امروز بیشترین نگرانی یک خانواده برای سالمند خود، مصرف به موقع دارو است. برای این دغدغه در نهادهای بالادستی تصمیم گرفته میشود و شرکتهای بزرگ دارویی برای تولید محصولات درمانی سالمندی سرمایهگذاری کرده و به تأخیر انداختن مرگ و پایان حیات را یکی از اهداف مهم خود قرار دادهاند. سهم هزینههای بهداشت و درمان خانوارهای دارای سالمند تقریبا دو برابر این سهم برای خانوارهای بدون سالمند است. از علل این موضوع مصرف متوالی و به دفعات بیشتر از خدمات سلامت در سالمندان، طولانیتر شدن مدت استفاده از خدمات (مانند افزایش مدت اقامت و بستری در بیمارستانها و اقامتگاههای سلامت) و گرانی هزینههای دارویی و درمانی در هر دوره از درمان در مقایسه با سایر گروههای سنی به جهت نوع بیماری و میزان پاسخ دهی به درمانها است. با این حال تعداد کمی از سالمندان دارای بیمه های پایه و تکمیلی هستند. براساس آمار تعداد زنان سالمند نیز بیشتر از مردان است. زنانی که همسر ندارند، ۷۰ درصدشان بیمه تکمیلی ندارند و هزینههای جراحی و درمانشان در بخش خدمات درمان سرپایی ۳۷ درصد و در بخش بستری بیش از دو برابر جامعه نیاز به خدمات بستری دارند.[۱]
سازمانهای مرتبط افزایش هزینههای درمان را با سالمند شدن جمعیت مرتبط دانستهاند و سیاستگذاریهای مهمی را در این زمینه در نظر گرفتهاند؛ از جمله نظام تغذیه سالمند در اولویت این برنامهها است. به این معنی دارودرمانی در سالمندی یکی از اهداف مهم نظام بهداشت و درمان است و استفاده از داروهای تجویزی و غیرتجویزی در سالمندان بسیار شایع است. اما چگونه زندگی سالمندان متأثر از مصرف دارو است؟
نوشتههای مرتبط
صرف نظر از هزینههای گزافی که تهیه دارو بار سنگینی برای افراد دارد، مصرف آنها و چگونگی زیستن با داروها برای سالمندان موضوع مهمیاست. برخی از داروهایی که سالمندان بیشترین استفاده را دارند عبارت است از: ۱- داروهای قلبی عروقی؛ به عنوان مثال: داروهای ضد فشار خون داروهای ضد انعقاد برای کنترل فشار خون و کاهش سطح کلسترول و جلوگیری از لخته شدن خون. ۲- داروهای داروهای دیابت برای کنترل سطح قند خون در افراد مبتلا به دیابت. ۳- مسکنها برای مدیریت و کنترل درد برای کاهش درد مزمن ناشی از بیماریهایی مانند آرتریت ۴- داروهای روان درمانی برای درمان افسردگی، اضطراب و سایر شرایط سلامت روان. ۵- داروهای بیماریهای مزمن استخوان؛ برای پیشگیری یا درمان پوکی استخوان و شکستگیهای مرتبط با آن. ۶- داروهای بیماریهای شناختی برای مدیریت علائم زوال عقل و بیماری آلزایمر.
اما این روزها سالمندان بیش از هرچیزی زندگی خود را از خلال مصرف داروها ادامه میدهند، برای یک سالمند مصرف داروها و توان استفاده از آنها، یعنی توان برای ادامه زندگی. اما آیا زندگی سالمندان همیشه به این شکل وابسته به دارو بوده است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که بیش از هرچیزی مداخلات پزشکی و نظام دارویی در زندگی سالمندان، پزشکی شدن سالمندی را شکل داده است و فرآیندهای طبیعی پیری را به مسائل پزشکی تبدیل کرده که نیاز به مداخله دارویی دارد.
مدیریت شرایط مزمن و طولانیترکردن عمر سالمندان یکی از اهداف مهم سلامت کلی سالمندان است، اما این شکل تمرکز بر بهینهسازی سلامت، گاهی میتواند اهداف اجتماعی و حتی اقتصادی را بر خواستههای فردی ترجیح دهد.
فوکو بهترین کسی است که به این مسئله با مفهوم زیست سیاست (Biopolitics) پاسخ میدهد. مفهوم زیست سیاست فوکو به حکومت بر جمعیتها از طریق مجموعهای از تکنیکها و استراتژیهایی اشاره دارد که سلامت، زندگی و بدن را تنظیم میکند. در زمینه استفاده از دارو برای سالمندان، این نوع حاکمیت زیست سیاسی از طریق مدیریت گسترده سلامت سالمندان به واسطۀ سیاستهای دارویی، کمپینهای بهداشت عمومیو مکانیسمهای نظارت آشکار میشود؛ فرآیندهایی که در ظاهر نشان دهنده برنامه ریزی و مراقبت از سالمندان است. از این نظر مهم ترین هدف نظام دارویی، دسترسی به داروها و خدمات دارویی است که تعریف این دسترسی شامل مواردی چون موجود بودن دارو در کشور و قابلیت خرید برای مردم از نظر توان مالی است.
سالمندان اغلب تحت معاینات منظم سلامتی، آزمایش خون و بررسی داروها هستند. این نظارت مداوم بخشی از انضباط بخشی بدن سالمند و مدیریت جمعیت است که هدفش اطمینان از رعایت رژیمهای دارویی و بهینه سازی روند مرگ و حیات است. حاکمیت زیست سیاسی سلامت سالمندان همچنین از طریق داروها وابستگی سالمند را به متخصصان و موسسات پزشکی مضاعف میکند.
درسال های اخیر وزارت بهداشت بستههای ارائه خدمات سالمندی را تهیه و ابلاغ کرد. این خدمات از طریق نظام گسترده شبکه در کشور در خانههای بهداشت روستایی و مراکز جامع خدمات سلامت شهری ارائه شده است. فعالیت هایی چون پیشگیری و خطر سنجی بیماریهای قلبی و عروقی، فشار خون، دیابت، ارزیابی مشکلات تغذیهای سالمندان، پیشگیری از سقوط و عدم تعادل (شکستگی در سالمندان شایع است) و پیشگیری از افسردگی و پیشگیری و ارزیابی سرطان پستان و روده و کلورکتال از جمله بسته خدمتی سالمندان است که از سوی غیرپزشک به سالمندان ارائه میشود چنانچه سالمندان به خدمات تخصصی نیاز داشته باشند به پزشک مرکز که پزشک عمومی و خانواده است ارجاع داده میشوند. همچنین با راه اندازی سامانه سیب اطلاعات هویتی و بدنی سالمند ثبت شده وسالمند برای ارجاعات بعدی آماده میشود.
تنیده شدن هویت سالمند با شرایط پزشکی و دارویی به نوعی از زیست دارویی سالمندی میانجامد وعادی سازی درمان دارویی به بخشی از هویت و فرهنگ افراد سالمند بدل میشود. این شکل از حکمرانی پیامدهای مهمیبرای استقلال و آزادی افراد مسن دارد. این تنش غالباً سود و منفعت شرکتها و اهداف سازمانی را به بهانه بهینه سازی سلامت در اولویت قرار میدهد؛ در حالی که در نظام سلامت، هدف دستیابی بهسلامت است، انگیزههای تجاری به میانجی نوعی قوانین و ضوابط، سبب قرار گرفتن دارو بهمثابه یک کالای مصرفی میشود. این کالای مصرفی در زندگی سالمندان به دلیل الزامهایی که دستور العملها و پزشکان ارائه میدهند بخشی از سبک زندگی آنها شده است. بنابراین دارو به عنوان ابژهای مصرفی به ابژهای برای بقاء و تنها راه بقاء تبدیل میشود.
هنجارهای اجتماعی و پزشکی حکم میکند که بدن پیر باید رفتارهای بهداشتی و مراقبتی خاصی انجام دهد. در حوزه استفاده از دارو برای سالمندان، دانش پزشکی در مورد پیری و داروها توسط متخصصان مراقبتهای بهداشتی، شرکتهای داروسازی و موسسات دانشگاهی تولید و مشروعیت مییابد. این نوع دانش، درکی از پیری و سالمندی را به عنوان یک وضعیت بیماری شکل میدهد که نیاز به مداخله دارویی دارد که هم بر ادراک عمومیو هم بر تصورات افراد مسن تأثیر میگذارد.
مصرف دارو در سالمندان علاوه بر ماهیت مصرفی، عوارض بسیاری نیز دارد، یکی از عوارض شایع آن استفاده نامناسب از چند دارو (polypharmacy) است. استفاده نامناسب از چند دارو در بیشتر موارد سبب عوارض خطرناکی برای سالمند میشود. این مسئله به ویژه برای سالمندان آسایشگاهها و خانههای سالمندان ایجاد میشود و شایع است (بخشی و دیگران، ۱۳۹۲). این موضوع سبب شده که راهکارهای متعددی برای مدیریت مصرف دارو در سالمندی شکل گیردو با عنوان «راهکارهای مدیریت پلی فارماسی در سالمندان» به دستور العملها و سیاست گذاریهای بهداشتی – درمانی تبدیل شود. علاوه بر این دستورالعملهای دیگری نیز توسط وزارت بهداشت- که متاثر از سیاستهای جهانی و یکسان سازی روشهای درمانی و بهداشتی است – به پزشکان و رسانههای دیداری و شنیداری ابلاغ میشود. این مناسک بهداشتی توسط خانواده و اطرافیان و خود فرد مورد الزام قرار میگیرد. به علاوه نظام مراقبتی از سالمندان با افزایش موسسات خصوصی و رونق بازار و صنعت تجهیزات و دارو، یک موضوع کاملاً طبقاتی شده است؛ نظام مراقبتی در طبقات بالا و متوسط با دستگاههای فشارسنج و انواع آزمایشات بالینی و خارج از روند درمانی پیگیری میشود. با این توصیف استفاده منظم از داروها برای مدیریت شرایط مزمن نیز باید در راستای رسیدن به بقا و نه سلامتی باشد.
مصرف دارو بخشی از فرهنگ جامعه است. فرهنگی که در ساخته شدن آن پزشکان و شبکه بهداشت و درمان نقش به سزایی دارند، اگرچه فرهنگ مصرف دارو و اعتقاد و باور قلبی به پزشک یک فرهنگ دیرینه در ایران است، اما مصرف داروهای سالمندی یک موضوع کاملا مدرن و معاصر است. در جامعه ما سالمندی فرآیندی سازنده نیست، سالمند به ویژه سالمند شهری، انسانی طرد شده از کنشهای حرکتی و تعاملی است. نبود فضاهای مناسب شهری برای سالمند و همچنین تفریحات و امکانات اجتماعی برای آنها نیز مزید بر علت است. تنهایی و انزوای سالمندان به ویژه سالمندان شهری و به خصوص زنان سالمند شهری که به شکل مضاعفی احساس طرد را تجربه میکنند، فشارهای روانی بسیاری را برای آنها ایجاد میکند و این شرایط بسیار به موضوع بیماری و مسئله مصرف دارو وابسته است.
هنجارهای پزشکی به حدی بر سالمندان مدیریت و تسلط دارد که هرگونه کنش انحرافی از این هنجارهای به عنوان یک مشکل پزشکی دیگر تلقی شده و دلیل مناسبی برای افزایش اتکا به داروها است. این موضوع میتواند کسانی را که در برابر رژیمهای دارویی تجویز شده مقاومت میکنند یا مطابقت نمیکنند، به حاشیه رانده و آنها را بهعنوان افرادی ناسازگار یا منحرف معرفی کند.
ا پیامدهای اخلاقی این عادی سازی منجر به انگ و به حاشیه راندن افراد مسن می شود که اشکال جایگزین مراقبت را در اولویت قرار میدهند یا میخواهند استقلال بیشتری در تصمیمگیریهای بهداشتی خود داشته باشند. سالمندان بیش از هر گروه دیگری نیازمند امید هستند و امید سیاسیترین موضوعی است که میتواند برای سالمندان خطرآفرین باشد. سالمندان به دلیل ترس از فقدان و از دست دادن زندگی و حیات خود را ملزم به مصرف دارو میدانند، پزشکان نیز بیماران را بهعنوان موضوعاتی برای مشاهده و درمان بالینی میبینند تا بهعنوان یک فرد کامل. به ویژه سالمندان را که در سنین نهایی عمر خود هستند و تنها نیازشان برای زندگی امید است و امید در مصرف داروهایی است که توان ادامه دادن را به آنها میدهد. در جهانی که رابطه پزشک – بیمار بیشتر بر جنبه فیزیکی متمرکز است و روایتهای شخصی سالمندان شنیده نمیشود، تنها راه بهبود دارو است و تنها امید سالمندان نیز دارو است. این شکل از عینیت گرایی برای سالمندان توسط نگاه پزشکان ایجاد میشود. علاوه بر این، نگاه پزشکی به از دست دادن استقلال کمک میکند، زیرا افراد مسن اغلب به عنوان یک دریافت کننده منفعل مراقبت در نظر گرفته میشوند تا شرکت کنندگان فعال در تصمیم گیریهای سلامتی خود.
عینیتسازی و غیرانسانی شدن سالمندان همدست با هنجارهای اجتماعی میشود که جوانی را ارزشمند میکند و سالمندی را به حاشیه میراند و درک سالمندان را به عنوان ذاتاً وابسته (به دیگران و دارو) و ناتوان تقویت میکند.
در سالهای اخیر به ویژه با بحرانی شدن موضوع سالمندی مسئله مراقبت به ویژه مراقبت از سالمندان به یک موضوع مهم سیاسی اجتماعی بدل شده و موسسات و نهادهای خصوصی برای مراقبت از سالمندان با امکانات ویژه ایجاد شده است، این موسسات به ویژه مسئله سالمندی و مراقبت را به مراقبت دارویی تقلیل داده و سعی در ارائه راهکارهای بسیاری در جهت مصرف منظم داروها دارند[۲].
به طور کلی افزایش کیفیت زندگی و افزایش طول عمر در میان سالمندان دو موضوع جدا اما بهم تنیده است و سرمایه گذاری شرکتهای دارویی – پزشکی بیشتر در مورد بخش دوم است. یکی از دلایل مهم آن مدیریت رفاهی سالمندان بر اساس سیاستهای کمیمحور وزارت بهداشت و سلطه نگاه پزشکی و مهندسی به اقدامات رفاهی است. از سوی دیگر سازمانهای رفاهی و تأمین اجتماعی تاکنون نتوانسته اند راه حلی برای بالابردن کیفیت زندگی سالمندان ارائه دهند که قابل اجرا در بسترهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران باشد. از این رو مدیریت بدن سالمند از طریق مصرف دارو تبدیل به راهی برای بیگانگی مضاعف آنها است. افراد مسن تحت نظر پزشک احساس امنیت میکنند اما احساس ناتوانی، ازعاملیت و فردیت آنها به عنوان افرادی که حق انتخاب و تفکر و تصمیم گیری درباره راه حلهای بهتر و جایگزین دارند، میکاهد و هویتی را درآنها تقویت میکند که اساساً با وضعیت سلامتی و وابستگی آنها به مراقبتهای پزشکی تعریف میشود. سالمندان این گفتمانهای پزشکی را با دیدن خود از دریچه کمکهای پزشک و پرستار و اطرافیان برای مصرف دارو، درونی کرده و هویتشان به شکل مضاعفی پزشکی میشود، زیرا به طور مداوم با نیاز به دارو و مدیریت سلامت، حس سربار بودن، اضافی بودن را درونشان تقویت و هم زمان امید ناچیزی به زنده بودن برای آن ها باقی میماند. بنابراین استفاده گسترده داروها در میان سالمندان را میتوان نوعی کنترل زیست سیاسی دانست که در آن سلامت و رفتار جمعیت سالمند مطابق با هنجارهای اجتماعی مدیریت میشود و بار سیستمهای مراقبتهای بهداشتی را کاهش میدهد.
علاوه بر این دگرگونیهای بحرانی در جهانی همچون سیاست مهاجرت، افزایش و رونق صنعت بیوتکنولوژی، مقررات زدایی از بازارهای مالی، تغییر چهره نیروی کار، همگی پیامدهای مهمیبرای پیری دارند و بحرانهای مداخله گرایانه برای حل مسئله پیری را افزایش میدهند.
منابع:
فوکو، میشل (۱۳۹۲). زیست سیاست، درس گفتارهای کلژدوفرانس. ترجمه رضا نجف زاده. تهران نشر نی
فوکو، میشل (۱۳۹۷). مراقبت و تنبیه، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده. تهران، نشر نی
بخشی, عنایت اله, دلبری, احمد, صبور, ملیحه, علی اکبری کامرانی, احمد, یاوری, حمیدرضا, & صحاف, رباب. (۱۳۴۸). بررسی شیوع پلی فارماسی در سالمندان ساکن آسایشگاه خیریه کهریزک در سال ۱۳۸۹. مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار, ۲۰(۱), ۴۲-۵۰.
Neilson, Brett. (2003). Globalization and the Biopolitics of Aging. CR: The New Centennial Review. 3. 161-186. 10.1353/ncr.2003.0025.
[۱] به نقل از روزنامه ایران، کد خبر: ۷۱۷۰، تاریخ خبر: ۹ مهر ۱۳۹۸
[۲] به نقل از سایت آرتا پیشرو: artapishronurse.com