در فرهنگهای فارسی واژۀ سراپای به معنی « سر تا پا، از سر تا قدم، مجموعۀ اندامها ، همه، تمام» آمده است. اما در لغت نامۀ دهخدا برای معانی مذکورِ این واژه، بیت زیر شاهد آورده شده است:
به زندانیان جامهها داد نیز سراپای و دینار و هر گونه چیز
نوشتههای مرتبط
این واژه در شاهنامه بیست و هفت بار به کار رفته است.
اما دستکم در این بیت نه معنای معمول آن بلکه معنای «خلعت» مراد بوده که دهخدا به این معنا اشاره کرده اما شاهدی برای آن ذکر نکرده است. تنها در آنندراج برای این معنی شاهدی آمده:
به اندامم لباسِ سوختن از بس که میزیبد چو شمع از تارو پودِ شعله پوشیدم سراپایی
هرن ( Horn 1893: 720) به این معنا اشاره کرده اما وُلف ( Wolf,1965:515) به معنای «خلعت» اشارهای نکرده است. در برخی از نسخههای شاهنامه مانند ژول مول (ج۷،ص۱۶،بیت۳۸۷۵) و دبیر سیاقی (ج۵،ص۲۴۹۶بیت۲۹۳۵) واژۀ سراپای ضبط شده اما در چاپ مسکو ( ج۹،ص۲۴۹۶،بیت ۳۹۳۵) واژه سراپای به دیبا تغییر داده شده است.
گذشته از شاهنامه در بسیاری از متون منثور فارسی شواهدی وجود دارد مانند صفوۃالصفا (ص۱۲۶) و عالمآرای شاهاسماعیل ( ص ۱۴۹،۱۷۴،۸۵) که با استناد به آنها میتوان یقین حاصل کرد که مقصود از این واژه «خلعت» یا نوعی «جامۀ فاخر بوده» است. به جز معنای «خلعت» به معنای دیگری از این واژه برمیخوریم که در فرهنگهای فارسی درج نشده است چنانکه که در دارابنامۀ بیغمی (ص۶۵۱) آمده است: فرحزاد بر مرکب ابرشی نشسته و ساز و سلاح شاهزادگان بر خود راست کرد سراپای میدان گردید. با توجه به بافت این جمله، از واژۀ سراپای همراه با فعل « گردیدن» مقصود به احتمال زیاد « روانه گردیدن» است.
از سوی دیگر واژۀ سراپا از طریق زبانهای ترکی وارد زبان روسی شده ( Vasmer,2004:561) و در آنجا تغییر شکل داده است. در زبان روسی کهن این واژه ( сарафон) « خفتان» یا «خفتان بلند» به کار رفته است و اینک در روسیه این واژه بر لباس ملی زنان روسی، که پیراهنی بلند و بدون آستین است اطلاق میشود. بعدها همین واژه به صورت محرّف سارافون دوباره به زبان فارسی بازگشته است. اما فرهنگهای فارسی آن را به عنوان وامواژهای روسی ضبط کردهاند.
منابع
آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش دبیر سیاقی، کتابفروشی خیام، چاپ دوم، تهران۱۳۶۳
دارابنامۀ بیغمی، مقدمه و تصحیح: ذبیحالله صفا، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران ۱۳۳۹
لغتنامۀ دهخدا، علی اکبر دهخدا، مؤسسۀ لغتنامه دهخدا، تهران ۱۳۳۹
شاهنامۀ فردوسی، به کوشش محمد دبیر سیاقی، انتشارات علمی، تهران ۱۳۳۵
—، چاپ مسکو، زیر نظر ی. ا. برتلس، مسکو ۱۹۶۰
—، چاپ ژول مول، سازمان کتابهای جیبی، تهران ۱۳۴۵
صفوۃ الصفا، ابن بزاز اردبیلی، مقدمه و تصحیح: غلامرضا طباطبائی مجد، چاپ اول، تبریز۱۳۷۳
عالم آرای شاهاسماعیل، تصحیح و تعلیق: اصغر منتظر صاحب، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران ۱۳۴۹
Horn,P. (1893) Grundriss der neupersischen Etymologie, Verlag von Karl J.Trübner, Strassburg.
Vasmer, M.(2004), Etimologicheski Slovar’ Russkogo yazyka, 4 vols,Astrel, Moskova.
Wolf, F. (1965), Glossar zu Firdosis Schahname, Georg Olms Verlage Buchhandluung, Hildesheim.
نمونه ای کامل تر از این مقاله را می توانید در مجلۀ نامۀ فرهنگستان شمارۀ ۲۸بیابید..