این کتاب از مقالاتی تشکیل شده که زیر نظر ماری اوانس و الی لی نوشته شده است و در حقیقت بحث بر سر بدنی است که تا چندی پیش مورد توجه نبوده است. این یادداشت برخی از بخش های مقدمه این کتاب که ماری اوانس در این باره نوشته است را می آوریم:
عنوان این مجموعه مقالات طوری گزینش شده است که برخی از [موضوعات] اطراف که در فهم بدن در آغاز قرن بیست و یکم رایج و مبهم هستند را پیشنهاد میکند. برای دانشجویان و سایرین در این ادبیات ما تصمیم داریم که مجموعهای از مقالات را تولید کنیم که هم بر جنبهای خاص از ادبیات درباره بدن مروری دارند و هم موضوعاتی مناقشه برانگیز را در این بین افزایش میدهند. محوریت این گردآوری بحث فزاینده در خصوص پرسشهای غامض وضعیت بدن واقعی است: ما در بدنی خاص، جنسیتی و انسانی زندگی میکنیم اما آگاه نیز هستیم که اکنون برای بازگفتگو و تغییر برخی از جنبههای زندگی خویش به مثابه بدن توانمندیم.برای مثال فمینیسم در کارهای جودیت باتلر و سوزان بوردو، فهم ما را از به مثابه موجودیتی زیستشناختی، اعطاشده و ثابت تغییر دادند و بحث کردند که بدن انسانی جنبههای فرهنگی و تاریخی دارد(بوردو، ۱۹۹۳: باتلر ، ۱۹۹۰، ۱۹۹۳). بنابراین عنوان ما یعنی «بدنهای واقعی» شیوههایی را پیشنهاد میکند که بدن یا بدنهای ما که ممکن بود قبلا [امری] ثابت در نظر گرفته میشدند اکنون کمتر قطعیت دارند. نویسندگان در پرسشهای این مجموعه مقالات محوریترین و فرضیه مسلم درباره بدن آن است که بدن طبیعی و فراتاریخی است. با یک آگاهی فزاینده از احتمالات قابل گفتگو و قابل تغییر از بدن، که فهم فزایندهای میآفریند که صحبت درخصوص تغییر طبیعت بدن امکانپذیر است، چیزی که به عنوان مقولهای ثابت مفروض بوده است.
نوشتههای مرتبط
در این بحثها درباره بدن به هر حال میتواند این پیشنهاد گمراهکننده باشد که آغاز قرن بیست و یکم اولین باری است که در تاریخ انسانی گرایش به نغییر طبیعت بدن(تغییر کیفی) در تجربههای بدنی ایجاد میشود. پزشکی به مثابه امری باستانی در جامعه انسانی است که [نشان میدهد] هیچ جامعهای مشتاق پذیرش واقعیتهای درد یا بیماری یا آسیبهای جسمی نیست. رشد امکانات سلبی از بدن هنری باستانی است و به مثابه مداخلهای برای زیبایی و یا ارتقای ظاهر آن محسوب میشود. بنابراین برای فهم مهم است که ما اغلب فرض میکنیم که فناوری پزشکی به ما امکاناتی برای اصلاح بدنهایمان با شیوههایی میدهد که سابق بر این ناشناخته بوده، اما تمایل برای انجام دقیق آنها تاریخی طولانی دارد. در نظر چند مقاله در این کتاب، این نکته پیامدهای مهمی دارد که ما در آنها باید با این واقعیت مقابله کنیم که بازگفتگوی کنونی از بدن از وضعیت «طبیعی» بدن آغاز نمیشود بلکه از بدن و مجموعهای از انتظارات از بدن که عمیقا اجتماعی هستند شروع میشود. چنان چه سالی شلدون در فصل خودش خاطرنشان میکند ما فقط شیوههای مختلفی را تعیین میکنیم که بدن زنان و مردان برای فهم تأثیر انتظارات اجتماعی بر بدن برساخته میشوند. او یادآوری میکند که بدن زنان برخلاف بدن مردان به عنوان امری بیثبات و نفوذپذیر، مورد توجه طولانی بوده، به عبارت دیگر بدن مردان باثبات و نفوذناپذیر فرض میشده است.
این دوگانگی میان شیوههای نگریستن به بدن زن و مرد، میتواند اموری غیرسودمند برای زنان در قضاوتهایی باشد که درباره بیثباتی آنان و بدنهایشان درنظر گرفته شود. در عین حال، در همان زنان ما میتوانیم پیشنهاد کنیم که الگوی زنانه از بدن- بدنی که قطعی نیست و قابل تغییر است- اجازه میدهد که این بدن از فناوریهای علمی بسیار بیشتر استفاده کند و با دانش پزشکی تطبیق بیشتری بیابد. رشد فناوری در تولید تنها یک مثال از شیوهای است که ظاهر انعطافپذیر بدن زنانه به زنان اجازه میدهد که از خلال علم استفاده مفیدی کنند و در این بین فرزندآوری “غیرطبیعی” بوده و برای بازتولید محدودیتهای روابط متداول کنترل صورت گیرد. اگر زنان در مقایسه با مردان “باثبات” اند، این مسئله در یک حوزه پزشکی سودآور است و مزیتهای خوبی را به نسبت زیانها در اختیار آنان قرار میدهد.
ملاحظه بدن به شکل ترکیبی از ویژگیها، میتواند بیثبات بودن را به عنوان هنجاری اجتماعی بپذیرد و تغییر مهارتهای فناوری برای داشتن امکانات متنوع به افراد درخصوص جسمشان اجازه میدهد. بسیاری از خوانندگان با ادبیاتی آشنا خواهند شد که پیشنهاد میکند غرب معاصر به شکل بینهایتی در نگرش خود به بدن تنظیم میکند: برای نمونه شواهدی درباره ناهنجاریهای تغذیه در میان دختران جوان یا پیشداوریهای اجتماعی درباره “چاقی” مردم، بر گفتمان شدید استانداردسازی درباره ظاهر مطلب بدن مدرن دلالت دارد. در عین حال در همان زمان درون همان فرهنگ ما میتوانیم ترویج به رویدادهای ورزشی ناتوانان جسمی و ظاهری زنان معلول -ووگو در مجله مد کت واک- اشاره کنیم. عنوان قدیمی “لنگ” دیگر بخشی از فرهنگ عمومی قابل پذیرش است و گسترده شده و اگر عمومی هم نباشد دیگر شناخت بدن انسان به مثابه امری کامل و یا حتی ناقص مطرح نیست، بلکه به زنجیرهای از امکانات مختلف و نقاط قوت متفاوت دلالت دارد.
در این تغییر تفکر درباره بدن انسانی، ممکن است نسبت به این امکانات رهاییبخش قرن بیست و یکم خوشبین باشیم؛ امکاناتی که نه بیشتر به بیماری محدود میشود و نه زخم را در دنیای اجتماعی فراموش میکند. اما قبل از آن ما باید این خوشبینی را تقسیم کنیم، زیرا دو موضوع باارزش در این جا باید ملاحظه شوند: نخست آن که به وضوح تفاوت جهان مادی در بیماری، ناتوانی، اضافه وزن و ساکنان ضعیف جسمی آشکار است. اگرچه همیشه نه، ولی اغلب دنیای آنان دنیایی خاص و محروم از چیزهایی است که در طیفی از مشکلات آشکار جسمی در حرکت گرفته تا پرسشهایی دقیق مثل پیشداوریهای اجتماعی و امتناع از دسترسی به دنیای معمولی را دربر میگیرد. دوم نیز آن است که در تحسین خود و فرهنگ مان در پیدایی روشن و آشکار تنوعات وسیعتر، ما دید خود را از شیوههایی از دست دادیم که طی آن نگاه به بدن دقیقتر میشد و حتی در این میان ممنوعیت نگرش به بدن [از بین رفت] و حتی تمایل بیشتر به این انگاره پیدا شد ه بدن باید کامل، یکپارچه و نشاندهنده فضیلتها و کارکردهای سودبخش و کامل باشد. دقیقا به این دلیل که ما در غرب در جامعهای زندگی میکنیم که برای اکثریت مردم بیماریهای فراگیر و مسری در قرون نوزدهم و اوایل بیستم از بین رفته است و “بیمارشدن” امری توضیحپذیر است و آن توضیح این که این فرضیه انگاشته میشود که مردم “بیمار میشوند” زیرا به ارتباط کافی میان خود و بدنشان دست نمییابند.
تفاوت موضوعات در این مجموعه همان طور که خوانندگان متوجه خواهند شد طیفی وسیعی از دیدگاه ها را در بر می گیرد. دیدگاهی دانشگاه که بر زمینه ای یکپارچه از موضوعات ما دلالت دارد: ایده ای که بدن خودش چند وجهی بوده و امکانی برای طبقه بندی طبیعت و اجتماع است. بدن های ما اهداف بسیاری را به کار می گیرد و ابهاماتی دارد که ما به عنوان موجودات انسانی آن را در زندگی خویش تجربه می کنیم(به عنوان کودکان، مادران، پدران، کارمندان، بیماران و مانند آن) و در ایده هایی شناخته می شویم که آن را تجربه می کنیم. شناخت ابهام و نبود پاسخ هایی به آن به عنوان موقعیتی اجتماعی الزامی نیست. ما بهرحال می دانیم که یک درک مبهم در مرکز فهم ما از بدن وجود دارد.
فصول کتاب:
بدن های واقعی
بدن مردانه
بدن جنسیتی
بدن تندروانه
بدن بیمار
بدن در درد
بدن کودک
بدن حامله
بدن ملبس
احساس بدن
عمر بدن
کتابشناسی