انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

متفکران مکتب آنال(۲): امانوئل لوروا لادوری

امانوئل لادوری، متولد۱۹۲۹، یکی از مورخان فرانسوی برجسته است که کار او عمدتا بر “لانگدوک” در دوران حکومت باستانی و در رابطه با تاریخ دهقانان متمرکز است. وی یکی از پیشگامان برجسته در بررسی تاریخ خرد و تاریخ توده هاست.

لادوری ازجمله متفکران نسل سومی آنال است که زمینه گرایش های جدید درون آنال را همچون همکارانش لوگوف ومارک فروفراهم کرد که اگر چه نو شدنی دوباره و لذا مورد علاقه آنالی ها محسوب می شد اما موجب از دست رفتن انسجام شصت ساله این مکتب در تاکید بر ترکیب دستاوردهای همه شاخه های علوم انسانی نیزشده و زمینه نقد آنال را فراهم آورد. در این میان لادوری، گرایش جمعیت شناختی آنال را تقویت کرده و تخمین های جالبی در موردجمعیت جهان و مناطق مختلف آن ارائه کرده و از سوی دیگر،لوگوف و مارک فرو سبب تقویت انسان شناسی و قوم شناسی آنال شدند. (پیران، بخش مقدمه، ۱۳۷۲: ۴۰ )

بعد از۱۹۷۰،در نسل سوم آنال چندین متفکربه مدیریت مجله آنال رسیدند که در ابتدا لوگوف وسپس لادوری این مسئولیت را پذیرفتند و در حال حاضر نیزجهت تاکید برشعار چندرشته ای بودن مجله، ترکیبی ازیک جامعه شناس،مردم شناس،شرق شناس ،استاد ادبیات و یک اقتصاددان به مجله دعوت شده اند (نقل به مضمون: جهانگرد،۱۳۷۷: ۸۰)

به طور کلی، مورخان ذهنیت ها،فرهنگ مردمی وزندگی روزمره همگی از” نظریه کنش” بوردیو متاثرهستند ( ( Burke; 1990:80و این امر به خصوص به رویکرد اندیشه نگارانه(ideographic ) بوردیو در کنارنهادن ایده جبرگرایانه قوانین اجتماعی و جایگزینی آن با مفاهیم انعطاف پذیرتری چون “استراتژی” و “عادت واره” برمی گردد .

در نتیجه این رویکرد، متفکرانی چون گافمن، ترنر، دوکرتو و حتی خود بوردیو به سمت اقتباس، جرح و تعدیل و به کارگیری ساختی از یک تاریخ انسان شناسانه می روند و…لادوری نیز به ویژه با کتاب “مونتایو:روستای اکسیتان” به همین مسیر می رود… مطالعه انسان شناسانه جماعت های تاریخی به گونه ای که چهره یک روستا با الفاظ خود دهقانان ساکن در آن به تصویر درآید و همان ها باشند که جهان بزرگتر را نیز بر اساس درکی که از روستای خود دارند،بازنمایی کنند ، بیش از هرچیز استعاره لادوری یعنی ” اقیانوس ازدریچه یک قطره” و علاقه او به “تاریخ خرد” را بازمی نماید که در آثار سایر آنالی ها نیز به کار رفته و البته مورد نقد نیز قرار گرفته است (همان : ۸۲)

دوران اولیه حیات

لوروا لادوری در” لموتیزان سانگله” در فرانسه به دنیا آمد. وی پسر ژاک لادوری،وزیر کشاورزی ژنرال پتن بود و در کالج سنت جوزف در کان ،مدرسه هانری چهارم در پاریس و در “سو” در مدرسه لاکانال تحصیل کرد. امانوئل لادوری برنده بورس تحصیلی تاریخ در اکول نرمال سوپریور و موفق به اخذ دکترا از دانشگاه پاریس شد. وی به تدریس در مدرسه و دانشگاه مون پلیه ،مدرسه کاربردی علوم عالیه در پاریس ،دانشگاه پاریس و کالج دو فرانس اشتغال داشته است و از ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۹ کرسی تاریخ تمدن مدرن را در اختیار داشته و در حال حاضر استاد بازنشسته کالج دو فرانس است.

فعالیت حرفه ای
لادوری شهرت اولیه اش را با رساله دکترای خود با موضوع “دهقانان لانگدوک” به دست آورد که این رساله در ۱۹۶۶ به صورت کتاب به چاپ رسید و در ۱۹۷۴ با همین عنوان به انگلیسی ترجمه شد.در این مطالعه که دهقانان (رعایا) لانگدوک را در بین سال های ۱۲۹۴ تا ۱۳۲۴ مطالعه می کند، لادوری دامنه وسیعی از اطلاعات کمی چون عشریه ها، دستمزد،مالیات و گزارش های مربوط به قرض ها و سودها را همراه با یکدیگر به کار می گیرد و در آن از نظریه های متفکرانی چون ارنست لابروس،میشل فوکو،دیوید ریکاردو، فرنان برودل، کلود لوی استراوس،توماس مالتوس،فرانسوا سیمیان،زیگموند فروید و مارکس وبر استفاده می کند که با نوعی ازبررسی تاریخ لانگدوک که به عنوان تاریخ ثابت(ایستا) شناخته می شود به رقابت برخیزد.
بحثی که لوروا لادوری پیش می کشد،آن است که آینده تعیین کننده( یا به نوعی جبرگرایانه) زندگی در لانگدوک همان فرهنگ مردمی است که در آن زندگی می کنند (در اینجا لادوری بر نقش خلاقیت افراد و نسبی کردن تعیین کنندگی ساختارها که مورد حمایت جدی آنال نیز هست،تاکید دارد : م) . وی در پاسخ به این پرسش که چرا مردم لانگدوک حاضر به شکستن چرخه های پیشرفت و انحطاط جاری در جامعه خود نیستند، از این ایده حمایت می کند که این امرچندان به عوامل تکنولوژیکی برنمی گردد، بلکه به این خاطر است که فرهنگ، مردم را ازتوسعه تکنولوژیک و فعالیت های کشاورزی ترقی خواهانه باز می دارد.
از نظر لادوری در لانگدوک، ساختارهایی شامل الگوهای مادی و ذهنی وجود داشتند که تغییرات این ساختارها به صورت درازمدت و کند اتفاق می افتاد. این الگوهابر ابعاد نمایشی و با اهمیت کمتر حوادث و گرایش ها تاکید داشتند که مطالعه این رویدادها به طورسنتی مورد علاقه مورخان بوده است. لادوری همچون برودل باور دارد که این تاریخ ساختارها است که حقیقتا موضوعیت بررسی دارد، اما برخلاف برودل، وی به بیوگرافی ها و تاریخ وقایع –که برودل آنها را به مثابه امور غیرمرتبط به خارج گود رانده بود- نیزعلاقه نشان می داد.
قابل ملاحظه ترین اثر لادوری،” مونتایو، روستای اکسیتان : از ۱۲۹۴تا ۱۳۲۴″ است که در ۱۹۷۵ به چاپ رسید؛ مطالعه ای بر مونتایو در لانگدوک واقع در جنوب فرانسه در دوره “الحاد کاسر” .در این اثر،وی از یادداشت های یکی از اعضای گروه تفتیش عقاید کلیسا،” ژاک فورنیه”استفاده می کندکه بین سال های۱۳۱۸تا ۱۳۲۵ به عنوان “اسقف پارمیه” و قبل از آن که به مقام پاپ بندیکت دوازدهم برسد ،مشغول به خدمت بوده است و از این رهگذر، لادوری تلاش می کند حیات این روستای کوچک فرانسوی را در طول این سال ها به صورت چند لایه مطالعه کند.
وی از یادداشت های تفتیش به دست آمده از فورنیه جهت ارائه تصویری از جهان های مادی و ذهنی روستاییان استفاده می کند. لادوری بعد مادی حیات روستاییان را به صورت بازتابی در فعالیت های کشاورزی،خانه ها،روابط با روستاهای دیگرو ازطریق هر دوقدرت کلیسایی و سکولارمورد مطالعه قرار می دهد و بعد ذهنی حیات ایشان را با انعکاسی که درباورهای ایشان نسبت به خدا،سرنوشت، روابط جنسی،مرگ ،زندگی، ازدواج، جادو،فضا ،زمان و رستگاری داشته ، می آزماید.

دیگراثربرجسته لادوری،” کارناوال رومانس”(دوم فوریه :عید تطهیر مریم مقدس ) است که در ارتباط با کشتار بیست نفراز صنعتگران در سالگرد کارناوال در شهر رومانس فرانسه می باشد. در این کتاب،لادوری تنها از گزارش دو تن از شاهدان بازمانده واقعه استفاده می کند(یکی ازآنهابا رویکرد خصمانه ودیگری با رویکرد همدلانه نسبت به قربانیان) واین گزارش ها را با اطلاعاتی چون لیست امراض مسری (طاعون سیاه) و فهرست مالیات هایی همراه می کند که این کشتاررا به مثابه جهانی از تضادهای سیاسی،اجتماعی و مذهبی جامعه روستایی فرانسه در نیمه دوم قرن شانزدهم نشان می دهند .
آخرین برداشت ها پیرامون تاریخ اجتماعی که توسط لادوری ساخته و پرداخته شده است، دو کتاب” ساحره جاسمین” و”قرن پلاترها : از ۱۴۹۹تا۱۶۲۸″ است که در انگلیسی به نام ” گدا واستاد: یک درام خانوادگی قرن شانزدهم” ترجمه شده است .
لوروا لادوری، تحت هدایت کارلو گینزبرگ درباره این مطلب بحث می کند که ایده افسونگری (سحر)که توسط دهقانان دیده می شد با افسونگری که در ذهن قضات وکشیشان بود تفاوت داشته است. برای درک ” واقعیت اجتماعی تام وتمام افسونگری” ، لادوری از یکی از اشعار ژاک بوئه به نام” فرانسونته ی ساحره” که در ۱۸۴۲سروده شده استفاده می کند که این شعردرباره قصه های فولکوریک رعایای روستایی درفرانسه است. لادوری مدعی است که این شعردربردارنده بسیاری ازردپاهای معتبر پیرامون باورهای مردمی نسبت به سحر و افسونگری در جامعه روستایی قرن هفدهم و هجدهم فرانسه است . وی دراین باره بحث می کند که جرم فرانسونته ی ساحره ،بی حرمتی به قوانین اجتماعی نانوشته پیرامون”ثروت محدود” است؛به این معنی که او ثروت خود را با هزینه دیگران افزایش می داد.
در “گدا واستاد”، لادوری از نامه ها و خاطرات خانواده پلاتر استفاده می کند تا ارزش های اجتماعی قرن شانزدهم را به ویژه در ارتباط با مذهب،پزشکی، جرائم،آموزش و مالیات ها بررسی کند.
همچنین وی در حوزه تاریخ خرد، تاریخ سیاسی فرانسه را در سال های ۱۴۶۰تا۱۷۷۴ بررسی کرده است. اثر مشهور وی دراین زمینه “دولت سلطنتی فرانسه : از لویی یازدهم تا هنری چهارم در سال های۱۴۶۰ تا ۱۶۱۰” نام دارد. در این کتاب ،اومطرح می کند که دغدغه شاهنشاهی فرانسه، اقتصاد،اصلاحات و سیاست اشرافی بود و دلایل عمده رشد دولت فرانسوی، توسعه نظامی به سمت ایتالیا، پروانس و بورگاندی و نیزرقابت با اسپانیا بود. به دنبال این اثر، درکتاب دیگر لادوری با نام “حکومت باستان: از لویی سیزدهم تا لویی پانزدهم، ۱۶۱۰ تا ۱۷۷۴” ، وی از تماس نزدیک میان سیاست های داخلی و خارجی شاهنشاهی فرانسه بحث کرده وبه طورخاص، از دوره های “اقتدارگرایی” در سیاست داخلی فرانسه سخن می گوید که همزمان با مشی “تجاوز” درسیاست خارجی آن شده بود. به رغم انحراف های موقت در دهه۱۷۵۰، لادوری شاخصه حکومت لویی پانزدهم را در لیبرالیسم داخلی و مشی صلح در روابط خارجی می داند و این در حالی است که قوانین لویی چهاردهم و کاردینال ریشولیو با ویژگی تجاوز و اقتدارگرایی مشخص می شد. وی در پایان تاریخ دو جلدی خود بیان می کند که عامه پسندی ایده های روشنگری، ضد روحانیت گرایی، و لیبرالیسم درحدود ۱۷۷۴ ،فرانسه را در جاده انقلاب کبیر قرار داد.
لادوری همچنین به عنوان یکی از نخستین مورخان زیست محیطی شناخته می شود، زیرا کار او بر عاملیت انسان در تغییرات محیطی به همان اندازه تاکید دارد که که بر نقش عوامل زیست محیطی در تاریخ بشر.
لادوری بدون شک یکی از پرکارترین مورخان معاصر،شاگرد فرنان برودل و یکی از اعضای برجسته آنال است. در اوایل دهه۱۹۷۰ وی به عنوان یکی از مدافعان جدی “تاریخ خرد” مطرح می شود که به موجب
این رویکرد در مطالعه تاریخ ، مورخ ازمطالعه یک رویداد، بوم (محل) و یا یک خانواده استفاده می کند تا ساختارها را آشکار ساخته و حیات در یک بازه زمانی خاص را مورد تاکید قرار دهد.
بعضی از منتقدان او نظیر نیال فرگوسن ارزش تاریخ خرد را به پرسش کشیده و مطرح می کند که این فرض غلطی است که تصور کنیم با مطالعه یک روستا یا یک واقعه در شهر یا یک خانواده، الگوهای وسیعتر حیات در فرانسه یا دیگر مناطق اروپا آشکار خواهد شد. نقد دیگرفرگوسن، به واسطه کاربرد واژه “ساختارها” از سوی لادوری است .وی این نکته را مطرح می کند که لادوری هرگز به ارائه تعریفی از ساختارها و تبیین علت تغییر آنها در طول زمان نپرداخته و دیگراین که آیا ساختارهایی که وی مفهوم سازی می کند تا آنها را بیابد اصلا وجود دارند ؟
یکی ار نقدهایی که بر مطالعه مشهور لادوری بر روستای اکسیتان وارد شده ، این است که لادوری بررسی خود را درباره اوضاع و احوال دهقانانی که مورد تفتیش عقاید اسقف ژاک فورنیه قرار گرفته اند را یک گواهی بدون واسطه از ایشان می داند و اطلاعاتی که از آنها در دفاتر ثبت وجود دارد را به مثابه پاسخ هایی به سوالات مصاحبه فرضی خود در نظر می گیرد، حال آن که این اطلاع رسانی ها نه به صورت خودبه خود و از روی رضایت بلکه تحت شکنجه بیان شده اند و یک مورخ نمی تواند از این میانجی ها غفلت کند. (۸۳Burke; 1990: )
نقد دیگر به این اثر آن است که اگرچه هر نقطه ای در جهان حتی یک روستای کوهستانی چون مونتایو یک جزیره دور افتاده نبوده و با جهان خارج و حتی دورترین نقاط عالم در ارتباط است ، با این وجود لادوری مشخص نمی کند که این قطره کدام اقیانوس را باز می نماید. آیا همان جنوب فرانسه را یا منطقه مدیترانه و یا قرون وسطی؟ شاید دلیل مشکلات جدی وی در روش، به واکنش او نسبت به روش های کمی در نگارش این کتاب باز می گردد. (همان :۸۳)
در هر حال ” مونتایو” اثری درخشان است که مهارت لادوری را در آوردن گذشته به درون زندگی ، استفاده درست ازاسناد و مدارک در پاسخ سوالات ، درک نکات اصلی و به تصویر کشیدن ابعادی از آگاهی روستاییان است که آنها خود از آن غافل بوده اند.
امانوئل لادوری بین سال های ۱۹۴۵ و ۱۹۶۳ عضو حزب کمونیست فرانسه (PCF) بود اما به واسطه انقلاب مجارستان (۱۹۵۶ )– که برای او بسیارگران تمام شد- دچار تردیدهایی گشت و نهایتا آن را ترک گفت. او ازآن پس به تحلیل تعهد سیاسی خود و تمرکزگرایی (totalitarianism) کمونیست پرداخته و در این راستا کتاب هایی چون” آغاز به کار،انجمن، قدرت: از صدور فرمان نانت تا فروپاشی کمونیسم” (۲۰۰۴) و “فرآیندهای سیاسی پهن دامنه یا آموزش و پرورش خوفناک “(۲۰۰۲) را به رشته تحریر درآورد.
به علاوه لادوری، بر تاریخ مناطق در فرانسه نیز کار کرده و کتابی به همین نام را در ۲۰۰۴ به چاپ رساند و نیز بر تاریخ انسان سنجی و تاثیر تغییرات اقلیمی برتاریخ بشر نیز کار کرده است. وی در کنار نگارش کتاب یکی از مقاله نویسان پرکار در موضوعات متنوعی چون کاربرد کامپیوتربه مثابه روش پژوهش تاریخی، نرخ تخلفات در ارتش فرانسه در قرن نوزدهم ، گسترش بیماری های جهانی وبالاخره اعتقادات دهقانان فرانسوی به کاربرد جادو در درمان ناتوانی جنسی می باشد. لادوری به عنوان یک دانشمند فرانسوی مقالاتی را نیز درروزنامه های” لونوول آبزرواتور”، “لکسپرس” و “لوموند” به چاپ رسانده و اغلب در شبکه های تلویزیون فرانسه نیز ظاهر می شود.

برخی از آثارمهم او به شرح زیر است:

۱.دهقانان لانگدوک : ۱۹۶۶
۲. مونتایو،روستای اکسیتان : ۱۹۷۵
۳. قلمرو مورخ ، جلد اول : ۱۹۷۳
۴. قلمرومورخ ، جلد دوم : ۱۹۷۸
۵. کارناوال رومانس در۸۰-۱۵۷۹ : ۱۹۸۰
۶. تاریخ آب و هوا از سال ارزن( اسطوره ای قرن پانزدهمی : م) :۱۹۸۳
۷. دولت سلطنتی : از لویی یازدهم تا هنری چهارم در سال های ۱۴۶۰ تا۱۶۱۰ : ۱۹۸۷
۸. حکومت باستان :۱۹۹۱
۹. قرن پلاترها در سال های ۱۴۹۹ تا ۱۶۲۸ :۱۹۹۵ (نام این اثر در انگلیسی “گدا و استاد ” ترجمه شده است)
۱۰. سنت سیمون ، نظام دربار: ۱۹۹۷
۱۱. تاریخ منطقه ای فرانسه :۲۰۰۱
۱۲. تاریخ دهقانان فرانسوی :از طاعون سیاه تا انقلاب :۲۰۰۲
۱۳.تاریخ بشر و بررسی تطبیقی آن با اقلیم :۲۰۰۴
۱۴.خلاصه تاریخچه اقلیم :۲۰۰۷

• منابع
۱. جهانگرد، نسرین، ۱۳۷۷،مکتب آنال: روش تحقیق در تاریخ و تاریخ نگاری، تهران : نشرجامی
۲. برودل، فرنان ،۱۳۷۲، سرمایه داری و حیات مادی، ترجمه بهزادباشی با مقدمه ای از پرویز پیران، تهران : نشر نی
۳.Burke ;Peter ;1990; The French Historical Revolution ;California : Stanford University Press
۴. Wikipedia ; The Free Encyclopedia : Emmanuel Le Roy Ladurie