انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مفاهیم کلیدی در بدن و جامعه (۴): لباس

تعریف

لباس بیشتر از آن است که ما صرفاً برای برای پوشاندن قسمت‌های مختلف بدن از آن استفاده می‌کنیم. لباس می‌تواند به عنوان ابزاری برای اعمال قدرت بر دیگری یا حتی خودمان و نیز عامل نشان‌دارکردن یا بیان منزلت و طبقه اجتماعی باشد. از لباس می‌توان برای نشان دادن هویت در قالب طغیان  (تارتن[۱]‌های قبیله‌ای، پانک[۲])، فردیت و اعتبار (مد‌های سطح بالا [۳])، اجتماع (آراستگی[۴] یا جامگان[۵]) یا یک‌دست‌بودگی (یونیفرم‌های نظامی) استفاده کرد. لباس در همه اشکالش – آراستگی[۶]، زینت‌آلات[۷] ، پوشش[۸] و مد – همیشه نمادین است.

 

اوایل در انگلستان مدرن، قوانین تحدید هزینه‌های شخصی[۹]  (لباس) برای ممانعت از آن وضع شد تا هرکسی که درجه اجتماعی خاصی نداشت نتواند برخی لباس‌های خاص را به تن کند (هولاندر، ۱۹۸۰). این قوانین به طور عمد  با هدف مدیریت مرزهای اجتماعی برای اطمینان از آشکاربودن نشانه‌های طبقه [اجتماعی]‌ وضع شدند: قوانین پوشش اعضای نجیب‌زاده، اصناف و کالج‌ها، صنعت‌گران و غیره را از هم جدا می‌کرد. افرادی که این قوانین را نقض می‌کردند، جریمه شده یا به زندان می‌رفتند. موضوعیت این قوانین در زمان الیزابت زیاد و متنوع و شامل موارد زیر بود: پوشیدن بخش‌هایی خاص از  لباس (مانند یقه)، استفاده از منسوجات بافته، نخ با سبک خاص (مانند ابریشم، فلزات گران‌بها) و درجه آراستگی(جواهرات ، گل‌دوزی). در این دوران، لباس ارزش‌مندترین دارایی گروه عمده ثروت‌مندان بود و افزایش مقررات حداقل تا بخشی به دلیل نگرانی از هزینه‌های بیش از حد بود، اما همچنین این احتمال وجود داشت که هرکسی پول جمع می‌کرد ممکن بود بتواند از طریق سبک لباس پوشیدن برتری خود را وانمود کند (جونز و استالی براس ، ۲۰۰۰).

قوانین تحدید چه در آن زمان و چه در دوره‌های دیگر یا تحت سایر سیستم‌های قانونی، می‌تواند به عنوان به کارگیری قدرت فراتر از یک گروه یا به عنوان ابزاری برای انتقال و مشخص‌کردن هویت عمل کند. در زمان الیزابتی انگلستان، قدرت برای حفظ تمایز و اطمینان از مشهودبودگی طبقه‌بندی اجتماعی در سراسر و از خلال بدن اعمال می‌شد (هولاندر، ۱۹۸۰). ممنوعیت استفاده از اسلحه کلت در قوانین لباس در سال ۱۷۴۶ به وسیله قانون‌گزار بعدی انگلیسی، پادشاه جرج دوم، قدرت هویت گروهی که می‌توانست منتقل کند را مشخص کرد: به این معنی که استفاده از اسلحه کلت اظهار وفاداری به قوم و عصیان سیاسی محسوب می‌شد هرچند خود کلت بخشی اصلی از لباس سنتی و مذهبی جزایر اسکاتلند [۱۰] نبود (تروور- روپر، ۱۹۸۳). بستن پا معنای جنسیتی ثروت و قدرت داشت (کنزل در بارنارد، ۲۰۰۷). نیازی نیست که به قوانین سال ۲۰۰۴ فرانسه در مورد ممنوعیت استفاده از حجاب به ویژه در  مدارس را نگاه کرد، تا مثالی معاصر از معنای سیاسی و قدرتی را فهمید که می‌تواند در بخشی از پوشش نهاده ‌شود. تحت همین قوانین زنان جوان مسلمان محجبه را می‌توان از مدرسه اخراج کرد و بنابراین از سویی برای ادامه تحصیل داشتن حجاب سر را باید کنار بگذارند.

حتی در موارد دیگری که مشمول مقررات قانونی سکولار نیست، سمبولیسم پوشش به مثابه علامت بدنی عصیان توسط جوانان درک می‌شود و مورد استفاده قرار می‌گیرد (به عنوان مثال، پانک‌های دهه ۱۹۷۰ و بسیاری از پیروان آنها). مبدل‌پوشی[۱۱]یعنی پوشیدن لباسی که هویت جنسیتی بدن را واژگون نشان می‌دهد، به عنوان عملی  انطباقی در زمان الیزابت دیده می‌شود یعنی هنگامی که نقش‌های زنانه وجود داشت اما هیچ کنش‌گر حرفه‌ای زنی وجود نداشت.  در جوامع معاصر، مبدل‌پوشی می‌تواند به عنوان عصیانی علیه هنجارها و کلیشه‌های جنسیتی دیده شود (گاربر، ۱۹۹۲). پوشش می‌تواند به عنوان نشان آگاهانه از عضویت یا انطباق مورد استفاده قرار گیرد. زنان مسلمانی که پوششی با درجه‌های متنوعی استفاده می‌کنند می‌توانند به طور متناوب تحت فشار رهبران دینی خود قرار بگیرند یا اینکه چون مورد توجه ناخوشایند مردان قرار نمی‌گیرند، قدرت می‌یابند – در هر صورت ادعای عضویت، به خاطر ایمان است. به این ترتیب، یهودیان ارتدوکس، از خلال قوانین تحدیدکننده در فرقه‌هایشان مشاهده و به طور علنی ایمان آنان از خلال سمبولیسم بدن‌مند پوشش اظهار می‌شود. مری داگلاس قدرت بدن آراسته‌شده به عنوان نمادی طبیعی در طیف وسیعی از کیهان‌شناسی‌ها (ی مذهبی) نشان داده است. حتی در کیهان‌شناسی‌هایی که از اکثر مومنان انتظار نمی‌رود که پوششی ویژه داشته باشند، روحانی با لباسی قابل تشخیص، پوشش یا زیورآلاتی آیینی از پیروانش نشان‌دار می‌شود، حتی اگر آن نماد به اندازه یک سنجاق کوچک باشد. در هر یک از این نمونه‌ها، لباس به گونه‌ای آگاهانه برای به کارگیری هویت بدن‌مندشده معنوی و اجتماع استفاده می‌شود.

لباس‌های یک‌دست هویت فردی را در تحکیم آگاهانه هویت گروهی که مقام را هم نشان می‌دهد،  تحت انقیاد درمی‌آورند (کریک، ۲۰۰۵). ارتش‌های قبیله‌ای هویت گروهی خود را از خلال لباس ابراز می‌کنند اما اینها لباس‌های یک‌دستی نیستند که آنان «به طور روزمره» می‌پوشند (به طور مثال کدوتنبل‌ها یا کوتکا در پی‌ان‌جی اسکاتلند). ارتش‌های اولیه مدرن، اغلب به خاطر احترام به پشتیبانان نجیب‌زاده‌شان نامیده و تأمین می‌شدند و خود را در شکلی اولیه به صورتی یک‌دست شبیه به رنگ لباس همان نجیب‌زاده می‌آراستند که باعث می‌شدند میدان جنگی چندرنگی ایجاد شود. لباس‌های یک‌دست پارلمانی در جنگ داخلی انگلستان نمونه اولیه‌ای از هویت گروهی بود که به عنوان نمادی از دولت شکل گرفت. در اواسط قرن هجدهم، دریاسالار انگلیسی آنسون دستور طراحی لباس‌های یک‌دستی را برای افسران نیروی دریایی داد به طوری که رده‌بندی آنان را مشخص کند، هرچند ملوانان رده پایین‌تر تا قرن نوزدهم لباس‌های شخصی خود را می‌پوشیدند.

مقصود لباس‌های یک‌دست آن است که موقعیت فرد را قبل از هر مفهوم دیگری فراتر از او قرار دهد. در نیروهای نظامی و غیر از آن، لباس‌های یک‌دست تمایزاتی از رتبه را از خلال تنوع طبقه تقویت می‌کنند که موقعیت را در گروه فرد دارای پوشش را  نشان می‌دهند. همان‌طور که در قوانین تحدید زمان الیزابت هم وجود داشت، پوشیدن نامناسب لباس‌های یک‌دست عواقب جدی دارد. نه تنها نپوشیدن لباس یک‌دست به مجازات منجر می‌شد، بلکه پوشیدن لباس‌های یک‌دست نامناسب (جعل هویت یک افسر) به دادگاه نظامی و زندان منتهی می‌شد. پوشیدن یک لباس یک‌دست با نشان رسمی سرباز یا ملوان رده پایین بیش از پوشیدن یک پارچه فرد نقش بدن‌مند خود را در لباس و همراهی خود را در منزلت و قدرت نشان می‌دهد. لباس‌های یک‌دست نظامی نمادهای از ملت و نیز  جایگاه نیروها هستند. این امر در جشن‌های ملی، از رژه‌های جمعی در روزهای ماه مه اتحاد جماهیر شوروی گذشته، تا یادبود سالانه سربازان کشته‌شده در گذشته، تا تابوت‌های کشته‌شدگان درگیری‌های اخیر پوشیده‌شده با پرچم‌، بسیار مشهود و آشکار است. به طور کلی لباس یک‌دست در خاک دشمن عموماً  به عنوان ورود جاسوس در نظر گرفته می‌شود.

پوشش ممکن است به گونه‌ای آگاهانه هویت بدن‌مند عملکردی افراد را با گزاره‌ای درباره وفاداری یا سلامت حساب بانکی خود بیان کند (دیویس، ۱۹۹۴). بسیاری از خانه های مد که در دوره مد‌های سطح بالا رشد کرده‌اند، در حالی که تنها ثروت‌مندان می‌توانستند آن اقلام برازنده را بخرند، اکنون پوشاکی آماده برای استفاده دارند. برخی از آنان مانند استلا مک‌کارتنی حتی پوشاکی تولید می‌کند که مناسب بازارهای مالی بسیار بزرگ است. مد نیز صنعتی قدرت‌مند است، فرایندی که کارگران قطعه‌ساز کشورهای در حال توسعه را تحت انقیاد خویش در می‌آورد و مجموعه‌ای از قوانین است که ما به طور پیوسته در زندگی روزمره خود از آنها پیروی می‌کنیم (کوهلر و میلر، ۲۰۰۵). حتی در انکار و رد مد نیز، یافتن لباس خارج از آن کاملاً دشوار است- همان‌طور که ما در کنار شخصیت آن هاتاوی در سینمایی «شیطان پرادا[۱۲] می‌پوشد[۱۳]» فهمیدیم، زمانی که رئیس او مریل استریپ، درباره پیشرفت زمانی یک سایه خاصی از رنگ آبی در یک مد برجسته تا چانه‌زنی درباره پسماند سخنرانی می‌کند. منظورکردن پوشش فرهنگ‌های دیگر مد است یا بیانی برای سبک و نیز می‌تواند بیانی برای «مالکیت» پسااستعماری از سبک سنتی باشد. همان‌طور که در «شیک قومی[۱۴]» طراح آمریکایی- پاکستانی، صفیه احمد و سایرین دیده شده است (پاولیچلی و کلارک ، ۲۰۰۹) .

بارت (۱۹۸۳) بحث می‌کند که پوشش ابزاری برای ارتباط و بازنمایی است و می‌تواند حامل معنی باشد (یعنی یک نشانه است) همان طور که یک جمله حامل معنی است. بنابراین اجزای پوشش[۱۵] می‌تواند در یک مناسبت ویژه به یک هم‌نشینی مشخصی در ترکیب سازماندهی شود. درون این ساختار انتخاب‌های دیگری  وجود دارد، میان انواع بخش‌های پوشش (پاشنه بلند در مقابل کفش تخت، کلاه پانامایی در مقابل کلاه بیس‌بال) که فرد برای شکل یک «جمله» استفاده خواهد کرد (میلر، ۱۹۸۲). به بیان دیگری دیویس (۱۹۹۴)، بحث می‌کند در حالی که بدون شک در انتخاب لباس‌های ما معانی‌ای وجود دارد، این مسئله به شکل ثابتی نیست که بارت می‌گوید. این می‌تواند شیوه‌ای باشد برای «گفتن» چیزی در حالی که «خوانش» پوشش موضوع کاملاً متفاوت یگری است و به تجربیاتی مانند طبقه، منزلت، زیبایی‌شناسی و فرهنگ فرد مشاهده‌کننده بستگی دارد:  این انتخاب‌ها در شیوه‌ای فرای کنترل پوشش شخص تفسیر می‌شوند.

ما از لباس‌پوشیدن برای گفتن چیزهایی درباره خودمان استفاده می‌کنیم و در شیوه‌ای سیاسی ما ادعاهایی درباره قدرت خودمان فرای خودمان و بدن‌های‌مان عاریه می‌گیریم. لباس شیوه‌ای برای ارتباط است، برای بیان امیال شهوانی، قدرت، تعلق یا منزلت بیگانه، توانایی ما برای مصرف، مدرنیته یا پسامدرنیته ما: کوتاه کلام اینکه: خودمان.

 

[۱] – نوعی پارچه خاص برای لباس که بیشتر در میان بومیان اسکاتلندی استفاده می‌شده است.

[۲] – punk

[۳] – Haute couture

[۴]– ritual adornment

[۵] – vestments

[۶] – apparel

[۷] – adornment

[۸] – dress

[۹] – sumptuary laws

[۱۰] – Highland dress

[۱۱] – Cross-dressing

[۱۲] –  برند تخصصی مد ایتالیایی

[۱۳] – The Devil Wears Prada

[۱۴] – ethnic chic

[۱۵] – outfit