انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ملاحظاتی درباره «کمک مالی به انسان شناسی و فرهنگ»

” انسان شناسی و فرهنگ ” حاصل ِ مشارکت ِ دانشورانه ی صرف ِ بدور از خودنمایی و خود بزرگ بینی های مرضی و نفع طلبی های رایج و رفتارهای رقابت جویانه ی مخرب در عرصه ی عمومی است ؛ با شماری از دستاوردهای پر ارج ؛از جمله :

– عرضه ی آزاد دیدگاه ها ، نتیجه ی مطالعه ها و بررسی ها و پژوهش های صاحب نظران و دانشجویان و دانش پژوهان از نسل های پیش و پیشکسوتان گرفته تا نسل های نو ؛

– توسعه و ترویج آگاهی و روشنگری ؛

– فراهم آوردن فرصت دسترسی رایگان و برابر به دستاورهای فکر و نظر و دانش و پژوهش ؛

– فرصتی برای تجربه ی مشارکت اجتماعی و تبادل نظر در عرصه های تجربی ، فرهنگی و علمی ؛

– تجربه ی راهبری رسانه ی مجازی و . . . .

به گزارش ِ” انسان شناسی و فرهنگ ” (در: ویژه نامه نخستین گردهم آیی مدیران و اعضای «انسان شناسی و فرهنگ»: فروردین ۱۳۹۱ – تهران) این سایت از زمان تاسیس تا کنون پنج میلیون بازدید کننده داشته است . در غیاب مبنایی برای توضیح ِارزش و معنای این داده ، با تقسیم پنج میلیون ِ پیشگفتهبه تعداد روزهای این هفت سال ، با چشم پوشیدن از کم دقتی گریز ناپذیر این شیوه ی محاسبه ، به دو هزار بازدید در روز می رسیم که با شمارگان تعداد نسخه های بسیاری از کتاب ها در ایران برابر استو می تواندفرض نفوذ گسترده ی ” انسان شناسی و فرهنگ ” در میان فارسی زبانان را در نظر آورد و بر همین قیاس ظرفیت بالای توسعه ی آن را . منتها این در حالی است که راهبری و اداره ی این سایت به جا و مکان و تجهیزات و به خدمات متخصصانی نیاز دارد که بهای آنها را باید پرداخت . درست است که تا اینجای کار مدیریت و مدیران و همکاران ” انسان شناسی و فرهنگ ” در نقش های گوناگون ، وقت بی گمان بسیار و توش و توان نفسگیر وای بسا روانفرسایی را گذاشته اند تا سایت را سر پا نگه دارند ؛ به روزش رسانند ؛ شب و نصف شب به ای میل ها پاسخ دهند که حرمت همکاران و مخاطبان نگه دارند ؛ و خط مشی و سامان منطقی و واقعبینانه ای بر جریان فعالیت های سایت جاری ساخته اند و سرانجام آن را به اینجا که هست رسانده اند؛ و بی گمان هزینه هایی را هم برای راهبری آن متحمل شده اند . اما فرض است ادامه ی اداره سایت به این شیوه نه منصفانه است و نه امکانپذیر ، و ممکن است روند رو به توسعه ی سایت را با محدودیت و یا با توقف رو به رو سازد . درست است که پژوهشگران و نویسندگانِ همکار ” انسان شناسی و فرهنگ ” نیز همراه اداره کنندگان و مدیران و همکاران سایت آثار خود را بی مزد و منت در ” انسان شناسی و فرهنگ ” منتشر کرده اند ، اما نیازهای تجهیز سایت برای توسعه ی آن به تامین مالی نیاز دارد . و ا گرچه برخی یاد آوری های مدیریت سایت بیانگر بهره مند بودن سایت از کمک شماری از همراهان آن است ، با این وصف تدوام فراخوان کمک مالی به سایت ، نشان دهنده ی آن است که کمک های رسیده ناکافی است .

به گمان من به هر عنوان و در هر جایگاهی که ” انسان شناسی و فرهنگ ” را برای هم آموزی برگزیده ایم، تا به جمع بیکاران جهان نپیوسته ایم ، هر از گاه هم که شده کسرِ حتی کوچکی از بخشی از درآمد خویش را که از گزند هزینه های رو به افزایش زندگی در امان می ماند را به تامین مالی هزینه های ” انسان شناسی و فرهنگ ” اختصاص دهیم .

نیاز به مشارکت فعالانه تر در کار توسعه فرهنگی و علمی دست کم دو دلیل در خور توجه و تاکید دارد . یکی به دلیل دگرگونی هایی که در نقش و کارکرد دولت ها با اجرای سیاست های آزاد سازی و کوچک سازی و خصوصی سازی و سیاست ها یی از این گونه پدید آمده و سبب شده منابع پشتیبانی کننده ی فعالیت های علمی و فرهنگی ؛ از جمله پشتیبانی هایمالی دولت هااز فعالیت های علمی و فرهنگی به طرز فزاینده ای کاهش گیرد . دلیل دیگر ، بویژه در شرایط ایران ، اینکه با برآمدن جمعیت ِ جوانِ دوران بیش زایی اخیر که با سرشتی واقع گرای ( با همه ی تنوعِموضوعی محتوای مصداق ” واقع گرایی ” ) ، دوره ی فعالتر زندگی خود را در کنار گروه های جمعیتی میان سال و بزرگسال می گذرانند، به عرصه های مناسب برای عرضه ی دیدگاه ها و تبادل فکر و نظر با هم نسل ها و با نسل های پیش نیاز دارند ؛به ویژه آنکه این بخش گسترده ی جمعیت جوان اگر چه به آسانی ” دیده ” می شود ، اما به سختی” شنیده ” می شود . با این وصف ،درخشش نگرش خردگرایانه و تحول جویانه در میان این نسل آشکار است . حتی بدوراز توهمِ اعتقاد به برجستگی ذاتی ایرانیان در میان مردم جهان ، این نسل در مقایسه با هم سن و سالانِ همطرازش در جمعیت کشورهای امریکای شمالی( که نگارنده بیش از یک دهه است آنجا زندگی می کند ) در زمینه های پیشگفته به طرزی غیر قابل انکار و معنی داراز امتیازهای چشمگیر برخوردار است وبر مبنایی تجربی می توان به آن شهادت داد .

افزون بر جمعیت گسترده ی نسل جوانِ جامعه ی ما و نیاز آنها و نسل ما به تبادل فکر و نظر و تجربه و نواندیشی فرهنگی و علمی ، رواجتردید ناپذیرنگرش های عملگرایانه و خردورزانه در میان زنان را حتی فارغ از فاصله های سنی در میان آنها و ضرورت گشایشی بیش از پیش در کار عرضه ی دیدگاه و تجربه ها و دستاورد های شان رانادیدهنمی توان انگاشت. اگر چه زنان قرن هاست در کار گسترانیدنِ همراه با موفقیتِ نفوذ تفکر و تحلیل خویش از زندگی و جامعه اند و در بدل زدن به ترفند های تاریخکار آموخته و چیره دستند . از یک ویژگی برجسته ی دیگر مردمِ ایران نیزنباید غافل شد و آن شناخت عمیق و سریع از شرایط محیط و فضای سیاسی و اجتماعی است که در آن زندگی می کنند و درک سریع و بهنگام ِتغییر اتی است که در آن پدید می آید ؛ به یاری سود جستن از سرعت انتقال براستی مثال زدنی که از آن بهره مندند ؛ وشناخت مناسبات و روابط امور با یکدیگررا از عهده بر می آیند و به طرز شگفت انگیزی روابط درونی امور را از بیرون در می یابند . منتها همین جامعه در برنامه ریزی با معلولیت دردناکی روبه روست و در عمل اجتماعی . شتابزدگی و هیجانی بودن از برجسته ترین نشانگان این معلولیت بدخیم است که هم رفتارهای فردی و هم رویکردهای گروهی و جمعی و نهادی و اجتماعی را در بر می گیرد که بیشتر به واکنش صرف می ماند ؛ بجای عمل مبتنی بر تحلیل و قضاوتِ سنجیده ی همه جانبه ی همراه با دوراندیشی در مورد نتیجه ی کار؛ واکنشی که در تفسیری اغراق شده به واکنشِ خود کار ِ نا آموخته ی بازتاب سرِ زانو می ماند که روانپزشکان برای ارزیابی ساز و کار بخشی از سیستم عصبی مراجعان بکار می گیرند . کار پیشرفت در جامعه ی ما با دشواری دیگری رو به روست و آن بدبینی و بدگمانی مزمنِ به نسبت همه گیری است (پائین بودن سطح اعتماد اجتماعی ) که نه تنها در برابر واقعیت های موجود ، که در برابر واقعیت های تاریخی نیز رخ می نماید حتی اگر خلاف نظرمان هم ثابت شود ، سوء ظن ها همچنان برجا می ماند و قادر است تفسیری توطئه آمیز بر برخی واقعیت ها بار کند ؛ وضعی که به تردید در قضاوت و تصمیم گیری می انجامد و کار مشارکت در امور اجتماعی و فرهنگی و در عرصه های عمومی را دشوار می گرداند.

بنا بر مفروضاتی که در باره ی جنبه هایی از روانشناسی اجتماعی جامعه مان عرضه شد ، سامان گرفتن ” انسان شناسی و فرهنگ ” نوید بخش و شایسته توجه است؛ حتی اگر گمان بریم پدید آمدن آن استثنایی و تصادفی است ؛ در عین حال که توضیح و تبیین معنی دارِچگونگی ، محتوا و ماهیت مشارکتی که پیرامون این نهاد در بین دانشجویان و دانشوران و صاحب نظران شکل گرفته دشوار است . با این وجودمطالعه ی چند باره ی یادداشت های همکاران ” انسان شناسی و فرهنگ “(۱) ، که مرداد ماه امسال قبل از تعطیلاتِ معمول ِ تابستانیِ سایت انتشار یافت، از مومنانه بودن همکاری نویسندگان با ” انسان شناسی و فرهنگ ” حکایت دارد و بیانگر اعتمادشان به این نهاد و قبول اعتبار آن نزد مخاطبان است که می تواند از شفافیت ، صراحت و صداقت حاکم بر جریان امور در سایت سرچشمه گرفته باشد و توانسته است زمینهی ایفای مسئولیت اجتماعی و فرهنگی دانشوران و پژوهشگران و عرصه ای برای مشارکت اجتماعی و عرضه دستاوردهای فکری و پژوهشی متنوع را فراهم آورد .

***

محمد شلیلیه، از متخصصان اقتصادی قدیمی و از همکاران پر سابقه انسان شناسی و فرهنگ، در کشور کانادا، کار و زندگی می کند.