فلسفه خلقت انسان در الهیات میانرودانی خدمت به خدایان بود و هر گونه تساهل در انجام این کار عقوبت شدیدی را به دنبال داشت. بیماری، مرگ، شکست در جنگ، از دست دادن ثروت از جمله تنبیهات الهی محسوب می گردید. عوامل بیماریزا اهریمنانی بودند که با بیمار نمودن انسان های خطاکار گوش به فرمان خدایان داشتند. ارواح درگذشتگانی که وارث شایسته ای برای تکریم روحشان نداشتند یا به نوعی مرده گانی بودند که آداب تدفین برایشان اجرا نگردیده بود و تبدیل به ارواح سرگردان شده بودند نیز از جمله عوامل آزار رسان انسان ها بودند که تلاش می کردند با صدمه زدن به انسان ها آنان را از لذت زندگی راحت و آسوده محروم نمایند. کادر درمانی که در آن دوران امر طبابت ، پرستاری و درمان بیماران را بر عهده داشتند شامل بود بر:
آسو یا دارو- درمانگر
آشیپو یا جادو-درمانگر
Baru یا پیشگو
Gallabu یا دلاک های امروزی
معمولا بر بالین بیمار سه نفر اول این گروه حضور بهم می رساندند و در ابتدا آشیپو با استفاده از آموخته ها و تکیه بر علایم ظاهری بیمار و نشانه های محیطی پیرامون وی علایم اصلی بیماری را شناسایی نموده و همزمان بارو با کمک گرفتن از ابزار پیشگویی که کبد گوسفند فدیه شده بود به شناسایی خدای خشمگین از بیمار می پرداخت و به اصطلاح کشف می نمود آیا در بروز این بیماری دست خدا نقش داشته یا دست ارواح سرگردان و پس از آن آسو داروهای لازم برای درمان را که عمدتا شامل داروهای گیاهی، سنگ های شفابخش، روغن ها و مرهم ها بود را تجویز می نمود. از آنجایی که امر درمان و باورهای مذهبی مردم به شدت در هم تنیده بود شاید بهتر آن باشد که بگوییم مناسک درمان برای شفای بیمار اینگونه آغاز می گردید:
اولین قدم در درمان، آماده سازی محیط برای انجام اقدامات درمانی است این مکان یا بر روی پشت بام بود یا در کنار رود در زیر محل سرپوشیده ای از حصیر به نام Reed Hunt . پشت بام در ابتدا تمیز شده و با آب مقدس آب پاشی می گردید بسته به نوع بیماری درمان ممکن بود در روز زیر تابش نور خدای خورشید شمش یا در شب زیر نور ماه یا خدای سین انجام شود. آماده سازی داروها معمولا به یک شب ماندن در زیر نور ستارگان نیاز داشت تا اثر بخشی بهتری داشته باشد. استقرار و برپا سازی مکان سرپوشیده حصیری آداب و اعمال خاص خود را داشت و جهت های جغرافیایی و نحوه قرار گیری ستارگان در جانمایی آن بسیار اصولی رعایت می گردید. لباس بیمار تعویض شده و بدن وی با آب مقدس تطهیر می گردید. در سنگ نگاره های باقی مانده از آن دوران تصاویری از این مراحل درمان نمایش داده شده است که در آن دو فرد که گاهی پوششی شبیه به لباس ماهی بر روی لباس خود پوشیده اند در بالای بالین بیمار مشغول امر مداوای وی هستند. مناسک درمان بیمار پس از شناخت دقیق بیماری توسط آشیپو با استفاده از داروهای که توسط آسو تجویز می گردید آغاز می شد. داروها ترکیبی از گیاهان دارویی، سنگ های شفا بخش، ترکیباتی برای بخور دادن یا معطر نمودن فضای خانه بیمار، ساغر پاشی با آب ، شراب یا شیر ، استفاده از روغن ها و پمادها و بخش دیگر درمان که در زمره امورات جادوگری محسوب می شود استفاده از طلسم ها، پیکرک ها و گردنبند ها می باشد. گیاهان دارویی نقش بسیار اصلی و اساسی در بهبود علایم بیماری بازی می کردند و در نتیجه برای فراهم نمودن این گیاهان معمولا باغ های بزرگی از این گیاهان در اراضی تحت نظارت معابد و به سرپرستی کارکنان معبد احداث می گردید. در سنگ نگاره هایی که بر دیوار کاخ آشور بانیپال نقر شده تصویر باغ بزرگی با انواع گیاهان و درختان ترسیم گردیده که احتمالا نمایی از یک باغ گیاهان دارویی باشد. گیاهان عموما در وسایلی شبیه هاونگ ساییده شده و با عسل مخلوط می گردند و به صورت خوراکی از راه دهان مصرف می شوند انواعی از روش های درمان به شکل شیاف یا ضماد نیز موجود بوده است. قرار دادن گیاهان مخصوص طبق تجویز آشیپو در یک تکه پارچه مثلثی شکل که سر آن دوخته می شد برای استفاده در دور گردن به شکل گردنبند در بسیاری از دستورهای درمانی موجود است. محصور نمودن بیمار توسط دایره هایی که دور وی با آرد رسم می گردید نوعی از در حصار در آوردن بیمار برای در امان ماندن از شر اهریمنان و ارواح شریر بود که بیمار را از دست عوامل بیماریزا در امان نگه می داشت. ساختن پیکرک گاهی شبیه بیمار و گاهی شبیه عوامل بیماریزا، شکستن آن و مدفون کردن در دیوار خانه نیز ادامه فرآیند درمان محسوب می گردید.
بیمار اولین سوالی که از افراد دخیل در امر درمان می پرسد اینگونه است: “چه کسی مرا بیمار کرده است؟ “تشخیص هر چه سریع تر خدایی که نسبت به بیمار غضبناک شده به دلیل کم توجهی و کم کاری بیمار در انجام وظایفش می توانست به روند درمان سرعت بخشیده و او را از شر عوارض و ابتلائات گوناگون بیماری رهایی بخشد. در این میان نباید از نقش پیشگو- درمانگر نیز غافل شد. کاری که بر عهده این فرد واگذار می گردید و برای انجام آن شاید سال ها ممارست و تمرین انجام داده بود از طریق کتیبه ها و ماکت های سنگی قابل درک است. پیشگو با استفاده از علم خویش به خواندن کبد حیوان قربانی شده که فدیه ای در درگاه خدای مربوطه بود می پرداخت. ماکت های سنگی کبد گوسفند که در طی کاوش های باستانشناسی استخراج گردیده نمایانگر علم کاربردی و دقیق احشانگری می باشد که در واقع پیشگو را قادر می ساخت در مورد آینده بیماری نظر دقیقی ابراز کند. از جمله روش های دیگر پیشگویی در امر درمان بیمار می توان از پیشگویی روغن نام برد. ریختن چند قطره روغن یا فلزات در آب و شکل به وجود آمده نمایی از روند بهبود یا بدتر شدن درمان را در جلوی چشم فرد پیشگو ترسیم می نمود.
آخرین فرد مرتبط با درمان در این حلقه کاری Gallabu می باشد. اگر بخواهیم توصیف دقیق تری از میزان کارایی این فرد به دست دهیم می توانیم وی را در قالب افرادی که سال ها در طب سنتی ایران نقش دلاک را داشتند اما پاره ای از امورات درمانی مانند کشیدن دندان، ختنه کردن نوزادان، جا انداختن مفاصل در رفته و استخوان های شکسته را انجام می دادند را معادل سازی نمود . گالابو در واقع درمانگر اقشار ضعیف و فقیری بود که از پس هزینه های سنگین درمان توسط آسوها و آشیپوها بر نمی آمدند. دقیق ترین اشاره ای که به دامنه وظایف این فرد شده در استل حمورابی می باشد. استل حمورابی از جمله مدارک مستند و ارزشمندی است که درک بسیار دقیقی از وضعیت درمان و کادر درمان در حدود دو هزار سال قبل از میلاد را برایمان توصیف می نماید. در این استل ذکر شده اگر گالابو در پاک نمودن علامت داغ برده ای مشارکت نماید فلان مقدار باید جریمه نقدی بدهد و این قانون نشان دهنده نحوه کار گالابو است.
Mesopotamian Medicine in Practice: when Archaeology meets Philology. Van Laere Emmy .Ghent University.2017.
Lugalbanda Under the Night Sky: Scenes of Celestial Healing in Ancient Mesopotamia. JoHn Z. Wee, University of Chicago.2013.