انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مصاحبه مادلن گراویتز، برگردان ناصر فکوهی

تعریف : واژه «دیدار» (entrevue) ظاهرا در زبان فرانسه می تواند ترجمه ای باشد برای واژه آنگلوساکسون مصاحبه(interview). اما این واژه در زبان فرانسه معنای دیگری دارد و نوعی ابهام را در خود حمل می کند که جنبه سودمندانه و مفید دارد، عنصری برای انطباق دادن خود با مصاحبه و شرایط استثنایی و بهر تقدیر برای بیان مفهوم « مدیریت یک دیدار» . اما واژه گفتگو(entretien) بیشتر با مفهوم انگلیسی مصاحبه در فرانسه هماهنگی دارد. مصاحبه در زبان محاوره نوعی جنبه ژورنالیتسی دارد ، جنبه ای اغلب نمایشی ، در حالی که گفتگو مشخصه علمی تر و محرمانه تر را نشان می دهد. اما عنصر مشترکی که برای ما اهمیت دارد این است که بهر حال در هر دو حالت با رو در رو شدن دو فرد یعنی رابطه ای کلامی میان آن دو سروکار داریم. ، دو نفری که یکی از آنها به دیگری اطلاعاتی را منتقل می کند. بدین ترتیب نظم و انضباط فنی روش شناختی است که بین گفتگو در معنای عامیانه و رایجش با گفتگو در معنای علمی آن تمایز ایجاد می کند. ظاهر شدن این عنصر فنی را می توان در موقعیت های مختلف مشاهده کرد. برای نمونه یک پدر خانواده که از قصد فرزند پسرش برای وارد شدن به یک حرفه سینمایی با خبر می شود با او به گفتگو می نشیند. یا مثالی بهتر، یک وکیل یا یک پزشک که یک موکل یا یک بیمار برای نخستین بار به آنها رجوع می کند موقعیتی فنی را در این رابطه نشان می دهند. در اینجا با نوعی تعامل ارتباطی میان دو فردی سروکار داریم که هدف از آن به دست آوردن برخی اطلاعات مربوط به موضوعی مشخص است. برای نمونه پزشک تلاش می کند در کوتاه ترین زمان ممکن علائم و عناصر اطلاعاتی را که به وی برای تشخیص بیماری کمک کند از بیمار خود به دست بیاورد.

در اینجا ما با یک گفتگو یا یک مصاحبه سروکار داریم که نتیجه آن بستگی به رویکرد مصاحبه کننده-پزشک دارد، بستگی به اینکه او چه پنداره ای نسبت به نقش خود دارد و همچنین به تجربه او ، به رویکرد او در به حرف کشیدن بیمارش ، به اطلاعاتی که در جستجوی آنهاست و به واکنش های پاسخ دهنده.

بنابراین می توان از مصاحبه یا گفتگو تعریف زیر را داد: نوعی روش پژوهش علمی که از یک فرایند ارتباطی کلامی استفاده می کند تا اطلاعاتی را در رابطه با هدف تعیین شده جمع آوری کند.

روزنامه نگاران، پزشکان ، وکلا و حتی رئوسای کارخانه ها یا آموزگاران همگی ممکن است ناچار به انجام مصاحبه شوند(…) و در این صورت نداشتن مهارت و آمادگی در این زمینه هر چند ممکن است عمومیت داشته باشد، اما تاسف آور است زیرا مساله بر سر کسانی است که به دلیل حرفه شان در برابر دیگران مسئولیت دارند و اغلب در موقعیت انجام مصاحبه قرار می گیرند.

به همین دلیل از لحاظ جنبه فنی مصاحبه، یعنی به عنوان ابزاری برای علوم اجتماعی، ما باید بر فرایند اساسی کنش متقابل انسانی که موقعیت مصاحبه به وجود می آورد یعنی از سازوکاری متفاوت سخن بگوئیم که حرکت ایجاد می کند.

تاریخچه

در تحول مصاحبه می توان سه مرحله اساسی را از یکدیگر تمیز داد. نخستین مرحله را در استفاده از مصاحبه در روان درمانی و فنون روانشناسی مشاهده می کنیم که همین امر به واژه مشاوره (Counseling) حیات داده است که اغلب در ایالات متحده با آن روبرو می شویم. مشخصه سودمندانه فنون روانشناسی با هدف راهنمایی و هدایت حرفه ای نشان می دهد که چرا مساله اعتبار مصاحبه در این دوره آنقدر مورد توجه بود.

دومین مرحله با توسعه پژوهش های خاص همزمان بود. این دوره ای بود که در آن شاهد گسترش پژوهش های افکار عمومی هستیم. روان شناسان اجتماعی نیز به نوبه خود به موضوع مصاحبه بیشتر از جنبه وفاداری می پرداختند. در واقع برای آنها برخلاف فناوران روانشناسی مساله، پیش بینی درست رفتارها یک سوژه واحد نبود، بلکه بیشتر به برکت مشاهدات همسوی پژوهشگران، در پی آن بودند که نظر تعداد زیادی از افراد را به دست بیاورند. بنابراین، این هماهنگی که خود مولفه ای برای وفاداری شمرده می شد، گویای یک عامل اساسی بود. این مسائل بعد از جنگ جهانی دوم با گسترش بیشتری مطرح شدند.

تجارب اندوخته شده در این دوره یعنی بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ امکان داد تا مشکلات و محدویت های برخی از گونه های مصاحبه را به دست بیاوریم. برای مثال مددکاران اجتماعی ( که حرفه ای بسیار رایج در ایالات متحده به شمار می آید) عادت به آن داشتند که از مصاحبه – مشاوره به صورتی بسیار دستکاری و هدایت شده استفاده کنند، و این امر شک و تردید را نسبت به صادقانه بودن پاسخ های دریافت شده تقویت می کرد. و این در حالی بود که پژوهش های انجام شده بر مصرف نشان می دادند تا چه اندازه پاسخ های داده شده به مصاحبه های فوق الذکر با واقعیت فاصله داشتند. خلاصه آنکه روانشناسان سرانجام ناچار شدند که به مسائل مربوط به خود فرایند خود گفتگو و مصاحبه بپردازند، یعنی به آنچه بین مصاحبه کننده و مصاحبه شونده می گذشت. در این میان فراهم آمدن ابزارهای فناورانه ضبط مصاحبه ها، این امکان را به وجود آورد که در همان حال که روش های پژوهش تحول می یافتند بر خود آنها نیز تحقیق کرد.

گونه های مصاحبه

فن مصاحبه را نمی توان به صورتی انتزاعی در نظر گرفت بلکه باید آن را بنا بر گونه ارتباط و اطلاعاتی که مصاحبه در پی آن است و پژوهشی که در چارچوب آن قرار می گیرد، بررسی کرد. بنابراین می توان گفت که استفاده از این یا آن نوع از مصاحبه بستگی به موارد زیر دارد:

– زمان این پژوهش : آیا در ابتدای یک پژوهش هستیم یعنی در مرحله اکتشافی آن و یا در مرحله ای از پژوهش که متغیرهای موضوع تا حد زیادی روشن شده اند، در این دو حالت مصاحبه متفاوت خواهد بود.

– گونه پژوهش و هدفی که دنبال می کند: برای نمونه تحقیقاتی که درباره وقایع و ارزیابی عقاید انجام می شوند به ما امکان می دهند که دست به توزیع کمی در جمعیت مورد مطالعه بزنیم و چنین تحقیقاتی نیازمند آن هستند که گونه مصاحبه متفاوتی از تحقیقاتی که بر انگیزه های خرید یا رویکردهای عمیق تر اجرا می شوند، انجام گیرد.
– مصاحبه هایی که در پی یک پژوهش یا یک کاربرد بلافصل هستند: برای نمونه گزینش یا استخدام افراد در یک بنگاه اقتصادی ، از مصاحبه هایی که برای دخالت درمانی و مصاحبه های صرفا اطلاعاتی و ساده انجام می گیرند متفاوت هستند.

پرسش این است که در میان این گونه های بسیار متفاوت مصاحبه که در چارچوب های مختلف یعنی مثلا در بیمارستان، در خیابان، در محل مسکونی و غیره انجام می شود و اهدافی مختلف را نیز دنبال می کنند (درمان، اطلاعات) و در واقع نافی یکدیگر نیز نیستند ( هر مصاحبه ای باید اطلاعاتی را به ما برساند و بنابراین به نوعی ما را خشنود می کند) آیا می توان در طبقه بندی هایی مبتنی بر تفاوت های بنیادین به دست آورد که بتوانند ولو به شکلی دلبخواهانه به ما اجازه نوعی گونه شناسی در مصاحبه ها را بدهند؟

درجه آزادی، میزان عمق.

این تفاوت های اساسی و بنیادین در واقع وجود دارند و به دو عامل بستگی دارند که عنصر بنیادین مصاحبه را تشکیل می یعنی ارتباط را می سازند: به درجه آزادی و به میزان عمق مصاحبه. این عوامل به ارتباط محتوای خاصی می دهند که به ما امکان می دهد انواع مختلف مصاحبه را از یکدیگر تمیز بدهیم.

درجه آزادی از طریق شکلی که پرسش ها مطرح می شوند به مخاطبان داده می شود. میزان اطلاعات برداشت شده از مصاحبه در غنا و پیچیدگی ای به بیان در می آید که در پاسخ ها یافته می شوند. هدف پژوهش است که میزان آزادی برای پژوهشگر و جامعه مورد پژوهش را مشخص می کند، یعنی عمق اطلاعاتی که برداشت شده اند و این امر نیز بستگی به نوع مصاحبه ای دارد که توصیه شده است. آزادی و عمق خود سبب ظاهر شدن مشخصات دیگری نیز می شوند: سختی، تعدد مصاحبه ها، تعدد افراد مورد مطالعه، عناصری که باید تحلیل شوند، و غیره. برای مثال نمی توان یک مصاحبه روانی – درمانی را با گروهی از پرسش های کوتاه و از پیش تعیین شده به انجام رساند، همانگونه که این نیز امکان ندارد که پژوهشی درباره افکار عمومی را با دو هزار مصاحبه را از طریق آزاد گذاشتن مصاحبه شوندگان به پاسخ دادن به شیوه آزادانه به اجرا در آورد مگر آنکه در انتظار آن بود که با انبوهی از نتایج غیر قابل مقایسه روبرو شد.

بدین ترتیب می توان مصاحبه ها را بر طیفی قرار داد که در دو سوی آن گونه هایی کاملا متضاد قرار داشته باشند: در یک قطب ما با حداکثری از آزادی و عمق روبرو هستیم و در سوی دیگر با قطبی حداقل که در آن با کمترین میزان آزادی و عمق سروکار داریم: در میان این دو قطب نیز با انواعی از مصاحبه روبرو می شویم که به تدریج از آزادی به سوی کاهش آزادی و برعکس به پیش می روند. در شکل واره ای که می توان ترسیم کرد به ترتیب از قطب حداکثر به قطب حداقل با این گونه ها سروکار داریم:

۱- مصاحبه بالینی (روانکاوانه، روان درمانی)

۲- مصاحبه عمیق (مطالعه بر انگیزه ها)

۳- مصاحبه با پاسخ های آزاد

۴- مصاحبه تمرکز یافته

۵- مصاحبه با پرسش های باز

۶- مصاحبه با پرسش های بسته .

مصاحبه بالینی روانکاوانه یا روان درمانی و مصاحبه عمیق

مصاحبه بالینی و روانکاوانه یا روان درمانی

در این گونه مصاحبه تعداد اندکی پرسش مطرح می شد و فرد مورد مطالعه است که بخشی از خاطرات یا موضوع هایی را که مایل است، برای سخن گفتن انتخاب می کند. در اغلب موارد این مصاحبه به صورت یک تک گفتار مصاحبه شونده انجام می گیرد. همه چیزهایی که این فرد بیان کند، در هر زمینه و هر نظم و ترتیبی که باشد، مورد علاقه پژوهشگر است. در این حالی تعدادی مصاحبه باید به انجام برسند. پژوهشگر در این نوع از مصاحبه نه فقط به محتوای آشکار یعنی آنچه مصاحبه شونده بر زبان می آورد علاقمند است بلکه به حوادث، داوری ها، عواطف، تصاویر، واژگان، قرار گرفتن پنداره ها در کنار یکدیگر، و همچنین نحوه ای که این گفته ها به بیان می ایند علاقمند است: لحن صدا، سرعت بیان، تردید ها، مکث ها، و ادا ها و غیره.

هدف این مصاحبه پیش از هر چیز هدفی درمانی است: کمک به مصاحبه شونده برای آگاهی یافتن از گره های درونی اش و به این ترتیب یاری رساندن به او برای زندگی کردن و در صورت امکانن بهبود یافتن.

مصاحبه عمیق

در این نوع از مصاحبه، رویکرد پژوهشگر می تواند کمابیش هدایت کننده باشد اما بهر رو او است که بر خلاف شکل قبلی مصاحبه، موضوع مورد مصاحبه را پیشنهاد می کند. پژوهشگر آزادی کاملی در اداره مصاحبه دارد همان طور که مصاحبه شونده نیز در پاسخ هایش از ازادی کامل برخوردار است. در این مورد نیز انجام تعدادی مصاحبه مفید به نظر می رسد. در این مصاحبه نیز، پژوهشگر تلاش می کند محتوای پنهانمصاحبه را مشاهده کرده و آ« را به شیوه ای کیفی تحلیل کند. مصاحبه در این روش نیز همچون مورد پیشین بر فرد متمرکز است اا با دو تفاوت: از یک سو هدف مصاحبه لزوما درمان نیست، و از سوی دیگر هدف او محدد است. در پژوهشی برای یافتن انگیزه ها ، پژوهشگر برای نمونه در پی آن است که دلایل خصومت مصاحبه شونده را با خانه های پیش ساخته یا سوپ های حاضری و غیره. همه چیزهای که از دور یا نزدیک به موضوع مربوط است: خاطرات کودکی، ترس ها و … در نظر گرفته می شوند، اما تنها به همین امر بسنده می شود. پژوهشگر با شیوه ای کمابیش هدایت کننده مصاحبه شونده را به سوی هدف خود می راند.

مصاحبه با پرسش های آزاد یا هدایت شده و مصاحبه متمرکز

روش شناسان بر سر تفاوت های ظریف این دو گونه از فن مصاحبه، از لحاظ میزان آزادی و عمق آنها با یکدیگر توافق ندارند. در هر دو مورد این مصاحبه های با پرسش های زیاد، فرموله نشده از قبل، که صرفا مضمون های آنها روشن شده اند، انجام می شوند و این امر به پژوهشگر یک راهنمای قابل انعطاف ولی در عین حال آزادی زیادی می دهد. مصاحبه متمرکز یا focused به ویژه به وسیله ر.ک. مرتن (K.R.Merton) (1955) مورد مطالعه قرار گرفته است. همانگونه که از نام این نوع مصاحبه نیز درک می شود هدف مصاحبه متمرکز، ایجاد تمرکز بر یک تجربه و یا بر اثرات یک یا چند انگیزه خاص است. فرایند این نوع از مصاحبه به نظر سخت تر از مصاحبه با پاسخ های آزاد می آید زیرا انتخاب افراد مورد مصاحبه و به خصوص هدف دقیق تر هستند. در واقع کسانی که مورد مصاحبه قرار می گیرند کسانی هستند که در موقعیت محسوسی که ما قصد تحلیلش را داریم، درگیر اند. برای نمونه کسانی که فیلم خاصی را دیده اند یا مقاله خاصی را خوانده اند، یا کسانی که به گروهی تعلق داشته اند که تجربه خاصی را داشته است و یا ماجرای خاصی را از سر گذرانده است.

پیش از آنکه این افراد مورد مصاحبه قرار بگیرند فرضیاتی چند تدوین می شوند. پژوهشگر عواملی موقعیتی را که قصد پژوهش بر نفوذ آنها را دارد معین می کند و چارچوبی مشخص و یا راهنمایی برای مصاحبه خود معین می کند. پژوهشگر در مورد نحوه پرسیدن پرسش ها ، شکل آنها، نظم پرسش ها و افزودن پرسش های جدید آزاد است، اما لازم است که اطلاعات مورد هدف پژوهش را در طول مصاحبه گرد آوری کند. این اطلاعات شامل واکنش های ذهنی مصاحبه شوندگان در برابر موقعیتی است که پژوهشگر قصد تحلیل آن را دارد. این اطلاعات امکان می دهند که فرضیه های پیش بینی شده مربوط به عوامل مختلف را وارسی کرد و پاسخ های انحرافی برخی از مصاحبه شوندگان را که حاصل وضعیت شخصی آنها است توضیح داد. بدین ترتیب این اطلاعات را می توان به نوعی جایگزینی برای یک آزمایش واقعی به حساب آورد.

آزادی پژوهشگر و افراد مورد مصاحبه در اینجا کامل نیست بلکه با چارچوب پژوهش محدود می شود. مصاحبه شونده می تواند به صورتی که مایل است به پرسش ها پاسخ دهد اما نمی تواند از هر چیزی بخواهد صحبت کند. پژوهشگر هر بار او را به موضوع اصلی باز می گرداند. پژوهشگر باید متوجه میزان عمق پاسخ های فرد مورد مصاحبه باشد و آنها را به سوی هدف مصاحبه هدایت کند.

تحلیل در اینجا هنوز کیفی است اما نتایج دیگر صرفا به فرد محدود نمی شوند. آنچه که بیش از هر چیز ما در پی اش هستیم تعیین گونه های واکنش ممکن در برابر یک مضمون، یک سوژه و تقسیم بندی ای ممکن در رویکردها است که به همین دلیل نیز می توان نوعی عامل کمی و آماری را نیز در این جریان آن مشاهده کرد که به ما جهتی را که باید عوامل مختلف را بر آنها قرار داد نشان دهد.

Grawitz, Masdeleine, 1993, Methodes des sciences socials, Paris, Precis Dalloz, p. 573

مادلن گراویتز / ترجمه ناصر فکوهی

پایان قسمت پنجم

قسمت بعدی : مصاحبه با پرسش های باز

مصاحبه (۵) : مصاحبه با پرسش های باز و بسته

مصاحبه با پرسش های باز

این نوع از مصاحبه به خصوص برای پژوشگر الزام آور است که باید پرسش هایی دقیق و مشخص شده از پیش مطرح کند اما فرد مورد مصاحبه هنوز آزاد است که به گونه ای که مایل است به این پرسش ها پاسخ دهد، هر چند که باید چارچوب پرسش های مطرح شده را رعایت کند.

مصاحبه با پرسش های بسته

این نوع مصاحبه، ساختارمند شده ترین نوع مصاحبه به شمار می آید و شامل یک پرسشنامه استاندارد شده، پرسش هایی مشخص شده از پیش که در نظم خاصی مطرح می شوند و پژوهشگر باید این نظم را رعایت کرده و فرد مورد مصاحبه نیز ناچار به پاسخ دادن در چارچوبی بسیار محدود است انجام می شود. پاسخ ها می توانند به این صورت باشند: بله یا خیر، موافقم یا مخالفم، فیگارو یا اومانیته ( دور روزنامه مشخص سیاسی)، دریا یا کوهستان. به عبارت دیگر پاسخ ممکن است یا بله، یا خیر و یا بدون نظر باشد. ا ن دو گونه آخر از مصاحبه که بسیار ساختارمند هستند به دلیل محتوای پاسخ ها بسیار بیشتر از آنک به نحوه انجام خود مصاحبه مربوط باشند به شکل پرسش ها وابسته اند. در واقع در هر دو این مصاحبه ا، پژهشگر ناچار به تبعیت از پرسشنامه است. فرد مورد مصاحبه، برخلاف مصاحبه با پاسخ های باز، در اینجا از آزادی برخوردار نیست و به همین دلیل نیز این مصاحبه ها به نسبت مصاحبه های قبلی از لحاظ میزان غنای موجود در نتایج در اطلاعات به دست آمده و شیوه تحلیل نتایج آنها کاملا با یکدیگر متفاوت هستند.

مصاحبه های بی شاری در ابعاد گوناگون از هر دو گونه از مصاحبه با پرش های باز و بسته استفاده می کنند. در هر دو حالت آنچه معمولا در پی آن هستند رسیدن به یک نتیجه آماری است، نوعی توزیع متغیرها. چنین متغیرهایی البته در مصاحبه ای با پاسخ های بسته از پیش تعیین شده اند: بدین ترتیب که جمع پاسخ ها به یک پرسش به صورت مثلا ۵۰% بله، ۴۰% خیر و ۱۰% بدون نظر اعلام می شوند. اما در مصاحبه های با پاسخ باز، عوامل ارای نفوذ کشف شده و نتایج آماری تنها بر اساس تحلیل محتوای پاسخ ها اعلام می شوند.

برای خلاصه کردن مشخصات انواعمصاحبه ها می توانیم گونه های مختلف مصاحبه ها را از یک سو به سوی دیگر یک پیوستار به صورت زیر خلاصه کنیم:

در یک سو

– پرسش های نادر، در فرمولبندی های غیر الزام آر و از پیش تعیین ناشده

– پاسخ های غنی، پیچیده با محتوای عمیق

– آزادی هر چه بیشتر برای پژوهشگر و مصاحبه شونده

– مدت تقریبا بدون محدودیت

– احتمال تکرار مصاحبه ها

– تنها یک مصاحبه جایع

– هدف اهمیت دادن به شخص مورد مصاحبه(درمان، مشاوره)

– مصاحبه متمرکز بر روی شخص

در سوی دیگر

– پرسش هایی که هر چه بیش از پیش به صورت سخت و از پیش تعیین شده مطرح می شوند

– پاسخ های کوتاه، دقیق، با محتوای محدود تر

– آزادی بسیار اندک برای پژوهشگر و برای مصاحبه شونده

– مدت زمان محدود و در اغلب موارد سریع

– انجام تنها یک مصاحبه

– هدف اهمیت دادن به اطلاعات مربوط به هدف پژوهش است

– مصاحبه بر مساله مورد تحقیق متمرکز است

این طبقه بنی هر چند تا اندازه ای ابتدایی است، به مشخصات اساسی گونه های اصلی مصاحبه مربوط می شود. بنابراین باید آن را بنا بر روش هایی که پژوهشگر برای جمع آوری اطلاعات خود به کار می گیرد تکمیل کرد، یعنی با استراتژی های مختلفی که او درون این طبقه بدی برای خود اختیار می کند.

Grawitz, Masdeleine, 1993, Methodes des sciences socials, Paris, Precis Dalloz