انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مترجمان بزرگ معاصر ایران (زبان فرانسه): ابوالحسن نجفی

ابوالحسن نجفی، زبان شناس، مترجم، ویراستار بزرگ کشور و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در سال ۱۳۰۸ در خانواده ای مذهبی و سنتی متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان گذراند و در رشته ادبیات فارغ التحصیل شد. در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران زیر نظر استادانی چون پرویز ناتل خانلری، فاطمه سیاح و موسی بروخیم به تحصیل در رشته زبان فرانسه پرداخت. سپس در رشته زبان شناسی در سوربن زیر نظر آندره مارتینه به ادامه تحصیل مشغول شد. قرار بر آن بود که رساله دکترای خود را نیز با عنوان “ساخت های حروف اضافه در زبان فرانسه” زیر نظر او ارائه دهد. اما به گفته خود پس از بازگشت به ایران با وجود به همراه داشتن فیش ها و ماخذ به امور دیگر از جمله ترجمه مشغول شد و تمرکزش رفته رفته از میان رفت.

او ابتدا به عنوان دبیر در اصفهان مشغول به کار شد. سپس در گروه ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت و تا سال ۱۳۴۹ در آنجا بود. در همان سال به تهران آمد و همکاری خود را با موسسه فرانکلین آغاز کرد. همزمان به عنوان استاد مدعو در گروه زبان شناسی دانشگاه تهران نیز مشغول شد. او همچنین مدتی در دانشگاه آزاد (پیش از انقلاب)، مرکز نشر دانشگاهی و گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز همکاری داشت. در مرکز نشر دانشگاهی به تدریس “وزن شعر فارسی”، “مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی” و “امکانات زبان فارسی در ترجمه” مشغول بود.

تحصیلات ادبی و زبان شناسی نجفی او را اساسا به سمت مسیر توجه بسیار خاص به بخش ویرایش فارسی ترجمه و پالایش زبانی سوق داد. او در همان ابتدای کار خود در سال ۱۳۳۲ به همراه عبدالحسین آل رسول و احمد عظیمی، انتشارات نیل را در تهران پایه گذاری کرد. انتشارات نیل به همراه موسسه فرانکلین در ایران جزو نخستین انتشاراتی بودند که مبنای کار خود را بر ویرایش و کنترل ترجمه استوار کرده بودند و این از آن رو بود که موسسه فرانکلین، شاخه ایرانی این موسسه آمریکایی بود و روش کار آن در ایران نیز بر همان اساس استوار شده بود. نجفی در مصاحبه ای از نخستین خاطره خود از محمد قاضی یاد می کند: هنگام آغاز به کار انتشارات نیل، قاضی صاحب شهرتی بود و نجفی “ساده دل” ولتر را برای ترجمه به او پیشنهاد کرد. پس از تحویل کار، نجفی از روی کنجکاوی به کنترل بخشی از ترجمه فرانسه آن می پردازد و متوجه نکاتی در آن می شود. با احتیاط و تردید، موضوع را با قاضی در میان می گذارد، اما در کمال تعجب او، قاضی نه تنها این مساله را می پذیرد، بلکه صمیمانه از او قدردانی نیز می کند و فراتر از آن، هنگامی که در میان محافل دیگر حضور می یابد فروتنانه با تحسین از ناشری در تهران سخن می گوید که به تصحیح ترجمه و ویرایش می پردازد. دلیل این تعجب، روال کار معمول ناشران در آن زمان بود که کارها اغلب بر اساس سفارش شخص سومی به چاپ می رسید و اصولا “ویرایشی” در کار نبود. این واژه به گفته نجفی، احتمالا به وسیله دکتر صادق کیا به معنای امروزی آن به کار رفت و رایج شد.

“ویرایش” از نظر نجفی به معنای “تفاهمی میان ویراستار و نویسنده” است که البته ویراستار باید بیشترین تلاش را برای برقراری آن انجام دهد. با اینهمه، مشکلات زیادی در این مسیر هست که عدم همکاری نویسنده و اعتراض او – حتی از سوی نویسندگان جوان- نخستین آنهاست. اگرچه ویرایش از نظر نجفی مرحله ای مهم را در انتشار یک اثر تشکیل می دهد، اما این به آن معنا نیست که ویراستار باید به هر قیمتی، اثر را برای چاپ آماده کند، چه یک اثر شایسته انتشار، اثری است که دارای حداقل هایی باشد. به بیان دیگر نجفی موافق “حداقل دخالت” است و از نظر او اثری که مستلزم “حداکثر دخالت” باشد، اصلا قابل چاپ نیست، او به گفته خود “جز در موارد خاص”، اثری را که حتی مستلزم ۳۰% دخالت باشد، نمی پذیرد.

نجفی به خاطر تسلط چندجانبه خود در شاخه های ادبیات و نقد ادبی، زبان فرانسه، دستور زبان فارسی و زبان شناسی در کنار روحیه پژوهش و آموزش همیشگی، به یکی از چهره های نادر ادبی و فرهنگی تبدیل شده است. از او که در میان نسل دوم ترجمه در ایران پس از ورود مدرنیته قرار می گیرد، به عنوان الگوی نسل خود و نیز نسل سوم از جمله رضا سیدحسینی، فولادوند، لی لی گلستان و … یاد می کنند. به لطف ترجمه های دقیق و بسیار زیبای آنان بود که ادبیات قرن بیستم فرانسه به ایران معرفی شد و فراتر از آن، مفهوم واقعی “ترجمه ادبی” به همراه زیبانویسی در جامعه ای مطرح شد که بسیاری به نام مترجم با گرفتن ایده نویسنده اصلی، هرآنچه دوست داشتند یا گمان می کردند فهمیده اند به روی کاغذ می آوردند و بسیاری دیگر، هرآنچه می توانستند به نام اثر ادبی به انتشارات عرضه می کردند و یا به نام نویسنده ای بزرگ، از قول خود می نوشتند و البته با توجه به سطح سواد و کار علمی در جامعه آن روز، به درجات، از اقبال نیز برخوردار بودند!

از این رو می توان دریافت کار کسانی چون ابوالحسن نجفی، نه تنها کاری علمی و ادبی، بلکه کاری فرهنگی و در خدمت رشد اندیشه اجتماعی بود، کما اینکه انتشار اثر معروف و بسیار بجای او با نام غلط ننویسیم که در بحبوحه جنگ نیز از نظرها دور نماند و به تجدید چاپ های مکرر رسید، شاهدی بر این مدعاست.

از نظر او هرکس که زبان خارجی را خوب بداند و زبان فارسی را هم خوب بشناسد، مترجم نیست. بلکه علاوه بر آن ها مهارت هایی هم در کار است. برای نمونه، تسلط بر موضوع مورد بحث کتاب، که شرط سوم ترجمه را تشکیل می دهد و نیز حتی سن و سال مترجم. از نظر او مساله امانت در ترجمه، باید شکافته شود و نمی توان ترجمه تحت اللفظی را لزوما ترجمه امین دانست. به باور او اینکه خواننده تنها بداند نویسنده چه گفته کافی نیست، بلکه چگونگی بیان مطلب- سبک- نیز مهم است. اما مفهوم رعایت امانت در ترجمه آثار مختلف، متفاوت است. کما اینکه شاهد هستیم بسیاری از ترجمه های موجود به خاطر رعایت افراطی سبک یا همان امانت در دام نامفهومی افتاده اند. بنابراین از نظر نجفی ابتدا باید روشن شود مترجم با کدام دسته از آثار روبروست. برای نمونه در آثار علمی که مقصود، انتقال مفهوم است، رعایت سبک به حداقل درجه اهمیت می رسد و اصطلاح دانی در جایگاه بالاتر قرار می گیرد. در حالی که در ترجمه ادبی، انتقال مفهوم به همان میزان مهم است که انتقال سبک تا حد امکان؛ و از آنجا که کتاب هایی که ما در زندگی روزمره با آن روبرو هستیم اغلب در میانه قرار می گیرد، مترجم باید در وهله نخست تلاش خود را بر ارائه محتوا به صورت “هرچه دقیق تر و روشن تر از زبان مبدا به زبان مقصد” قرار دهد و سبک را تنها در صورتی برگرداند که محتوا را مخدوش نکند. در حالی که در آثار ادبی و تخیلی، این طور نیست و مترجم باید برای انتقال هر دو لایه تلاش کند.

نجفی ترجمه غیرامین را ترجمه ای می داند که “مترجم در فهم متن اصلی دچار لغزش شده باشد”. او این نوع اشتباه را ناشی از “لغزش مترجم در فهم زبان اصلی” یا “ناتوانی او در عقل سلیم” می داند. نمونه ای که در این روزگار، فراوان با آن روبرو می شویم. مثلا مترجمانی که هنگام روبرو شدن با یک واژه، همان معنایی را در ترجمه قرار می دهند که قبلا از این واژه می شناخته اند و حال آنکه، شاید اصلا در متن مذکور چنین معادلی از لحاظ دستوری درست، اما نه تنها بی معنا که از عقل سلیم نیز بدور باشد. و این یعنی عدم مراجعه به فرهنگنامه برای یافتن معادل مناسب. بنابراین به عقیده نجفی مترجم باید حین ترجمه، خود را “لحظه به لحظه” به جای خواننده قرار دهد تا ببیند آیا آنچه را که بر روی کاغذ می آورد فهم پذیر است یا نه، تا به این ترتیب، چیزی را به رشته تحریر درآورد که “اگر نویسنده اصلی، به زبان او سخن می گفت، آن را به روی کاغذ می آورد.” برای او نه ترجمه لفظ به لفظ و نه ترجمه آزاد ارزشی ندارد، بلکه ترجمه امین، ترجمه بینابینی و سعی در انتقال هر دولایه است. امری که البته دست یابی به آن نه به صورت مطلق، که به صورت نسبی امکان پذیر است.

نجفی گذشته از بخش نخست ترجمه که اشراف به زبان مبدا و انتقال محتواست، توجه و دقت فراوانی بر بخش دیگر، یعنی فارسی نویسی دارد و بی تردید به لطف همین دقت علمی است که ما اکنون از موهبت وجود آثاری کلیدی چون غلط ننویسیم برخوردار هستیم. چرا که با مطالعه مقالات یا سخنرانی های او با تاسف درمی یابیم در همین عصر مدرن، غلط نویسی و غلط گویی تا به کجا در جامعه ما پیش رفته و پذیرفته شده، بی خبر از اینکه کسی که نتواند خوب بنویسد و خوب سخن بگوید، یعنی در واقع به خوبی نتوانسته افکار خود را بر اساس روالی منطقی برای رسیدن به مقصود مورد نظر مرتب کند.

نجفی از این اشتباهاتی که خود او نیز اذعان دارد که نمی داند از کجا سربرآورده اند، ابراز نگرانی و در برخی سخنرانی ها و مقالات خود به آن ها اشاره می کند: به کار بردن فعل “شدن” به جای فعل کمکی “کردن”، برای نمونه در اشاره کردن که تبدیل شده به اشاره داشتن، کمک کردن به کمک داشتن، نگاه کردن به نگاه داشتن، که اصلا معنای فعل را تغییر می دهند یا از آن، فعلی دیگر می سازند؛ یا مثلا رواج کلمه هایی که نه فارسی است و نه معلوم است به کدام زبان دیگری تعلق دارد، مانند تداوم به جای ادامه، انجام به جای اجرا؛ یا گرته برداری های نامانوس که ساختار زبان فارسی را بهم می ریزد، مانند متفاوت بودن از که از انگلیسی وارد شده، حال آنکه در زبان فارسی، متفاوت بودن با وجود دارد، یا رنج بردن به جای مبتلا بودن.

با ملاحظه این نمونه ها در می یابیم برایمان بسیار آشنا هستند، چه اغلب آن ها را به وفور در رسانه ها شنیده و می شنویم، آنقدر که به عنوان زبان فارسی شسته و رفته و پرستیژدار در ذهنمان جا خوش کرده اند!

ابوالحسن نجفی درباره خط فارسی نیز چنین دقتی را دارد. البته اصلاح خط فارسی را چون “وبالی” می داند که از سال های ۱۳۳۱- ۱۳۳۲ که زمزمه اصلاح خط فارسی توسط مجله سخن مطرح شد، بر گردن او افتاده. نجفی به عنوان یک زبان شناس، چون برخی بزرگان دیگر ادب فارسی، با این موج جدیدالاختراع جدانویسی افراطی موافق نیست، چرا که برای یافتن املای درست واژه به ریشه فارسی آن رجوع می کند و با استفاده از آن استدلال خود را مبنی بر صحت یا سقم املای جدید آن واژه، ارائه می دهد؛ برای نمونه املای جدید کلماتی چون زندگی که به زنده گی تبدیل شده، یا خانهء که به خانه ی تبدیل شده، یا جدانویسی کلماتی مانند پیشنهاد به صورت پیش نهاد یا شاهکار به صورت شاه کار را با ارائه استدلال های زبان شناختی رد می کند. او همین زیاده روی های ناشی از نادانستن را حتی “مانع مطالعه” می داند و معتقد است از آنجا که رسم الخط را خراب می کنند، سبب می شوند خوانش برای خواننده دشوار شود و اصلا بعضی جاها معنی را به درستی متوجه نشود. از نظر نجفی “خط فارسی اصلاح پذیر نیست” و بنابراین ابداعات بی پایه برای عوض کردن آن، به خصوص توسط افرادی که دانش کافی ندارند، رسم الخط را به “بلبشو”ی کنونی تبدیل کرده است.

نجفی در نشستی با شهر کتاب اظهار کرد فکر نمی کند زبان فارسی عقیم است، بلکه از امکانات بالقوه آن استفاده شایسته نشده است. به عقیده وی سه منبع برای تسهیل واژه سازی در فارسی هست: اشتقاق های فعلی، استفاده از پسوندها و پیشوندها و ساخت کلمات مرکب. او همچنین بر این باور است که حتی زبان های غربی قوی به خصوص انگلیسی نیز در ابتدا این طور نبودند و برای ساختن کلمات علمی شان “بر توانمندی های بالقوه زبان خود تکیه کردند و امکانات آن را بارور ساختند”. نیز به قابلیت بالای زبان فارسی برای ساخت کلمات مرکب اشاره می کند و آن را از این نظر از زبان عربی برتر می داند. از این رو باور دارد که می توان زبان فارسی را در واژه سازی با پیشرفت های روز دنیا همراه کرد. نجفی در یکی از سخنرانی های خود اظهار کرد “زبان فارسی حدود ۱۲۰۰ سال قدمت دارد که با کمی راهنمایی می توان متون این دوازده قرن را خواند و فهمید، در حالی که در انگلیسی، زبان حدود چهار قرن پیش برایشان بیگانه است و باید مانند زبانی تازه آن را بیاموزند.” و این یکی از نقاط قوت زبان فارسی به شمار می رود.

ویرایش و پالایش زبانی در تمام سال های فعالیت نجفی دغدغه اساسی او را تشکیل داده و او در گوشه خلوت خود و بنا به اظهار دوستان و نزدیکانش به دور از هیاهو توجه خود را به پژوهش، ترجمه و ویرایش معطوف کرده است. خود او جایی می گوید “تنها جایی که دلم برایش تنگ می شود اتاق کارم است.” البته این به آن معنا نیست که نجفی ارتباط خود را با دنیای بیرون بریده، بلکه به گفته خود او در یکی از مصاحبه هایش، “نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی حساسیت فوق العاده” دارد. در مقایسه با برخی مترجمان هم نسل او مانند رضا سیدحسینی، او را در زمره مترجمان کم کارتر قرار می دهند، که البته دلیل آن را می توان در فعالیت های جدی او در زمینه پژوهش زبان شناختی و ویرایش و پالایش زبان فارسی دانست که وقت و حوصله فراوان می خواهد. اما هرآنچه که با برگردان او به بازار نشر وارد شده می تواند در زمینه دقت در انتخاب کتاب، برگردان و ویرایش، الگویی برای نسل های جدیدتر به شمار رود.

مجموعه ای از گفتگوهای انجام شده با ابوالحسن نجفی به همراه خاطرات و دیگر ابعاد فعالیت های فرهنگی او به همت امید طبیب زاده، زبان شناس و از شاگردان دیرینه نجفی در کتابی با نام “جشن نامه ابوالحسن نجفی” گردآوری شده است. نجفی اکنون عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و نیز دبیر مجله ادبیات تطبیقی است. همچنین یکی از دقیق ترین دایره ها برای طبقه بندی ۱۸۰ وزن مختلف در شعر فارسی تدوین کرده که به دایره نجفی معروف است.

 

آثار ابوالحسن نجفی

ترجمه

شازده کوچولو، سنت اگزوپری
شیطان و خدا، ژان پل سارتر
گوشه نشینان آلتونا، ژان پل سارتر
ضدخاطرات، آندره مالرو
خانواده تیبو، روژه مارتن دوگار
بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه
بچه های کوچک قرن، کریستیان روشفور
شنبه و یکشنبه در کنار دریا، روبر مرل
کالیگولا، آلبر کامو
ادبیات چیست؟ ژان پل سارتر
استاد تاران، آرتور آدامف
همان طور که بوده ایم، آرتور آدامف
پرندگان می روند در پرو می میرند، رومن گاری
ژان پل سارتر، هنری پی یر
درباره نمایش، ژان پل سارتر
نژاد و تاریخ، کلود لوی استروس
نویسندگان معاصر فرانسه
وعده گاه شیر بلفور، ژیل پرو
عیش و نیستی، تیری مونیه
گم گشته، ژیل پرو
تالیف

مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی
وظیفه ادبیات
ادبیات تطبیقی و قلمرو آن
عروض قدیم در برابر عروض جدید
غلط ننویسیم
فرهنگ فارسی عامیانه
کتاب امروز: چند گفتار در زمینه تالیف و ترجمه و نشر (همکاری)
زبان شناسی، مجموعه مقالات (همکاری)

منابع

مرکز گسترش زبان و ادبیات فارسی
کتابخانه ملی ایران
مجله بخارا، گفتگو با ابوالحسن نجفی: وظیفه ویراستار برقراری تفاهم است.
فارس نیوز، نشست زبان فارسی، سترون یا زایا؟، ۲/۵/۸۷
روزنامه آفتاب، ابوالحسن نجفی، ۱۴ شهریور ۱۳۸۴
– سخنرانی ابوالحسن نجفی در سمینار نگارش فارسی ۱۸-۱۵ آبان از طرف نشر دانشگاهی.

– شفاف نیوز، تقدیر از مردنستوه ادبیات و ترجمه ابوالحسن نجفی

– جدیدآنلاین، گزارش نکوداشت ابوالحسن نجفی، ۱۰ آبان ۱۳۹۰

 

http://viraiesh.ir/new/Topics/105، امکانات زبان فارسی

http://www.viraiesh.ir/new/topics/item/105-emkanat-zaban-farsi-najafi

http://paliez.ir