داستان فیلم مردی از لندن بسیار ساده است : کنش و واکنش های انسانی در برابر یک چمدان انباشته از پوند . بلا تار این فیلم را در سال ۲۰۰۷ ساخته ؛ اما تصاویر فیلم کمکی در جهت فهم زمان وقوع ماجرا نمی کند و این مسئله بر تحلیل آن که بسیار وابسته به تاریخ مجارستان است ؛ اثر می گذارد . در کوتاه سخن مردی از لندن روایت تعارض درونی انسان ها در انتخابی میان اخلاق و دارایی است . انتخابی که مردی از لندن مدت ها پیش انجام داده است .
در شبی سرد و زمستانی ملوین از اتاق دیده بانی شاهد درگیری برای به دست آوردن یک چمدان است . چمدان با کشته شدن یکی از طرفین به همراه او درون اب می افتد . طرف دیگر (براون ) می گریزد . ملوین که با جریان امواج اشناست به ساحل رفته چمدان را به دست می اورد . بازرسی از لندن به دنبال چمدان می اید ؛ در حالی که براون نیز ملوین را تعقیب می کند . بازرس اصراری به مجازات کسی ندارد ؛ تنها از براون که مظنون اصلی است و زندگی فقیرانه ای دارد می خواهد که پول را پس بدهد و مبلغی پاداش بگیرد . « پول ارزش جهان شمول و خود ساخته ی همه چیز است . به همین دلیل است که پول کل جهان را ، اعم از جهان انسانی و طبیعت ، از ارزش حقیقی اش تهی ساخته است . پول سرشت بیگانه شده ی کار و زندگی انسان است ، و این سرشت بیگانه بر انسان چیره می شود و انسان آن را می پرستد . »( سینگر ۴۹) ملوین شاهد صحبت های آن هاست ؛ اما نمی تواند از چمدان چشم پوشی کند : اقتدار مردانه ی او آسیب دیده است ، او نمی تواند مخارج خانواده را تامین کند . دخترش به سبب فقر کاری تحقیر آمیز دارد ، اما او نمی تواند اعتراض کند ، همسرش از فشار نابه سامانی اقتصادی آسیب روانی دیده است و زندگی خانوادگی آن ها بسیار متشنج است . کدام خانواده را باید برگزیند ؟ خانواده ی خود یا خانواده براون ؟ ملوین در تعارض بدی قرار گرفته است ، در اکثر فرهنگ ها ناتوانی مالی خانواده نهایتن مرد – پدر را تحقیر می کند و از دیگر سو اخلاق و عدالت چه می شود ؟
نوشتههای مرتبط
ارسطو می گوید :« ظلم را به قانون شکنی و بی اعتنایی به برابری تقسیم می کنیم و عدالت را به احترام به قانون و رعایت برابری . » ( ارسطو ۱۷۱) اما زمانی که شرایط اجتماعی شدیدن به فرد فشار وارد می کند می توان به این اخلاقیات معتقد بود ؟
چمدان به ملوین قدرت می دهد ؛ دخترش را با اقتدار از محل کار به خانه آورد و مقابل رئیس او بایستد .در حالی که کشور بسیار فقرزده است . تصاویر بسیاری گویای این مطلب است : زمانی که ملوین قصد دارد شالی برای دخترش بخرد دو فروشنده که گویی مدت هاست مشتری نداشته اند هم زمان محصولات فروشًگاه را ارائه می کنند و فروشنده هنگامی که پول دریافت می کند دستانش می لرزد ، در صحبت بازرس با براون زمانی که او می خواهد قبل از همراه شدن با بازرس سری به اتاقش بزند بازرس از او می خواهد کت خود را امانت بگذارد ، شرایط اقتصادی به قدری وخیم است که یک کت به تنهایی می تواند منجر به بازگشت مجرم شود .
در درگیری ای که میان ملوین و بروان در می گیرد ؛ ملوین به شکلی ناخواسته براون را به قتل می رساند . او قتل را از سرقت تمییز می دهد و برای اعتراف نزد بازرس می رود . بازرس چمدان را می گیرد و پس از دیدن جسد ، مقداری پول به همسر براون می دهد تا غم او را تسکین دهد . سپس با آرامشی انگلیسی به ملوین می گوید :” پرونده ی شما دفاع از خود بود . لطفن این هدیه را قبول کنید . این حق شماست . برو خانه و همه چیز را فراموش کن . ” و پاکت پول را در جیب ملوین می گذارد . بازرس علاقه ای به برقراری عدالت ندارد . « احساس عدالت ، با توجه به یکی از عناصرآن یعنی علاقه به کیفر دادن ، احساس طبیعی تلافی کردن یا انتقام گرفتن است که ، به کمک هوش یا همدلی ، به اذیت و آزارهایی سرایت می کند که ما را از رهگذر جامعه یا موازی با آن ، زخم می زند [ میل به عدالت همان میل به انتقام است ؛ یا از کسی که مستقیم به من آزار رسانده یا کسی که با اذیت به جامعه غیر مستقیم مرا تهدید می کند ]. چنین احساسی ، به خودی خود ، هیچ چیز اخلاقی ندارد ؛ آن چه اخلاقی است تابع کردن انحصاری این احساس نسبت به همدلی اجتماعی است به گونه ای که در خدمت آن باشد و به فرامین آن گوش دهد . زیرا احساس طبیعی مورد بحث رو به این سو دارد که ما را به شکلی کور کورانه از هر آن چیزی که کسی انجام می دهد و ما خوشمان نمی آید ، برنجاند ؛ اما وقتی همین احساس طبیعی ، به توسط احساسات اجتماعی ، اخلاقی می شود ، منحصرن در جهت منطبق با خیر عمومی به کار می افتد . » (میل ۱۴۰ ) اما « فرد نمی تواند حق مقاومت در مقابل کسانی را که به زور بدو حمله می آورند تا جانش را بگیرند ، از دست بنهد ؛ زیرا در آن صورت نمی توان گفت که هدف او خیر و صلاح خویشتن باشد . » ( هابز ۱۹۲) همسر براون اما توان انجام هیچ عملی را ندارد . « بعضی کسان ، از جمله فیثاغورثیان ، برآنند که مقابله به مثل عدالت مطلق است . » (ارسطو ۱۷۹ ) « مقابله به مثل در صورتی می تواند وجود داشت که برابری موجود باشد . » ( ۱۸۱ همان )
نتیجه گیری
می توان گفت چمدان پول شخصیت اصلی این داستان است . ان چنان که انسان ها به اشیا تبدیل شده اند ؛ چمدان ارزشی انسانی یافته و قربانی می گیرد . اگر فضای داستان در مجارستان بگذرد ؛ نگاهی به تاریخ مجارستان به درک داستان کمک می کند . مجارستان پس از همراهی با المان در جنگ جهانی دوم توسط سربازان سرخ تسخیر شد . اعتراضات داخلی به حضور متفقین پس از کوتاه زمانی شکست خورد و این کشور در شرایطی دشوار مجبور به پذیرش حکومتی کمونیستی گشت . انگلیس از هم پیمانان متفقین بود . بازرس لندنی از ابتدای ورودش برای رسیدن به چمدان علی رغم این که می داند ؛ قتل و سرقت ( جرایمی ) رخ داده است ؛ حاضر به چشم پوشی است . او حتا سعی در پاداش دادن به فردی دارد که چمدان را به او تحویل دهد. این مسئله خود پارادوکسی در داستان است . او که نماینده ی دولت کشوری هواخواه سوسیالیسم است ؛ انسان ها را نادیده می گیرد : قتل آن ها و ارتکاب به جنایت شان را ، او برای چمدان پول ارزشی بیش از موجودیت انسانی قائل است . در حقیقت جنگ وکمونیسم برای مجارستان جز تنگ دستی چیزی به ارمغان نیاورده است . تنگ دستی که اخلاق و زندگی سعادت مندانه را از آن ها گرفته است . مردی از لندن می تواند انتقادی به ساختاری کمونیستی باشد که خود به ارزش های خود تنظیمش اعتقادی ندارد . « [ یکی از معانی و مصادیق عدالت ] مفهومی که در یک رابطه ی دقیق با مفهوم بی طرفی قرار دارد ، مساوات است ؛ که اغلب به عنوان جز مولف ، هم در فهم عدالت و هم در اجرای آن ، وارد می شود ، و ، در نگاه بسیاری ، جوهر آن است ؛ اما مفهوم عدالت ، در این مورد … به حسب افراد مختلف ، عرصه ی معنا و برداشت های متفاوتی است ، که همواره در این تنوع معنایی با برداشت هر کس از فایده تطبیق می کند . هر کسی از این قائده حمایت می کند که برابری فرمان عدالت است ، اما در عین حال هر کسی می پذیرد که این به استثنای مواردی است که مصلحت مقتضی نابرابری است . عدالت در معنای دفاع برابر از حقوق همه ، از طرف کسانی تایید می شود که حامی هولناک ترین نابرابری ها در خصوص حقوق هستند . »(میل ۱۳۰ )
منابع
ارسطو / اخلاق نیکو ماخوس / مترجم محمد حسن لطفی تبریزی / تهران : طرح نو، چاپ دوم ۱۳۸۳
میل ، جان استیوارت / فایده گرایی / مترجم مرتضی مردیها / تهران : نی ، ۱۳۸۸
تاک ، ریچارد / هابز / مترجم حسین بشیریه / تهران : طرح نو ، چاپ دوم ۱۳۸۷
سینگر ، پیتر / مارکس / مترجم محمد اسکندری / تهران : طرح نو ، چاپ دوم ۱۳۸۷
nasrinriahi30@yahoo.com