انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب مدرنیته سیّال

زیگمونت، باومن، مدرنیته سیّال ،۲۰۰۰، انتشارات پولیتی، چاپ اول، ۲۳۲ صفحه

فهرست مطالب

پیشگفتار: سبک و سیّال بودن

۱-رهایی

۲-فردیت

۳-زمان/ مکان

۴-کار

۵-اجتماع

چاره اندیشی

یادداشت ها

ضمائم

 

کتاب مدرنیته سیّال باومن از ۵ فصل تشکیل شده است که در هر فصل موضوعات متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند که به صورت اجمالی در زیر آمده است.

فصل اول رهایی: ترکیبی از موهبت های آزادی، شانس و تغییر انتقادی شانس، فرد در مبارزه با شهروند، گرفتاری نظریه انتقادی در جامعه ای از افراد، نظریه یی انتقادی بازبینی شده، نقد سیاست های زندگی.

فصل دوم فردیت: سرمایه داری؛ سنگین و سبک؛ داشتن ماشین، مسافرت کردن؛ توقف به من گفتن، به من نشان دادن؛ اجبار به اعتیاد تیدیل می شود، بدن مصرف کننده؛؛ خرید به عنوان یک رسم پلید، آزاد برای خرید یا اینگونه به نظر می رسد، تقسیم شده.

فصل سوم زمان / مکان: هنگامی که غریبه ها همدیگر را ملاقات می کنند؛ مکان غیرقابل توقف، مکان قابل توقف؛ مکان های خالی؛ با غریبه ها صحبت نکن؛ مدرنتیه بهه عنوان تاریخ زمان؛ از مدرنیته جامد به مدرنیته سیّال؛ سیّالیت اغواکننده از بودن؛ زندگی فوری.

فصل چهارم کار: پیشرفت و اعتماد در تاریخ؛ ظهور (اوج) و سقوط از کار؛ از ازدواج تا زندگی با هم؛ بحث جزئی: تاریخچه مختصری از تعلل (طفره، تعویق)؛ رابطهه های انسانی در جهان سیّال ؛ اعتماد به خود و عدم اعتماد.

فصل پنجم اجتماع: ناسیونالیسم (ملی گرایی)؛ اتحاد از طریق شباهت یا تفاوت؟؛ بهای امنیت؛ پس از دولت ـ ملت؛ خلا؛ جوامع شاد.

باومن در کتاب مدرنیته ی سیّال (۲۰۰۰) در پی کشف سیّالیت فزاینده ی زندگی اجتماعی معاصر است. مشخصه ی این شرایط جدید سیلان اطلاعات (محصولاتت الکترونیکی) است تا اینکه جاسازی کالاهای سنگین باشد. در مدرنیته ی سیّال دیگر الگوهای سنتی، رمزهای پنهان، قواعد یا گروه های مرجع از پیش مشخص که فرد را راهنمایی کند و مسیرهای ثابتی را نشان دهد، وجود ندارد. در عوض افراد با طیفی از گزینش ¬های متضاد زندگی رو برو هستند، به این معنی که آنها با این گزینش¬های متضاد در شرایط انزوای فزاینده و کمترین امید و انتظار کمکی از سوی جمع یا نظامی روبرو هستند. در شرایط مدرنیته ی سیّال ، هویت دیگر پروژه ی ثبات، نظم تحمیلی یا وابستگی های گروهی مشترک نیست. هویت دیگر در احساس تعلق و آسودگی عواطف پایدار یا مکان یا اجتماع ملی جای ندارد. هویت، در مدرنیته سیّال، تبدیل به امری دایماً تغییرپذیر و دارای چندین بنیان ترویجی و بهینه شده، کاردان و سازگار با وضعیت پایدار دوسوگرایی و آشفتگی می شود. این وضعیت به سطوح روانشناختی انسان‌ها نیز سرایت کرده و از آنها انسان‌هایی انعطاف‌پذیر و انطباق‌پذیر ساخته است. در مدرنیته روان، افراد باید تحت شرایط عدم اطمینانی رفتار کنند و حساب سود و زیان کردارهای خود را داشته باشند.

از نظر باومن مدرنیته در دو مرحله باعث ایجاد تغییرات و تحولاتی در شرایط زندگی دنیای کنونی شده است، او مرحله اول را مدرنیته جامد و مرحله دوم را مدرنیته سیّالل می ‌نامد. اگرچه ویژگی دائمی مدرنیته از همان ابتدا «ذوب کردن جامدات» بوده است، ولی مرحله اول مدرنیته با ذوب کردن جامدات به ¬جای مانده از جامعه سنتی، عرصه را برای تاخت و تاز و تسلط عقلانیت ابزاری و نقش تعیین کننده اقتصاد باز گذاشته بود. در نتیجه اقتصاد به¬طور پیشرونده‌ ای از حصارهای سیاسی، اخلاقی و فرهنگی سنتی رها شده و نظم جدیدی جایگزین گردید. این نظم جدید «جامد» تر از نظمی بود که جایگزینش شده بود، زیرا نسبت به¬ چالش‌های ناشی از کنش غیر اقتصادی ایمن بود. «جامداتی که نوبت آن¬ها در زمان حاضر، زمان مدرنیته سیّال، برای انداخته شدن در دیگ ذوب جامدات فرا رسیده است، پیوند‌هایی هستند که انتخاب‌های فردی در پروژه‌ها و کنش‌های جمعی ـ الگوهای ارتباطات و هماهنگی بین سیاست‌های زندگی که به¬طور فردی هدایت می‌ شوند از یک¬طرف، و کنش‌های سیاسی اجتماعات انسانی از طرف دیگر را در هم درگیر می ‌کنند. عصری که در آن تمامی ترکیب‌ ها، شکل‌ ها و الگوها به-داخل ظرف ذوب جامدات ریخته شده ‌اند تا در قالب و طرح جدیدی در انداخته شوند. ولی این الگوها نیز نمی ‌توانند مانند سیّالات دیگر شکل خود را برای مدت طولانی حفظ کنند و شکل دادن به آن¬ ها آسان ‌تر از حفظ شکل آن¬ ها است. حفظ شکل سیّالات نیازمند توجه بسیار، مراقبت ثابت و تلاش دائمی است. مسئولیت شکست در این تلاش‌ ها، در درجه اول بر دوش خود فرد می ‌افتد (باومن،۲۰۰۶: ۴-۷). از نظر باومن مدرنیته¬ سیّال وضعیت اجتماعی و فرهنگی جهان معاصر و توصیف شرایط امروزی است، که ما از آن دوسوگرایی، دگرگونی اجتماعی و انعطاف¬ پذیری نهادی را به ارث برده ایم. در مدرنیته سیّال پیوندهای اجتماعی ضعیف و سطوح بالای تحرک فردی، الگوهای جدید آگاهی از هویت را ایجاد می کند که بر مبنای منطق به حداقل رسانیدن تعهدات نهادی، انعطاف پذیری مسئولیت بین فردی و پذیرفتن یک وضعیت پایدار تجزیه ی اجتماعی قرار دارد به عبارتی دیگر، این نوع مدرنیته “ساختاریافته” اداره شده و مدیریت شده نیست، بلکه نوعی مدرنیته ی پراکنده، کاملاً سرایت کننده و کاملا رسوخ کننده و کاملا اشباع کننده است.

 

Bauman, Zygmunt, Liquid Modernity, 2000, Polity Press, First Publish,232 page