انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معمای پیش روی چپ رادیکال در یونان: گرفتن قدرت بدون فداکردن روحیه انقلابی (لوموند دیپلماتیک: ژوئن ۲۰۱۳)

باپتیست دریکبورگ ترجمه ی منوچهر مرزبانیان

چگونه گذار از پایگاه اصلی ترین نیروی مخالف را به جایگاه نخستین حزب کشور می توان عملی نمود؟ نادرند تشکل های سیاسی چپ رادیکال اروپا که بتوانند به جدّ این مهم را از خویش بپرسند. با این حال همین پرسش است که «سیریزا» (Syriza) را به کشاکشی درونی افکنده، همان تشکلی که نتایج انتخابات بهار ٢٠١٢ در یونان آنرا به آستانه زمامداری رساند.

در ماه ژوئیه ٢٠١٣، «سیریزا» نخستین کنگره خود را در هیئت حزبی وحدت یافته برگزار خواهد کرد (توضیح پایان متن را بخوانید). انتخابات قانونگذاری ماه مه و ژوئن ٢٠١٢ این ائتلاف رادیکال را به رده سردسته چپگرایان مخالف مفری برکشانده که «ارابه سه اسبه» –صندوق بین المللی پول، کمیسیون اروپا و بانک مرکزی اروپائی– پیش روی یونان گشوده است. انتخابات سال پیش ائتلاف را از وضعیت یگانه ای در اروپا برخوردار گردانیده و اکنون در قالب نیروی سیاسی پیشروئی به آستانه زمامداری رسانده است (١). اما همین رخنه مبهم [به ساختار قدرت] که هم پیروزی و هم شکست در برابر محافظه کاران حزب دموکراسی نو به شمار می آید، وی را درگیر دشواری هائی ساخته که از گسترش تکیه گاههای توده ای انتخاباتی و مبارزاتی هواداران و جستجوی همپیمانان برمی خیزند. دشواری های گریبانگیر مدیریت «سیریزا» از آنرو اضطراری است که دولت ائتلاف سه شاخه ای که از انتخابات ژوئن ٢٠١٢ سر برآورد، قاعدتا نمی باید بیش از چند ماهی دوام آورد، و تا همین حالا هم می بایستی انتخابات تازه ای انجام گرفته باشد.

آقای Alexis Tsipras رهبر جناح پارلمانی «سیریزا» از همان فردای انتخابات قوه قانونگذاری، با بیان اینکه: «در این دوران بحران‌زا، مقاومت و همبستگی هردو لازمند، اما همبستگی مهم تر است» بحث و جدل هائی را به راه انداخت که نقطه عزیمت مشی «همبستگی» شد که دستگاه رهبری مقرر داشته است و گسترش کنش هائی در همه زمینه ها را در بر می گیرد، تا هیچ شهروندی از دستیابی به خورد و خوراک، دارو، سرپناه و مانند اینها بی بهره نماند. Synaspismos اصلی ترین تشکل عضو ائتلاف، کوشش های اعضاء خود را در همبستگی با مردم، به ویژه با تشکیل انبارهای ذخیره دارو برای اهدا سوق می دهد.

هدف های چنین راهبردی چندگانه اند. از سوئی لزوم سرگرم داشتن موج مبارزان جدید در کار است. «سیریزا» بدون برخورداری از پایگاهی استوار نزد کارگران و کشاورزان و در نبود سندیکائی که پیگیر مرامش باشد در واقع از سنت مبارزه جوئی راستین بی بهره است. برعکس، حزب کمونیست (Kommounistiko Komma Elladas, KKE)، یکی از سه سندیکای اصلی کشور، یعنی جبهه مبارزه جوی همه کارگران (Panergatiko Agonistiko Metopo, PAME) را زیر نفوذ خود دارد و جنبش سوسیالیستی پان هلنیک «پاسوک» (Pasok) هم اتحادیه های دیگری را با قصد هوادار پروری به بازی می گیرد. یکی از مبارزان به یاد می آورد که «تا همین بهار گذشته «سیریزا» به راستی به هیچ عمل ملموسی دست نزده بود. چیزی که هست اراده کمربستن به عمل و دانستن چگونگی از پس آن برآمدن کاملا باهم فرق دارند». این ائتلاف با آزمودن بخت خویش در رقابت با ابتکارات بسیار رسانه ای حزب نئونازی «پگاه زرین» که آش رایگان «برای یونانیان» می پخت و اهداء «خون یونانی» را سازمان می داد، و با پیوند دادن خود به کنش های خودجوش در همبستگی، می خواست به کسانی نزدیک شود که بحران، از سیاست دور ساخته بود.

بیانیه های متضاد

اما همبستگی را برتر از تخاصم نهادن به منزله پروراندن تصویر حزبی «چاره گر بحران» است که با سیمای رادیکالی فاصله دارد که گمان می رفته «سیریزا» را از هواداران انتخاباتی پیشین حزب «پاسوک» که اینک از اعتقاد خویش برگشته اند متمایز سازد. «سیریزا» به امید یافتن اکثریتی در مجلس، به شیوه ای می اندیشد که بتواند قلوب طبقه متوسطی را تسخیر کند که از پایان دیکتاتوری سرهنگان در سال ١٩۷۴ پدید آمده است. خطوط کلی سیمای نوعی عضوی از این گروه انتخاب کنندگان، که لزوما انگاره بیش نیست، را می توان چنین ترسیم کرد: بیشتر محافظه کار، نسبتا مسن، صاحب مستغلاتی که با دریافت وام خریده، دست به کار حرفه ای در ارتباط با جهانگردی، ساختمان سازی یا کارمندی دولت که بحران اخیر به طرز خشنی وضعیت اش را متزلزل کرده، اما با اینهمه [همچنان] دلبسته تعلق یونان به اتحادیه اروپاست.

از اینرو رویاروی گفتمان هائی ورد زبان رسانه ها که «افراط گروی دوگانه» «سیریزا» و [راستگرایان تندرو] «پگاه زرین» را به یک چوب می رانند، این ائتلاف خواسته است که خیال ها را آسوده سازد. چنین است که آقای Tsipras در ملاء عام از همه جنبش های اعتصابی حمایت کرده، اما در برابر اعمالی که «تند روی» می انگارد، لحن متعادلی پیش گرفته و از کنش هائی دوری گزیده که احزاب چپ افراطی و انارشیست ها الهام بخش آنهایند. بدینسان هنگام تخلیه خشن «ویلای امالیاس»، سرپناهی برای بیتوته بی خانمان آتن در ماه های دسامبر و ژانویه، کسانی وی را ملامت کردند که چنانکه باید عمل پلیس را محکوم نکرده است.

«سیریزا» میل دارد امکان همپیمانی با چپ میانه و حتی گرایش های [راستگرای] فراسوی آنرا برای خویش نگه دارد. هیچکدام از نظرسنجی ها تاکنون، امید رسیدن به تنهائی به زمامداری را در وی نشکفته؛ از اینرو مطلب یافتن همپیمانانی است که اعتباری به فکر تشکیل ائتلافی دولت ساز بخشند. هرچند «سیریزا» وانمود می کند که «همه نیروهای چپ» را به هم پیوسته، باز سازمانی به واقع منزوی است. حزب کمونیست از بحث و گفتگو با «ابن الوقت ها»ئی که قواعد اتحادیه اروپا و پول واحد را می پذیرند رویگردان است. در سمت راست این حزب، شاخه چپ مردمسالار (Dimar) که با مرامی سوسیال دموکرات از «سیریزا» گسسته و مصممانه به اتحادیه اروپا و یورو روی خوش نشان می دهد، به دولتی پیوسته است که بر یادداشت تفاهم (٢) با «ارابه سه اسبه» صحه نهاده.

در این اوضاع و احوال، تشکیل یک دولت لزوما به معنی دستیابی به قدرت نیست. در حال حاضر دستگاه رهبری حزب در پی آنست که اختلاف میان طیف های چپ و راست را از طریق برپائی جبهه ای از مخالفان یادداشت تفاهم با «ارابه سه اسبه» پشت سر بگذارد؛ جبهه ای که بتواند مثلا، یونانیان منفرد، حزبی دست راستی ملی گرا و محافظه کار اما مخالف تفاهم نامه مزبور را در صحن خود گرد آورد. از ماه مارس گذشته آقای Tsipras تأکید کرده که خواستار دولت اتحاد ملی است که «قلب» نیروهای چپگرا و «سیریزا» در سینه اش «بتپد». روشنتر بگوئیم: اکثریتی که راستگرایان را از خود نراند.

این راهبرد با مخالفت نیرومندی در صحن ائتلاف روبرو گردید که خیلی زود از خرامی «چشم دوخته به انتخابات» خرده می گرفت؛ مخالفان برعکس می خواسته اند سر برآوردن «”سیریزا”ی پیکارجوئی» را به چشم ببینند که با جذب شهروندان قربانی بحران به راستای مواضع خود، توان گسترانیدن پایگاه مردمی را برای پیروزی در انتخابات داشته باشد. از اینرو در ماه های اخیر شاهد حنبش توامانی بوده ایم: در عین دگردیسی ائتلاف به حزبی یکدست، «جناح چپ» خود انگیخته ای نیز قوام می یافت که با آنچه چرخشی به راست می پنداشت سر ناسازگاری داشت. هنگام کنفرانس های «پان هلنیائی» ائتلاف، که در دسامبر ٢٠١٢ شالوده حزبی یکدست را می ریخت، طرحی ناساز با مشی حزب شکل گرفت که با ٢۵‌% آرا، از جمله جریان چپگرای Synaspismos و چپ بین الملل کارگری را به دور خود گرد آورد. این طرح خواستار تشکیل دولتی «منحصرا چپگرا»، موضعی روشنتر درباره لغو یادداشت تفاهم و قروض بود که شعار «هیچ فداکاری به نام یورو نمی ارزد» را رهنمود خویش ساخته بود. گرایش اکثریت حزب ترجیح می داد بگوید: «یورو توجیهی بر همه ایثارها نتواند بود» …

بحران قبرس و انتشار گزارش مطالعه حزب پیشرو کارگران (Komma Ergazomenou Laou, AKEL Anorthotiko)، تشکل برادر «سیریزا»، با در بر داشتن پیشنهاد خروج از حوزه گردش پول واحد اتحادیه، چون پاسخی به اقدامات «ارابه سه اسبه»، منتقدان داخلی مواضعی که روی‌هم‌رفته موافق یورو هستند را جری تر کرده است. در واقع این تصور بیش ار پیش غیر واقعی می نماید که آلمان و بانک مرکزی اروپا بگذارند یونان در قلمرو گردش یورو برنامه اقتصادی «سیریزا» را پیش برد. گرایش اقلیت در ماه های آینده، پویه وحدت بخشیدن به ائتلاف در درون یک حزب را سد نخواهد کرد، اما چپ رادیکال را به تدقیق برنامه سیاسی و استراتژی خود وا خواهد داشت.

لازم است شائبه دو پهلو سخن گفتن را از میان برداشت. برنامه اولیه سازش [میان جناحی] که لحن و هدف هایش گنگ بود، آزادی نسبی در تعبیر [مشی و مرام] را به هریک از احزاب عضو وامی نهاد. از بهار گذشته همین وضعیت بستری را برای متناقض ترین بیانیه ها فراهم آورده و بخشی از انتخاب کنندگان را گیج و سرگردان کرده است. روز ۵ دسامبر ٢٠١٢ اقای Tsipras در برابر اتاق بازرگانی مشترک یونان – آمریکا تأکید می ورزید که لغو یادداشت تفاهم ضرورت دارد. چهار روز بعد نماینده حوزه انتخاباتی La Canée در مجلس و عضو «سیریزا»، بدون تشریح جزئیاتی دقیق‌تر می گفت که هدف نیل به «بازگشائی مذاکرات مجددی درباره موافقتنامه های قرضه ها و تغییر در سیاست اقتصادی داخلی است که تاکنون آنرا یک جانبه پیش برده اند» (٣). هنگامی که آقای Tsipras روز ١۷ آوریل موضوع «تعلیق» یادداشت را پیش کشید، بی درنگ مجادله ای در درون و بیرون ائتلاف در گرفت که وی را به پوزشخواهی برای «لغزش زبانی» وادار ساخت و عزم تغییر نایافته خویش را در «لغو» آن تصریح کرد.

همین تناقضات در مسئله بدهی ها هم آشکار است: یک کنفرانس بین المللی می باید تصمیم گیرد چه نسبتی از دیون را از رقم کل حذف کند؟ سرنوشت بانک ها چه می شود؟ خود برنامه (که کادرهای حزب با اذعان به ابهام آن، بی وقفه وعده اتخاذ مواضع جدید اقناع کننده ای را می دهند) این گنگی را آشکار می سازد: در عین اعلام عزمی انقلابی در گذر از کاپیتالیسم، مجموعه اقدامات پیشنهاد شده بیشتر تکاپوئی به سمت راه اندازی مجدد اقتصاد با بهره گیری از شیوه «کینز»ی، کمک دولتی به تولید کنندگان کوچک، کشاورزان یا پیشه وران است. وعده ملی کردن بنگاه هائی با اهمیت استراتژیک می دهند، اما خصوصی سازی جدید را هم به یک سو نمی نهند. از هدف های زیست بومی هم بگوئیم که هنوز در همان مرحله اصول کلی برجای مانده اند.

دلسردی انتخاب کنندگان جوان

سرانجام، آقای Tsipras طی ماه های اخیر فعالیت فشرده ای را در پیش گرفته تا حزبش را در خارج از کشور مخاطب سیاسی جدی بنمایاند و باز شناساند. گرچه برخی از سفرهایش، مثلا به آرژانتین، را علامتی به نشانه تکاپوئی به سود لغو بدهی ها انگاشته اند، اما سفری که وی را به ایالات متحده کشاند و مذاکره با آقایSchäuble Wolfgang وزیر دارائی آلمان را نگران کننده تر دانسته اند.

بر چنین زمینه ای است که هم به ظن چپگرائی و هم به شائبه راستگرائی بسیار بر «سیریزا» تاخته اند. ائتلاف مدام باید با هراس انتخاب کنندگان –و مشخصا جوانان شهر نشینی که در بهار گذشته وی را با آراء خود برگزیدند– روبرو گردد که از آنکه وی نیز به «پاسوک» دیگری دگردیسی یابد بیمناکند: سوسیالیست ها درسال ١٩٨١ با برنامه ای تندرو به قدرت رسیدند که تقریبا به هیچیک از مفاد آن جامه عمل نپوشاندند. چنین می نماید که برخی از جوانان قربانی بحران که به «پاسوک» عهد «والدین خود» پشت کرده اند، از خویشتن داری و بی عملی «سیریزا» طی نبردهای ماه های اخیر نیز سرخورده و دلزده شده باشند.

سرگذشت اخیر ائتلاف دو مورد از دشواری های عمده ای را نمایان ساخته است که چپگرایان هنگام نزدیک شدن به زمامداری به دست و پنجه نرم کردن با آنها ناگزیرند. نخست: چگونه در بستری که حاکمیت ملی در تنگناست، می توان سیاستی قاطعانه چپگرا را به پیش برد؟ مشکل تسخیر دوباره حاکمیت ملی به یقین از مناسبات با اتحادیه اروپا و بانک مرکزی اروپا برمی خیزد، اما محدودیت بسیار وسائل و امکاناتی نیز در آن دخیل است که دولتی در حوزه یورو در اختیار دارد تا با جابجائی بنگاه های اقتصادی یا فروپاشی نظام بانکی برخورد نماید (۴). «سیریزا» با بیان عزم خویش در باقی ماندن در صحن حوزه یورو، و مادام که چیرگی بر آزمون های دشوار در خروج اجباری یا داوطلبانه از آن بزرگ بنماید، ناچار به یافتن کادرهائی است تا بتواند سیاست خویش را به شریکان و مخالفانش، مانند کنفرانس بین المللی در باره بدهی جنوب اروپا بقبولاند که سخت آزومند برگزاری آنست.

چالش دوم، بسیح های توده ای است که دقیقا می تواند چون پایه و بنیادی به خدمت تسخیر دوباره حاکمیت ملی درآید. تغییرات سیاسی در آمریکای لاتین بر بسیج انبوه مردم تکیه داشت. آیا راهبرد کنونی «سیریزا» بر اینگونه پشتیبانی ها در صورت پیروزی انتخاباتی تکیه خواهد کرد؟

پی نوشت ها

١. مقاله Alexis Tsipras، با عنوان «راه حل ما برای اروپا» را در شماره ماه فوریه ٢٠١٣ لوموند دیپلوماتیک بخوانید.

٢. توافقنامه اعطای وام میان آتن و «ارابه سه اسبه».

٣. Efimerida ton Syntakton (روزنامه دبیران)، آتن، ٩ دسامبر ٢٠١٢.

۴. چنانچه همین مورد می توانست در ژوئن ٢٠١٢ به کار آید، وقتی در ظرف چند روز بیش از ١۷ میلیارد یورو را به بانک های خارجی منتقل کردند.

BAPTISTE DERICQUEBOURG

اعداد و ارقامی در باره «سیریزا»

احزاب عضو ائتلاف: Synaspismos، وارث حزب کمونیست داخلی یونان (یورو کمونیست)، چپ بین الملل کارگری (Diethistiki Ergatiki Aristera, DEA,، تروتسکیست) و سازمان کمونیست یونان (Kommounistiki Organosi Elladas, KOE,، مائوئیست) و نیز چند تشکل دیگر با دامنه نفوذی محدوتر.

شمار ادعائی اعضاء: ٣٠ هزار تن

میزان آراء در انتخابات سال ٢٠١٢: ماه مه ۷٨‌/‌‌١۶‌%، ماه ژوئن ٨٩‌‌/٢۶‌%.