انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب تاریخ ملایر

ابراهیم صفایی، زاده‌ی ۱۲۹۲ در ملایر را بیشتر به‌عنوان مورخ مشروطه می‌شناسند. کتب نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت خارجه، رهبران مشروطه، پنجاه نامه تاریخی و اسناد سیاسی دوران قاجاریه از تالیفات اویند.

این کتاب که در سال ۱۳۳۹ نگارش یافته، فاقد فهرست و چارچوب متعارف است اما به طور مختصر ذیل عنوان‌های مشخص به شرح مختصات جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی شهر ملایر می‌پردازد که در واقع نمونه‌ی بسط‌یافته متنی است که یک سال پیش از آن تحت عنوان تاریخ ملایر در پایان دیوان اشعار نویسنده آمده است. همانند بسیاری دیگر از کتب مشابه که درباره شهرهای کوچک و تاریخ آن‌ها نوشته شده‌اند، تاریخ ملایر نیز حاصل دل‌بستگی نویسنده به این شهر و تحقیقات شخصی اوست که این دل‌بستگی در قسمت‌های مختلف توصیف‌ها و وقایع به چشم می‌خورد. با این وجود کتاب در عین اختصار منبع خوبی برای دسترسی به اطلاعات ابتدایی درباره این شهر است. هم‌چنین این کتاب به عنوان یک سند تاریخی که گزارشی از وضعیت ملایر در سال ۱۳۳۹ ارائه می‌کند برای شناخت این شهر حائز اهمیت است. به عنوان مثال اشاره‌ی صفایی به پارک سیفیه که در آن زمان ۷۳ سال از عمر آن می‌گذشت، نشانگر اهمیت بالای این مکان تاریخی در شکل دادن به هویت شهر ملایر در آن دوره است.

کتاب با توضیح مختصات جغرافیایی ملایر و ارتباط آن با شهرهای همسایه‌اش به علاوه راه‌های ارتباطی این شهر با پایتخت آغاز می‌شود و سپس وضع آب شهر را توضیح می‌دهد. از هفت قنات شهر نام می‌برد که البته کافی نیستند و بسیاری از خانه‌ها آب چاه مصرف می‌کنند. “لوله‌کشی آب شهر در دست اقدام است ولی مثل همه کارهای عمرانی با کندی پیش می‌رود”. دو عنوان بعدی به نام بردن از کو‌های و رودهای مهم شهر می‌پردازد؛ کوه گرمه، کوه سرده و رودخانه‌ی خرم‌آباد.
جمعیت ملایر در زمان نگارش کتاب ۲۵ هزار نفر بوده که بیش از هزار نفر آن‌ها یهودی و ارمنی بوده‌اند. قدیم‌ترین مدرسه جدید این شهر در سال ۱۲۸۵ به همت سیف‌الدوله ایجاد شد و در سال ۱۲۹۵ مدرسه ابتدایی و متوسطه آمریکایی به تشویق دکتر نجفقلی خان تاسیس شد که در تربیت نسل بعدی معلمان و تحصیل‌کردگان شهر نقش مهمی داشت.

نویسنده از کارخانه‌های شهر نام می‌برد. از جمله کبریت فرشته، شرکت مشروب سازی باده، چند کارخانه صابون‌پزی، یک چاپخانه مجهز، کارگاه فرش‌بافی و … و در کنار آن کارگاه‌های کوچک فرش و صنایع دستی مانند جاجیم.
دو بیمارستان سیفیه و فخریه در ملایر آن روزگار بوده‌اند که عموما از محل موقوفات اداره می‌شدند و به گفته‌ی نویسنده تکافوی نیاز شهر و دهستان‌های اطراف آن را نمی‌داده‌اند. دهستان‌های آورزمان، کمازان، سامن و ازندریان ده‌های بزرگ اطاف ملایرند و با حساب نویسنده مجموع ده‌های ملایر دویست و شصت قیه به اضافه بیش از صد مزرع هاست “و به همین مناسبت معروف است که ملایر دارای بیش از سیصد و شصت پارچه آبادی است”. از جمله محصولات تولید شده در ملایر انگور، گندم، جو و خربزه‌ای به نام میرپنجی را می‌توان نام برد که مورد آخر به گفته‌ نویسنده در جای دیگری از ایران نظیر ندارد.
نویسنده شرحی نیز از آثار قدیمی و باستانی شهر ارائه می‌دهد که قریه داویجان، قلعه بنده، قلعه کوه یزدگرد و قلعه زندیه هستند. در این شرح، سعیی بر ریشه‌ شناسی برخی واژگان برای پی‌گیری کهن بودن آن‌ها و هم‌چنین حدس درباره پیشینه مکان‌ها نیز انجام شده است.
از رهگذر توصیف قلعه‌ مخروبه زندیه در ده گلوشگرد ملایر، نویسنده فصلی را به تاریخ طایفه زندیه اختصاص می‌دهد. از آن‌جا که به عقیده نویسنده، زندیه اهل ملایر و از طوایف لر بوده‌اند، آغاز این بخش از کتاب به استدلال و اثبات این ادعا می‌پردازد. آمدن نام زندیه در تاریخ از دوران افغان‌ها آغاز می‌شود و سپس در دوران نادر و پس از آن مطالبی از یاغی‌گری و عصیان این طایفه تا بنیان کردن قلعه آنان به چشم می‌خورد. سپس شرحی بر فراز و نشیب‌ها و درگیری‌های داخلی با محوریت کریم خان تا قدرت گرفتن و شاخص شدن این چهره بیان می‌شود. نویسنده با دقت وقایع و درگیری‌های درونی طایفه زند را با ذکر اسامی افراد و هم‌چنین چگونگی معاهدات و توافق‌ها برمی‌شمارد. در پایان این فصل نیز درباره صفات اولیایی و نیک‌مردی‌های کریم خان و چگونگی آباد کردن شیراز در زمان وی و در پایان، درگذشت او می‌خوانیم. نویسنده از سرنوشت لطفعلی خان به علت بی‌ارتباطی مساله به تاریخ ملایر صرف نظر می‌کند و در بخش بعدی به بازماندگان خاندان زند می‌پردازد.
بخش آخر با توصیف جسارت و تهور این طایفه و به طور کلی زورستیزی مردم ملایر آغاز می‌شود. پنج خاندان بازمانده از زندیه عبارت اند از زند، زندبگله، کریمی، زندکریمی و وکیلی.
نویسنده در تحلیلی واژگانی واژه‌ی ملایر را برساخته از مال به معنای خانه و آگر به معنای آتش می‌داند. بدین معنا که در این سرزمین در گذشته دور آتشگاه بزرگی قرار داشته است. گمان دوم او آیر را به آریا و آریاییان ارتباط می‌دهد.
در ادامه از افراد مهمی که در آبادی ملایر کوشیده‌اند، نقش آن‌ها و نقش گروه‌هایی چون روحانیت در برهه‌های حساس همچون جنگ جهانی، تاخت و تاز لرها و … نام برده شده و به گونه‌ای از آن‌ها تجلیل شده است.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA

صفایی، ابراهیم، ۱۳۳۹، تاریخ ملایر، ملایر: نشر شرق، ۶۸ صفحه