قبل از شروع ماه مبارک رمضان مردم بلوچستان خود را برای حضور در مهمانی سفره خداوند آماده می کنند واصطلاح (سررجب ونیمه شعبان) را که ریشه در اعتقادات دینی و مذهبی آنان دارد انجام و باروزه گرفتن در روز اول ماه رجب ومراسم ویژه نیمه شعبان یعنی نذر مخصوص که در شب پانزدهم ماه شعبان می دهند وبا غذای محلی مخصوص و حلوای خرما برای اطعام مساکین در مسجد محل توزیع می کنند و ثواب آن را برای اموات و مردگان خود از خداوند طلب می نمایند و معتقدند که در شب نیمه شعبان یعنی شب پانزدهم ماه شعبان که به اعتقاد برادران تشیع شب تولد امام زمان(عج)می باشد لیست افرادی که درطول سال تا ماه شعبان بعدی قرار است قبض روح شوند وجزء مرده ها محسوب شوند در این شب تهیه و مشخص می گردد و از ناحیه خداوند متعال به عزرائیل ابلاغ می شود به همین دلیل نذر مخصوص مرده گان در این شب معمول است.روزه گرفتن اول رجب و مراسم نیمه شعبان در واقع یک نوع تمرین وآماده شدن برای حضور در مهمانی خداوند است که در ماه مبارک رمضان مسلمانان مهمان این سفره سراسر رحمت و خوان گسترده معرفت ومعنویت هستند.
مراسم رویت ماه مبارک رمضان :
نوشتههای مرتبط
درقدیم برای رویت ماه افراد خاص درهر روستا وجود داشت که آنان معروف بودند به(چمروک)یعنی کسانی که چشمان روشن وتیزبینی دارند که اغلب شکارچیان آن روستا بودند از دو روز قبل هنگام صبح قبل از طلوع آفتاب حلال ماه را در سمت شرق رصد می کردند چنانچه دو روز متوالی حلال را درهنگام صبح در شرق رویت نمی کردند تقریبا مطمئن می شدند آن روز هنگام غروب حلال باریک ماه را در سمت غرب روی آسمان رویت خواهند کرد به همین دلیل شب سی ام ماه شعبان از پله های مارپیچ مناره مسجد به سمت بالا حرکت و دربالای مناره خشتی مسجد که در اصطلاح محلی به آن(ٹول)می گفتند بالا رفته و به هراه دو یا سه نفر دیگر بعنوان شهود مشغول رصد حلال باریک ماه می شدند در قدیم بدون امکانات و دوربین بلکه فقط با چشمان تیزبین این شکارچیان ماه رصد می شد که اغلب هم موفق می شدند پس از رویت ماه توسط یک یا چند نفر که در بالای ٹول مستقر بودند از همانجا جار می زدند (آ ماه و آ ماه و) یعنی آن ماه است و ماه را دیدیم در این هنگام سایر مردم در مسجد و در منازل خود نیز نگاه می کردند چنانچه آنها هم ماه را می دیدند همین جمله را تکرار می کردند اگر مردم خودشان موفق به دیدن ماه نمی شدند بر اساس اعتمادی که به چمروک داشتند بلافاصله جار می زدند (آ ماه وآماه و) و این آواز بصورت دسته جمعی از طرف تمام اهالی محل به مدت ۲الی ۳ دقیقه در تمام روستا طنین انداز بود و مردم خوشحال که ماه مبارک رمضان را دیده اند. اولین اقدام پس از رویت ماه دعایی است که به زبان بلوچی(سری سلامتی جان وشی دل وشی په خیر په برکتی کنات) خوانده می شود و ترجمه آن این است (خداوندا این ماه را برای ما به ماه صحت ماه سلامت ماه دلخوشیها ماه روزی وبرکت وماه رحمت تبدیل کن) پس از دعا مردم آذوقه و مایحتاج ماه رمضان را اگر قبلا آماده نکرده بودند خرید می کردند تا غذای سحر به موقع پخت شود
مراسم ماه مبارک رمضان :
از ابتدا ماه رمضان پس از نماز عشاء مردم بلوچ واهل سنت نماز تراویح را که بیست رکعت می باشد و بصورت نماز جماعت پشت سر یکی از حافظین قرآن کریم می خوانند هر شب در این بیست رکعت تراویح یک جزء قرآن یا حتی بیشتر با صدای خوش حافظ خوانده می شود و طوری تنظیم می شود که تا شب ۱۹ ماه مبارک رمضان ختم قرآن و مراسم آن انجام شود در برخی مساجد شب ۲۱ ودربرخی مساجد شبهای ۲۳ یا۲۵ یا۲۷ ویا۲۹رمضان مراسم ختم قرآن انجام می شود در این مراسم پس از پایان نماز تراویح امام جماعت به سخنرانی می پردازد و سپس دعای ختم قرآن ودعا برای اسلام و مسلمین و شفای مریض ها و…خوانده می شود.
در ماه رمضان هر شب پس از نماز عشاء نماز تراویح با جماعت خوانده می شود. پس از نماز عشاء ونماز تراویح مردم به استراحت و خواب می پردازند تا به موقع برای سحر بیدار شوند هنگام سحر در قدیم که ساعت و رادیو تلویزیون نبوده برای بیدار باش سحر توسط افرادی که با دهل بزرگ در تمام کوچه و پس کوچه های روستا دور می زدند و با صدای دهل و آواز مخصوص که در اصطلاح محلی به آن صلات می گفتند و شامل جارزدن و بیان جملاتی به زبان بلوچی که معنی آن این بودکه(آهای مردم بیدار شوید موقع سحر فرا رسیده چیزی به پایان سحر نمانده زود بیدارشوید)صدای دهل وریتم آهنگ آن مشخص کننده آن بود که تقریبا چند ساعت و چند دقیقه به پایان سحر مانده است یعنی هنگامی که به پایان سحر نزدیک می شدند ریتم دهل تندتر وتندتر نواخته می شد تا اینکه پایان سحر با ضربه مخصوص با چوب به دو طرف دهل هم زمان کوبیده می شود و برای همگان مشخص بود که پایان سحر است. علاوه بر بیدار باش با دهل برای سحر روش دیگری هم وجود داشت که یک فرد که عموما مؤذن مسجد در روستا بود و یا فرد مخصوصی که آواز خوش داشت و ابیات زیادی از شعرای معروف ایران و نیز شعرای محلی که در مدح پیامبر(ص)وائمه(ع)و نیز در خصوص ماه مبارک رمضان را حفظ بود بالای ٹول (مناره مسجد که با خشت خام ساخته واز داخل راه پله های مارپیچی داشت تا به بالای آن که حدود ۴۰الی۵۰متر ارتفاع داشت)می رفت و با صدای بلند صدا می زد و مردم را برای سحر بیدار می کرد و شروع به خواندن اشعار وابیاتی با آواز بلند و خوش و ریتمیک می کرد به این عمل صلات می گفتند و به فردی که این عمل را انجام می داد صلات کش گفته می شد.پایان سحر با اذان صبح توسط صلات کش بالای ٹول بصورت رسمی اعلام می شد سفره سحری شامل غذاهای محلی بود از جمله برنج و تباها-کشک وشلو و…که در بخش غذاهای مخصوص ماه رمضان روش پخت آنها توضیح داده خواهد شد
پس از پایان سحر مردم مشغول خواندن قرآن و در بیشتر خانواده ها کلاس درس قرآن دایر بود به این ترتیب که پدر خانواده قرآن را روی رحل قرآن قرار داده و پسران خانواده اطراف پدر حلقه زده و مشغول یادگیری قرآن بودند همین عمل در اتاقی دیگر توسط مادر خانواده و دختران خانواده نیز انجام می شد در خانواده هایی که پدر و مادر مهارت کامل برای تدریس قرآن نداشتند پدر به همراه پسران به مسجد محل می رفتند و از پایان سحر تا شروع نماز صبح کلاس درس قرآن توسط روحانی و امام جماعت مسجد و یا یکی از حافظین قرآن در مسجد محل دایر بود سپس نماز صبح بصورت جماعت در مسجد خوانده می شد و از نماز صبح تا طلوع آفتاب مردم به سخنرانی و تفسیر قرآن وبیان احادیث که توسط روحانی محل انجام می گرفت گوش فراداده و پس از طلوع آفتاب دو رکعت نماز اشراق بصورت انفرادی می خواندند و برای انجام امورات روزانه آماده می شدند کشاورزان به سمت زمینهای کشاورزی و نخلستان می رفتند و کسبه نیز به محل کسب و درآمد خود رفته و تا بعداز عصر مشغول کار بودند بعداز نماز عصر بازار سبزی فروشی ها و فروشگاههای مواد غذایی داغ بود و مردم مشغول خرید برای آماده کردن سفره افطاری و زنان نیز مشغول پخت نان با تنورهای محلی وپخت غذاهای محلی مخصوص افطار ودرست کردن انواع حلوای خرما و شربت لیمو تا زمان فرا رسیدن وقت افطار که بوی عطر نان ودود تنورهای محلی تمام روستارا معطر می کرد.همه خانواده ها از نان و غذاهایی که برای افطار آماده می کردند مقداری برای سفره افطاری که در مسجد محل پهن می شد می فرستادند زنان و پیرمردانی که نمی توانستند به مسجد محل بروند در منزل افطار می کردند ومردان قبل از اذان مغرب در مسجد محل حاضر می شدند و سفره افطاری بزرگی در مسجد محل پهن بود که حلواها و غذاها وشربت سفره را همه مردم بصورت اشتراکی تهیه و برای افطاری مؤمنین وروزه داران به مسجد محل فرستاده و سفره رنگین مسجد محل میزبان روزه داران بود قبل از اذان مغرب فضای بسیار معنوی وروحانی حاکم بود و مردم مشغول دعا و نیایش بودند پس از اذان مغرب وافطار و ادای نماز مغرب جوانان محل سفره افطاری را جمع آوری و باقی مانده غذاهای سفره را بصورت نوبتی هر روز برای یکی از نیازمندان و مساکین روستا به منازل آنها برده و تقدیم می کردند.پس از نماز مغرب مردم خودرا برای خواندن نماز عشاء و نماز تراویح آماده و هر شب تا پایان ماه مبارک رمضان این عمل تکرار می شد ده شب آخر ماه رمضان یعنی از صبح بیستم تا پایان ماه مبارک رمضان یک نفر از اهالی محل داوطلبانه در مسجد محل معتکف می شود یعنی واجب کفایی است به این معنی که یک نفر در مسجد محل تا ده شب در گوشه ای از مسجد بصورت شبانه روز اسکان پیدا می کند و اعتکاف برای سایر اهالی محل واجب نخواهد شد مگر اینکه افرادی به صورت داوطلب این فرد را همراهی نمایند در مدت اعتکاف فرد معتکف اجازه خروج از مسجد را ندارد و نمی تواند به امورات روزانه یعنی کشاورزی و کاسبی بپردازد یا به منزل خود برود در طول روز نیز اجازه حرف زدن با دیگران را ندارد بلکه فقط مشغول نماز خواندن قرآن خواندن و ذکر می باشد و مردم محل هر شب بصورت داوطلب غذا و خوراکی های لازم برای شام وسحری او را می آورند فرد معتکف بر سر سفره افطاری مسجد که هر روز هنگام افطار پهن است مینشیند و افطار می کند .
در دهه سوم ماه مبارک رمضان یعنی از نوزدهم تا بیست و نهم مراسم شبهای قدر برگزار می شود یعنی مهمترین مراسم در این شبها مراسم ختم قرآن است که با شکوه خاصی در یکی از مساجد محلهای مختلف برگزار می شود یعنی هرکدام از مساجد که حافظ قرآن توانسته با قرائت قرآن در بیست رکعت نماز های تراویح هر شب یک الی دو جزء از قرآن کریم را قرائت نماید وچنانچه شب نوزدهم سی جزء قرآن را قرائت نموده در آن مسجد آن شب مراسم ختم قرآن برگزار می شود و تمام مردم روستا و یا روستاهای اطراف و حتی از مناطق دور دست در این مراسم معنوی شرکت می کنند و در شب بعد در مسجدی دیگر این مراسم برگزار وتا پایان ماه مبارک همراه با دعا و نیایش در مساجد مختلف برگزار می شود.
در روزهای پایانی ماه رمضان فردی که هر شب با صلات و غزل و شعر خوانی بر بالای مناره مسجد مردم را هر سحر بیدار می کرد این شبها شروع به خواندن اشعاری در خصوص وداع ماه مبارک رمضان و بیان جملات الوداع الوداع ای ماه رحمت الوداع الوداع ای ماه برکت الوداع مینماید و با گریه وزاری افسوس می خورد که این ماه رحمت و ماه مهمانی خداوند به پایان رسیده است .