انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مجادله ای درباره سفر جهانگردان ایرانی به ارمنستان

حضور توریست‌های ایرانی در ارمنستان بخصوص در یک سال اخیر نظر مطبوعات ارمنستان و ایران را به خود جلب کرده است. در نوروز امسال(۱۳۸۹) حضور توریست‌های ایرانی در ایروان آن قدر چشمگیر بود که زبان فارسی در هر کوی و برزنی به گوش می‌رسید و روزنامه‌های ارمنستان هم در این باره به تفصیل نوشتند.
در شماره ۷۵ دوهفته‌نامه ارمنی‌زبان هویس می‌خوانیم:

”معمولاً وقتی صحبت روابط ایران و ارمنستان میشود بیشتر تصویر رفت وآمد هیئتهای دیپلماتیک و اقتصادی و جلسات مذاکرات رسمی و امضای تفاهمنامههای و قراردادها به ذهن میآید و اظهارات سراسر حسن نیت مقامات دو کشور. اینها همه به جای خود خوب است و به گسترش روابط دوستانه و خوب بین دو کشور کمک میکند، امّا اصل، روابط مستقیم بین مردم دو کشور است. حضور کسبه ایرانی در ایروان از نخستین سالهای استقلال ارمنستان امری عادی است، در سالهای اخیر تعداد دانشجویان ایرانی در ایروان افزایشی چشم گیر داشته و تماس مستقیم این ایرانیها با مردم ارمنستان به شناخت متقابل واقعی کمک کرده است. در یکی دو سال اخیر همچنین شاهد رشد چشم گیر جهانگردان ایرانی در ارمنستان بودهایم. حضور ایرانیها در ایام عید در خیابانهای ایروان به قدری بود که نظر رسانههای جمعی ارمنستان را به خود جلب کرد و به بحثهایی درباره خوب و بد پدیده توریسم دامن زد. ارمنستان هم مانند هر کشوری در عین حال که از توریسم به سبب درآمد اقتصادی آن استقبال میکند، امّا در عین حال نگران پیآمدهای فرهنگی این پدیده هم هست. با توجه به این که ارمنستان کشوری کوچکی است با جمعیتی حدودی سه میلیون نفر، این نگرانی برای آن حادّتر از کشورهای بزرگ است.“

و در پی آن گوشهای از نوشته وب‌سایت ۱۶۸ ژام (۱۶۸ ساعت) نقل شده است:

”حتی اگر تنها درآمدهای حاصل از بازدیدهای جهانگردان ایرانی از ارمنستان را در ایام نوروز امسال حساب کنیم، به رقمی قابل توجه میرسیم. بنا بر آمار رسمی در طول یک ماه حدود پانزده هزار نفر توریست ایرانی داشتهایم. معاون امور گردش گری وزارت اقتصاد گفته است که بنابر مطالعاتی که در سالهای ۷-۲۰۰۶ به عمل آمده است، هر گردش گری به طور متوسط در یک بازدید چیزی حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ دلار آمریکا در ارمنستان خرج میکند. امروز این رقم باید حدود ۱۰۰۰ دلار باشد. این به آن معناست که در یک ماه توریستهای ایرانی ۱۵ میلیون دلار به اقتصاد کشورمان تزریق کرده اند“.

به عبارت دیگر، در ارمنستان، در حالی که از درآمدهای اقتصادی سفر گردشگران ایرانی به ارمنستان خوشحال‌اند، نگران پی آمدهای فرهنگی آن هستند. در ایران امّا، با تاخیری چند ماهه، افزایش سفر به ارمنستان از زاویه‌ای دیگر توجه روزنامه شرق را به خود جلب کرده است. این که چرا شهروندان ایرانی به جای این که پول خود را در ایران خرج کنند، آن را در کشورهایی مانند امارات، ترکیه و ارمنستان خرج می‌کنند. موضوع دو مقاله شرق در صفحه اجتماعی روز پنج شنبه ۱۸ شهریور به طور خاص رشد دیدارهای گردشگران ایرانی از ارمنستان است، کشوری که به زعم نویسندگان مقاله‌ها جاذبه توریستی قابل توجهی ندارد. پیش از آن نیز در شماره روز ۳۰ مرداد شرق، در صفحه‌ اوّل روزنامه، جایی که می‌توان به حساب سرمقاله گذاشت، فرزانه روستایی در مقاله‌ای که موضوع اصلی‌اش ارمنستان نبود، گُذری اعلام کرده بود که ارمنستان کشوری است که هیچ جاذبه توریستی ندارد و اظهار تعجب که چطور ایرانی‌های به چنین کشوری سفر می‌کنند. هدف اصلی نوشته‌های روزنامه شرق آشکار انتقاد از سیاست‌‌گذاری‌هایی بود که باعث می‌شوند شهروندان ایرانی کشورهای خارجی را ترجیح دهند. از جمله سیاست ارزی پائین نگاه داشتن قیمت دلار که باعث می‌شود هزینه سفر به کشورهای دیگر مقرون به صرفه باشد.

به هر رو، اظهار نظرهای نویسندگان این مقالات درباره جاذبه توریستی اندک ارمنستان یا نبود هر گونه جاذبه توریستی در این کشور، خشم روزنامه آلیک را برانگیخت. طبیعی است اظهار نظرهایی شبیه اینکه ارمنستان هیچ جاذبه توریستی ندارد خلاف واقع هستند. از سوی دیگر معلوم است که اگر کشور کوچک ارمنستان را با هندوستان، چین، یا در آن سو مثلاً با ایتالیا و یونان مقایسه کنیم، از نظر جذابیت‌های گردشگری، رده بالایی نخواهد داشت، هرچند گفته باشند ”موزه‌ای است زیر آسمان باز“. و تازه همان ظرفیت‌های جذب توریست آن هم به نحو احسن مورد بهره‌برداری قرار نمی‌گیرد (نمونه‌هایی در مقاله‌های شرق ذکر شده است). نویسندگان شرق حق دارند نظر خود را درباره ظرفیت گردشگری اندک ارمنستان بنویسند، آلیک هم حق دارد با این نظرها مخالفت کند. تا اینجای مسئله یک بحث آزاد و جذاب است (هرچند نویسندگان شرق نمی‌توانند نوشته‌های آلیک را بخوانند). امّا مشکل کار آنجاست که آلیک در سرمقاله روز شنبه ۳۰ مرداد خود (یعنی همان روزی که نوشته فرزانه روستایی در شرق چاپ شده بود) سخنان او را اشباهات عمدی می‌خواند و آن را اگر نه بی‌سوادی، دست کم محصول تمایلات ضد ارمنی محافل پان ترکیستی معین می‌داند. از آلیک باید پرسید آخر این چه منطقی است که اگر کسی، گیرم به نادرست و از روی بی‌سوادی یا نادانی، گفت که ارمنستان جذابیت توریستی ندارد، فوری به مسئله بعد سیاسی بدهیم و او را به پان ترکیسم منتسب کنیم؟ پایه‌های این استدلال آن اندازه چوبین است که خود آلیک هم در پاسخش به مقالات جدید شرق آن را تکرار نمی‌کند و در پایان مقاله خود از خوانندگانش می‌خواهد به شرق تلفن بزنند از هیئت تحریریه آن بخواهند که کمبودهای بخش توریسم ایران را بر سر شرکت‌هایی خراب نکنند که در بخش توریسم ارمنستان، کشوری که از دیرباز با ایران روابط دوستانه دارد، فعالیت مثمر الثمری را پیش می‌برند.
امّا از آن سو، استدلال‌های نویسندگان شرق هم جالب است. به این عنوان توجه کنید: ”کمک بی وقفه ایرانیان به گردشگری ارمنستان“. آیا چنین عنوانی را برای مثلاً ایتالیا می‌توانید تصور کنید؟ ایرانی‌ها به ارمنستان می‌روند و آنجا پول خرج می‌کنند و این برای اقتصاد ارمنستان مفید است، امّا کمک یا مساعده‌ای در کار نیست و در ازای پولی که خرج می‌کنند می‌خورند و می‌خوابند و خدمات دریافت می‌کنند.
دیگر اینکه که انگار نویسندگان شرق فراموش کرده‌اند که فلسفه توریسم این است که آدم‌ها به کشورها ی دیگر بروند و با فرهنگ‌های دیگر آشنا شوند و این از نظر گسترش تساهل و گفت‌وگوی بین ادیان و فرهنگ‌ها مفید است. به چه استدلالی آنها می‌گویند بد است که ایرانی‌ها به جای سفر به شهرهای داخلی به کشورهای همسایه سفر می‌کنند؟ آیا تا به حال شبیه این استدلال را درباره کشورهای اروپایی یا آمریکا شنیده‌اید؟ آیا بازدید جهانگردی فقط به کشورهای کوچک همسایه بد است؟ اینجاست که در لایه زیرین نوشته‌ها، نگاهِ از بالای بزرگ‌ملّتی پیدا می‌شود که البته ارتباطی به پان ترکیسم ندارد و در روانشناسی جمعی ملّت‌های بزرگ ریشه دارد.
امّا مهم‌ترین حسن این بحث‌ها، به شرطی که در فضایی مستدل و منطقی جریان پیدا کنند، این است که فرصتی فراهم می‌آورند که دیدگاه‌های واقعی طرفین گفت‌وگو و نه صرفاً تعارف‌های دیپلماتیک و اظهارنظرهای آمیخته به حسن نیت مودبانه، امکان طرح و بررسی پیدا کنند.