانه وصرفا از خلال منابع رسمی به جا مانده از گذشته میسر نیست : م) باید گفت حتی ارجاعات مختصر به ساحره های” آزنده” نیز نمی تواند این حقیقت را پنهان کند که تنها تعداد انگشت شماری ازمطالعات تاریخی در بیست سال گذشته پیرامون”جادوگری” در شکل اروپایی آن ،واقعا ملهم ازپژوهش انسان شناسی بوده اند…
ادامه این مقاله را درشماره بعد دنبال کنید.
• مروری بر منابع :

۱. ۲۰۰۹ Carlo Ginzburg , Wikipedia ; the free encyclopedia , February 15, electronic documents ,
http://en.wikipedia.org/wiki/carlo_ginzburg accessed February 18
۲. ۲۰۰۳ on the dark side of history : Carlo Ginzburg talks to Trygve Riiser http://www.eurozine.com/articles/2003-07-11-ginzburg-en.html
Accessed 18 February 2009
۳. ۲۰۰۷ the cheese and the worms ; book reviews , February 7,
Electronic documents,
http://www.readysteadybook.com/bookreview.aspx?isbn=0801843871
accessed 18 February 2009
۴. Ginzburg , Carlo , 1989 , Clues ; Myths and the Historical Methods , Baltimore : Johns Hopkins University Press

sara_muhamadkamal@yahoo.com