انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب علم جامعه اخلاق

کتاب علم جامعه اخلاق ـ جستارهایی در ابعاد اجتماعی و اخلاقی علم ـ ، در پی گشودن بابی تازه به روی عموم خوانندگان فارسی‌زبان، دانشجویان فلسفه، دانشجویان علم و به‌ویژه دانشجویان فلسفۀ علم و آشنا کردن آنان با انواع رویکردها در مطالعۀ ابعاد اجتماعی و اخلاقی علم است.

این کتاب به صورت مجموع مقالاتی در چهار بخش، با هدف ارائه ی مثال ها و نمونه هایی ملموس و واقعی، دورنمایی از بحث های رایج در مطالعات علم و فناوری عرضه شده است.

ترتیب بندی کتاب بدین صورت می باشد که پیش از شروع چهار بخش اصلی، ابتدا با مقدمه ای ـ درآمدی بر مطالعه ی جامعه شناختی علم و فناوری ـ، (با نگارش باوخ اسپایس، کرواسان، رستیوو با ترجمه ی امیراحسان کرباسی زاده) آغاز شده است؛ بدین صورتکه در آن نویسندگان با رویکردی جامعه شناختی، اصول کلی وچارچوب نظری خود را تشریح می کنند.

بخش نخست کتاب، «علم وقدرت»، در پی بیان مثال هایی قابل لمس و واقعی از تاریخ علم و فن آوری برای نمایان ساختن درهم آمیختگی علم و نهاد آن با مراجع ثروت و قدرت در جوامع گوناگون است. این بخش شامل دو مقاله به ترتیب، با عناوین علم وقدرت و دانشمندان و دولت های تمامیت خواه از لزلی استیونسون و هنری بیل با ترجمه میثم محمدامینی ارائه شده است.

مقاله ی نخست، به این نکته می پردازد که دانشمندان نیز برای امور زندگی و معاش خویش و پیشبرد تحقیقات و دستاوردهای خود، نیازمند حمایت های اربابان پول و ثروت می باشند که تأثیر چنین حامیانی بر سرنوشت دانشمندان و نظریات ایشان دور از واقعیت نیست.

مقاله با بررسی هایی تاریخی، ماجرای مواجهه و روبه روشدن دانشمندانی ازقبیل گالیله، لاوازیه، داروین، سامرلین، کوری ها، نوبل و غیره با پیشتیبانان مالی شان و چالش های برآمده از این مواجهه را آشکار می کند و در ادامه ماجرای رسوایی تقلب هایی که دانشمندان معاصر برای جلب توجه و نظر حامیان مالی داشته اند را به رشته ی تحریر درمیآورد.

نویسنده در مقاله ی دوم، نمونه های تاریخی از نحوه ی زیست و قلمرو فعالیت دانشمندان در جوامع استبداد زده را بیان می کند. بدین صورت که، در ابتدا با ماجرای اندیشمندانی مانند پلاک، لنارد، اشتارک و هایزنبرگ در حکومت نازی ها و واکنش های آنان به فاشیسم؛ و پس از آن شوروی و تلاش مسئولان این کشور برای ایجاد و تأسیس فیزیک زیست شناسی ای منطبق با آرمان های حزب کمونیسم روبه رو می شویم. در پایان مقاله، مؤلف نقش دانشمندان در جوامع استبدادزده ی معاصر و انواع کنش هایی که امکان دارد ایشان خارج از حوزه ی تخصصی خود در تعامل با سیاست و منش های استبدادی پیشه گیرند را بررسی می کند.

فصل دوم کتاب؛ مقاله ی عمومی سازی علم: تاریخچه، الگو و رویکردها با نگارندگی حسین رجبی فروتن، تنها مقاله ی تألیفی این مجموعه از مقالات است که نویسنده در ابتدا انواع نظریه های موجود درباب عمومی سازی علم را به تفصیل بیان می کند، سپس با برخی از رویکردهای معاصر به عمومی سازی علم می پردازد. این رهیافت ها در آغاز بر ارتقاء سواد علمی شهروندان تکیه می کند ولی با گذر زمان، شهروندان دیگر نه مصرف کنندگان اثرپذیرفته ی علم، بلکه تصمیم سازانی مهم در شکل گیری پردازش و فرآیند تولید علم می شوند.

ایده ی اصلی این می باشد که مردم با پرداخت مالیات خود، در هزینه های تحقیقات علمی سهیم می باشند؛ بنابراین دموکراسی می طلبد که بر جهت گیری ها و محصولات علمی نیز ناظر باشند.

و مقاله ی دیدگاه رایج در باب عمومی سازی علم: مسائل مفهومی، کاربردهای سیاسیِ استفن هیلگارتنر، از نمونه های کلاسیک در مطالعه ی ابعاد اجتماعی و ایدئولوژیک عمومی سازی علم با ترجمه ی کیوان الستی را پوشش می دهد.

بخش سوم کتاب، «علم و جنسیت»، مشتمل بر سه مقاله، به تحقیق و درک رابطه ی علم تجربی و ارزش های زنانه می پردازد.

در مقاله ی آیا میتوان علمی فمینیستی داشت؟، لانجینو درجایگاه دانشمند و فیلسوف علمی فمینیست، خود را در پی پاسخ به اینکه اصولا داشتن علم فمینیستی به چه معنا می باشد و چگونه می توان علمی فمینیستی تأسیس کرد، واداشته است.

نظر وی در این مقاله، بر‌این می باشد که ارزش ها و هنجارهای دانشمندان درنحوه ی شکل گیری نظریه های علمی شان تأثیرگذار است و این خود می تواند امکان این را فراهم آورد که کسی به جای ارزش هایی مردانه، ارزش هایی زنانه را اتخاذ کند؛ اهم این امر را به ویژه در علوم و نظریاتی که به تحلیل منش ورفتار انسانی می پردازد، می توان جویا بود.

درانتهای مقاله ، محقق به این نتیجه می رسد که ((اگر بپذیریم که معرفت با مفروضات، ارزش ها و علائق فرهنگی و همچنین محدودیت هایی که بر سر انتخاب فرهنگ وجود دارد، قوام می گیرد، آن گاه این نکته روشن خواهد شد که در مقام دانشمند/نظریه پرداز، ما در برابر خود انتخاب ها و گزینه هایی مختلفی داریم.))

مقاله ی امیلی مارتین در این بخش، با وجود اینکه در اصل به حوزه ی انسان شناسی علم تعلق دارد، اما نکاتی مهم و قابل توجه در حوزه ی زبان علم و استعاره های به کاررفته درآن و تأثیرات عناصر مردسالارانه در زبان موجود را دارا می باشد.

امیلی مارتین با جویایی از ادبیات موجود در رشته ی ایمنی شناسی، درپی نشان دادن چگونگی استعاره هایی برگرفته از علوم سیاسی، به ویژه استعاره هایی مربوط به دولت ـملت، در نوشته های این علم برای توصیف سازوکارهای دفاعی بدن در مقابل عناصر بیرونی می باشد.

این تواصیف در خود، سیستمی طبقه بندی شده برای عناصر دخیل در نظام دفاعی بدن را دارد بدین صورن که؛ «سلول های قاتل، تیز و رسوخ کننده» را مذکر و«سلول های بلعنده و تمیزکننده» را مؤنث می داند.

نهال نفیسی مترجم مقاله ی«به سوی انسان شناسی ایمنی شناسی؛ بدن به مثابه دولت ـملت» از امیلی مارتین، سخن انتهایی نویسنده را چنین ترجمه می کند که؛ امکان ها و بدیل های تاریخی دیگری برای توصیف نظام ایمنی بدن با سرکشی و ستیزه گری کمتر برای تعامل موجود می باشد.

سومین مقاله در این بخش، «معرفت های موقعیت مند: مسئله ی علم در فمینیسم و رجحان چشم انداز جزئی»، متنی است که با وجود تلاش های فراوان علی معظمیِ مترجم، در بالغ و رسا بودن متن ترجمه شده، نامفهومی و فراگیری با استعارات غریب، پایه ی متن اصلی می باشد؛ با این توصیف، معظمی، خود را ملزم دانسته است که در چارچوب مقتضیات متن پیش رود و ساختار آن را درامان نگه دارد.

دومقاله ی اخلاق علم و دانشمند در جامعه، با نگارش دیوید رزنیک و با ترجمه ی مجید داودی بنی، در حوزه ی علم و اخلاق، آخرین بخش از مقاله های این کتاب را متشکل است.

در مقاله ی اخلاق علم، نویسنده برآن شده است که توضیح دهد، برای دانشمندان همچون اعضای هر صنف دیگری، به منشور اخلاقی ویژه نیاز است و دراین راستا، فهرستی از هنجارهای اخلاقی را که بایستی رفتار و منطقی بودن استدلال علم را هدایت کند، پیشنهاد می دهد.

و مقاله ی دانشمند در جامعه، خواننده را با مخزنی از مسائل و دوراهی های اخلاقی قابل درک، واقعی و تاریخی آشنا می کندکه عمدتا از رابطه ی متقابل میان دانشمند و جامعه پرورش می یابد.

حسین شیخ رضایی و امیراحسان کرباسی زاده از استادیاران گروه مطالعات علم، مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی ایران، که مسئولیت گردآوری مجموعه مقالات را با همکاری انتشارات مینو خرد در سال ۱۳۹۱ شمسی برعهده داشته اند؛ در پایان، با آوردن فهرستی از آثار و مقالات، در حوزه های مطالعات علم و فن آوری و مطالعات جامعه شناختی علم، کتاب را به پایان رسانیده اند.