کتاب: باستان شناسی سیاستهای جنسی و جنسیتی در پایان عصر قاجار و دوره پهلوی اول/ به کوشش لیلا پاپلی یزدی و مریم دژم خوی، تهران: نشر نگاه معاصر، ۱۳۹۷.
یکی از رهیافتها برای درک ساختارها، نهادها و مفاهیم مدرن در هر جامعه، توجه به فرایند گذار از سنت به مدرنیته است که طی آن میتوان به ریشهیابی تغییرات و مفاهیم امروز جامعه پرداخت و به مختصات جدید فرهنگی و اجتماعی دقیقتر و عمیقتر پی برد. در اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی اول فرایند مدرن شدن جامعه ایرانی به آرامی شروع شده و در پی مدرن شدن نظام سیاسی با شدت و خشونت دنبال میشود. طی این روند بدن به موضوع کنترل و اعمال سیاستهای یکسانسازی تبدیل شده و ساحتهای روزمره امر جنسی و هویت جنسیتی مورد بازتعریف قرار میگیرد. به همین جهت طی دهه اخیر، مطالعات تاریخی، سیاسی و اجتماعی با تمرکز بر این دوره به مطالعه روند تغییرات در حوزه جنسیت و امر جنسی پرداختهاند که از آن جمله میتوان به کتابهای فاطمه صادقی: جنسیت، ناسیونالیسم و تجدد در ایران(۱۳۸۴) و کشف حجاب: بازخوانی یک مداخله مدرن(۱۳۹۲) همچنین کتاب افسانه نجمآبادی: Islamicate Sexualities(2008) و کتاب دیگرش که تحت عنوان زنان سیبیلو و مفاجارردان بیریش در سال ۱۳۹۶ به فارسی ترجمه شده است، اشاره کرد. همچنین رسالههای دانشجویی در رشتههای علوم سیاسی، جامعهشناسی و معماری به بازیابی روند تغییرات مفاهیم جنسیتی طی این دوره پرداختهاند که برخی از آنها در غالب کتاب نیز منتشر شدهاند. کتاب روایت زنانه از شهر(نادری،۱۳۹۳) و دیگری در اندرونی: واکاوی فضای جنسیتی(برومند،۱۳۹۵) از این جمله هستند.
نوشتههای مرتبط
کتاب باستانشناسی سیاستهای جنسی و جنسیتی از دو مقاله یا دو فصل تشکیل شده است که فصل اول با عنوان بدن سوبژکتیو و ابژکتیو، به تغییر شگرف از لحاظ کنترل زندگی روزمره و بدن فردی میپردازد که عصر قاجار و پهلوی را از هم متمایز میکند. در این راستا کنشهای معطوف به بدن را در دو سطح درباری و زندگی روزمره مردم در زمینههای فضایی مرتبط با کنش جنسی و جنسیتی مورد مطالعه و مقایسه قرار میدهد.
در دوره قاجار برخورد با امر جنسی، آسانگیرانه و کمتر مورد سانسور قرار دارد. این مساله در نوشتهها، مینیاتور، نقاشیهای دیواری و… منعکس شده و همین نوشتهها نشان میدهند که نه تنها کنش جنسی محدود به رابطه بین دو جنس نبوده بلکه به لحاظ فضا و زمان نیز با زندگی روزمره آمیخته است و کمتر به نظم زمانی و مکانی خاصی تن میدهد. در بررسی زندگی روزمره مردم این دوره به فضاهای تکجنسیتی از جمله حمامها، مجالس زنانه/مردانه و زورخانه اشاره میشود و هویتهای جنسیتی معروفه و امرد به عنوان شرکای جنسی خارج از ازدواج مطرح میگردند. به طور کلی روابط خارج از ازدواج گرچه مذموم انگاشته میشوند اما تا زمانی که خارج از عرف و عادات معمول نباشند، تحمل میشده و رواج داشتهاند. این مساله در مورد زنان در حد بازنمایی روابط جنسی در مجالس زنانه و در غالب طنز و سرگرمی مطرح بوده و کیفیت روابط خواهرخواندگی کمتر مشخص شده است.
توصیف اجمالی کیفیت زیست جنسی در دوره قاجار همراه با بررسی اقدامات سیاسی و اجتماعی پس از آن در دوره پهلوی اول، با هدف ترسیم خطوط تغییر الگوها و هویتهای جنسی و جنسیتی طی این دوره تاریخی صورت میگیرد. این تغییر الگو که خود فرایند گذار به سوی مدرنیته ایرانی را رقم میزند، از طریق تغییر بنیادین در کنترل سیاسی اعمال میگردد. طبق تبیین فوکویی از بدن و قدرت، در دوره پیش از مدرن بدن مجرم به عنوان تهدیدکننده بدن پادشاه و بر این اساس مورد سرکوب و حذف قرار میگرفت اما در دوره مدرن جرم به عمل تهدیدکننده برای همگان تبدیل و مقابله با آن در قالب تنبیه برای اصلاح مجرم قرار دارد و مراقبت از همگان برای پیشگیری از جرم به آن افزوده میشود و همه بدنها تحت سیاست یکسانسازی و انضباط قرار میگیرند. در دوره قاجار بدن کمتر موضوع سرکوب و سانسور بود و تنها به عنوان مجازات در مقابل کجروی مثل عصیان در مقابل شاه یا ارتکاب بزهی دینی مثل زنا مورد سرکوب واقع میشد. بسیاری از موارد حذف فیزیکی افراد مربوط به نزدیکان و درباریان قاجاری بوده است. این شیوه در مقابل سیاستهای یکسانساز و به نظم آورنده بدن، هویت جنسی و لباس در دوره پهلوی است. در دوره پهلوی علاوه بر قانون کشف اجباری حجاب با مجموعهای از سیاستها روبرو هستیم که در نظر گرفتن آنها در کنار یکدیگر، تغییر الگوی کنترل سیاسی و اعمال قدرت را در جامعه نشان میدهد. صدور شناسنامه، یکسان سازی لباس اول برای مردان و سپس برای زنان، انتظام بدن مردانه و زنانه در غالب خدمت سربازی و پیشاهنگی زنان، به انتظام و تحت نظارت قرار دادن فحشا در حاشیه شهر(قلعه شهر نو) که به نوعی به روابط دگرجنسخواهانه تاکید داشت، اعلام جرم در مورد همجنسخواهی، به حاشیه راندن سایر گروههای فقیر، مهاجر، معلول، همجنسگرا، بیخانمان و … همه و همه نشانههای آغاز دوره جدیدی در کنترل بدن، امر جنسی و فردیت به شمار رفته است. بدین ترتیب «شهر مدرن و شهروند مطیع همزادند و هر دو یکسانسازی را بازتولید میکنند. شهروندان جدید به دو گروه زن و مرد تقسیم میشدند که از نظر جنسی دگرجنسخواه بودند. آنها مثل هم لباس میپوشیدند و از سلیقه جنسی یکسانی برخوردار بودند. شهر مدرن برای دولت پهلوی اول امکان کنترل شهروندان را از طریق بدن آنها فراهم کرد.»
مقاله یا فصل دوم کتاب به خاطر توجه به تغییروضعیت زنان طی اجرای اصلاحات ارضی و سایر عواملی که همراه با مدرن شدن جامعه ایرانی اتفاق افتاد، دارای مفاهیم و موضوعی بدیعتر است. تا پیش از این پیامدهای مربوط به اصلاحات ارضی از بعد تاثیراتش بر کشاورزی و توسعه یا تضعیف جامعه روستایی به طور کلی مورد بررسی قرار گرفته است(نجمآبادی:۱۹۸۸، لمبتون:۱۳۹۴، ازکیا:۱۳۷۴)، اما کتاب حاضر مجموعهای از تغییرات اقتصادی را به عنوان زمینه در نظر گرفته و در این میان به تغییر وضعیت یکی از گروههای اجتماعی یعنی زنان طی این فرایند میپردازد.
نویسندگان این فصل از خلال بررسی اسناد و مصاحبه با سه نسل از زنان در خراسان رضوی به پیگیری فرایندی میپردازند کی طی آن و در امتداد مدرن شدن جامعه ایرانی به کاهش مشارکت و قدرت اقتصادی زنان منجر شده است. تغییرات اقتصادی ناشی از درآمد نفتی به عنوان عامل کلیدی در کنار عواملی همچون سیاستهای اقتصادی معیشتی پهلوی که مهمترین آن اصلاحات ارضی در دهه ۱۳۴۰ بوده است، به ایجاد روندی انجامیده که طی آن عاملیت اقتصادی زنان تحت کنترل بیشتری درآمده و در نتیجه سرمایه اقتصادی آنان را کاهش داده است. مقایسه سه نسل زنان نشان میدهد که حاکمیت اقتصاد کشاورزی و دامپروری بر معیشت مردم تا پیش از اصلاحات ارضی در شیوه ازدواج و تعیین مهریه زنان منعکس و تاثیرگذار بود. به طوری که مهریه نه تنها در آغاز تشکیل زندگی مشترک به زن پرداخت میشد بلکه کالا یا ملکی بود که برای خانواده تازه تاسیس شده نقش تولیدی داشت. البته به واسطه غالب بودن نظام خانوادگی گسترده این تولید در زیرمجموعه خانواده بزرگتر انجام میشد. اما نقش زن را در تولید خانوادگی ترکیب میکرد.
این مطالعه نشان میدهد که چگونه عوامل اقتصادی مختلف در خانواده سنتی همچون مهریه، جهیزیه، هبه و ارث به نفع شیوه تولید کشاورزی و دامپروری سازمانیافته بودند و همین امر مشارکت اقتصادی زنان را نیز تضمین و تشویق مینمود. این الگوها طی یک قرن با تغییر شیوه تولید از کشاورزی به صادرات نفت خام و تغییر شیوه زندگی از روستانشینی به شهرنشینی که همراه با اصلاحات ارضی اتفاق افتاد، به سمت مصرفی شدن کالاهای مربوط به جهیزیه، اعتباری شدن مهریه پیش رفت و در نتیجه مشارکت اقتصادی زنان تقلیل یافته و اشتغال آنان در جوامع شهری بدون پشتوانه اقتصادی پی گرفته شده که به طور کامل جای اشتغال آنان را در واحد تولید خانوادگی نگرفته است.
توجه به مفاهیم جنس و جنسیت در ابعاد چندگانه و بررسی زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ارتباط با این مفاهیم در نعامل و تقابل با یکدیگر، معرفی رشته باستانشناسی معاصر و روششناسی آن به خواننده فارسیزبان از جمله ویژگیهای خوب این کتاب است.