انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مفاهیم کلیدی در جامعه و بدن (۱): سال‌خوردگی و کودکی

این یادداشت برگردان مدخل سال‌خوردگی و کودکی از کتاب مفاهیم کلیدی در بدن و جامعه نوشته کیت کریگان است.

تعریف:

کودکی مرحله­‌ای از حیات است که می‌­توان گفت دوره‌ای از رشد و بلوغ جسمانی را شامل می­شود. تعریف سازمان ملل از کودکی دوره زمانی از تولد تا ۱۸ سالگی را دربرمی­‌گیرد[۱]. این تعریف بسیار گسترده است و گاهی بر پهنه‌هایی غیرقابل کاربرد است: الزاماً  با واقعیت‌های زیسته مردم در همه جوامع و فرهنگ‌ها تناسب ندارد. هدف سازمان ملل حمایت از جوانانی است که ممکن است به دلیل سن پایین‌شان آسیب‌پذیر باشند یا از همه حقوق‌شان تحت قوانین جامعه‌ای که در آن زندگی می­کنند خوششان نیاید[۲]. در مقابل، پیری، فرایند رشد قدیمی‌­تری است – که ممکن است در هر مرحله از زندگی رخ دهد، اگرچه در عمل، به مرحله متأخرتری از زندگی ارجاع می­‌دهد. پیری همچنین بر مبنای زوال بدنی نیز تعریف شده است[۳]. اما می­‌تواند بر مبنای «پیری قطعی[۴]» که بر طولانی­‌شدن فعالیت جسمانی و  قدرت تولید اجتماعی فرد متمرکز است، هم در نظر گرفته شود. جوانی و پیر یا مسن به طور ضمنی و برخی اوقات به طور تصریحی با بزرگ­‌سالان هنجارمند (عموماً یک مرد قوی سفیدپوست) در تضادند و غالباً در این مقایسه به نقص‌­داشتن مجبور می‌­شوند.

*************************************

فیلیپ آریس[۵]، مورخ اجتماعی فرانسوی به این دلیل مشهور است که اولین کسی است که در «قرون کودکی[۶]» ادعا می­­‌کند، کودکی همان‌طور که در جوامع مدرن معاصر به آن فکر می‌کنیم، یک ابداع اجتماعی و فرهنگی است. او استدلال می‌­کند که مفهوم کودکی به طور تدریجی در طول پنج قرن گذشته و به ویژه در دو یا سه قرن اخیر شکل گرفته است. بحث اساسی آریس در مورد کودکی آن است که در شکل متأخر برساختی از احساسات بورژوازی برخاست که به مثابه بخشی از شکل­‌گیری هویت طبقه متوسط در حال پیدایش اروپایی است. او مدعی است که کودکی و تنوعی که ما از میان نوزاد، کودک، بزرگ­سال، جوان، بالغ وضعف سال‌خوردگی می­‌توانیم بفهمیم، از خلال قرون هفدهم و هجدهم ایجاد شده است. بر مبنای بازنمایی‌­های هنری و برنامه­‌های آموزشی، آریس بحث می­‌کند که تطور کودکی از خلال تغییرات در موقعیت‌­های بازی، لباس و آموزش قابل مشاهده است که به نوبه خود به سن و قشرهای اجتماعی مرتبط هستند. بنابراین، تطور ایده کودکی از خلال تکنیک­‌های بدنی مورد استفاده قرار گرفت: لباس­‌های متناسب با سن مانند دامن برای پسران کوچک قبل از آنکه آنان بتوانند جوراب شلواری بپوشند (شلوارهای تا سر زانو)؛ ورزش­‌هایی برای تربیت بدن برای داشتن جسمی ویژه و ایده­‌آل برای سلامتی؛ و آموزش‌هایی که موجب نیازهای جسمی (بی­حرکت نشستن) می­‌شود و نیز شامل تصحیح جسمانی زمانی که آن نیازمندی­‌ها رخ ندهد (تنبیهات بدنی). درهم‌­تنیدگی این تکنیک‌­ها با استفاده از اصطلاحات بوردیو، در عادت­‌واره دوران کودکی مشخص شده است[۷]. فوکو نیز در انضباط و تنبیه[۸] تأکید عمده­‌ای بر کنترل طبیعی آموزش در ایجاد بدن جوانان به بدن­‌های مطیع با نیروهایی دارد که از خلال نهادهای آموزشی کار می‌­کنند اگرچه تمرکز مطالعات وی بر تأثیرات قدرت انتشار بود[۹] و نقطه پایانی آن در بزرگ‌سالی به جای نوزادی و کودکی است. با وجود این، فوکو و آریس هر دو آموزش جوانان از نظر جسمی – چه از طریق ورزش و چه از طریق آداب یا نظم طبقاتی- به عنوان موضوعی با اهمیت اساسی می­‌دیدند.

آریس با استفاده از تصویر­های قرون وسطی واوایل مدرنیته برای تأیید نظریه­‌اش، استدلال می­کند که تفاوت­‌های عمده جسمانی میان دوران زندگی میان مراحل زندگی به ترتیب میان نوزادی در گهواره و کارآموزی در بزرگسالی است؛ پیری و افتاده در بستر (مسیحی) ناتوان که به یک وضعیت شبیه شیرخوارگی بازگشته­اند. تصویرهایی که او ارائه می­‌کند مراحل زندگی را از خلال تغییرات بدن­‌مند ردیابی می­کند اما شامل دوره‌­ای نمی‌­شود که به مثابه «کودکی» شناخته می­‌شود. ابتدا نوزادی و به دنبال آن جوانی طولانی یا اوج زندگی و در نهایت پیری به وجود آمد.همان‌­طور که توصیف می­‌کند، ایده نوجوانی – دوره‌ای که فرد به موجودی اجتماعی تبدیل می­‌شود – وجود نداشت.

به جای آن «ایده کودکی به ایده وابستگی گره خورده بود: واژگان «فرزندان پسر[۱۰]»، «خدمت­‌کارها[۱۱]» و «پسران[۱۲]» نیز واژگانی در تبعیت از [سیستم] فئودالی بودند[۱۳]». بنابراین، برخلاف آن، یک «پسربچه[۱۴]» یا «پسر[۱۵]» می‌تواند در سن بیست سالگی‌­اش باشد. (ما می‌توانیم بفهمیم که اصطلاح اخیر تابعیت تا قرن بیستم همچنان مورد استفاده قرار می­‌گرفت، همان­‌طور که در مورد مردان بزرگ‌سال آفریقایی- آمریکایی به طور انحصاری اعمال می­‌شد). آریس معتقد است که کودکان کوچک‌­تر از اهمیت برخوردار نبودند زیرا احتمال مرگ داشتند: شناخت فقط با احتمال زنده ماندن میسر بود. تغییر به سمت ابداع [مفهوم] کودکیِ احساسی­‌شده در گنجاندن نوزادان در بناهای یادبود و تصویرهای خانوادگی در قرن هفدهم مشهود است[۱۶].

مورخان بعدی شواهد آریس برای ادعاهایش را مورد نقد قرار دادند و گفتند این کاملاً با حقیقت مطابق است که آنچه در هنر یا برنامه­‌های آموزشی ظاهر می­‌شود، شواهد خوبی برای واقعیات زیسته نیستند. بازنمایی­‌ها تقریباً همیشه اهداف دیگری را به جای انعکاس واقعیت­ دارند[۱۷] و ممکن است گفته شود برنامه­‌های آموزشی ایده‌­آل هستند نه شاهدی درست برای رفتارهای واقعی کودکان.

همچنین اینکه نوزادان، هم از نظر شواهد منابع ادبی (شعر یادبود) و هم از لحاظ وضعیت قانونی برای تعقیب جرایمی مانند کودک­‌کشی، بی­‌اهمیت تلقی می­‌شدند، قابل اثبات و غیرواقعی است. با این حال، تعداد کمی تز کلی وی را مبنی بر اینکه درک ما از کودکی با گذشت زمان تغییر کرده، همان­‌طور که انتظار ما از آنچه در معالجه کودکان مناسب یا نامناسب است، انکار می­‌کنند. حداقل تا قرن هفدهم، هفت­‌سالگی در اروپای غربی سن تفکر منطقی قلمداد می­‌شد و از این سن به بعد بود که کودکان به عنوان شاگردان یا شاگردان خدمت­‌کار به خانه‌­های دیگر فرستاده می‌­شدند، یا وقتی کمی بزرگ­‌تر می‌­شدند به نیروهای نظامی مانند نیروی دریایی می­‌پیوستند.

در واقع، آنچه آریس آغاز کرده است به بسیاری از رشته های دیگر به ویژه در درک ویژگی فرهنگی ایده­‌های کودکی از جمله مواردی که در کنوانسیون حقوق کودکان  و کنوانسیون سازمان بین­‌المللی کار[۱۸] در مورد بدترین اشکال کار کودکان[۱۹] نیز وارد شده است. در چنین اسنادی، سازمان ملل متحد به صراحت و ضمنی ایده کودکی را به عنوان زمان پاکی و آسیب­‌پذیری ترویج می­‌کند که احتمالاً ساختاری تاریخی و فرهنگی است که لزوماً مناسب یا مفید در شرایطی نیست که افراد زیر ۱۸ سال نشان می­‌دهند می­‌توانند کنترل عوامل زندگی­‌شان را در دست بگیرند. روزگاری در اروپا تصور می­‌شد که جوانان توانایی زندگی ارائه شده یا مورد‌‌ نیازشان را دارند حتی از سنین خیلی زودتر از آنچه که ما تاکنون تصور می­‌کردیم. همان­‌طور که کودکان در کشورهای در حال توسعه ممکن است فعال و مولد در همکاری با شرایط اقتصادی کنونی خانواده باشند. امروز با این حال، سازمان ملل و کنوانسیون بین­المللی کار کودکان، درکی از توانایی (و نیاز) کودکان در ایجاد زمینه­‌ها برای تلفیق شغل و تحصیل به دست آورده اند[۲۰].

بدن در جامعه یک موجودیت ایستا نیست، او در طول زمان تغییر می­‌کند و می‌­تواند در زمینه‌­های مختلفی درک­‌های متفاوتی به دست دهد(فرهنگی، فضایی و تجربه‌­­ای). بدن در سطوح فردی یا اجتماعی هر دو تفسیر یا تجربه می­‌شود. در این بحث  در بسیاری از این مدخل­‌های کتاب حاضر(به طور مثال ظاهر و زیبایی، تفاوت یا کوئیر) روشن می‌­شود. وقتی ما کودکی یا پیری را مورد بررسی قرارمی‌دهیم این مراحل زندگی شیو‌ه‌­های ویژه‌­ای را با خود می­آورند که طی آنها قدرت اعمال می­‌شود، استقلال مورد پرسش واقع می­‌شود و کنترل مطلوبی ورای بدن در این زمان­‌ها در زندگی ما می­‌شود. کودکی و پیری دوره­‌هایی در زندگی ما هستند زمانی که توانایی­‌های بدنی ما عموماً کمتر از چیزی درنظر گرفته می­‌شود که «یک بدن هنجارمند» دارد که در مراحل زندگی میان این دو واقع می­‌شود. هرچند «بدن هنجارمند» قصه­‌ای است که به سرعت در ارتباط یا بسیاری از مفاهیم مورد بحث در مدخل­‌های دیگر این کتاب از هم می‌­پاشد[۲۱].

کودکی و پیری هر دو فرایندهای بدن‌مندی هستند. در پیری، در یک سطح فردی، این روند ممکن است شامل از دست دادن ظرفیت‌ها و توانایی‌های بدن‌مند، از نظر جسمی یا ذهنی، به میزان بیش‌تر یا کم‌‌تر باشد. عموماً پیری از خلال و توسط تغییرات جسمی که به مرور در بدن انسان اتفاق می‌افتد مانند تغییر در کیفیت پوست و مو، کاهش ظرفیت برای حفظ شکل بدن مطلوب و تخریب تدریجی سیستم‌های اصلی بدن، شناخته می‌شود. (عروقی، عضلانی، اسکلتی و عصبی). پیری، همان‌طور که در سطح اجتماعی فهمیده می‌شود، به طیف وسیعی از گفتمان‌ها در مورد پیری وابسته است (ن. ک به گفتمان) که بخشی از شکل‌گیری هویت یک فرد مسن را تشکیل می‌دهد (هپ‌ورث، ۲۰۰۰). در کشورهای توسعه‌یافته، این گفتمان‌ها عمدتاً به زیبایی‌شناسی (توئیگ، ۲۰۰۶)، پیامدهای پزشکی و مسئولیت‌های دولتی وابسته است.

در کشورهای توسعه‌یافته، علائم جسمانی مربوط به پیری اغلب به عنوان اموری برای جلوگیری از آنها یا غلبه بر آنها دیده می‌شوند[۲۲].  در ساده‌ترین سطح ممکن شامل استفاده از کرم ضد آفتاب و آرایش یا رنگ‌کردن مو و در نهایت در مداخلات بیشتر، ممکن است شامل جراحی‌های زیبایی پیچیده باشد. به عبارت دیگر، پیامدهای پزشکی پیرشدن در میان جمعیت‌ها، موجب تغییراتی در آمارهای جمعیت‌شناختی در نتیجه کاهش نرخ زاد و ولد و افزایش امید به زندگی شده که [به نوبه خود] باعث افزایش اضطراب در احتمال افزایش تعداد مبتلایان به بیماری آلزایمر و نحوه مراقبت از آنها (و سایر بیماری‌های وابسته به پیری) شده است. پیام‌های بهداشت عمومی در طول پانزده تا بیست سال گذشته به مراتب در پیش‌گیری از بیماری‌هایی متمرکز شده‌اند که احتمال وقوع آنها بیش‌تر وجود دارد و در اواخر زندگی مزمن می‌شوند. این، به نوبه خود، به حمایت از تحقیقات فزاینده بحث‌برانگیز درباره گزینه‌های درمانی برای مبارزه با فرایندها و نه فقط پیامدهای منطقی پیری شده است. این [موضوع] شامل روش­‌های درمانی مانند سلول‌های بنیادی، درمان‌های ژنتیکی و فناوری‌های نانو است که هنوز با داستان علمی تداعی می‌شوند و نگرانی‌هایی درباره پیامدهای اجتماعی-سیاسی و اخلاقی آنها وجود دارد[۲۳] و به طور فزاینده‌ای در اعمال بالینی استفاده می‌شوند.

باید تأکید کرد که اینها عمدتاً نگرانی کشورهای توسعه‌یافته است؛ جایی که امید به زندگی بیشتر است و این پیامدهای خاص پیری عاجل‌تر است. در کشورهای در حال توسعه، نگرانی‌های مربوط به افزایش سن وجود دارد، اما بیشتر برای افرادی که به طور فزاینده به بیماری‌های ناشی از پیری و مرتبط با تغییرات رژیم غذایی مبتلا می‌شوند[۲۴]، جایی که شرایط قابل پیش‌گیری یا درمان است و ممکن است بر کل جمعیت تأثیر بگذارد (به عنوان مثال مالاریا، سل، فلج اطفال) در شرایط تحت مراقبت‌های پزشکی و جایی که روی هم‌رفته امید به زندگی پایین‌تر است. در اینجا موضوعاتی جدی درباره نابرابری ذاتی در هر بحث مربوط به پیری و کودکی وجود دارد که از منظر جهانی به آنها نگاه شده است.

همچنین باید گفت که داستان‌های مثبت بیش‌تری در مورد افزایش سن گفته می‌شود. در بسیاری از فرهنگ‌های غیرغربی، پیران همچنان در خانه و داخل ساختار خانواده و / یا جامعه مورد احترام و مراقبت قرار می‌گیرند تا اینکه مسئولیت و وظیفه آنها به مراقبت‌های حرفه‌ای پزشکی در مؤسساتی مانند خانه‌های سال‌مندان و خوابگاه‌ها سپرده شود[۲۵]. بر خلاف گفتمان سلامت عمومی درباره «پیری قطعی» – پیام اصلی آن فعال نگه‌داشتن افراد سال‌مند، مولد و مستقل است – در فرهنگ‌هایی که استقلال از وفاداری گروهی اهمیت کمتری دارد، درک متقابل بیش‌تری از مراقبت وجود دارد. به نوبه خود جوانانی که تحت مراقبت قرار گرفتند، از کسانی که از آنها مراقبت می‌شود، مراقبت خواهند کرد، که به طور حتمی شامل بنیادی‌ترین اشکال مراقبت از بدن را شامل می‌شود: شستن، لباس‌پوشیدن، دستشویی‌رفتن. در جامعه‌شناسی، کودکی و پیری هر دو به زمینه‌های اصلی پژوهش بدل شده‌اند، در این موارد ما می‌توانیم نگرانی‌های اساسی از بدن‌مندی را مشاهده کنیم که ویژه مراحل زندگی است.

 

پانوشت‌ها:

[۱] – ن.ک به کنوانسیون حقوق کودکان (۱۹۸۹)

[۲] – همچنین ن.ک به [مدخل] جوانان و کودکان

[۳] – همچنین ن.ک به [مدخل] مرگ و مردن

[۴] – positive ageing

[۵] – Philippe Ariès

[۶] – Centuries of Childhood

[۷] – ن.ک به [مدخل] عادت­واره.

[۸] – Discipline and Punish

[۹] – ن.ک به [مدخل] قدرت

[۱۰] – sons

[۱۱] – varlets

[۱۲] – boys

[۱۳]– ۱۹۶۲: ۶۲

[۱۴] – lad

[۱۵] – boy

[۱۶] – ۱۹۶۲: ۴۶–۷

[۱۷] – ن.ک به [مدخل] رسانه و بازنمایی

[۱۸] – International Labour Organization(ILO)(1989)

[۱۹] – Convention on the Worst Forms of Child Labour (1999)

[۲۰] – همچنین ن.ک به [مدخل] جوانان و کودکان

[۲۱] – ن.ک به [مدخل‌های] استعمارگرایی، پسااستعمارگرایی، تفاوت، توانایی / ناتوانی

[۲۲] – Blaikie, 1999; Featherstone and Wernick, 1995

[۲۳] – Cregan, 2005

[۲۴] – ن.ک به [مدخل] غذا و خوردن غذا

[۲۵] – ن. ک به [مدخل] مرگ و در حال مرگ