انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی مجموعه “شماره های آخر: مطالعات فرهنگی برای پایان قرن”

گرچه از آغاز قرن بیست و یکم میلادی نزدیک به یک دهه می گذرد، آشنایی با مجموعه “شماره های آخر” که در هشت جلد طی دهه آخر قرن بیستم در آمریکا منتشر شد برای هر انسان شناس دنیای معاصر ضروری می نماید. هدف از این مجموعه که به همت انسان شناس آمریکایی، جرج مارکوس، گرد هم آمده به تصویر کشیدن تنگناهای تشویش بر انگیز و چالش های بی سابقه ای ست که مطالعات فرهنگی در آستانه قرن بیست و یکم با آنها مواجه است. این مجموعه با آثاری از رشته های مختلف چون انسان شناسی، تاریخ، ادبیات تطبیقی، و فلسفه می کوشد روشهایی به غیر از سنت های معمول برای بازنمایی واقعیت های فرهنگی ارائه دهد. جرج مارکوس که از سردمداران تحول “روش” در انسان شناسی در دهه های اخیر به شمار می رود (توجه کنید به کتابهایی که وی از اواسط سالهای ۱۹۸۰ تا امروز تالیف یا گردآوری کرده است: “انسان شناسی به مثابه نقد فرهنگی” و “نوشتن فرهنگ و فرهنگ نوشتن” در سال ۱۹۸۶، “پستی بلندی های مردمنگاری” در سال ۱۹۹۸، و “تحقیق میدانی دیگر آنی نیست که بود: آموزش روش های انسان شناسی در دوران گذار” که قرار است امسال منتشر شود)، در این مجموعه نیز نشان می دهد که در جایی که بسیاری از ایدئولوژی های قدرتمند قرن بیستم دیگر از اعتبار تهی شده اند، قرن جدید باید ناگزیر شاهد تلاش ما برای متحول ساختن روش های مطالعات فرهنگی باشد. انسان شناسی علم را هم باید در چهارچوب این دغدغه تحول، در نگاه و در روش، دید و شناخت.

فهرست عناوین این مجموعه به شرح زیر است:

۱. “موقعیت های حساس: گفتگوهایی راجع به فرهنگ، سیاست، و ملت” ۱۹۹۴
۲. “پنداره های علمی-فناوری: گفتگوها، خاطرات، تاریخچه های مختصر” ۱۹۹۵
۳. “ارتباطات: چند نوع پرداختن به رسانه ها” ۱۹۹۶
۴. “فرهنگ سازان در موقعیت های حساس: ویرایش وقایع، ثبت تغییرات” ۱۹۹۷
۵. “آینده های قابل تصور برای شرکت های بازرگانی: اشاعه اشکال بازرگانی فرهنگ-محور” ۱۹۹۸
۶. “پارانویا در چهارچوب منطق: پرونده ای برای توطئه به عنوان یک توجیه” ۱۹۹۹
۷. “نه انگل بلکه ارگان های موازی: پرونده ای بر ضد منطق بدبینانه” ۲۰۰۰
۸. “نشانه گیری به سوی سال دو هزار: شماره پایانی” ۲۰۰۰

کتاب اول در برگیرنده گفتگوهایی ست بین انسان شناسان آمریکایی و افرادی اکثرا از اروپای شرقی که در سالهای قبل و بعد از فروپاشی شوروی در وضعیت های سیاسی و اجتماعی حساسی گرفتار آمده اند؛ کسانی چون نویسندگان روسی، دانشمندان و دانشگاهیان مجار، سیاست مداران ارمنی، حکیمان و پیشوایان مذهبی سیبری، یک پیشوای کولی، شاعری لهستانی، سیاست مداری فرانسوی، و موسیقی دانی سفید پوست اهل آفریقای جنوبی که زولو تبار بودنش را به شیوه منحصر به فرد خود باز می نمایاند. صحبت های آنها حول محور دموکراسی، اقتصاد بازار، حقوق فردی، و نیروی احیا شده هویت های قومی و نژادی سرکوب شده دور می زند.

کتاب دوم می کوشد نشان دهد دانشمند بودن در پایان قرن بیستم چه حالی دارد. تغییرات به وجود آمده در دستگاه های قدرت و در فرضیات مربوط به دانش چگونه فعالیت های علمی را تحت تاثیر قرار داده اند؟ در پشت صحنه فناوری های جدید چه کسانی فعالیت می کنند و پاسخ آنها به مسائل دشوار اخلاقی و حرفه ای در این دوران تغییر جهانی چیست؟ در این کتاب تاثیرگذار، بیست و چهار صدا از بیست و چهار دانشمند به گوش رسانده می شود: صدای فیزیکدانان اهل لیتوانی که وضعیت علم بعد از کمونیسم و تصور خودشان را از علم در غرب به بحث می گذارند، صدای یک زن ژاپنی-آمریکایی که با خودش در مورد نقشش در طراحی سلاح های هسته ای در جدال است، صدای فعالین سیاسی در هند که متعاقب فاجعه بوپال به رابطه علم با سیاست های مربوط به محیط زیست و ایدئولوژی دولت می اندیشند، و صدای بسیاری دیگر که در میانشان زیست شناسان، فیزیکدانان، محققان شرکت های بازرگانی، و متخصصین واقعیات مجازی و سایر فناوری های پیشرفته را می توان یافت.

کتاب سوم به فرصت ها و فضاهای تازه برای نقد فرهنگی، فعالیت سیاسی، و خود-نگری می پردازد که تکامل مداوم و خارق العاده رسانه ها، از شبکه های اینترنتی تا تبتی های در غربت، از خبرنامه کامپیوتری تا نمابر، فیلم، و ویدئو، ایجاد کرده و می کنند. این رشد شگفت آور فناوری های اطلاعات چه تاثیری بر زندگی معاصر گذاشته است؟ شبکه جهانی اینترنت چگونه تجربه کاربران از اجتماع و دریافت آنها را از خودشان دستخوش تغییر و دگرگونی کرده است؟ شرکت های عظیم چند-رسانه ای به چه شکل هایی در این توسعه بی سابقه نقش داشته اند؟ مصاحبه های بدیع این کتاب راههای تازه ای را که رسانه ها ی جدید گشوده اند و همچنین گرفتاری های کسانی را که در این میان سعی می کنند راه خود را بیابند پیش روی خوانندگان قرار می دهند.

در کتاب چهارم، ما با ده مصاحبه ابتکاری و خلاقانه روبرو هستیم که نشان می دهند تولید کنندگان فیلم های مستند (فیلمسازان، خبرنگاران، و هنرمندان) ساکن جوامع حاشیه ای و نه چندان پیشرفته چگونه عکس العمل های احتمالی مخاطبان محلی و بین المللی را در تولید فیلم خود در نظر می گیرند. ما در این کتاب با یک نمایشنامه نویس آفریقای جنوبی روبرو می شویم که نقش مهمی در تولید نوعی روزنامه نگاری به عنوان مبارزه داشته است. ما همچنین با یک تهیه کننده اهل گینه نو آشنا می شویم که در آن واحد چند شغل رسانه ای مختلف دارد. مصاحبه های دیگر ما را با فیلمسازان لهستانی و آلمانی آشنا می کند که در فیلم های مستند خود به نقد برخی جنبه های رسوایی آور نظم نوین جهانی می پردازند. ما در یکی از این مصاحبه ها یک بانوی هنرمند کلمبیایی را ملاقات می کنیم که تصاویر تکان دهنده ای از خشونت فراگیر در جامعه اش به دست می دهد، و در مصاحبه های دیگر نویسندگانی از آرژانتین و جزایر مارتینیک در دریای کارائیب را که با آثار خود در حوزه های هنری، سیاسی، و رسانه ای روایت های تراژدی-کمدی از وضعیت های حاشیه ای جوامع خود ارائه می دهند. این فرهنگ سازان وضعیت های حساس، در آن واحد بدبین، خوشبین، و مرددند و همه در آگاهی عمیق نسبت به حاشیه ای بودن جوامعشان در متن تغییرات جهانی شریکند. آنها صداقت در بازنمایی وقایع محلی را از مبارزه سیاسی برای یافتن حق بازنمایی جوامع خود در سطح جهانی جدا نمی بینند.

چنان که رسم مجموعه “شماره های آخر” است، کتاب پنجم نیز نه به تحلیل متخصصین از تغییرات اجتماعی بلکه به فراهم آوردن فرصتی برای گفتگو میان متخصصین علوم انسانی و اجتماعی و افرادی اختصاص دارد که خود در بطن این تغییرات قرار دارند و فعالیت می کنند. تغییر مورد بحث در این کتاب توجه نوظهور شرکت های بازرگانی به مساله “فرهنگ” است. امروز در محیط های کاری صحبت از “فرهنگ شرکت” می شود، پدید ه ای که مولد ساختار شرکت و سیاست ها و اعمال مدیریتی آن است و حتی اخلاقیات خاص خودش را هم به دنبال می آورد. ما چگونه می توانیم فرهنگ شرکت ها را بشناسیم و درک کنیم، و تا چه حد وجود این فرهنگ ها مشخصه شرایط پسا مدرنی ست که در آن اجتماعات انسانی تکه تکه و پراکنده هر کدام دستگاه های معناسازی خاص خودشان را دارند؟ این کتاب مجموعه گفتگوهایی ست با مدیرعاملان، تحلیل گران مالی و سرمایه گزاری، و سایر کسانی که به نحوی در سازمانهای ملی و بین المللی مشغول به کار هستند. همچون سایر”شماره های آخر،” این گفتگو ها به نقشه برداری از زمان حال و جهت یابی به سوی آینده نامعلوم کمک می کنند.

کتاب ششم به جریان قوی پارانویایی می پردازد که تفکر اجتماعی سالهای پایانی قرن بیستم را، همچون دوران ریاست جمهوری مک کارتی در آمریکای دهه پنجاه، مغلوب خود کرده است. تئوری های توطئه فراوانند، نه فقط در میان گروه ها و ایدئولوژی های افراطی بلکه در تجارت، علم، و اقتصاد—حوزه هایی که کاربرد پارانویا در آنها اصلا انتظار نمی رود. هسته مرکزی این کتاب را کنجکاوی نسبت به پارانویا در منطقی ترین شکلش تشکیل می دهد. بعضی بخش های کتاب به موقعیت های بعد از جنگ سرد در کشورهایی چون ایتالیا، روسیه، اسلوانی، و ایالات متحده آمریکا می پردازد، کشورهایی که در آنها توضیح وقایع جنجال برانگیز ملی بر اساس تئوری های توطئه ممکن است قابل توجیه به نظر برسد. بخش های دیگر کتاب پارانویا را به عنوان یک سبک استدلال در حوزه های علمی، روان-درمانی، و سرگرمی های عمومی پر طرفدار بررسی می کند و در واقع نشان می دهد که تئوری توطئه می تواند توضیح مناسبی برای کمبود تخصص و سازماندهی منطقی کافی در مقابله با تغییرات عظیم سالهای اخیر محسوب شود.

کتاب هفتم نشان می دهد که چگونه عاملین اجتماعی مستقر در مراکز قدرت و نعمت ممکن است به پرورش و بیان نوعی آگاهی منتقدانه نسبت به وضعیت خود برسند. با فاصله گرفتن از رویه معمول تحقیقات مردمگارانه و مطالعات فرهنگی که جوامع حاشیه ای را مورد بررسی قرار می دهند، این کتاب به مطالعه کسانی می پردازد که حضورشان در متن موسسات قدرتمندی که دنیای معاصر را تکان داده اند انکارناپذیر است. در همه موارد مورد بررسی، رابطه پیچیده ای بین خواستگاه قدرت فرد و امکا ن نقد آن خواستگاه توسط فرد در اندیشه یا عمل وجود دارد. این موارد نگاه بدبینانه رایج نسبت به حرفه ای ها و کسانی را که به اصطلاح در داخل سیستم کار می کنند و با حقوق و مواجب آن زندگی راحتی را می گذارند به چالش می کشد و نشان می دهد که آنها لزوما چون انگل هایی بر بدنه سیستم از آن تغذیه نمی کنند، بلکه خود می توانند چون ارگان های مستقل و منحصر به فردی باشند که به طور موازی به نقد سیستم هایی که داخل آنها کار می کنند می پردازند.

و در آخر، کتاب هشتم به مناسبت رسیدن به سال ۲۰۰۰ و پایان مجموعه به بررسی پدیده های اجتماعی می پردازد که به نوعی ارزش صفر را به خاطر می آورند: کاربرد صفر (در دستگاه دوگانی صفر و یک) در هوش مصنوعی، به صفر رساندن در”خلاص کردن” موجود زنده ای که به طرز غیر قابل علاجی مریض یا مجروح است و فقط زجر می کشد {در بسیاری از کشورها بر سر اینکه آیا قانون باید اجازه این عمل را بدهد یا نه بحث است}، امکان از صفر شروع کردن در فریز کردن بدن مرده به منظور احیای آن در زمانی دیگر {در حال حاضر در برخی کشورها گروه هایی هستند که از داوطلبان این عمل ثبت نام به عمل می آورند}، اهمیت صفر در پول، و حتی خود مفهوم ناپدید شونده “جامعه” در گفتمان سیاست معاصر، گویی اهمیت آن تقریبا به صفر رسیده است. به حساب آوردن صفر به معنای از دست رفتن و تهی شدن از معنا نیست، بلکه بر عکس حاکی از توجه به تکثیر معنا در مواجهه با فضاهای تهی، غیبت ها، و نهایتا معماهایی چون تصور مرگ است. به این ترتیب، بسیاری از وضعیت های پایان قرنی که در این مجموعه به تصویر کشیده شده اند در واقع نمایانگر همین جستجو برای معنا در نقطه صفر تغییر در زندگی اجتماعی اند، آنجا که چیزی تازه پایان یافته و چیزی تازه در شرف آغاز است.

برگرفته از سایت انتشارات دانشگاه شیکاگو