انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مسیرهای عادی سازی رسانه ای: راست افراطی مهمان برنامه های تلویزیونی (لوموند دیپلماتیک: مارس ۲۰۱۴)

ارین دوپن برگردان آریا نوری

تصویر: لوپن(۱۹۵۸)

جبهه ی ملی (le Front national ) (١) که سعی میکند خود را حزبی خارج از سیستم نشان دهد ادعا دارد که مطبوعات فرانسه تحقیرش میکنند. با این حال نمایندگان این حزب مثل اکثر سیاستمداران از مطبوعات استفاده میکنند و شعارهائی را مطرح می کنند که بتوانند براحتی بر سر زبان ها بیفتند. افزایش تعداد نظرخواهی ها – که میتوان به نتیجه گیری اکثر آنها شک کرد – این امکان را برای این حزب فراهم کرده است تا در تیتر اول روزنامه ها جای بگیرد و به رویکرد قوم گرایانه اش نسبت به جامعه توجهی نشود.(٢)

دوره ای که روزنامه ها در اختصاص دادن مقاله به جبهه ی ملی تردید داشتند به سر آمده است. رئیس این حزب ، خانم مارین لوپن (M .Marine Le Pen ) برنامه های رادیویی و تلوزیونی خود را چند برابر کرده است. نایب رئیس این حزب ، آقای فلورن فیلیپو (M. Florian Philippot) هم به طور مرتب در برنامه های صبح گاهی حضور پیدا میکند و با جرات دعوت شبکه ی اروپا ١ (Europe ١) برای شرکت در برنامه ی اول ژانویه ی امسال را قبول کرد.در ماه سپتامبر سال ٢٠١٣ وی ۴ بار در برنامه های صبحگاهی رادیو-تلوزیون حضور پیدا کرده است . همقطارانش او را برای میل به حضور از برنامه ای در برنامه ی دیگر مورد تمسخر قرار میدهند و او هم در جواب گفته است : « تلوزیون کسانی را که در آن حضور پیدا نمیکنند از حسودی دیوانه میکند » (٣).

 

آقای فیلیپو که مسئول ارتباطات جبهه ی ملی است از حضور روبه رشد این حزب در میدان مطبوعاتی ابراز رضایت میکند حتی با وجود اینکه این میزان را هم برای شرکت در انتخابات کافی نمیداند. « مطابق آمار شورای عالی سمعی- بصری (CSA ) از زمان آخرین انتخابات ریاست جمهوری تا کنون ما حدودا ۵ درصد از زمان برنامه ها را به خود اختصاص داده ایم. » آقای فیلیپو از این مساله ناراضی است. بررسی این آمار هم ظاهرا حق را به او میدهد. (۴) حضور جبهه ی ملی در رادیو با جبهه ی اروپایی طرفداران محیط زیست (Europe Ecologie – Les Verts) (۵) فاصله ی اندکی دارد. هرچند که میزان حضور این حزب در شبکه های خبری ٢۴ ساعته بیشتر است اما این حضور به میزان قابل ملاحظه ای در برنامه های تلویزیون و بویژه اخبار ها کاهش میابد.از نظر حجم برنامه ی های رادیویی و تلوزیونی با جبهه ی ملی مثل حزبی کوچک برخورد میشود یعنی این میزان بسیار کمتر از UMP (۶) یا حزب سوسیالیست است.

 

مسله ی دیگری هم صحت این موضوع را نشان میدهد. شبکه ی اروپا ١ هرماه فهرستی از مدعوین سیاسی در برنامه های رادیویی و تلوزیونی منتشر میکند.(٧) در ماه دسامبر سال ٢٠١٣ ، چهره های سیاسی جبهه ی ملی ٨ بار در این برنامه ها حضور پیدا کرده اند ، یعنی به اندازه ی جبهه ی طرفداران محیط زیست و بسیار بیشتر از جبهه چپ (٨) ، اما بسیار کمتر از حزب سوسیالیست ( ۶۶ بار ) و UMP ( ٣٧ بار). جبهه ی ملی از جا افتادن شخصیت های سیاسی خود در بین مردم مثل خانم مارین لوپن ، آقای فیلیپو و همچنین ماریون مارشال لوپن (٩) ، نماینده ی مجلس و آقای لوئیس آلیوت (Louis Aliot) ، نایب رییس جبهه ی ملی ، ابراز رضایت میکند.

عدم مهارت مصاحبه کنندگان
حضور تقویت شده ی جبهه ی ملی در عرصه ی مطبوعاتی که نظرات خود را ارتقا بخشیده است برای روزنامه نگاران مشکلات استراتژیکی را به دنبال دارد. آیا از این به بعد باید با یکی از رهبران این حزب مثل سایر رهبران احزاب سیاسی مصاحبه کرد؟ این بحث در جریان روند عادی سازی این حزب دنبال میشود. آقای فیلیپو که با بازی مطبوعاتی آشنایی کامل دارد میگوید : « من مشکلی با لحن مصاحبه کنندگان ندارم.من قبل از پایان برنامه هم میتونم تیتری که آژآنس خبری فرانسه برای مصاحبه ی من انتخاب میکند را حدس بزنم». ژان لوک آپاتی ، مصاحبه گر سیاسی شبکه ی RTL با این مساله موافق است : « او کاملا می داند چگونه به سوالات ما پاسخ بدهد تا مطمئن باشد مطبوعات این مساله را دنبال خواهند کرد».

 

«مصاحبه های رهبران جبهه ی ملی دیگر مثل قبل لحنی متخاصم ندارند و بیشتر وارد دنیای مطبوعاتی شده اند.» آثای آپاتی دلیل این سخن خود را در تغییر موضوع های مورد بحث جست و جو میکند. این حزب موفق شده است تا با پرداختن کمتر به موضوعات چالش برانگیز ی مانند ناامنی و مهاجرت و فاصله گرفتن با بحث های دیرینه ی مورد بحث جناح راست افراطی مثل سقط جنین – حداقل به صورت مستقیم – (١٠) ، با چالشی کمتر وارد بحث های روزمره ی جامعه شود.

 

از چه روی مطبوعات توجه بیشتری به مساله ی مهاجرت و ناامنی نمیکنند؟ این دو موضوعی هستند که جبهه ی ملی به کمک آنها توانسته است ورای تقاوت های معنایی موجود « ارجحیت ملی » را به جای « الویت ملی » غالب کند بدون آنکه تغییری در رویکرد خود بدهد.این نبود نقد هم بدون شک نشان دهنده ی عادی شدن همین رویکرد ها به ویژه به واسطه ی ترویج آنها در بین نمایندگان جناح راست و بویژه نمایندگان جنوب فرانسه است.ناشی گری روزنامه نگاران در این موارد به جبهه ی ملی کمک میکند. روز ٢٩ اکتبر سال ٢٠١٣ در شبکه ی فرانس اینتر (France Inte) ، پاتریک کوهن (Patrick Cohen) از خانم لوپن پرسید : « برای چه مساله ی ملیت تا این اندازه برای شما حائز اهمیت است؟» وی هم در پاسخ گفت قصد دارد تا برخی امتیازات را برای دارندگان ملیت فرانسوی ، از هر تباری که باشند ، حفظ کند.

امروزه از جبهه ی ملی بیشتر از گذشته در مورد سیاست های اجتماعی و اقتصادیش سوال می شود. اما در این زمینه ها هم ، سوالها با تردید همراه هستند. ژان ژک بوردن (Jean-Jacques Bourdin) در شبکه ی RMC (١١) در برابر مارین مارشال لوپن از تکنیک همه را مثل هم شمردن ( La grosse caise ) استفاده کرد : « من با مطالعه ی برنامه ی جبهه ی ملی احساس میکنیم که در حال خواندن برنامه های جناح چپ و رئیس جمهور ونزوئلا ، هوگو چاوز هستم.» (١٢) تنها اثر این حرکت که هدفش نشان دادن چهره ی دیو مانند ( Diabolisation ) (١٣) جبهه ی ملی بود ، نشاندن لبخندی ساده بر لبهای ماریون مارشال لوپن بود. آقای آپاتی میگوید : « از ما میخواهند تا برنامه ی جبهه ی ملی را دقیقا بررسی کنیم ، اما این هم نوعی اعتبار بخشیدن به آنهاست و ایراد گرفتن به برنامه های این حزب در حالی که همگان بر شکست های جبهه ی حاکم بر کشور ( فرانسوا اولاند – حزب سوسیالیست) واقف هستند، کار ساده ای نیست. » بد بودن وضعیت کنونی را میتوان از ناتوانی این روزنامه نگار لیبرال در نقد نظرات اقتصادی جبهه ملی دریافت.

این مساله برای آقای فیلیپو سرگرم کننده است : « در برابر ما افرادی صف آرایی کرده اند که هیچ استراتژی ندارند و بین انتقاد اساسی از برنامه های ما و متهم کردن آنها از جنبه ای کاملا اخلاق گرایانه تردید دارند.» منظور او در عین حال هم سایر جناح های سیاسی و هم روزنامه نگاران است. جبهه ی ملی از ناتوانایی آشکار محافل سیاسی روز در مطرح کردن مساله ی یورو (١۴) آنطور که شایسته ی آن است بهره میبرد و این مساله نقشی اساسی در برنامه های آنها و موفقیتشان ایفا میکند. در این مورد جبهه ی ملی کاملا تنها است و تنها حزبی که مثل جبهه ی ملی آشکارا خواهان خروح از یورو می باشد حزب آقای نیکلا دوپن انیان (M. Nicolas Dupont-Aignant) است ، موضع گیری جبهه ی ملی در این زمینه به همان اندازه که آشکار است برای آنها توفیق هم به همراه دارد.آقای فیلیپو میگوید : « در یک بحث (١۵) من تنها در برابر همه ایستاده بودم اما ایو کالوی (Yves Calvi) ، مجری برنامه ، میدان را اداره کرد و به من اجازه داد تا به مخالفانم پاسخ دهم». آقی آپاتی می گوید : « مساله ی خروج از یورو این روزها خیلی مطرح می شود» .او این مساله را در دفاع از خود در برابر کسانی میگوید که او را متهم میکنند برنامه های جبهه ی ملی را هوشمندانه میداند.

تنها راهی که برای روزنامه نگاران در برابر حزبی که در گذشته از عرصه ی دموکراسی کنار گذاشته شده بود ، باقی می ماند ، استفاده از مانورهایی برای به دام انداختن آن است که موفقیتشان در برابر سخنان رهبران جبهه ی ملی که دیگر با ظرافت ادا میشوند روز به روز کمتر می شود. گاهی هم پیش می آید که خوشبختانه تضاد در سخنان این اخلاق گرایان به چشم آید ، این کار را ژآن پیر الکبش (Jean-Pierre Elkabbach ) ، مجری برنامه ، در تاریخ ٩ دسامبر سال ٢٠١٣ در شبکه ی اروپا ١ انجام داد ، زمانی که مارین لوپن جرات کرد از بند ٢٠ قانون نظامی انتقاد کند ، اکثریت کسانی که نظر خود را اعلام کرده اند این بند را ناقض آزادی میدانند چرا که اجازه ی دسترسی به اطلاعات شخص افراد در فضای مجازی را ممکن می سازد.

لحظات چالش آمیز در طول برنامه های تلوزیونی دیگر به ندرت پیش می آیند و زمانی هم که پیش می آیند به نفع جبهه ی ملی تمام مشوند. در روز ششم ژوئن سال ٢٠١٣ ، فردای روز فوت کلمان مریک (Clément Méric) ، مبارز ضد فاشیست ، توسط طرفداران جناح راست تندرو ، آقای آپاتی به مارین لوپن گفت یکی از مهاجمین تی شرتی با آرم جبهه ی ملی بر تن داشته است و وی در جواب گفت : « من انتظار نداشتم که شما به من اتهام وارد کنید در حالی که هیچ مدرکی ندارید.» در واقع ، روز گذشته شبکه ی TF١ تنها شهادتی تایید نشده از واقعه را پخش کرده بود و آقای آپاتی مجبور شد به خاطر همین مسئله در تاریخ ١١ ژوئن عذر خواهی کند.

آخرین مقابله ی جبهه ی ملی با مطبوعات به مساله ی برچسب گذاری این حزب مربوط می شود. مارین لوپن فکر میکرد که مطبوعات نباید به حزب او برچسب «راست افراطی » بزنند و در این راه از تهدید قضایی هم چشم نپوشید ، این مساله سر و صدای زیادی به راه انداخت. اکثر روزنامه نگاران این برچسب را مناسب میدانستند هرچند برای تحلیل جبهه ی ملی امروزه همانقدر باید به تاریخ این حزب توجه نشان داد که به دلایل ظهور جریان هایی که ” ملی گرا – مردمی ” خطاب می شوند. اما این مساله هیچ تضمینی بر تاثیر تمایل مردم به جبهه ی ملی بگذارد ، حزبی که به طور خاص عناوین و القاب استفاده شده در دنیای سیاسی – مطبوعاتی را مورد تمسخر قرار می دهد.

آقای فیلیپو با لبخندی بر لب می گوید : « آنها نسبت به ما وسواس پیدا کرده اند. » قطعا مطبوعات چاپی بیش از اندازه به این موضوع می پردازد. بین ١۴ سپتامبر ٢٠١٣ و ٧ ژانویه ٢٠١۴ یعنی در کمتر از ۴ ماه نشریه ی لوموند ٨ مقاله ی خود را به این حزب اختصاص داده است در صورتی که جبهه ی ملی در این مدت نه کنگره ای تشکیل داده است و نه بحران خاصی را از سر گذرانده. هیچ حزب دیگری تا این اندازه مورد توجه قرار نگرفته است و به طرزی عجیب برخی از این تیترها بوی طرفداری می دادند: « جبهه ی ملی در راه تصرف قدرت » ( ١۴ سپتامبر) یا « انتخابات شهرداری ها و اروپا : جبهه ی ملی در مرکز میدان » (١١ اکتبر) .

نمیتوان این اغراق ها را به سادگی توجیه کرد چرا که تخیلات روزنامه نگاری ، انگیزه های ایدئولوژیک و اندیشه هی اقتصادی در این بین تا حد زیادی با هم ترکیب شده اند. الکساندر دزه (Alexandre Dézé) رئیس کنفرانس های علوم سیاسی در دانشگاه مونپولیه میگوید : « صحبت در مورد جبهه ی ملی سبب فروش بیشتر روزنامه ها می شود.» (١۶) دنیل شیندرمن (Daniel Schneidermann) ، روزنامه نگار به یاد می آورد که در دورانی که ادوی پلنل (Edwy Plenel) هیئت تحریریه ی لوموند را رهبری می کرد ( ١٩٩۶-٢٠٠۴) توجه بیش از حد به جبهه ی ملی با انگیزه ی مبارزه با آن صورت میگرفته . البته نباید از این مساله صرف نظر کرد که تیتر های اختصاص داده شده به مارین لوپن مدت ها سبب فروش بیشتر روزنامه لیبراسیون ( Liberation ) شده اند. این نشریه در تاریخ ١٢ اکتبر سال ٢٠١٣ ، با حروف بزرگ در صفحه ی اول خود نوشت : « ١٠٠ درصد راست افراطی » و در کنار آن از عکس خندان مارین لوپن استفاده کرد ، انتخابی که البته توسط کسی که عکس را طراحی کرده بود مورد انتقاد قرار گرفت چرا که این انتخاب را بیش از حد به نفع جبهه ی ملی میدانست.

مطبوعات از اوایل سال ١٩٨٠ یعنی پس از جهش جبهه ی ملی در انتخابات رفتارهای متضادی از خود به نمایش گذاشته اند و عدم اختصاص مطلب به رهبران این حزب امروزه جای خود را به اشتیاق برای این کار داده است. در هر دو مورد این حزب سعی کرده است تا از مشکل روزنامه نگاران در طرح مسئله بهره ببرد حالا یا به وسیله ی انتقاد از عدم اختصاص مطلب به آنها یا بهره بردن از تریبون هایی که در اختیارشان گذاشته شده است.

پیش بینی ای که خود ، خود را به حقیقت می پیوندد ؟

در سال های اخیر ، روزنامه نگاران در مورد به قدرت رسیدن جبهه ی ملی در آینده هشدار داده اند. بسیاری از آنها بر مبنای نظرسنجی هایی که نمیتوان برایشان مشروعیت چندانی در نظر گرفت از اقبال مارین لوپن در انتخابات سال ٢٠١٢ سخن به میان آورده اند. نشریه ی نوول ابزرواتور (Le Nouvel Observateur) در دهم اکتبر سال ٢٠١٣ با دنباله روی از این سیاست تخیلی عدد ٢۴ درصد را در کنار چهره ی مارین لوپن با تیتر« نظرسنجی هراس آور» ( در انتخابات اروپایی ) برروی جلد خود چاپ کرده است. با این وجود تحلیلی دقیق از نتایج نظرسنجی های بدست آمده مجالی را برای موفق دانستن بی چون و چرای جبهه ی ملی در انتخابات اروپایی فراهم نمیکند.

در برینیول (Brignoles) در انتخابات میاندوره ای ١٣ اکتبر سال ٢٠١٣ جنب و جوشی در بین مطبوعات شکل گرفت که در تحلیلی که توسط نهاد عمل – نقد – رسانه ( l’association Action-Critique-Médias ) صورت گرفت ، به تصویر کشیده شد. (١٧) هروه برود (Hervé Béroud ) ، مدیر بخش خبری شبکه ی BFM تا جایی پیش رفت که با نادر خواندن این اتفاق (١٨) ، از پرداختن به این انتخابات محلی کوچک ابراز پشیمانی کرد. (١٩) این زیاده روی بدون شک مربوط به عجیب بودن رای دادن به جبهه ی ملی برای بخشی از مطبوعات میشود که بسیار از رای دهندگان دور شده اند. برنامه ی خبری ساعت ٨ شبکه ی TF١ در تاریخ ١۴ اکتبر مطرح کرد : « ما به دیدار مردم رفتیم تا اعتراض آنها را نشان دهیم» این چنین شکاف اجتماعی مجال را برای ظهور تمامی کلیشه ها و میان-برهایی که تمایل زیادی به درک پدیده ی انتخاباتی پیچیده ندارند فراهم می آورد .

آقای آپاتی می گوید : « از همه بدتر اینکه روزنامه نگاران به جبهه ی ملی علاقه نشان میدهند ، چرا که به نظر می رسد این حزبی باشد که به تنهایی در برابر سیستم سیاسی رو به افول ایستاده است.جبهه ی ملی در حال تغییر است ، جناح راست در حال تغییر است ، چه کسی میتواند تضمین کند که جبهه ی ملی به قدرت نمی رسد؟ هیچ کس! ». همین عدم قطعیت از آینده است که میتواند توضیح – برای گروهی توجیهی – باشد بر این علاقه ی بیش از حد روزنامه نگاران. هیچ کدام از آنها حتی از پیشینه ی خودمحور این حزب حرفی به میان نمی آورند. بسیاری از روزنامه نگاران با در نظر گرفتن احتمال به قدرت رسیدن جبهه ی ملی در آینده سعی می کنند آنها را بهتر درک کنند و رهبران جبهه ی ملی به آشکارا می گویند هدفشان همین مساله است.

هر چقدر هم که این مساله ضد اخلاق و ساختار شکن باشد ، مطبوعات از خود واکنشی نشان نمی دهند. آرنو مرسیر (Arnaud Mercier ) ، پروفسور ارتباطات سیاسی در دانشگاه لورن (Lorraine ) یادآوری میکند که آقای لوپن ( پدر مارین لوپن) توانست در سال ٢٠٠٢ به دور دوم انتخابات راه پیدا کند در صورتی که در آن زمان کمترین حضور خود را در عرصه ی مطبوعاتی داشته. علت این مساله را میتوان در بحث های بی شماری که در مورد مسائل امنیتی کشور وجود داشته است جست و جو کرد. امروزه هم قطعا مطبوعات به این صحنه سازی نگران کننده و ریاکارانه ی جبهه ی ملی – از مساله ی اخراج کولی ها از کشور گرفته تا بحث مالیات های عذاب آور – توجه نشان میدهند و به نفع جبهه ی ملی عمل میکنند.

١- جبهه ی ملی در عرصه ی سیاسی فرانسه راست گرای افراطی به حساب می آید. این حزب توسط ژان مارین لوپن در سال ١٩٧٢ تاسیس شد.

٢- جبهه ی ملی نژاد فرانسوی را نژاد برتر می داند و اعتقاد دارد تا در وهله ی اول در این کشور باید به مردم فرانسه توجه نشان داده شود تا مهاجران.

٣- اظهارنظرهایی که منبعشان ذکر نشده است در مصاحبه با نویسنده ی مقاله عنوان شده اند

۴-

Le pluralisme hors période électorale », www.csa.fr

۵- کاندیداری این حزب در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠١٢ خانم ژولی بود که توانست در دور اول ٢ درصد آرا را کسب کند. وی در دور دوم از رای دهندگان خود خواست تا به فرانسوا اولاند رای دهند. امروزه طرفدران طبیعت دو وزیر در دولت آقای اولاند دارند.

۶- این حزب در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠٠٢ توسط آلن ژوپه برای حمایت از نامزدی ژاک شیراک در انتخابات تاسیس شد. آنها متعلق به جناح راست هستند و امروزه در عرصه ی سیاسی رقیب اصلی سوسیالیستها به حساب می آیند. نیکولا سارکوزی ، رییس جمهور سابق فرانسه هم متعلق به همین جریان است

٧- افرادی در این آمار جای میگیرند که حداقل دوبار در طول یک ماه در برنامه ی تلوزیونی حضور پیدا کرده باشند.

٨- کمونیست ها که در جناح چپ جای میگرند و به نوعی متحد سوسیالیستها هستند. نامزد آنها در انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠١٢ ژان لوک ملانشون بود که در دور اول در رده ی چهارم قرار گرفت و در دور دوم از رای دهندگانش خواست تا به فرانسوا اولاند رای دهند

٩- وی خواهرزاده ی مارین لوپن است و با تنها ٢٣ سال سن جوانترین نماینده ی مجلس فرانسه به حساب می آید.

١٠- آقای ژان مارین لوپن ( بنیانگذار جبهه ی ملی ) از زیر سوال رفتن حق سقط جنین در اسپانیا ابراز رضایت می کند و مارین لوپن هم خواستار توقف سقط جنین است در صورتی که مساله ی امنیت اجتماعی مطرح باشد.

١١- برنامه ی پرطرفداری که صبح ها از شبکه ی بی .اف. ام در ساعت ٨:٣٠ دقیقه پخش میشود. مجری این برنامه ، ژان ژک بوردن به علت صراحت لحنی که در گفت و گوهای خود به خصوص در برابر رهبران سیاسی از خود نشان میدهد شهرت دارد. وی به تازگی کتابی با عنوان ” انسان آزاد ” منتشر کرده است که در آن برخی از مصاحبه های خود را شرح داده است

١٢-

Bourdin reprenait le thème d’une chronique d’Edouard Tétreau, « Le Front national ou la fusion de tous les extrêmes », Les Echos, Paris, 11 décembre 2013.

١٣- جریانی که توسط سایر جریان های سیاسی به راه افتاده است تا اندیشه ها و ایدئولوژی های واقعی جبهه ی ملی را به مردم فرانسه نشان دهند.

١۴- خروج از ناحیه ی یورو و استفاده ی دوباره از فرانک – واحد پول سابق فرانسه – از برنامه های اصلی جبهه ی ملی است. مارین لوپن در بحثی سیاسی با وزیر اقتصاد دولت اولاند ، یورو را ” شکستی مطلق ” خطاب کرده است.

١۵-

Magazine de France 2 présenté par Yves Calvi et diffusé le lundi en deuxième partie de soirée.

١۶-

Politis, Paris, 31 octobre 2013.

١٧-

Blaise Magnin, « Progression du FN ? Des salves de sondages en guise d’enquêtes », ۲۴ octobre 2013, www.acrimed.org

١٨- در این انتخابات نماینده ی جناح حاکم ( سوسیالیت ها ) در دور اول حذف شد و نماینده ی جبهه ی ملی و UMP به دور دوم راه پیدا کردند. در این مرحله علی رغم دعوت حزب سوسیالیست از رای دهندگن خود برای رای دادن به رقیب نماینده ی جبهه ی ملی ، وی نهایتا در انتخابات برنده شد. این مساله در عرصه ی سیاسی فرانسه سر و صدای زیادی به راه انداخت.

١٩-

Gilles Klein, « Béroud (BFM) regrette d’avoir surmédiatisé Brignoles », Arrêt sur images, 8 décembre 2013, www.arretsurimages.net

 

نوشته اریک دوپن . روزنامه نگار نویسنده کتابهای :

Voyage en France,Seuil, Paris, 2011, et de La Victoire empoisonnée. Et maintenant ?, Seuil, ٢٠١٢.

 

پرونده «لوموند دیپلماتیک» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280