ترانه های محلی از منابع و غنایم مهمِ فرهنگی تاریخی ایران زمین است که مانند اقوام دیگر، از دیرباز تاکنون به فرهنگ های محلی و ملی ما معنا و زیبایی بخشیده اند. لالایی ها بحث ارزشمندی از این میراث ملی هر فرهنگ به شمار می آیند و با نگاهی گذرا به کلام و موسیقی این آوازهای مادرانه می توان به ارزشمند بودن این ترانه ها می برد، چرا که آنها نه تنها از لحاظ موسیقی و کلام دارای ارزشهای ساختاری و تحلیل هستند، بلکه بازنابنده ی بخش وسیعی از فرهنگ انسانی هر قوم به شمار می آیند.
در کلام لالایی ها، علاوه بر تشبیهات بی بدیل و ظریفی که از رابطهی مادر و فرزندی روایت میکند. میتوان بخشی از شرایط اجتماعی زنان و مردانِ تاریخ و چیستی و چگونگی ارتباطات انسانی هر قوم را درک کرد. در این مقاله به بررسی بخشی از این ارتباطات انسانی در تجسم موسیقایی لالایی میپردازیم. در پژوهش حاضر در ابتدا به معرفی اجمالی جغرافیای منطقه و تاریخ اقوام ساکن در شهرهای مورد مطالعه میپردازیم. پس از آن به کلیاتی از لالایی و معرفی انواع لالایی و اتیومولوژی لالایی و بررسی متن لالایی ها از نظر مسایل اجتماعی خواهیم پرداخت و در بخش هایی تحلیل و آنالیز موسیقایی لالایی ها و تطابق آنها با موسیقی دستگاهی و دینامیک و ریتم ارائه شده است.
پیشینهی پژوهش
تحقیقات انگشتشماری در زمینه ی لالایی انجام شده است. بیشتر مطالعات حولِ گردآوری شعرها و کلامِ لالایی هستند که در هیچ یک از آنها نگاه به مقوله ى لالایی و لالایی خواندن مورد تحلیل و آنالیز قرار نگرفته است. از جمله مجموعههایی که شعرهای لالایی های مناطق مختلف ایران را جمع آوری کرده اند میتوانیم به آوازهای روح نواز، گردآوری مجموعه ایی از لالایی های مناطق مختلف ایران توسط هوشنگ جاوید با یاری موسی جرجانی در سال ۱۳۷۰ اشاره کنیم. در این کتاب که توسط حوزه هنری منتشر شده است، هوشنگ جاوید تنها به ذکر شعرهای لالاییها و آوانگاری فونتیک آنها میپردازد. در مجموعه ای دیگر به نام بونگهای مادرانه، کرم علی رضایی برگزیده ای از لالاییهای لری، کردی و لکی را مانند هوشنگ جاوید از لحاظ شعر به شکل فونتیک ثبت میکند. در مجموعه ی دیگری به نام بیست ترانه ی استان فارس، محمدرضا درویشی نیز چند نمونه از لالایی ها را گردآوری و آوانگاری میکند. در سال ۱۳۸۷، دکتر حمید سفیدگر نیز مجموعه ایی از متن لالایی ها به نام لالالالا گل پونه، منتشر میکند که این مجموعه نیز مانند دیگر نمونه ها گزیده ای از متن لالاییهای مناطق مختلف ایران است. در سال ۱۳۸۸، مجموعه ی بونگهای مادرانه، توسط کرم علیرضایی، مجموعه ایی از متن لالاییهای متداول در منطقه ی باستانی ایلام منتشر میشود. در این کتاب متن لالایی ها با فونتیک محلی نگاشته و ترجمه ی آنها نیز آورده شده است. در سال ۱۳۹۵ مرکز کرمان شناسی کتاب فرهنگ مردم کرمان نوشته لریمر با ترجمه فریدون وهمن را منتشر می کند که گزیده ای از متن لالایی های مناطق مختلف کرمان است و در سال ۱۳۹۷ فواد توحیدی در کتاب نگاهی به موسیقی نواحی کرمان به معرفی لالایی های کرمان پرداخته است.
البته در سی سال گذشته، بانوان خواننده ایی مانند خانم سیما بینا نیز در بازسازی و بازخوانی برخی از لالاییها و ترانه های محلی تلاش بسیار کرده اند. خانم « سیما بینا ۲۰۰۱ ». نیز مجموعه ای از چهار لوح فشرده ی صوتی و کتابی شامل متن لالاییها و آوانگاری آنها توسط لعیا اعتمادی در فرانسه منتشر شد.
عمرانی (۱۳۸۱)، در کتابی با عنوان برداشتی از لالاییهای ایران مضامین لالاییها را با تأکید بر چند داستان خاص بررسی کرده است، مضامین لالاییهای مطرح شده به صورت کلی شامل محبت مادر، جنسیت کودک، طبیعت و محیط زندگی، مسایل اجتماعی و اقتصادی و اشارات تاریخی میباشد. جمالی (۱۳۸۷) در بخشی از کتاب خود با عنوان لالایی در فرهنگ مردم ایران به ساختار، کارکرد و مضمون لالاییها اشاره مینماید، وی، مضامین لالاییها را در سه دسته آورده است: دستهی اول؛ شامل بیان گلایه ها و دردها، دستهی دوم؛ آروزها و آمال مادرانه سلامتی و تندرستی فرزند و بزرگ شدن و ازدواج کردن او، دعا کردن و غیره. دستهی سوم؛ مضامین سیاسی و اجتماعی. حسن لى (۱۳۸۲) در مقاله ای با عنوان «لالایی های مخملین؛نگاهی به خاستگاه و مضامین لالایی های ایرانی» مضامین لالاییها را شامل موارد زیر میداند: آرزوها و آرمان-های مادرانه، مانند بزرگ شدن، سواد آموختن، قرآن خواندن، همسرگزیدن فرزند، بازگشت پدر از سفر، بیان دردها و رنجها و خستگیهای مادر، تشبیه کودک به گلهای گوناگون، دعوت کودک به خواب و غیره. جمالی سوسفی (۱۳۸۶) در مقالهی خود با عنوان «نگاهی به لالایی های کرمان» به بررسی ساختار ادبی لالایی ها، درونمایه و ساختار معنایی، بررسی عناصر اصلی بکاررفته در لالایی ها و بسامد آنها نیز پرداخته است. وجدانی (۱۳۸۷) در مقاله خود با عنوان «لالایی، موسیقی نقش آن در انتقال فرهنگ شفاهی» ضمن اشاره به نقش مادران در انتقال فرهنگ شفاهی به نوزادان، مفاهیم موجود در لالاییها را نیز مطرح کرده است.
در کنار این مجموعه های گردآوری، میتوانیم به پایان نامه های کارشناسی خانم نسرین توکلزاده با عنوان «لالایی در موسیقی نواحی ایران» در سال ۱۳۹۲، و خانم سمیه چاپوچی «تصویر نمای لالایی¬های آذربایجان»، در سال ۱۳۹۱ اشاره کنیم.
نوشتههای مرتبط
روش پژوهش
روش تحقیق در ایجا بر مبنای مطالعات کتابخانهای و داده های جمع آوری شده از سفرهای میدانی استاد فواد توحیدی در استان کرمان، و ضبط و گفتگو بااهالی مناطق مختلف است. پس از مرحلهی گردآوری، داده های اولیه از زوایای مختلف (ثبت و تحلیل ویژگی¬های موسیقایی نمونه های بارز، تحلیل صوت شناختی این گونه موسیقی، بررسی و تحلیل کلام لالاییها از لحاظ مفهوم و ارتباط آنها با عوامل مردمشناختی، اجتماعی و تاریخی) مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرند.
موقعیت مکانهای مورد مطالعه
پژوهش حاضر در استان کرمان یکی از استانهای واقع در جنوب شرقی ایران است. «این استان از جانب شمال به استان های خراسان جنوبی و یزد، از جنوب به استان هرمزگان، از شرق به استان سیستان بلوچستان و از غرب به استان فارس محدود است» (گلاب زاده ۱۳۹۸: ۱۶). استان کرمان با مساحت ۱۸۳۲۸۵ کیلومتر مربع، یعنی وسعت بیش از ۵/۱۱ درصد مساحت کشور، از نظر وسعت بزرگترین استان ایران است. استان کرمان به علت پستی و بلندیها و شرایط خاص اقلیمی و وضعیت محیطی و طبیعی و وسعت منطقه از تنوع آبوهوایی، از گرم شدیداً خشک، نه چندان خشک، سرد و ییلاق، متمایل به استپ و نیمه خشک و کویری برخوردار است.
«تاکنون در خصوص وجه تسمیه نام کرمان روایات و اختلاف نظرهای متعددی گفته شده است، اما آنچه مسلم است، نام کرمان را در سنگ نوشته های داریوش می توان دید» (جاوید،۱۳۸۶: ۲۰). درآنجا کرمان نام ناحیهای است که از آن چوب «یاک» برای کاخهای هخامنشی حمل می شود. نوشتههای یونانی هم آن را گرمان خوانده و مردم کرمان را تیرهای از پارسیان گفتهاند. نام کرمان در دوران گذشته در کتابها و فرهنگهای مختلف بهصورتهای گوناگون ذکر شده که پارهای از آنها به شرح زیر است: «بوتیا»، «کارمانیا»، «گواشیر». «اما در مجموع این نظر که نام کارمان (کار به معنی تلاش و سازندگی، و مان به معنای محل و مکان) در گذر زمان به کرمان تبدیل شده بیشتر مانوس و منطقی است» (همان: ۲۰).
«قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در مشرق شهر کنونی کرمان که هنوز خرابه های آنها برجاست گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعهای مهم وجود داشته است» (همان :۲۱) مؤلفِ جغرافیای کرمان معتقد است که در حدود سال ۲۲۰ پیش از میلادــ به هنگام فتح کرمان به دست اردشیرــ این محل«گواشیر» نام داشته و مرکز ولایت کرمان بوده است. بنا به گفته هردوت «گرمانیان» از ده طایفه پارسی هستند و ساتراپیِ چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت کرمان بوده است ( وزیری ۱۳۷۷: ۱۱). کشفیات اخیر جیرفت، پیشینهی ده هزارساله ی تمدن این کهن سرزمین را نشان میدهد (گلاب زاده ۱۳۹۸: ۸).
شهر بم با پهناوری حدود ۸۱/۵۱۷۰ کیلومتر مربع معادل ۸/۲ درصد مساحت استان را داراست. «این شهرستان از شمال به شهرستان کرمان و از خاور به فهرج، از جنوب به ریگان و از باختر و جنوب به شهرستان جیرفت و عنبرآباد منتهی میگردد» (همان: ۲۳). در خصوص وجه تسمیه بم میتوان به آوای درشت و خشن و ماجرای ترکیدن کرم هفتواد اشاره کرد(همان: ۱۸).
سِیه بُنوییه روستایی است کوهستانی و سردسیر در دهستان سیه بنوییه بخش مرکزی شهرستان رابر (جاوید ۱۳۸۶: ۳۵). رابر حدود ۱۸۵۳ کیلومتر مربع برابر با ۱ درصد از پهنه استان را داراست. رابر در جنوب استان قرار گرفته و از شمال به شهرستان بردسیر، از شمال خاور به کرمان، از خاور و جنوب به جیرفت و از باختر به بافت محدود شده است (همان: ۲۵).
وجه تسمیه رابر/ راه بریده، راه بریده شده از میان جنگلها و درختان است (همان:۱۸ ).
کشیت روستایی است از توابع بخش گلباف در شهرستان کرمان، این بخش در جنوب شرق کرمان قرار دارد (وزیری ۱۳۷۷: ۵۴). کرمان با وسعتی برابر ۴۵۴۰۱ کلیومتر مربع معادل ۷۴/۲۴ درصد از پهنه استان را داراست. این شهرستان از شمال به خراسان جنوبی، از خاور به بیابان لوت، از باختر به رفسنجان، بردسیر، رابر و از جنوب به شهرستانهای فهرج، نرماشیر، بم و جیرفت و از شمال شرقی به شهرستانهای راور و زرند کرانمند است (همان: ۳۷).
واژهشناسی (اِتیمولوژی) لالایی
در این مبحث جهت بررسی ساختار و مفهوم واژه لالایی از لغت نامه دهخدا و فرهنگ فارسی معین استفاده شده است.
لالایی: «صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند مادران و داهان. لالا آنچه از آواز خاص که خواننده خوابانیدن طفل شیرخوار را آوازی نرم مادران و داینکارا برای خوابانیدن کودک. لای لای و سمت و شغل لالا یعنی لَله و خادم و غلام» (دهخدا، ۱۳۳۱، ۲۸). لالایی: «غلامی، بندگی؛ خدمتکاری» نیز «آوازی که مادران و دایگان برای خواباندن طفل شیره-خواره خوانند، لای لای» و در میان معنی مصدری آن لالایی گفتن «آواز خواندن مادران و دایگان برای خوابانیدن طفل شیرخواره» (معین، ۱۳۵۴، ۳۵).
علاوه بر واژهی «لالایی» میتوان لغاتی را که در تشابه آوایی و مفهومی با این واژه قرار دارند نیز مورد بررسی قرار داد، چرا که شاید بتوان به مطالب و یافته های جدیدی در زمینه ارتباط یا عدم ارتباط این واژه¬ها با یکدیگر دست یافت. لغات مورد نظر عبارتند از: «لَله و لالا».
واژه های مذکور، در این دو فرهنگ اینگونه تعریف شده اند: لالا: «غلام و بنده و خادم و خدمتکار» (برهان) لَله، چاکر، خواجه (به معنی متداول امروز) مربی مرد طفل را مقابل دایه و دایگان. مرد پیری که مربی و مواظب خدمت بزرگ زادگان باشد و در این از منه لَله خوانند چنانکه خدمتکار قدیم و پیر از کنیزان را دادا گویند و بیا لف مشهور شده رده خوانند (آنندراج) و در قاموس کتاب مقدس آمده: لالا، هادی و راهنما طفل را گویند و نیز «خفتن در زبان اطفال، لالا کردن»، (دهخدا، ۱۳۳۱،۲۸). لالا: «{=لَله} غلام و بنده خدمتکار مربی بزرگ زادگان» «خفتن در زبان اطفال (= لالا کردن، لالایی)» (معین، ۱۳۵۴، ۳۵). لَله: «{=لالا} مربی شاهزادگان و کودکان اعیان: لالا؛ مقابل دده (مربیه)» (معین، ۱۳۵۴، ۳۵). همانطور که دیده می¬شود، هیچ گونه ذکری از ارتباط ریشهشناختی این واژه ها و فرهنگهای لغات مورد نظر به میان نیامده است. بنابراین به نظر نمیرسد که ارتباطی بین واژه لالایی و دیگر واژه های مهم حوزه آن که ظاهراً فقط به لحاظ فرم و آوایی تشابهاتی داشته و نیز در ارتباط با کودک قرار دارند وجود داشته باشد.
جایگاه لالایی در موسیقی نواحی ایران
لالایی، گونه ای از موسیقی موقعیتی
این نمونه از آوازها را میتوان در رده ی موسیقیهای موقعیتی قرار داد چرا که اجرای آنها محدود به زمان و موقعیت خاص است. مثلاً آوازهای برنج کوبی، شیردوشی، قالیبافی و … چنانکه از نامشان نیز بر می آید صرفاً در حین انجام کار خاصی (کوبیدن برنج، بافتن قالی و …) اجرا میشود. پس از حضور هر یک از فرمهای مذکور، ایجاد (یا وقوع) موقعیت مناسب برای اجرای آنها همانا کار و فعالیتی مشخص و یا رویداد و شرایطی به خصوص است. فاطمی در تشریح این موضوع می-نویسد:
«برای موسیقی موقعیتی، رویداد واقعی است، «همین جا است»، در همین لحظه که موسیقی به اجرا در می آید: در حال برگزاری مراسم عروسی هستیم، عزاداری میکنیم، کار میکنیم کودکی را می خوابانیم، در انتظار سال نو به سر می-بریم، زیارت میکنیم مراسم آیینی برگزار میکنیم. رویداد دیگر مسئله همه کس و همه زمان نیست. همه کس کودکی ندارد و آن کس که دارد او را در هر لحظه نمی خواباند. حتی زمانی که رویداد به همه افراد یک جامعه ارتباط می یابد (سال نو) در همه لحظات زندگی به وقوع نمی پیوندد» (۱۳۸۱، ۵۴).
«یک موسیقی برای این که موقعیتی به حساب آید باید همزمان پاسخگوی دو انتظار باشد: اول اینکه در موقعیت دقیقاً مشخصی که برای آن خلق شده خوابانده یا نواخته شود و دوم این که در موقعیتهای دیگر خواند یا نواخته نشود» (فاطمی ۱۳۸۱، ۵۴). البته میتوان در این تعریف استثنائی را نیز در نظر گرفت. امروزه با ظهور تکنولوژی و صنایع پیشرفته در زمینه های مختلف نه تنها این موقعیتها از بین نرفته اند بلکه با حضور ماشینهای دگرگون شده اند و نقش انسان به طور مستقیم در ارتباط با فعالیتهای مختلف کمرنگ شده است) فرمهای (آوازهای مذکور نیز دیگر موقعیت اجرای پیدا نکرده و خود به خود از بین میرود. لالاییها نیز از جمله آوازهای رایج در مناطق گوناگون است که اجرای آنها در موقعیت خاصی (توسط زنان) صورت میگیرد و بهعنوان موسیقی موقعیتی شناخته میشود «این نوع موسیقی در موقعیتی خلق شده است که مادری قصد خواباندن کودش را دارد.» موسیقی موقعیتی شاخصه ها و ویژگیهای زمان و مکان را به دلیل تعداد کم و محدودشان مشخص میکند. (همان).
چنانکه در لالایی ویژگی و مشخصهی زمان اجرایی موسیقی محدود به خواببردن کودک و یا ارادهی مادر برای خواباندن کودک میشود و به عبارت دیگر این دو موقعیت اجرایی لالایی را مشخص میکند.
نقش موسیقی در (برخورد با) این رویه (خواباندن کودک) تأثیر پیش برد آن و علت وجودی آن به موقعیتی است که اجرا می-شود. بنابراین از موسیقیهای موقعیتی در مواجه با یک رویداد خاص به صورت هدفمند استفاده میشوند. در اینجا میتوان هدف از خواندن لالایی را خواباندن کودک نام برد. اما از آنجا که محتوای اشعار لالاییها اغلب درد و دل مادر از سختیهای روزگار، ناکامیها، دوری و هجران عریزان است، میتوان گفت لالایی نقش آرامشدهنده ای برای مادر دارد چرا که مادر به نوعی غمها و تألمات درونی اش را بازگو کرده و گویی با فرزندش درد و دل میکند البته این امر (آرامش یافتن مادر ضمن خواندن لالایی) بهصورت ناخودآگاه تأمین میشود.
پایان قسمت اول