انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مقاومت مسلحانه در برابر هولوکاست (۳)

دیوید بی. کُپِل ترجمه عباس شهرابی فراهانی

واندا کوچولو و روبان‌هایش: ویلنا، نمونه بود، از این جهت که عموماً جوانان بودند که می‌خواستند بجنگند و سالخوردگان اغلب درباره سختی‌های ناشی از مبارزه اندرز می‌دادند. اکثر رهبران و مبارزان چریکی جوان بودند.
نیوتا تایتل‌باوم (Niuta Teitelbaum) زن زیبای بیست‌وچهار ساله یهودی لهستانی بود، که شانزده ساله می‌نمود. او در نقل و انتقال مردم و اسلحه خبره بود و به گروهک‌های چریکی زنان آموزش می‌داد. واحدهای او موفق شدند قطارها، توپخانه‌ها و دیگر مقرهای متعلق به آلمانی‌ها را منفجر کنند.

او در حالی که لباس‌های محلی لهستانی پوشیده بود و روسری بر سر داشت، به پاسدارهای گشتاپو گفت قرار است برای «کارهای خصوصی» یکی از فرمانده اس.اس را ببیند و به این طریق از سد پاسدارها گذشت. در اتاق کار که با فرمانده تنها شد، هفت‌تیرش را بیرون کشید، فرمانده را کشت و با خونسردی ساختمان را ترک کرد.[۴۱] او نشان داد که برخی از یهودیان هنوز روحیه ایهود و یودیت را در خود دارند.

نرخ‌های بقا

ورود به بیشه‌ها، زنده‌ماندن را تضمین نمی‌کرد. عموماً یهودیان طبقه کارگر راحت‌تر به زندگی در بیشه‌ها خو می‌گرفتند، تا نخبگان تحصیلکرده.[۴۲] به محض این‌که آلمانی‌ها یک شهر را تصرف می‌کردند، می‌کوشیدند نخست یهودیان تحصیلکرده را بکشند.[۴۳]

در بیشه‌ها و مرداب‌های اروپای شرقی، چریک‌های یهودی اغلب آماج حمله مردم محلی یا گروه‌های چریکی غیریهودی، مانند باقی‌مانده‌های ارتش روسیه یا لهستان، قرار می‌گرفتند. برای یهودیانی که به واحدهای چریکی روس می‌پیوستند، نرخ مرگ حدود ۸۰ درصد بود – در حالی که نرخ مرگ چریک‌های غیریهودی روس بین ۳۳ تا ۵۲ درصد بود.[۴۴]

حیرت‌انگیزترین نرخ بقا برای گروه پارتیزانی برادران یهودی بی‌یلسکی بود. برخلاف دیگر واحدهای پارتیزانی، سه برادر بی‌یلسکی شامل سالمند، زن و کودک می‌شد. در نهایت، چریک‌های بی‌یلسکی تا بیش از هزار و دویست نفر را در بر گرفت. ۹۵ درصد آنان زنده ماندند.[۴۵] با وجود این‌که بی‌یلسکی با تمام قدرت مبارزه کرد، تصمیم گرفت که نجات یهودیان مهم‌تر از کشتن آلمانی‌هاست. توویا بی‌یلسکی می‌گفت «ترجیح می‌دهم یک پیرزن یهودی را نجات دهم، تا این‌که ده سرباز آلمانی را بکشم.»[۴۶] او هر دو مورد را انجام داد. برادران بی‌یلسکی بزرگترین نیروی چریکی یهودی بودند در کل اروپا بودند. در روز انحلال بی‌یلسکی، شامل ۱۱۴۰ یهودی، از جمله ۱۴۹ مبارز مسلح، می‌شد.[۴۷] تنها از پاییز ۱۹۴۳ تا تابستان ۱۹۴۴، مبارزان بی‌یلسکی ۳۸ عملیات جنگی به راه انداختند، دو لوکوموتیو، ۲۳ قطار، ۳۲ ایستگاه تلگراف و چهار پل تخریب کردند.[۴۸] در طول دوران جنگ، واحد بی‌یلسکی ۳۸۱ جنگجوی دشمن و جاسوس را کشتند.[۴۹]

یهودیان منفعل

در ۱۹۴۲-۱۹۴۳، یهودیان نیمی از چریک‌های لهستان را تشکیل می‌دهند.[۵۰] به طور کلی، حدود سی‌هزار چریک یهودی در اروپای شرقی می‌جنگیدند. در چهل گتو، به ویژه در شرق لهستان، شورش‌های مسلحانه به وقوع پیوست.[۵۱]

در دیگر بخش‌های اروپا، یهودیان بیش از سایر بخش‌های جمعیت به نیروهای مقاومت پیوستند. برعکس، در اروپای شرقی، یهودیان عموماً قادر بودند به‌طور منفرد در مقاومت ملی، به‌جای مبارزه در واحدهای مجزا، مشارکت داشته باشند.

برای مثال، در فرانسه، یهودیان کمتر از یک درصد جمعیت فرانسه را تشکیل می‌دادند، اما حدود ۱۵-۲۰ درصد از نیروهای مقاومت فرانسه بودند.[۵۲]

در یونان نیز یهودیان به‌طور نامتجانسی در مقاومت شرکت داشتند. در تسالی، یک واحد چریکی یهودیان در کوهستان توسط خاخام هفتاد، هشتاد ساله، موشه پساه، که مسلسل خود را بر دوش می‌کشید، رهبری می‌شد. یهودی آتنی، ژاک کُستیس، گروهی را هدایت می‌کرد که پل گورگوپوتوما را منفجر کرد و بدین وسیله پیوند بین قطعه اصلی کشور و شبه‌جزیره پلوپونزی قطع و در انتقال ضروریات برای سپاه آفریقای رُمِل خلل وارد کرد. سپاه رُمل قصد داشت مصر را تسخیر کند و سپس به فلسطین تحت قیمومت بریتانیا وارد شود و آن‌جا به خواسته‌های متحد هیتلر، مفتی اعظم بیت‌المقدس برای نابودی همه یهودیان جامه عمل بپوشاند.

اسلحه برای زندگی‌ست

با وجود این‌که یهودیان بیش از گروه‌های دیگر در برابر هیتلر مقاومت کردند، اکثریت یهودیان در مقاومت مسلحانه شرکت نجستند. بسیاری از یهودیان خیلی دیر فهمیدند که هیتلر با دشمنان پیشین آن‌ها فرق دارد. هیتلر وقتی می‌گفت قصد دارد همه یهودیان را از بین ببرد، در گفته خود صادق بود؛ بر عکسِ همه دشمنان پیشینِ یهودیان، هیتلر صرفاً قصد نداشت برای اهداف اقتصادی از آن‌ها بهره‌کشی کند، به مکان‌های دیگری انتقال‌شان دهد یا فقط برخی از آنان را بکشد.

مانع بزرگ دیگری بر سر راه مقاومت این بود که یهودیان اسلحه نداشتند. به جز در واحد‌های دفاعی صهیونیستی، فرهنگ مسلحانه در میان بیشتر یهودیان اروپا وجود نداشت. لهستان پیش از جنگ، میهن بیشترین یهودیانی که کشته شدند، کشوری فاقد تسلیحات کافی بود. حکومت یهودستیز مخالفِ تملک سلاح توسط کارگران بود.[۵۳]

بر عکس تمامی گروهای زیرزمینی دیگر در اروپا، چریک‌های یهودی هیچ سلاحی از متفقین دریافت نکردند.[۵۴] پژوهشگر هولوکاست، نخاما تک (Nechama Tec) می‌نویسند: «در زمینه مقاومت و از نظر مقتضیات کاربردی، متفقین در واقع علاقه‌ای به یهودیان نداشتند. این بی‌اعتنایی به رد همه درخواست‌های یهودیان، از جمله آن‌هایی که اسلحه و مهمات می‌خواستند، انجامید. لازم به ذکر نیست که بدین وسیله یهودیان دچار کمبود شدید اسلحه شدند.»[۵۵] (ایالات متحده و انگلستان به جنبش مقاومت فرانسه، که یهودیان زیادی در آن فعال بودند، اسلحه دادند. آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها به شوروی نیز اسلحه دادند و شوروی در عوض به واحدهای چریکی روس اسلحه ارسال کردند. برخی از واحدهای روس شامل یهودیان نیز می‌شد.)

بر اساس تاریخ‌نگاری امانوئل رینگل‌باوم از ورشوی گتو، «ما قویاً ادعا می‌کنیم که اگر مقامات مسئول لهستانی، حمایت اخلاقی‌شان را گسترش می‌دادند و برای ما سلاح می‌فرستادند، آلمانی‌ها باید برای ریختن خون یهودیان در جولای، آگوست و سپتامبر ۱۹۴۲، حساب پس می‌دادند،» چرا که یهودیان به تربلینکا تبعید شدند.[۵۶]

تاریخ‌نگار هولوکاست، آبرام ال. زاخار (Abram L. Sachar)، می‌نویسد:

«نیاز گریزناپذیر، اسلحه بود. به محض این‌که چند یهودی، حتی در خود اردوگاه‌ها، سلاحی به چنگ می‌آوردند – یک مسلسل، یک تبر، یک درپوش فاضلاب، یک بمب خانه‌ساخت – هرچند به طرز حزن‌آوری ناکافی بود، آن را به کار می‌بستند و اغلب نازی‌ها را با آن می‌کشتند.»[۵۷]

زاخار می‌نویسد: «بنابراین، تفاوت میان مقاومت و تسلیم تا حد بسیار زیادی به این بستگی داشت که چه کسی اسلحه در اختیار دارد؛ اسلحه‌ای که از اراده معطوف به عمل یا مرگ پشتیبانی می‌کرد.»[۵۸]

فرمانده گتوی ورشو، مردخای آنی‌یلِویچ (Mordechai Anielevich)، باور داشت:

«ما باید جوانان را در استفاده از اسلحه گرم و سرد آموزش می‌دادیم. باید در آنان روحیه کینه‌جویی علیه بزرگترین دشمن همه یهودیان، دشمن کل بشریت و تمام دوران‌ها بزرگ می‌کردیم …»[۵۹]

در سال ۱۹۶۷، جامعه بین‌المللی برای پیشگیری از جرم و جنایت، کنفرانسی در پاریس پیرامون پیشگیری از نسل‌کشی برگزار کرد. کنفرانس به این نتیجه رسید که

«اقدامات تدافعی موثرترین وسیله برای پیشگیری از نسل‌کشی هستند. هر تهاجمی، مجرمانه نیست. یک واکنش تدافعی برای نژاد بشر، نقش باد را در جهت‌یابی دارد – نتیجه به جهت بستگی دارد. اخلاقی‌ترین خشونت آن است که در دفاع مشروع، مقدس‌ترین نهادی قضایی، به کار می‌رود.»[۶۰]

۴۱. Sachar, p. 50.

۴۲. Tec, Resilience, p. 287.

۴۳. Ibid., p. 287.

۴۴. Ibid., pp. 353-54; Tec, Jewish Resistance, p. 11; Yechiel Granatstein, The War of a Jewish Partisan: A Youth Imperiled by his Russian Comrades and Nazi Conquer­ors, transl., Charles Wengrov (Brooklyn, N.Y.: Mesorah Pubs., 1986).

۴۵. Tec, Resilience, p. 354.

The Bielski Brothers saved even more Jews than Oskar Schindler, the German industrialist hero of the movie Schindler’s List. Although it is well known in Hollywood that the movie’s producer, Steven Spielberg, owns an enormous and expensive gun collection, Spielberg, apparently in search of an Academy Award, deferred to Hollywood sensibilities and omitted an important fact from the movie. As reported by Schindler’s widow, when Schindler liberated the Jews, he gave them battlefield rifles.

۴۶. Peter Duffy, The Bielski Brothers (HarperCollins: N.Y., 2002), p. x. During the war, Asael Bielski married Haya Dziencielski. He had no ring to give her, so he instead presented her a small German Mauser handgun. Duffy, p. 67.

۴۷. Ibid., p. 259.

۴۸. Ibid., p. 265.

۴۹. Ibid., p. 282. Tuvia Bielski argued that “size in itself offered safety, and history was proving him right. Scattered, small groups of Jewish runaways, even if armed, were at a disadvantage. Most were attacked and destroyed as soon as they were formed. Russian, Belorussian, and Polish partisans, while sometimes glad to destroy small Jewish units, were reluctant to attack a large group.” Nechama Tec, Defiance: The Bielski Partisans (N.Y.: Oxford Univ. Pr., 1993), p. 180.

۵۰. Bauer, p. 28.

۵۱. Holocaust Exhibition, Imperial War Museum, London (viewed by au­thor May 2003).

۵۲. Sachar, p. 66; Suhl, They Fought Back, p. 302; Tec, Jewish Resistance, p. 2.

۵۳. Grossman, p. 3.

۵۴. Suhl, p. 13.

۵۵. Tec, Jewish Resistance, p. 17.

۵۶. Quoted in Suhl, p. 14.

۵۷. Sachar, pp. 47-48.

۵۸. Ibid., p. 60.

۵۹. Emmanuel Ringelblum, “Comrade Mordechai,” in They Fought Back, pp. 102-03.

۶۰. V.V. Stanciu, “Reflections on the Congress for the Prevention of Geno­cide,” in Yad Vashem Studies on the European Jewish Catastrophe and Resistance, vol. 7, ed., Livia Rothkirchen (Jerusalem, Israel: Yad Vashem, 1968), p. 187.

پایان.

دیوید بی. کُپل مدیر پژوهشی the Independence Institute در گُلدِن کُلُرادو و عضو انجمن بین‌المللی پژوهشگران نسل‌کشی است.

 

مقاومت مسلحانه در برابر هولوکاست (۱) http://anthropology.ir/node/19354

مقاومت مسلحانه در برابر هولوکاست (۲) http://anthropology.ir/node/19638

 

ایمیل مترجم: ashahrabif@hotmail.com