انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مرغ سحر

مرغ سحر؛ کارگردانی، پژوهش و تدوین: مهدی باقری، مشاور کارگردان: پیروز کلانتری، تهیه کننده: سعید رشتیان، مجموعه ی آینه فرهنگ ۱، سال تولید:۱۳۸۷
شاعران معاصر ایران، به دلیل هم عصر بودنشان و نزدیکی تاثیرگذاری اشان بر زمانه ی فعلی، همواره می توانند به عنوان الگوها و منابعی در شناخت تاریخ معاصر ایران ما را یاری کنند. در میان آثاری که درباره ی شاعران معاصر ایران در سال های اخیر وجود دارند، می توان از فیلم مستند «مرغ سحر» که توسط مهدی باقری، از مستندسازان جوان عرصه ی سینمای مستند، ساخته شده است نام برد. این فیلم با پرداختن به یک شاعر، بسیاری از جریانات تاریخی و فرهنگی تاریخ معاصر ایران، اواخر دوران قاجار و دوران پهلوی را مرور می کند و تاثیر عوامل مختلف اجتماعی را بر یکدیگر به نمایش می گذارد. در ابتدا می توانیم بهار را در چند خط کوتاه این گونه تعریف کنیم؛

محمد تقی بهار معروف به ملک الشعراء: محمدتقی بهار، از شاعران، نویسندگان و سیاست مداران معاصری است، که در دوران زندگی خود، در دوران قاجار و پهلوی، چه از لحاظ ادبی و علمی و چه از نظر سیاسی نقشی تاثیرگذار داشته است. از سال ۱۲۶۳ تا ۱۳۳۰ که سال های زندگی بهار را شامل می شوند، کشور ایران با تغییرات و حوادث بسیاری در اقشار اجتماع و در پایه ها و روند سیاسی خود رو به رو بوده است، که ملک الشعرای بهار را به لحاظ دارا بودن شخصیتی منتقد و روشنفکر و ناشر روزنامه هایی چون نوبهار و تازه بهار و مدرس دانشگاه، برای تاثیر گذاری و و نفوذ در قشر متوسط مردم و نیز در میان دیگر نویسندگان و شاعران به حضور در این عرصه ها دعوت می کند.

اما اگر به فیلم «مرغ سحر» باز گردیم، بسیاری از وجوه شخصیتی و زندگی اجتماعی و سیاسی بهار را در ارتباط با تنها یک شعر او یعنی مرغ سحر، که در این فیلم نیز به آن پرداخته شده است، می توانیم مشاهد کنیم. «مرغ سحر» از میان اشعار محمدتقی بهار برای هم عصران او و نیز برای مردم جامعه ی فعلی ایران جایگاه ویژه ای دارد.
مرغ سحر: اشعار بهار، خصوصا آن دسته از اشعار او که در زمره ی اشعار سیاسی او محسوب می شوند، و در دوران تبعید و حبس او در زندان و در پی بروز حوادث سیاسی ناگوار سروده شده اند، به خوبی گویای شخصیت موثر و منتقد او در دوران قاجار و علی الخصوص در دوران پهلوی است. از میان تمام آثار او، تصنیف «مرغ سحر» به لحاظ داشتن مضمونی سیاسی و زبان حال ملت بودن، حائز اهمیتی بسیار است. این اهمیت نه صرفا از منظر سیاسی بلکه از منظر اجتماعی و ادبی نیز قابل توجه است. «مرغ سحر»، در دورانی سروده می شود که رضاخان بعد از کودتای ۱۲۹۹ سید ضیاء، می تواند سمت وزیری احمد شاه را بگیرد و پس از آن به سرعت و با از میدان به در کردن رقیبان، شاه ایران شود. این تصنیف در جامعه ی سرکوب شده و تحت فشار آن دوران، هم چون بسیاری از منابع شفاهی و غیر مکتوب، سینه به سینه و زبان به زبان میان اقشار مختلف مردم می چرخد و در اذهان مردم جای ویژه ای می یابد، چنان که امروزه نیز هم چنان پس از گذر حدود ۸۰ سال، جایگاه ویژه ی خود را از دست نداده است.
دلایل بارز شدن و ماندگاری «مرغ سحر» در میان دیگر اشعار بهار: مرغ سحر، با تلاش بهار در اولین دفعات با صدای سه نفر از خوانندگان آن دوران – ملوک ضرابی، ایران خانوم و جمال منصوری- به آواز در می آید و از آن پس بارها و بارها توسط افرادی چون محمدرضا شجریان، فرهاد مهراد و…، خوانده و شنیده می شود. اما آیا چه دلیلی برای ماندگاری و نفوذ عمیق این تصنیف در میان مردم ایران وجو داشته و دارد؟ دلیل این امر را نه تنها در امر سیاسی و ارتباطی که مردم با سیاست و قدرت با این شعر برقرار می کنند، بلکه می توان در راستای عوامل دیگری چون سروده شدن این شعر در سال های اولیه ی ورود رسانه ای چون «رادیو» به ایران نیز جست و جو کرد. رسانه های تازه وارد شده به ایران، در کنار روزنامه که از سال ها پیش در جریان زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم حضور داشته است، به دلیل تازگی، جذابیت و بی رغیب بودنشان در میان دیگر وسایل روزمره ی آن دوره، و توانایی ملک الشعرای بهار در اجرای آواز این تصنیف از این طریق و رساندن آن به گوش طیف وسیعی از عامه ی مردم آن دوران که این شعر را در شرایط سیاسی زمان، زبان خود می دانستند، عامل بسیار مهم دیگر در ماندگاری و گسترش این رسانه است. تازگی و نوپردازی های که ملک الشعرای بهار در اشعار خود که با همات قوالب کهن سروده می شد نیز عامل موثر دیگر در این امر است.

«مرغ سحر» را در ادبیات ایران، در برابر «مرغ شب» قرار می دهند و آن مرغی است که می توان از لحاظ اسطوره ای نیز در ادبیات ایران ریشه یابی شود، از این رو «مرغ سحر» بهار یکی از دلایل نفوذ خود را از ریشه ای که در تاریخ، هنر و ادبیات ایران دارد وام می گیرد. آن چه که امروز همه ی ما از «مرغ سحر» بهار می دانیم، سرودی برای آزادی و وطن دوستانه است که از یک صبح و از آواز پرنده ای در سحر، پس از یک تیرگی و خواندن پرنده ی شب روایت می کند. این در حالی است که بهار، هماره در دیگر اشعار خود نیز ابیاتی در شرایط سیاسی و اجتماعی و خاص ایران سروده است که گویای بارز وطن پرستی و دیدگاه او درباره ی کشور خویش است؛
من زبان وطن خویشم و دانم به یقین
با زبان است دل مردم ایران همسر
آنچه آرم به زبان راز دل ایران است
بو که اندر دل یاران کند این راز اثر.

::

مطالب مرتبط در انسان شناسی و فرهنگ؛

ملک الشعراء؛ یادی از محمدتقی بهار

صفحه ی ادبیات در انسان شناسی و فرهنگ

صفحه ی صدا و موسیقی در انسان شناسی و فرهنگ

::

پیوند به بیرون؛

محمدتقی بهار در ویکیپدیا
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1

سایت رسمی محمدتقی بهار
http://www.bahar.fr/