انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مغز به تنهایی نمی اندیشد (لوموند دیپلماتیک: سپتامبر ۲۰۱۴)

اولین کلمان، فابریس گیوم، گی تبرگن، ویویکرسی برگردان مرمر کبیر

پیشرفتهای اخیر در زمینه تصویر برداری از مغز مجددا به خیالپردازی های قدیمی پرو بال داده است که گویا می توان با مشاهده مغز همه چیز را توضیح داد ـ از جمله فقر، بزهکاری، شکست درسی… این توهم که می تواند باعث بروز انحرافات سنگینی شود بر مبنای توضیحات نادرستی شکل گرفته است.

در اواخر سالهای هشتاد، همگرایی پیشرفت در فیزیک اتمی و علوم کامپیوتر زمینه ساز شکل گیری تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی و یا functional MRI و همچنین رشد چشمگیر علوم اعصاب شناسی Neurosciences cognitives و یا بررسی سامانه های بیولوژیک و عصبی شناخت و اختلالات آن شد، البته منظور از شناخت در اینجا تفکر می باشد. هر روز پنج تا هشت مقاله در باره MRI در نشریات علمی بین المللی به چاپ می رسید. برخی از نویسندگان این مقالات که به شهرت رسانه ای دست یافتند بر این باور دامن زده می شد که گویا این تصویر ها از مغز می تواند افکار را بخواند، تمایلات سیاسی ما را حدس بزند، مهارت های اجتماعیمان را پیشگویی کند و شخصیتمان را ترسیم نماید (١ ).

سه قرن پس از آن که آندره وزال Andrée Vésale، آناتومیست مشهور دوران رونسانس به این نتیجه رسید که ذهن در مغز جای دارد، فرانتس ژوزف Franz Joseph(١٧۵٨ ـ ١٨٢٨) آنرا دسته بندی کرد و ادعا کرد که توانایی های مختلف بشر از مناطق مشخصی در مغز نشئت می گیرند. در قرن نوزدهم این نظریه، یعنی جمجمه شناسی روانی Phrenologie، در اروپا و امریکا گسترش یافت و نقش تعیین کننده ای در روانشناسی فنی یا علم کاربرد عملی روانشناسی در جرم شناسی و پلیس علمی ایفا کرد. سزار لمبروزو Cesar Lombroso (١٨٣۵ـ١٩٠٩) پایه گذار مکتب ایتالیایی جرم شناسی از نظریه «جانی بالفطره» و یا «بزهکار از بدو تولد» (١٨٧۶) دفاع کرد و آلفونس برتیون Alphonse Bertillon (١٨۵٣ -١٩١۴) انسان سنجی قضایی Anthropométrie judiciaire را ابداع کرد.

امروز این باور که هر کدام از نواحی مختلف مغز در داخل جمجمه به یکی از مهارتهای فکری بشر مرتبط است (مثلا وجود ناحیه مربوط به استعداد ریاضی) کاملا رد شده اشت. اما نظریه تفکیک ذهن به اجزاء اولیه متشکل از عناصر مغزی مشخص هنوز پابرجاست. آنجا که تصاویر ضروری پزشکی از مغز و اعصاب اختلالات مغزی را تشریح می کند و امکان می دهد تا آسیب شناسی انجام گیرد و یا غده ای مشاهده شود، تصاویر مغز و اعصاب در رابطه با شناخت ذهن که با روانشناسی ذهن همراه است سعی دارد تا فعالیت مناطق مختلف مغز را به روند های ذهنی ارتباط دهد. به جای موشکافی در نواحی مختلف جمجمه امروز بیشتر تغییرات در فعالیت متابولیک مغز بررسی می شود ـ معمولا مصرف اکسیژن در هر ناحیه مغز اندازه گیری می گردد.

اگر چنانچه همه فعالیت های بشری تنها به فعالیت مغزی مرتبط باشد، می بایست در همه زمینه ها از تصاویر مغز استفاده شود و «نورو » در هر زمینه ای رایج گردد : «نورو ساینس اجتماعی» ، « نورو اقتصاد»، «نوروبازاریابی»، «نوروحقوق»، «نورواخلاق» و «نوروتربیت»… به این ترتیب با سیتی اسکن مغز می شود انتخاب سیاسی شهروندان، شخصیت بزهکاران، مشکلات آموزشی، تصمیمات یک کارگزار اقتصادی را بررسی کرد، دورنمایی که می تواند برای کارفرمایان و نهاد های دولتی الهام بخش باشد.

اما بحث علمی در باره آنچه می توان و یا نمی توان از تصاویر مغز و اعصاب بدست آورد هنوز باز است و به نتیجه نرسیده. البته پژوهش در مورد ارتباط مستقیم بین مهارت ها و یا اقشار اجتماعی با مغز گسترش می یابد. مثلا برخی کارشناسان ها ادعا دارند که فعالیت مغزی نزد افراد متعلق به اقشار بی بضاعت مشابه آنچیزی است که در بین بیمارانی دیده می شود که «لب قدامی» Lobe Frontal مغز آنها دچار آسیب شده است (٢). برخی دیگر معتقدند که عملکرد مغز پس از بلوغ به تربیت خانوادگی در دوران کودکی بستگی دارد (٣). در میان مقالات مختلف می توان خواند که فعالیت «بادامه مغز» ، یا منطقه ای که در شناخت و ابراز احساسات دخالت دارد، در بین کودکانی که در میان اقشار محروم رشد می کنند بیشتر از دیگر کودکان است(۴). گویا حتی سیاست منطقه ای را نیز می توان از طریق سیتی اسکن توضیح داد. یک هیئت علمی در حیفای اسرائیل به بررسی تفاوت واکنش مغز در برابر تصاویر منعکس کننده درد در میان یهودیان و اعراب پرداخته است (۵). به این ترتیب تصاویر پزشکی می توانند ریشه بروز مسائل را از طریق عوامل طبیعی توضیح دهند و بدون تجزیه و تحلیل علل سیاسی به تفسیر درگیری بین اسرائیل و فلسطین بنشینند…

در دهسال اخیر کاربرد تصاویر مغزی به مثابه «برهان علمی» از نوع جدید در زمینه قضایی نیز گسترش بی سابقه ای پیدا کرده است. بوجود آمدن بنیاد مک آرتور با طرح پژوهشی امریکا در زمینه قانون و نوروساینس (٢٠٠٧) و همچنین ابتکارات مدرسه عالی علوم اقتصاد و اجتماعی لندن London School of Economics and Social Research از این دست می باشد. کارشناسان نوروساینس، فلسفه و حقوق به بررسی تطابق قوانین با شناخت از طریق این تکنیک ها می بپردازند. « اختیار»و یا انتخاب آزاد بشر به این ترتیب تنها باوری مردمی و کهن است که گویا با پیشرفت های علمی سازگاری ندارد…. در فرانسه نیز قانون بیو اتیک ٧ ژوئیه ٢٠١١ اجازه ارائه تصاویر مغزی در دادگاه ها را صادر می کند امری که پیش از آن در دادگاههای زیادی در جهان مورد استفاد قرار می گرفت. حتی در نظر دارند تا از این طریق افرادی را که امکان دارد پس از ارتکاب به جرم مجددا مجرم شوند شناسایی کنند.

سرمایه گذاری در زمینه تصاویر مغزی از سالهای ١٩٩٠ روز به روز بیشتر می شود، سالهایی که از طرف کنگره آمریکا «دهه مغز» نام گذاری شد. باراک اوباما اخیرا به هنگام آغاز طرح پژوهش در رابطه با مغز از طریق نو آوری نوروتکنولوژیک پیشرفته Brain (Brain Research through Advancing Innovative Neurotechnologies) اعلام کرد که «رمز گشایی» از مغز می تواند همچون شناخت ژن های انسانی و ADN بازگشت سرمایه زیادی به همراه آورد. در پاسخ به طرح فوق در این زمینه که رقابت بالایی جریان دارد، برای پروژه تحقیقاتی اروپایی «مغز بشر» بین سالهای ٢٠١٠ تا ٢٠٢٠ یک میلیارد دلار بودجه اختصاص داده شده است.

در توضیح این پدیده دلایل زیادی را می توان برشمرد. اهمیت علمی و نظری برای درک رابطه بین جسم و روح که از جمله سوالات فلسفی کهن می باشد، از زمره دلایل آشکار و اولیه اند. امکان به نمایش گذاشتن دلایل مستند قابل دیدن زمینه موفقیت این راهکار را فراهم می سازد. اما باید دانست که یک تصویر از مغز و سلسله اعصاب تنها نمایش قابل روئیت از مجموعه اندازه گیری های پیچیده ایست که حاصل محاسبات ریاضی می باشد و بر فرضیاتی متکی است که هنوز در بین کارشناسان مورد بحث می باشد.

بازار جهانی تصویرسازی از مغز در دست سه تولید کننده اصلی است: جنرال الکتریک (امریکایی) ، فیلیپس (هلندی) و زیمنس (آلمانی). قیمت متوسط یک دستگاه ام آرآی حدود ۵.١ میلیون یورو است و مجموع درآمد در این زمینه به افق ٢٠١۵ حدود ٧ میلیارد یورو تخمین زده می شود. بخش بزرگی از سرمایه گذاری در زمینه تحقیقات پایه ای در زمینه علوم مربوط به شناخت ذهن و عملکرد مغز صرف تجهیزات مربوط به تصویر سازی می شود. در سال ٢٠٠۶، مرکز نوروسپن تصویر سازی از مغز که ٢٠٠ میلیون یورو هزینه آن شد در ساکلی نزدیک پاریس گشایش یافت.

شاید بیان این امر تابو باشد، اما چنین زمینه ای می تواند سبب برخی چشم پوشی ها در رابطه با لزوم دقت علمی و انتخاب داده ها، تن در دادن به علم ـ نمایشی و یا حتی تقلب گردد (٧). ارائه راه حل های ساده بر اساس این تکنولوژی پیچیده می تواند برای دولتمردان جذابیت داشته باشد، اما تاکید بر این که تصاویر از مغز می تواند شیوه های تربیتی (٨)، سامانه های اقتصادی و یا تصمیمات قضایی را تایید کند خطر انحراف ایدئولوژیک، علمی، سیاسی و مدنی را به همراه دارد. اگر امکان داشت که بزهکاری، شکست درسی و یا فقر را با تصاویر مغزی توضیح داد پس دیگر چه دلیلی داردکه به عنوان مثال در زمینه سیاست گذاری تربیتی و یا پیشگیری از جنایت و جذب مجدد بزهکاران در جامعه سرمایه گذاری هنگفت شود؟

«اثبات از طریق مغز» برتوهم فردگرایانه دامن میزند، یعنی بر این باور که موجودیت افراد در وهله اول توسط مشخصات بیولوژیک آنان تعیین می شود و زندگی و محیطشان نقشی نسبتا جانبی ایفا می کند. به ذهنیت بیشتر جنبه تجریدی ناشی از طبیعت انسان می دهد که بر روی صفحه کامپیوتر به تجلی در می آید، تا نتیجه شرایط و تاریخچه زندگی فرد؛ به این ترتیب زمینه فرهنگی اجتماعی و تاریخی در رشد ذهن و جامعه نادیده گرفته می شود. همچنین بعد ذهنی و مستقل بنا شده توسط تجربه انسانی بی بها گشته در چارچوب صرف علوم طبیعی خلاصه می گردد.

مغز جوهر مادی فعالیت ذهنی ماست اما نمی اندیشد؛ این انسان است که می اندیشد. محتوای اندیشه بشر خارج از مغزاو در محیط داخلی و خارجی که وی را احاطه کرده است ریشه دارد. تصاویر مغزی تفکر را به نمایش نمی گذارند، آنها فعل و انفعالات بیولوژیک را به هنگام تفکر انسانی نشان می دهند : فعالیت مغناطیسی مغز، تغییرات در جریان خون،… مغز شرط عینی واقعیت ذهن است اما این واقعیت ذهنی آن را شکل می دهد. از یاد بردن این دو امر راه را بر «نورو اسطوره» علم نما می گشاید.

نوشته Evelyne Clément, Fabrice Guillaume, Guy Tiberghien et Bruno Vivicorsi

* به ترتیب، استاد دانشگاه در شهرهای روان، مارسی (لابراتوار پژوهشی بر روی روانشناسی) انستیتوی دانشگاهی فرانسه و دانشگاه گرونبل

١-

Michel Alberganti, « Les neurosciences viennent à la rencontre de la psychiatrie », Le Monde, 19 septembre 2003

٢-

Rajeev D. S. Raizada et Mark M. Kishiyama, « Effects of socioeconomic status on brain development, and how cognitive neuroscience may contribute to levelling the playing field » (PDF), Frontiers in Human Neuroscience, vol. 4, no 3, Lausanne, 2010.

 

٣-

Peter J. Gianaros (sous la dir. de), « Parental education predicts corticostriatal functionality in adulthood » (PDF), Cerebral Cortex, vol. 21, no 4, New York, 2011.

 

۴-

Pilyoung Kim (sous la dir. de), « Effects of childhood poverty and chronic stress on emotion regulatory brain function in adulthood » (PDF), Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, vol. 110, no 46, Washington, DC, 2013.

 

۵-

David Brooks, « The young and the neuro », The New York Times, 9 octobre 2009.

 

۶-

Eyal Aharoni (sous la dir. de), « Neuroprediction of future rearrest » (PDF), Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, vol. 110, no 15, 2013.

 

٧-

Pierre Barthélémy, « Doutes sur la fiabilité des neurosciences », ۱۴ avril 2013, http://passeurdesciences.blog.lemonde.fr

 

٨-

Gilles de Robien, « Conférence de presse sur la lecture », ۵ janvier 2006, www.education.gouv.fr

 

 

پرونده «لوموند دیپلماتیک» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007