شاید رسانه ای و البته به یادماندنی ترین عکس از نمایشگاه جهانی ۱۹۳۷ پاریس، عکسی باشد که برج ایفل (۱۸۸۹) و دو پاویون روسیه و آلمان را در یک منظر شهری و در تعاملی فضایی و البته تقابل و شاید هم تخاصم سیاسی با یکدیگر نشان می دهد، برج ایفل در میانه این کمپوزیسیون فضایی قرار دارد و پاویون المان، طراحی شده توسط آلبرت اسپیر؛ معمارِ رایش سوم در سمت چپ و پاویون روسیه، …
طراحی شده توسط بوریس لوفان در سمت راست، درست رو به روی پاویون آلمان، جانمایی شده است. دو ایدئولوژی که کمی پیش از این و به صورتی نیابتی در اسپانیا رو به روی هم قرار گرفته بودند و کمی بعد طی جنگ جهانی دوم به صورت مستقیم با یکدیگر وارد جنگی تمام عیار می شدند، حالا در یک نمایشگاه جهانی و با تمسک به معماری در قامت ابزار رو به روی هم ایستاده اند.
نوشتههای مرتبط
پاویون عظیم و پوشیده از سنگ مرمر روسیه، تندیسی بزرگ از یک کارگر و یک دهقان با چکش و داسی در دست، طراحی شده توسط وِرا موکـْـهـْـینا، را همچون تاجی برسر داشت و فضای داخلی اش که در یک تفکیک بندی فضایی خشک، به وسیله مجموعه ای از سالن ها از یکدیگر منفک گردیده بود، با چیدمانی از دستاوردهای سوسیالیسم، از تراکتور و اتومبیل و ماکت هایی از سدها و مجتمع های مسکونی و صنعتی گرفته تا امار رشد اقتصادی و سطح بالای رفاه اجتماعی و هنر تحت شمول رئالیسم سوسیالیستی پر شده بود. جدا از هندسه راست گوشه و عملا کارکردگرای اثر، پیکره بندی بخش مرتفع پاویون شبیه معروف ترین اثر معماری بوریس لوفان؛ کاخ شوراهاست، نوعی از کانستراکتیویسم شدیدا پاستوریزه با تمایل به حفظ شبحی از پیکره های عمیقا انتزاعی ماله ویچ، در ابعادی عظیم و غیرِ انسانی.
پاویون آلمان که توسط معمارِ ارشد هیتلر؛ آلبرت اسپیر ـ طراح پایتخت رایش سوم یا همان ژرمنیا ـ طراحی شده بود، با نزدیک به ۵۰۰ پا ارتفاع به برجی بلند در خط اسمان ان روزهای پاریس می مانست که بر فرازش عقاب عظیم نازی ها نصب شده بود، این مونومان شهری نمایشی بود از آلمان نوین و قدرتمند و مایه فخر ملت، زاویه نگاه عقاب طوری تنظیم شده بود که با نگاهی از سر تحقیر به سمت پایین بر تندیس های پاویون روسیه احاطه کامل داشته باشد. حجم مبنای این پاویون سنگیِ عظیم مکعبی است، نورپردازی شب پاویون، با عمق دهی پرسپکتیوی، ابعاد غیرانسانی اش را تقویت می کند، نوع نور دهی تداعی کننده نحوه نورپردازی پرچم های مرتفع صلیب شکسته المان ها در رالی های نورمبرگ است که ان ها را نیز البرت اسپیر طراحی می کرد. ورودی پاویون با دو پیکره برنزی طراحی شده توسط یوزف توراک تعریف می شدند که درکی بود از انسان کامل مد نظر نازی ها و برنامه فضایی داخل پاویون درست بر قرار همان رویکرد کارکردگرایانه ای که در پاویون روسیه شاهد ان بودیم به ریزْ فضاهای راست گوشه ای تقسیم شده بود که همگی شان بر آلمان صنعتی تاکید می گذاشتند، از اتومبیل مسابقه مرسدس گرفته تا هواپیماهای باربری و نظامی. از نکات جالب طرح استفاده از فضای پشت بام به عنوان باغْ رستوران است، ایده ای که لوکوربوزیه شش سال قبل از طراحی و ساخت این پاویون در ویلا ساووا بدان جامه عمل پوشانده بود.
هر دو مثال پیش امده نشان می دهد چگونه قدرت می تواند فرم را انچنان متاثر سازد که نهایتا یک سنت هنری از درون تهی گردد، هم نازی ها و هم فاشیست ها و هم خوانش های توتالیتر از سوسیالیسم، ان چنان با ظن به تفسیرپذیری و تکثرگرایی معنایی معماری مدرن می نگریستند و انچنان واهمه ای از بار سیاسی احتمالی مستتر در ورای فرم ها و سینتکس، نحو یا جمله شناسی اثار برامده از معماری مدرن داشتند که از هر نوع ترکیب برامده از نما، پلان و فرمِ باز که مفاهیم اساسی تولید زبان مدرن در معماری بودند گریختند و با پشت پا زدن به عدالت محوری ذاتی معماری مدرن انچنان خود را با محدودیت های زبانی امیختند که نهایتا بر قرار تمسک به کارکردگرایی و عقل باوری مهیب، گنجینه فرم ها در بلندای تاریخ را میان تهی ساختند تا هر محتوایی در قالب ان جای گیرد و با تن دادن به مونومنتالیسم درک انسان مقیاس از حجم در معماری مدرن را از گفتمان طراحی شان حذف کردند و با آیینْ و مناسک زده کردن اسطوره ای کنش معمارانه، رویکردی به خلق فرم اتخاذ نمودند که تنش حاصل از حضور انسان را به حداقل می ساند و امکان تبلور بدن در فضا را تقلیل می دهد و از انتظام منعطف فضایی به تقید و کنترل تمام عیار فضا می رسد.
این مقاله پیش از این در روزنامه شرق ، شماره ۱۷۷۲ به تاریخ ۱۲/۴/۹۲، صفحه ۸ به چاپ رسیده است.
آرش بصیرت مدرس دانشگاه و سردبیر سایت تخصصی معماریْ شهرسازی اتووود و مدیر گروه معماری و شهرسازی انسان شناسی و فرهنگ است.
پرونده ی «فاشیسم» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/4507
صفحه ی نویسنده در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/24224