انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب “تحول گفتمان در گزارش واقعه کربلا”

گزار‌ش‌های نگاشته شده در خصوص واقعه عاشورا در قالب‌های مختلفی آمده است. کتاب‌های تاریخ و سیره، کتاب های رجالی، حدیثی و کتاب‌های فضایل و مناقب از آن جمله است که به زبان فارسی و عربی از سوی مولفان شیعی و سنی به رشته تحریر درآمده است. بررسی این نوشتارها و نگاشته‌ها از جنبه‌های مختلف می‌تواند ما را در درک بهتر از واقعه کربلا و ابعاد مختلف ‌آن یاری دهد. از جمله این کتابها اثر جدیدی است با عنوان: میرابولقاسمی، سیده رقیه (۱۳۹۳) تحول گفتمان در گزارش واقعه کربلا؛ با تکیه بر آثار فارسی تا نیمه اول قرن دهم هجری قمری. تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه/ سمت.

کتاب تحول گفتمان در گزارش واقعه کربلا، به‌عنوان منبع درسی برای دانشجویان رشته‌های «تاریخ اسلام»، «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» و «علوم اجتماعی» در مقطع کارشناسی‌ارشد و دکترا تهیه شده اما برای علاقمندان به مطالعات عاشوراپژوهی نیز بسیار قابل استفاده است. این کتاب حاصل تلاش خانم دکتر سیده رقیه میرابوالقاسمی، عضو هیئت علمی بنیاد دایره‌المعارف اسلامی، است. کتاب در اولین دوره جایزه دعبل (کتاب سال عاشورا) که در مهر ماه امسال برگزار گردید اثر برگزیده رشته پژوهش فرهنگی شد. کتاب در هفت فصل و با نتیجه‌گیری سامان یافته است. همچنین پس از منابع و مآخد، نمایه‌های آیات و روایات، اعلام، موضوعات، کتاب‌ها و اماکن‌ها آورده شده است که آن را برای محققان و پژوهشگران این حوزه خواندنی‌تر و قابل استفاده بیشتر می‌کند.

پس از تعریف و توضیح مبانی پژوهش در فصل اول، در فصل دوم نگاهی به گفتمان های گزارش‌های واقعه کربلا در آثار عربی تا قرن پنجم انداخته شده و درفصل بعدی به سنخ‌شناسی گفتمان‌ها توضیح داده شده‌اند. فصل چهارم، پنجم و ششم بررسی رابطه میان تحول گفتمان و توده‌گرایی تشیع امامیه، رویکردهای اعتقادی به منزلت قدسی اهل بیت (ع) و رشد تصوف و گسترش آن مدنظر قرار گرفته شده است.

موضوع اصلی کتاب ارائه گزارشی توصیفی و تحلیلی از تحول گفتمانی گزارش واقعه عاشورا با استفاده از روش تحلیل محتوا است. نویسنده بازه زمانی قرن اول تا قرن دهم هجری را اتنخاب کرده و تأکیدش بر متون فارسی این دوره زمانی است. سوال اصلی این پژوهش این است که عواملی مانند رشد و گسترش تصوف، توده‌گرایی تشیع امامیه و رویکردهای اعتقادی به منزلت قدسی معصومان (ع) چه تاثیری بر گفتمان گزارش‌های واقعه کربلا داشته است. چهار گفتمانی که بدان اشاره شده عبارتند از: گفتمان تاریخی، گفتمان عاطفی، گفتمان عرفانی و گفتمان ماورائی. در ادامه نویسنده مراد و منظور خود از هر کدام از این گفتمان‌ها را نگاشته و برای هر کدام شاخص‌ها و ملاک‌هایی بیان کرده است. دوی ضمن توضیح واژه گفتمان و دیدگاه‌های متفاوتی که در این باره وجود دارد با توجه به موضوع و مسئله پژوهش دیدگاه لاکلاو و موفه را برگزیده است. بر اساس این دیدگاه، گفتمان اینگونه تعریف می‌شود: «شیوه گفتاری که از زاویه دیدی خاص به تجربیات ما معنا می‌دهد.»

مقصود از گفتمان تاریخی، گفتمانی است «ماهیت آن بر اساس اصالت گزارش‌ها و روایات تاریخی شکل گرفته» است و هدف از این گفتمان بیان تاریخ و اگاهی بخشی تاریخی است. چهار شاخص «وقایع‌نگاری، استناد، تحلیل و جهت‌گیری سیاسی ـ فکری» وجه تمایز این گفتمان با دیگر گفتمان‌ها است. نقطه ضعف این گفتمان تحریف فراونی است که در نقل‌های تاریخی درباره عاشورا رخ داده است. اما دوری از عاطفه‌گرایی و احساسات و توجه به اسناد و تحلیل منطقی رویدادها از نقاط قوت آن محسوب می‌شود. گفتمان عاطفی، گفتمانی است که وجه عاطفی و احساسی در بیان و گزارش واقعه کربلا در آن برجسته شده است. برای این گفتمان پانزده شاخص شمرده شده است از جمله «تشنگی، تنهایی و غربت، خیانت، قساوت، کودکان و زنان». گفتمان عرفانی گفتمان دیگری است که نویسنده بدان پرداخته است. در این گفتمان با رویکرد شهودی تلاش می‌شود تا به کنه حوادث و رویدادها پی برد. شش شاخص «ابتلاء و آزمایش الهی، تکامل معنوی، عشق، نزاع حق و باطل، نفی غم و وصال الهی» وجه ممیز این گفتمان هستند و در نهایت گفتمان ماورایی که بر اصالت عوال غیر مادی و طبیعی در رویدادها تأکید می‌کند. برای این گفتمان هم شش شاخص «پیشگویی، تقدس روز عاشورا، تقدیرگرایی، رویا، سوگواری کائنات و کرامت و معجزه» برای معرفی و تبیین آن ارائه شده است.

این پژوهش نشان می‌دهد که در گذر زمان گفتمان تاریخی رو به افول نهاده و گفتمان عاطفی گسترش یافته؛ علت آن نیز توده‌گرایی بیش از پیش تشیع امامی در نواحی فارسی زبان در دوره های مورد بررسی بوده است. اگرچه در هیچ دوره‌ای گفتمان های چهارگانه غایب نیستند؛ بلکه حضور برخی غالب است.

از نکات قابل تامل نتایج این پژوهش این است که مولفان اهل تسنن نقش برجسته‌ای در گسترش گفتمان‌های غیر تاریخی داشته‌اند. اما تحقیق حاضر چرایی آن را توضیح نمی‌دهد بلکه نویسنده علت آن را در نوع نگاه اهل تسنن به این واقعه کربلا می‌داند. از دیدگاه آنها این واقعه ماهیت تراژیک دارد که فاجعه بزرگ انسانی برای نوادگان پیامبر رخ داده اما از منظر شیعیان می‌توان ریشه‌های آن را در سقیفه یافت که این نگرش برای اهل تسنن پذیرفتنی نیست. نکته قابل تامل دیگر عدم فراگیری گفتمان عرفانی است که به زعم نویسنده کتاب هیچ‌گاه نتوانسته مورد توجه شیعیان واقع شود. عدم موضع‌گیری درقبال مسببان واقعه عاشورا و تأکید صرف بر بعد معنوی از دلایل کم توجهی عموم شیعیان به این گفتمان اسنت.

نویسنده محترم اذعان دارد با توجه به رویکردی روشی، نتایج برآمده از پژوهش خود را قطعی نمی‌داند بلکه آنها را فقط ناظر بر متون مورد بررسی می‌داند.