سیاستگذاری گردشگری عبارت است از آنچه دولتها برای انجام دادن یا انجام ندادن مسائل مربوط به گردشگری اتخاذ میکنند. گلدنر و ریچی معتقداند مجموعۀ قواعد، قوانین، رهنمونها، دستورالعملها و اهداف توسعه یا ارتقا و راهبردهایی که چارچوبی برای تصمیمات شخصی و جمعی به صورت مستقیم برای توسعۀ گردشگری در بلندمدت و فعالیت های روزانه در مقاصد گردشگری مهیا میکند، سیاست گردشگری خوانده میشود. نکته این جا است که با اجرای برنامهها و سیاستها، فرآیند سیاستگذاری به اتمام نمیرسد. ارزیابی و نظارت بر اجرای سیاستها گام دیگری است که جهت اطمینان از درستی طرحها باید حین و پس از اجرای سیاستها صورت پذیرد. البته نکته قابل توجه ان است که ارزیابی بهصورت چرخهای ادامه مییابد و نمیتوان ادعا کرد پس از ارزیابی، فرآیند سیاستگذاری به اتمام رسیده است. در جریان ارزیابی، سیاستها و برنامهها بررسی میشوند، تغییر میکنند و یه همین ترتیب این فرایند ادامه مییابد. ارزیابی سیاستها علاوه بر آن که پایداری، رقابت پذیری و عملکرد سیاستها را مشخص میکند، سبب شناخت زود هنگام خطاها و جلوگیری از ادامه آنها نیز میشود. نکته قابل توجه آن است که تا کنون تعریف جامع و استانداردی از مفهوم ارزیابی ارائه نشده است. دای (۱۹۹۲) ارزیابی سیاستها را بررسی نتایج و پیامدهای اجرای سیاستهای کلان میداند. جنکینر (۱۹۷۸) ارزیابی برنامه را بررسی دقیق و جامع میداند. هال (۱۹۸۲) ارزیابی را فرآیند تشکیل اولویتها میداند. این تعریف مبتنی بر این عقیده است که ارزیابی در مرحله باید نحوه بهکارگیری نتایج حاصل از عملیات مشخص شود. بر این اساس در ارزیابی سیاستهای مربوط به جهانگردی باید به سه پرسش پاسخ داده شود: ۱) چه فرد یا افرادی خواهان اعمال ارزیابی اند؟ ۲) چرا چنین درخواستی را داشته اند؟ ۳) شیوه طراحی و توسعه سیاستها، محتوای آنها، شیوه اجرا و نتایج آنها چگونه است؟ همچنین هاولت و رامش با اشاره به این که ارزیابی سیاستها، فراتر از آن است که معمولا در متون از آن یاد میشود، به ترکیب تعاریف تخصصی و روزمره از ارزیابی دست زدهاند. بر این اساس ارزیابی را دارای سه مقوله ارزیابی اداری، ارزیابی قضایی و سیاسی میدانند (هاولت و رامش، ۱۳۸۰) . راس (۲۰۰۵) ارزیابی را فرایندی نظاممند و برنامهریزی شده میداند که برای تقویت دانش و تصمیمگیری بهکار میرود. از مشهورترین معیارهای ارزیابی میتوان به معیارهای پنجگانهای اشاره کرد که در نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد استفاده میشوند. اثربخشی، کارایی، دوامپذیری، ارتباط و قابلیت نسبت دهی این پنج معیار مورد تاکیداند.
چه ضرورتی دارد که در مورد سیاستهای گردشگری ارزیابی و نظارت صورت بگیرد؟
نوشتههای مرتبط
ارزیابی و نظارت در ابتدای فرایند سیاستگذاری و در حین ان، اطلاعات لازم پیش از اجرای سیاستها و تدوین نهایی برنامه را فراهم میآورد. ارزیابی این سیاستها ابدا به ارزیابی صحت فنّی محدود نمیشود. بهترین شیوه ارزیابی را میتوان ارزیابی منظم دانست. در این شکل از ارزیابی تلاش میشود با مشخص شدن رابطه علی، اثر سیاستهای کلان به دقت اندازه گیری شود. به طور کلی میتوان به چهار دلیل کلیدی برای ارزیابی سیاستها اشاره کرد:
- ارزیابی سیاستها میتواند سیاستگذاران را در درک بهتر نقاط ضعف خود کمک کند.
- از ارزیابی سیاستها برای درک بهتر کارایی دولتها، سازمانها و طرفین درگیر استفاده میشود.
- اعتقاد بر آن که ارزیابی سیاستها میتواند به لحاظ زمانی روشی مقرون به صرفه برای اصلاح ایرادات باشد، چرا که این بازبینی نه تنها در پایان اجرای سیاستها بلکه در حین آن نیز صورت میپذیرد.
- همچنین اعتقاد برآن است که ارزیابی میتواند به تحریک هرچه بیشتر ذینفعان و فعالان گردشگری برای اجرای بهتر سیاستها منجر شود.
ارزیابیها به چه منظوری اعمال می شوند؟
تامین مقاصد اداری، سیاسی و مدیریتی میتواند یکی از دلایل اعمال نظارتها بر سیاستگذاری جهانگردی باشد. توجیه مالی سیاستها، برنامهریزی و طراحی و تدوین سیاستها از دیگر دلایل اعمال نظارتها هستند. در همین راستا مشخص میشود که برای حصول موفقیت در ارزیابی سیاستها بایستی هدف و قلمرو سیاستها مشخص شوند، کلیه تصمیمات و اقدامات صورت گرفته در فرآیند سیاستگذاری مشخص شده و ثبت و ضبط شوند، نتایج، آثار و واکنش افراد و گروههایی که از اجرای سیاستها منتفع میشوند شناسایی شود و مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس مشخص خواهد شد اقدامات و فعالیتها در حوزه جهانگردی درچه حوزهای و در کجا از چارچوبهای مشخص شده خارج شدهاند.
مدل ارزیابی سیاستها
مدلهای ارزیابی به اشکال مختلف، طبقهبندی و نامگذاری شدهاند. بالارت (۱۹۹۸) در این زمینه بیان میکند که تنوع عظیم ارزیابی، عملا ناشی از پاسخ به تقاضاها و موقعیتهای گوناگون بوده است. گری کار مدلی را برای ارزیابی سیاستها پیشنهاد کرده است که در این نوشتار تلاش میشود به توضیح ان پرداخته شود. در این مدل، چهار موضوع از سایر موضوعات مهمتراند. این چهار عامل عبارت اند از: موضوعات مفهومی، موضوعات مقداری، موضوعات عملیاتی و موضوعات سیاسی.
موضوعات مفهومی برخاسته از ماهیت و محتوای سیاستها، نتایج مورد انتظار از سیاستهای جهانگردی و میزان تاثیرپذیری مطالعات از افرادی است که اعمال ارزیابی را مطالبه میکنند (هال و جنکینز، ۱۹۶۱: ۹۱). در بحث ارزیابی و موضوعات مقداری، تکنیکهای نظارت، تکنیکهای تحقیقات اجتماعی و تکنیکهای تجزیه و تحلیل هزینه به کار گرفته میشوند. در تکنیک نظارت غالبا سیاستها، اهداف و برنامهها به طور مستقیم ارزیابی میشوند. در تکنیک تجزیه و تحلیل هزینهها ارزش سیاستها از جهت منفعتها و اثربخشیها مورد ارزیابی قرار میگیرند. شناسایی مشکلات موجود در بطن سیاستها در مرحله تکنیکهای تحقیق اجتماعی صورت میپذیرد. موضوعات و مشکلات عملیاتی به زعم گریکار (۱۹۸۳) دارای سه لایه رابطه فرد ارزیاب با تمامی کارگزاران، مشکلات سازمانی و محدودیت منابع مالی است. در حیطه موضوعات سیاسی، ارزیاب اقدامات را به جهت خوب بودن، قابل قبول بودن، قابل پذیرش بودن و شفافیت مورد بررسی قرار میدهد (لیندبلوم، ۱۹۸۰: ۱۲۲).
به طور کلی مدلها و روشهای ارزیابی میتوانند رهیافتهای گوناگونی چون هدفمحوری، پاسخمحوری و نتیجهگرایی، آزمایشی، تصدیقی و موردپژوهی داشته باشند. کاربرد اصلی رهیافت هدفمحوری اگاهی از تحقق اهداف سیاستها است. ارزیابی با رهیافت پاسخگویی به منظور پیشگیری از اتلاف بودجه و ملزم کردن مجریان به اجرایی کردن اهداف و برنامههایی که بودجه انها را دریافت کرده اند صورت میپذیرد.رهیافتهای ازمایشی به منظور تعیین اثر یک سیاست معین انجام میشود. تعیین رتبه بندی و اعتبارگذاری ذیل رهیافتهای تصدیقی و اعتبارگذاری انجام میشود. همچنین به منظور ارائه توضیح موثق و عمیق تاثیر یک سیاست بر ذینفعان از رویکردهای مورد پژوهی استفاده میشود.
انتخاب میان ارزیابی کیفی و کمّی سیاستهای گردشگری
به طور کلی عدهای از صاحبنظران مزایای بیشتری را برای ارزیابیهای کیفی نسبت به ارزیابیهای کمّی برشمردهاند. میزان رضایت دریافتکنندگان خدمات گردشگری، ذهنیت آنان از خدمات ارائه شده و ضدیّت یا همسویی خدمات با طرحهای ذهنی افراد از جمله مزایای این شیوه از ارزیابیاند. همچنین مدافعان این رویکرد با اشاره به این که این شیوه از ارزیابی در محیط طبیعی صورت میپذیرد، امکان دریافت پساذهنیت گردشگران به واسطه آن میسّر میشود، قابلیت تماس طولانی مدت با جامعه مورد مطالعه و موضوع مورد مطالعه را به دست میدهد و از شیوهای غیر رسمی برای دریافت اطلاعات بهره میبرد، میتواند میزان خطای کمتری را از خود نشان دهد. اما نباید از خاطر برد که این رویکرد علاوه بر مزایا با نقدهایی نیز روبرو بوده است. منتقدان بیان میکنند عملا ارزیابیهای کیفی به تنهایی کفایت نمیکنند و با روشهای کمّی تکمیل میشوند. مثالی از این مورد را میتوان در استفاده از تکنیک نظرسنجی دید. روشهای اقتصاد سنجی و مداخله، مدلهای تعادل عمومی قابل محاسبه و بررسی مدلهای ورودی و خروجی از جمله راهکارهای مورد استفاده در روشهای کمّیاند.
یک برنامه کلی برای ارزیابی سیاستها شامل چه مراحلی است؟
اولین مرحله مشخص کردن هدف ارزیابی است. به عبارت دیگر، در این جا باید مشخص شود ارزیابی به منظور پاسخگویی به چه سوالاتی صورت میپذیرد؟ در دومین مرحله، باید منابعی که دادهها را میتوان از آنها استخراج کرد در نظر داشت. به خاطر بسپارید در این مرحله ما باید منابع را به صورت منطقی و نه تخیلی انتخاب کنیم. آیا حقیقتا به این منابع دسترسی داریم؟ آیا برای پاسخگویی به سوال، منابع مناسبی را در نظر گرفتهایم؟ در سومین مرحله باید چارچوبی را برای ارزیابی خود مشخص نماییم. به عبارت دیگر، باید توجه داشته باشیم که برای دستیابی به پاسخ سوالات باید چه مراحلی را طی کنیم. نظارت بر اجرای صحیح ارزیابی، آموزش صحیح بازرسان و متقاعد نمودن ذینفعان از گامهای دیگریاند که میتوان آنها را ذیل چهارمین مرحله دانست. دستهبندی یافتهها گام دیگر ارزیابی سیاستهای جهانگردیاند. نکته حائز اهمیت آن است که با دستهبندی یافتهها کار ارزیابی به پایان نمیرسد. همانگونه که در ابتدای بحث نیز ذکر شد، ارزیابی فرایندی است دایرهوار و نه خطی که با دستهبندی یافتهها به پایان نمیرسد.