تغییرات جمعیتی و افزایش امید به زندگی در نتیجه توسعه علوم زیستی و پزشکی و نیز ارتقا سطح زندگی، منجر به افزایش میانسالی و کهنسالی در بسیاری از جوامع شده است و از این رو بر خلاف گذشته که تمرکز مطالعات در علوم مختلف، بیشتر بر سنین جوانی بود، اخیرا سالمندی به موضوع مورد علاقه و قابل توجهی برای علوم مختلف همچون انسان شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم زیستی و پزشکی تبدیل شده است.
در این ارتباط، یکی از کارهای پژوهشی بسیار ارزشمندی که بر مباحث جنسیت و سالمندی تاکید دارد، کتاب خانم مارگارت لاک تحت عنوانتجارب سالمندی: اسطوره یائسگی در ژاپن و آمریکای شمالی است. نویسنده در این کتاب که در واقع حاصل پژوهشی در زمینه مقایسه تجربه یائسگی در بین زنان ژاپنی و زنان آمریکای شمالی است، با استفاده از مصاحبه های قوم نگارانه طولانی و مباحث و تحلیل های بازنمایی هایفرهنگی به بررسی مباحث مربوط به یائسگی از منظر انسان شناختی می پردازد که شامل رابطه بین فرهنگ و تجارب شخصی و بیولوژی می شود. این بررسی نه تنها مفاهیم این حوزه، بلکه همچنین مباحث پزشکی مرتبط با آن را نیز شامل می شود. جامعه مطالعاتی دکتر لاک در ژاپن را زنان بین ۴۵ تا ۵۵ سال تشکیل می دادند که اغلب آن هاکارگران کارخانه، کسانی که مزرعه ایرا مدیریت می کردند و یا کارگران مزرعه، یا زنان خانه داری که برخی از آن هاکار پاره وقت داشتند، بودند. او این جامعه مورد مطالعه را بر اساس مراحل مواجهه با یائسگی به سه گروه تقسیم می کند:
نوشتههای مرتبط
زنانی که قاعدگی آن هابه شکل منظم صورت می گیرد. :Premenopausal زنانی که دوره قاعدگی آن هادر طول سه سال گذشته نامنظم :Perimenopausal شده یا کسانی که در ۱۲ ماه گذشته قاعدگی داشته اند اما در سه ماه گذشته قاعده نشده اند. زنانی که در ۱۲ ماه گزشته یا بیشتر قاعده نشده اند.:Postmenopausal این کتاب به دو بخش تقسیم می شود: در بخش اول که جحم بیشتری از کتاب را به خود اختصاص داده است، داده های وسیعی که از مشاهدات و مصاحبه با زنان میانسال ژاپنی در ارتباط با سبک زندگی، بهداشت، بدن، یائسگی جمع آوری شده، ارائه شده است. لاک در این بخش نشان می دهد که تفاوت های فرهنگی و زیستی در ژاپن به تجربه کاملاها در آمریکای شمالی ¬ متفاوت از دوره میان سالی بین اغلب زنان ژاپنی و همسالان آن منجر شده است. در بخش دوم کتاب نویسنده با نگاهی نقادانه به ساخت اجتماعی و پزشکی شدن یائسگی در آمریکا و ژاپن می پردازد و نتیجه می گیرد که عموما ترس از کهنسالی و تلاش برای حفظ جوانی، محرکی برای پزشکی شدن یائسگی هستند. همچنین در این بخش، نویسنده به مروری بر سیر تاریخی توسعه مفهوم یائسگی در مباحث پزشکی و نیز تئوری های فمینیستی در اروپا و آمریکا دارد. نکته قابل توجه در این بررسی که آن را با بررسی هایپیش در زمینه یائسگی متمایز می کند این است که پیش از این بررسی هادر این حوزه بر اساس رویکرد عینی صورت می ها پرداخته است بلکه موضوع ¬ گرفت اما نویسنده این کتاب نه تنها به مقایسه عینی داده را به لحاظ ذهنی هم مورد بررسی قرار داده است. Konenki یافته های این پژوهش نتایج انکار ناپذیری را ارائه می کند که بر اساس آن تجربه و معنای مرتبط با میانسالی در زنان، امری جهانی نیست و می تواند ساخته یک جدال همیشگی بین ها دوره زمانی که ممکن است در ¬ فرهنگ و بیولوژی باشد. همچنین بر اساس این یافته تفسیر شود، در شیوه های بسیار متفاوتی تجربه می شود. هر چند konenki ژاپن به عنوان یکی فرض می شوند اما لاک معتقد است که konenki در رویکرد پزشکی یائسگی و این دو با هم تفاوت دارند. تنها konenki به طور کلی بر خلاف مواجهه با یائسگی در آمریکای شمالی، در ژاپن به عنوان پایان دوران قاعدگی و مرحله ایکه فرد در آن توان باروری خود را از دست می بیشتر معطوف konenki دهد، کمتر مورد توجه است اما در مقابل برای اغلب زنان ژاپنی به افزایش سن و به خصوص در ارتباط با تغییر نقش هایاجتماعی است. برای مثال برخی از زنان مورد مصاحبه از این موضوع که ” از حالا باید بر خلاف گذشته که در زندگی روزمره به “همسر” و “مادر” بودن عادت داشتند، به عنوان “مادر بزرگ” و “مادر همسر” باشند، ابراز نگرانی کرده اند”. )ص ۴۴ ( از سوی دیگر یافته های این پژوهش نشان داده است که زنان ژاپنی در اظهارات خود به کاهش سلامت و قدرت در نتیجه سالمندی تاکید دارند که احتمال تحمیل شدن بر دوش دیگران را افزایش می دهد. و konenki از جمله این موارد مورد بررسی در این کتاب، مشخصه علائم مرتبط با را در ژاپن با konenki یائسگی است. دکتر لاک نشانه های گزارش شده در ارتباط با نشانه های گزارش شده در ارتباط با یائسگی در آمریکای شمالی مقایسه کرده و متوجه می شود تفاوت ها فاحشی در این گزارش ها وجود دارد که بر اساس آن به نظر می رسدعلائم و نشانه هایی مثل گرگرفتگی و تعرق شبانه که از برجسته ترین علائم یائسگی در بین زنان آمریکای شمالی است، در بین زنان ژاپنی نادر است، اما در مقابل آن هابیشتر از گرفتگی شانه و درد پشت و کمر شکایت داشتند. به عقیده دکتر لاک در حالی که تفاوت های فرهنگی ممکن است در مورد تفاوت در نگرش به یائسگی و علائم مرتبط با آن مطرح شود، اما احتمال تفاوت در زمینه های بیولوژیک بین زنان آمریکای شمالی و ژاپنی هم ممکن است در این رابطه نقش داشته باشند. دکتر لاک در این زمینه به رژیم غذایی متفاوت و ارایش ژنتیکی و تفاوت در سیستم غدد درون ریز اشاره می کند و با نتیجه گیری از این مباحث مفهوم زیست محلی را مطرح می کند که بر اساس آن بیولوژی و مباحث مرتبط با آن را جدای از فرهنگ و اقلیم خاص در نظر گرفت. به عبارت دیگر نمی توان یک رویکرد جهانی در مورد بدن انسان داشت و ویژگی هایآن را به تمام جمعیت ها تعمیم داد. نویسنده همچنین توجه به مباحث زبان شناختی را در تحقیقات تطبیقی در حوزه انسان شناسی مطرح کرده و در این زمینه به تجربه روش شناختی خود را در رابطه با یافتن معادلی مناسب برای گرگرفتگی در زبان ژاپنی اشاره می کند. در زبان ژاپنی کلماتی همچون وجود دارند که همگی به atsukunaru و یا nobose، hoteri، kyu na nekka نوعی به گرم شدن و احساس گرما اشاره دارند. دکتر لاک با آزمودن این کلمات در مناسب ترین معادل برای گرگرفتگی در زبان ژاپنی nobose نهایت نتیجه می گیرد که است. با این حال از آن جا که نتایج پژوهش نشان می دهد زنان ژاپنی در گزارش علائم نسبت به زنان آمریکایی، بسیار کمتر به گرگرفتگی اشاره کرده اند، konenki مرتبط با و با توجه به حساسیت ژاپنی هابه نشانه های جسمی و تغییرات آن، دکتر لاک معتقد است که “گیجی و سردرگمی درباره واژگان و مجموعه اصطلاحات مرتبط با گرگرفتگی در زبان ژاپنی می تواندبه عدم گزارش آن منجر شود.” )ص ۳۷ ( این اشکال شاید به نوعی در مورد معادل کلمه یائسگی در زبان ژاپنی هم وجود داشته باشد. به طوری که دکتر لاک کاملا با یائسگی همپوشانی ندارد. در واقع به نظر می konenki معتقد است که اصطلاح محسوب می شود و konenki رسددر باور زنان ژاپنی، یائسگی تنها به عنوان جنبه ایاز به معنای چیزی فراتر از پایان قاعدگی است. Konenki همچنین لاک در این پژوهش دریافت که گرایش به پزشکی شدن یائسگی آن طور که در آمریکا به سمت پزشکی شدن یائسگی پیش رفته اند، در ژاپن رخ نداده است و این تفکر نه تنها بین عوام بلکه در بین پزشکان نیز رایج است. علاوه بر این لاک در این اثر از دیالکتیک موجود بین فرهنگ و بیولوژی بحث می کند. به اعتقاد او باورهای فرهنگی نه تنها بر ساخت، تجربه و تفسیر سالمندی و سایر روندهای زیستی اثر می گذارند، بلکه ممکن است گاهی تفاوت های زیستی آشکاری را ایجاد کنند. چنین دیالکتیکی بین فرهنگ و بیولوژی نشان می دهد که ما باید تفاسیر مرتبط با بدن را نه تنها به عنوان محصول تاریخ، فرهنگ، دانش و سیاست محلی مفهوم سازی کنیم، بلکه باید به زیست شناسی هایمحلی نیز در ارتباط با این مفهوم سازی توجه داشته باشیم.
از این رو یائسگی نه فقط یک تجربه زیستی، بلکه یک پدیده زیستی- فرهنگی است. بنابر این نمی توانیم از یک عام گرایی و کلیت در مورد یائسگی زنان و زنان یائسه صحبت کنیم. در حقیقت اهمیت تعامل بین زیست و فرهنگ در زمان و تجربه فردی پدیده یائسگی نکته کلیدی این کتاب است. در ارتباط با این بحث لاک مفهوم زیست شناسی محلی را به کار می برد که بر اساس آن انسان نه تنها یک موجودیت مادی دارد و ماتریالیستیک است، بلکه نوعی محصول مصنوعی هم هست که ساخته طبیعت، فرهنگ و تاریخ است. در واقع لاک از اصطلاح زیست شناسی محلی که توسط تفاسیر فرهنگی شکل گرفته است، برای تغییر نظریه عمومی در باره بیولوژیک جهانی استفاده می کند. از این رو لاک رویکرد زیست پزشکی رابه جهت نادیده گرفتن نقش فرهنگ و کم اهمیت جلوه دادن تجارب ذهنی افراد مورد نقد قرار می دهد. رویکردی که قائل به تف کیک ذهن و جسم است و انسان را اغلب پدیده ای فیزیولوژ کی تلقی کرده و با آن همچون موجودیتی کاملاً زیست شناختی برخورد می کند. در نهایت این کتاب تصویر جامعی را از میانسالی زنان در ژاپن معاصر ارائه می کند و می توانددر زمینه مطالعات جامعه شناختی زشکی، مطالعات پیری شناسی و مطالعات جنسیت نیز مورد استفاده قرار گیرد. Encounters with Aging: Mythologies of Menopause in Japan and North America. By: Margaret Lock. Berkeley Los Angeles London: .439pp +Xliv .1993 ,University of California Press این مطلب متعلق به ویژه نامه ژاپن است http://anthropology.ir/node/13618