گشودگیهای دیروز و فروبستگیهای امروز
«کلاهکدارها درمورد عجایب دنیای اربابان خود کنجکاوی نمیکنند. … اربابها میتوانستند انسانها را خیلی آسان بخوابانند و حتی آنها را بدون کلاهک وادارند تا از دستورها ولو برای مدت کوتاهی اطاعت کنند؛ ولی مسئله حل نشده این بود که جطورآدمها را درحالتی قراردهند که بتوانند از قدرتشان استفاده کنند …. و ابتدا خود ارباب ها برسر انسانها کلاهک گذاشتند و بعد این کار را برعهده کسانی که قبلا کلاهک داشتند، نهادند و این جریان ادامه یافت و گسترش پیداکرد.» (از سهگانه شهر طلا و سرب/جان کریستوفر).
نوشتههای مرتبط
جهان درخلال قرنهایِ دریادماندهِ بشر در چنددوران، دگرگونیهای انقلابی و تحولات بنیادی را با سرعتی نمایی پشت سرنهادهاست و هرچه به اکنون و آینده میرسیم این دگرگونیها ونقاط/برهههای عطف، آهنگ پرشتاب و عجیبتری مییابند. سال ۲۰۲۲ یکی از سالهایی بودکه تلاقی و همگرایی چند ابرفناوری باهم، خبر از دنیایی نو دادند. به حدی که سردمداران این فنون نه در محتوا که حتی درفرم و نامگذاری شرکت و هویت هم ابایی از اطلاق جهان ماوراییِ متاورس به تخیلات خود نداشتند. آیا متاورس نه در نام بلکه در عمل، آغاز یک تحول پارادیمی در تکنولوژی و مهمتردر حیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما خواهدبود؟
هرچند پرداختن به فورماسیونی که هنوز محقق نشده خطر ارزیابی شتابزده وابطال را درپیدارد، اما غفلت و درانتظار صاعقه و طوفانماندن فقط به بلاهت چشم بستن وکمینخوردن میافزاید. قبل از پرداختن به انگاره نوپیدا و جدیدالاعلام متاورس، شاید مرور موجز تحولات علمی و پارادایمهای معرفتی-فناورانه موثر بر بشر تاکنون لازم باشد. مراحل رشد تکنولوژیک را از ظهور بشر خردورز و ابزارساز (هموساپینس/هموفابر) تا امروز در چند پارادایم انتخابی میتوان صورتبندی کرد. مسلم است که همیشه چند پارادایم (صورتبندی ِدانایی، کلانپرسشها و پاسخها وروایتهایِ خطدهنده همه تحولات فکری یکزمانه) در یک دوران باهم درحال زیستند. اما تاثیر مرکزی و نهایی از آنِ پارادایم غالب و هژمونیک است. آنچه از تاریخ بشر داریم حاکی از اغاز دورانی با غلبه نظام دانایی«گفتارمحور یا شفاهی» است. اکثر آثار کهن و مهم جهان ادبی و فلسفی اصولا در جو، حالوهوا و تحت نیرو و حاکمیت نظام شفاهی بر جوامع و انسان بازماندهاند. مثلا آثار هومر یونان تا نقالیهای گوسانها وحکایات عصر پارتی و مننهی به دوران ساسانی ایران عمدتا در فضایی شفاهی روح خرد، حکمت و زندگی زمانه را برای ما بیادگار نهادهاند.
پارادایم «نوشتارمحور» با ابداع خط و نگارش متولد میشود و استنساخ و رونویسی و تفسیر و تشریح کتاب ودر راس آنها کتب مقدس(عهدین تا قرآن) تحولی بنیادین را در نظامدانایی و اجتماعی و فرهنگی جوامع پدید میآورد. با تکنولوژی نگاشت و مکتوبسازی، بشر توانست تاریخ و سرگذشت گذشتههایش را بنگارد و محفوظ و مضبوط کند. با خط و نگارش و کتاب جریان رشد بشر در مسیر نوشتاری یا مکتوب هدایت شد و زندگی و زیستِ مانا وپربارش مدیون زایش و خوگرفتن به این پارادایم شد. دیگر بیسواد، حاشیهنشین عصر منسوخ شفاهی تلقی میشد که باید باسوادی جسم کلمات او را به دنیای نوشتاری، متجسم و منتقل کند. اوج رشد جنبش نوشتاری پس از انقلاب چاپ، در هنگام ظهور غولهای دیجیتال نسل اول اینترنت بود که برای ما داستان تبدیل تمام محتواهای دنیای پیشین به فایلهای الکترونیک و بر تارنمایی جهانی را درپی داشت. بشر درصدد حفظ خزانه و زرادخانه کتب خطی و آثار مکتوب در گنجینه بانکهای اطلاعات دیجیتالی برامد که همیشه و برای همه نسلها در هرکجا، دردسترس باشند.
اما ظاهرا تکنولوژی دیجیتال خود آبستن فرزند و زمانه دیگری در فناوری بود. نسل اول اینترنت (شبکه جهانی=دسترسی هرکس، هر زمان، هرکجا) موسوم به وب۱ تا نهایت خود به وب۳ میرسید. در وب۱، اینترنتِ ساده و پروتکلهای نقلوانتقال فایل را بروی سایتها شاهد بودیم(اینترنتِ ایستا، تقریبا غیرتعاملی و فردی با تقدم ِ «دسترسی وتبادل جهانی» بر«تعامل چندگانه همگانی»)، اما وب۲ با ایجاد خردهابزارهای چت، ایمیل، وبلاگ، صدا، تصویر و… خالق شبکههای اجتماعی در بستر اینترنت شد تا خود را بعنوان اینترنت اجتماعی ودوبعدی تعریف کند. اما اینک این زیرساخت جهانی و نوین، خود را اینترنت سهبعدی و با سودای خلق جهانینو، معرفی کردهاست: دنیایی با امکان تعامل سه بعدی در قامت آواتارهای انساننما و درفضایی مجازی/واقعیت افزوده اما در مشابهت حداکثر با فضای واقعی. بعلاوه پیوند زدن وهمراهکردن شعارهایی چون دموکراسی و همگانیسازی، خودگردانی ( self-governing)، تمرکززدایی اطلاعات، شخصیسازی اینترنت و رهایی آن از تسلط دولتها و… به متاورس آنرا برای مشتاقان هزارهجدید، جذاب و پرطمطراق می نمایاند. اگر در وب۲ و نسل پیشین اینترنت، کاربران در شبکهها و اپلیکیشن های مختلف مجازی امکان بحث و فحص و زیست مجازی را با تبادل متن، صدا، فیلم و.. داشتند اما خودشان تقریبا غایب بودند و درنهایت اثرشان در قالب نوشته، صدا و تصویر فرصت حضورمییافت، اینک امکان ظهور در تنوارهای سهبعدی و زیست و گشت و گذار چندبعدی، مقصد نسلسوم اینترنت است (ایجاد جهاندوی موازی و مستقل در وب۳) . بعلاوه افزودن چند آرمان و هدف نو، بانیان این اینترنت را بر آن داشته تا نام شرکت، فناوری و هویت و برند خود را به متاورس برگردانند. متاورس قرار است تکنولوژی محوریِ هوش مصنوعی را با ابزار واقعیتافزوده ترکیب و با واردکردن بلاکچین در زیربنایش، جهانی جدید خلقکند. هوش مصنوعی امکان تصویرسازی سهبعدی و پویا (هر زمان، هر مکان، هر پوینده) از هر چیز جهان واقعی و تبدیل آن به واقعیتافزوده (augmented reality) را خواهد داد. اما بکارگیری فناوری بلاکچین در اینجا چه مناسبتی دارد؟
مبنای این فناوری، تبدیل متن به رمز یا مجموعه اعداد و حرفها یعنی نویسه یا script است. بعبارتی این فناوری در بخش مالی برای تبدیل و رمزگذاری تراکنشهای پولی در مراحل انتقال پدید آمد تا دستبرد سارقان به تونل تبادلات مالی را دور و ناممکن کند. نهایت و فرجام این «فناوریِ رمزگذاری و رمزگشایی» منجربه خلق و گسترش رمزارزها یا پولهای مجازی و شکلگیری «اقتصاد مالی رمزینهای» شد. با توجه به اینکه در این شیوه مالی، دارایی فرد (اعم از پول، اثر هنری، نرمافزار، امتیازبازی یا ساخت و تولید و محتوایمجازی و….)در یک کیفپول مجازی (wallet) تعریف و یک توکن شخصی (توسطمراکز، شرکتها یا صرافیهای رمزگذار) دریافت میکند، درنظراست تعاملات پراکنده و ناایمنِ فرد صاحب توکن با نهادها و جهان بیرون قطع و صرفا با این توکن و کیفپول یکتا و حاوی اطلاعات و رمزینههای او صورتگیرند و این کیف محل تعریف و تماس(edge/interface) هویتها و کاربران با سایرین شود.
بدین ترتیب و براساس نگاه تکنولوژیستها، کلیه رمز و یوزها حذف و فرد و کلیه اموراتش در متاورس با کیفپول شخصی وتوکنهای تعویضناپذیر یا همانNFT ها =non-fungible token تعریف خواهدشد. توکنهای غیرقابلتعویض، همان شناسنامه جدید ما در این جهان ماورایی خواهدبود. این تنها رمز ما و تنها مسیر ما برای ورور به متاورس درنظر گرفته شدهاست. بکارگیری بلاکچین (نبدیل تراکنشها به مجموعه زنجیرهای از رمز یا اسکریپتهایی که خود به رمزی دیگر تبدیل میشوند تا نتوان از خروجی انها به ورودی رسید- برای جلوگیری از دستبرد و هک اطلاعات) و تعیین اعتبار هر تراکنش با تاییدNFTهای هر کاربر به صورت غیرمتمرکز یک دلیل مصرف بالای برق در استخراج رمز ارز وجستجو و تایید اصالت تراکنشها یاNFT های هر کیفپول است. چون زمانی تراکنش یا یک خرید نهایی میشود که تایید اکثریت آن گروه مبادله کننده رمزارزها را بدست آورد (البته برای این کار مشوقی چون پاداش یا کارمزد را هم تعیین کردهاند). این فناوری رمزگذار و آغشته به پول، این پندار را دامن زده که با این شیوه میتوان همانند اقتصاد رمزینهای، دست نهادها و دولتها را از تمرکز روی تراکنش ها و تعاملات انسان واطلاعاتش حذفکرد (با تشکیل گروههای همنفع، همعلاقه و جماعات مجازی و درتعامل و همکنش قراردادن انها بکمکNFT هایشان و دور از چشم و نظارت برادر بزرگ و همانند یک آگورای دموکراتیک) . لذا در متاورس نیز جهانی فاقد مرکز، شخصی و آرمانی وآگنده از دموکراسی و بدون سلطه فراهم کرد.
بدین ترتیب متاورسِ سهپایهای با سه بنیان «هوش مصنوعی، واقعیتافزوده و بلاک چین»میخواهد پارادایم سوم نظامدانایی و زیست اجتماعی قرن جدید را تعریف کند. در این پارادایم نه گفتار و نه نوشتار بلکه تصویرسهبعدی دال مرکزی است ودر پسِ صحنه scriptبهجای writing صحنهگردان وسلول بنیادی است.. ظاهرا و بنا بر طرحهای مالکان متا، جهان مجازی متاورس، جهان دوم و موازی جهان واقعی بشریت خواهد شد و کلیه اپ ها و کسب وکارها وفعالیت های وب۲ به این فضا مهاجرت خواهند کرد (یا بعبارتی عملا با هژمونیک و فراگیرشدن محبور به این کار خواهند شد) و با یک اکانت کلیه رمزها حذف میشوند. حتی امکان حدف عینکهای سهبعدی که برای حضور سهبعدی لازم است نیز میسر خواهد شد و عملا و ساکت و آرام و عادی، موجبات کوچ اکثریت مردم از جهان روزمره وشاید وب۲ به متاورس را شاهد خواهیم بود.
این جذابیت ۳بعدی که به منزله ایجاد پارادایم جدید در خلق و ایجاد جهان است-چون بشرکمتر موفق به سهبعدیسازی و احضار (ارواح!) جهان برای همه به همان حالت چند بعدی شده- با شعار امنیت فردی و تمرکززدایی، بمثابه وعده و بهشت آرمانی بشر تاکنون بودهاست (به زعم برخی با فناوری بلاکچین امکان تمرکززدایی و حذف سرورهای مرکزی و برادر بزرگ میسر و عملا سرور تراکنش های هرفرد، کامپیوتر خودش خواهد شد) . آیا اینها همان چیزی خواهند بود که بشر عمری بدنبالش بوده و ایدهآلیسم را برایش طرح افکنده و ایا این وعدهها واقعی و حقیقی خواهندشد.
درحال حاضر و علیرغم جذابیت و فریبندگی این فناوری و این دنیا خاصه برای نسل کمتجربهجوان ،بعید است قدرت های مالی و سیاسی بسان انچه تاکنون بر بشر رفته، در فکر مردم و دموکراسی همگانی باشند. ویژگی قدرت، تمرکز (ولو در ابتدا با شعار واگذاری و پخشینگی/عدمتمرکز باشد) و با منطق حذف (طرد و جذب) بسوی تکثر وتکاثر است.و دودیگر اینکه این فناوریها بدون شرکتها و غولهای های تک پیادهسازی و رشد نخواهندیافت. پس هرجا سرمایه هست، سود هم هست و هرجا گمان پول انبوه میرود، سیاهی و نفاق و تباهی هم هست. لذا به وعدههای مالکان و خالقان متاورس نمیتوان امید خالصانه و واقعی چندانی داشت. خاصه که تجربه فیسبوک و کمبریج انالتیکا در تحلیل دادههای شخصی کاربران و فروش به کمپینهای سیاسی مانند ترامپ هنوز فراموش نشدهاست. و چرا فکر نکنیم درسال ۲۰۲۲یک دلیل تغییر نام فیسبوک توسط زاکربرگ به متاورس علاوه بر آینده جذاب و پرپول این فناوری، پاک کردن لکه ننگ کهن همین آبروریزی باشد تا آیندگان با رفتن در جهان مجازی متا، کمتر آن را بیاد اورند!.
نکته دیگر، تعریف جهان موازی و هولوگرافیک است. جهانی به ابعاد همین جهان و برتر از بسترهای کنونی. جهانی که پذیرای جمعیت میلیاردی و اصولا همزاد هرکس خواهدبود (همزاد فردی بجای شهروند اجتماعی!) . آواتارِ کاربران، همزاد انها در متاورس است. این بازار تضمین شده، قارون هایی خواهد ساخت و وسوسه فرعونی را تقویت خواهدکرد. کماکان کلید اینترنت۳ هم در دست زاکربرگها خواهدبود و آواتارها احتمالا با توهم توکن شخصی و دموکراسی کالایی شده و غرق در خرید و بازی و تفریح سه بعدی مشغول زندگی شی شده خویش خواهند بود.
یک ویژگی دیگرهر تکنولوژی و در اینجا وبهای۱ تا ۳ ویژگی دوسویه جذب/ طرد یا فراگیری/نابرابری، شمول/استثناست. متا بنابر هستیشناسی تکنولوژی و آنگونه کههایدگر بدان بصیرت یافته بود، افق گشاست و همزمان حجابافکن. به ما امکانات و گشایش های نو میدهد اما برخی عرصهها و امور را بصورت عادی و ظاهرا ناخواسته به حاشیه یا اقلیت و کمینگی میبرد. مثلا در وب ۲ با ورود اکثر تعاملات بدان، جهانی خلق میشود که مجزا از جهان کاغذی و نوشتاری قبلی است، کاربران عادت می کنند در این جهاننو به تولید و پراکنش محتوا با شاخصهها و استانداردها و عادتوارههای این فضا بپردازند، در نتیجه، محتواهای قبلی و خاصه نوشتارهای عمیق و عملی و دانشورانه که به سعی و فسفر و خون جگر عالمان واقعی (نه اسنوبها و سلبریتیها) درقالب کتاب و مقاله وخطابه و سخنرانی تولید میشدند در اقلیت و حاشیه قرار می گیرند و اهل کارجدی نیز با روی آوردن به این فضا (به جبر وناچاری) غرق یا مقهور پاپیولاریتی و گاه سطحیت و خردکعملی آن میشوند، تا جایی که گاه پیوند گذشته و حال یا دنیای قدیم و جدید ودر اینجا جهان واقعی و متا، سست و به حداقل میرسد. تفاوت دو پارادایم، امکان جستجو و تعامل مناسب انها باهم را کند میکند (آیا اینک در وب۱یعنی اینترنت، براحتی می توانیم به محتواهای تقریبا خوب و عالمانه وب ۲ یعنی فضای مجازی و شبکه هایاجتماعی دست یابیم؟ بسیار کم، مگر انکه مولفان و تولیدکنندگانشان، آنهارا در قالب کتاب و نوشته یعنی خردهابزار پارادیم قبل بازتولید و آمادهسازی مجدد و با فرمت وب ۲ بازنشر کردهباشند).
اما دغدغه متا یا جهانماورا همواره با انسان بودهاست. چه در متافیزیک و فلسفه (عالم ایدهها و فلسفه اصالتذهن و ایدهآلیسم)، چه در ادبیات و نقش موتور محرکه خیال در ساخت وخلق رمان و فیلم و شعر(دنیای متا را گاه تحقق فناورانه رمان و فیلمهایی چون ماتریکس ها، آواتار، ارباب حلقهها و…. می دانند و خود متاورس برگرفته از رمان Snow Crash است)، چه در دین و الهیات( جهان آخرت، رستاخیز، هزارهگرایی و ظهور موعودها و سوشیانتها و قیامت جسم و روح) چه در روانشناسی(تحقق عملی خوابها و رویاها وگردهمآیی ناخوداگاهِ نیمههوشیار و خوداگاهِ هوشیار). اما ثنویت و بعبارتی درستتر همگرایی و همراهی و همدلی وساختبندی های مختلف ذهن و عین، خیال و واقع و درون و برون و ورا و اینجا همواره با انسان بودهاست و جسم و گوشت و خون، حیات و شاکله ضروری جانوری و تنانه روح های نوع بشر را صورت واقع داده و خواهدداد. پس عالم واقع توسط عالم مثالِ متاورس قابل حذف شدن نخواهدبود (به حاشیه رفتن موقت یا دایم ، شاید).
یک ویزگی مهم دیگر اینترنت نسل۳ ابعاد پنهان اما مهم اقتصادی آن است که انطباق زیادی با همان منطق سرمایه داری متاخر دوران پسامدرن دارد. زیرساخت بلاکچینی متا و تبادلات رمزینهای، ماهیتا و به لحاط کاربرد اقتصادی است و مهمتر از آن فضای سه بعدی متا عملا نوعی «حراج وبازارمکاره و مالسازی در فضای مجازی» است . چرا که فضای دو بعدی اجازه معرفی و عرضه کامل ودقیق محصولات و فروش و جلب مشتری را به اندازه دنیای حقیقی و دیدن و لمس کردن نمی دهد. اما این دنیا فروشگاها و مالهایی با تمام قابلیت رویت و تست سه بعدی را عرضه؛ و عملا در خدمت فروش و سود و سرمایه مالی (فروش) قرارخواهدداد. بعبارتی تمامی امتیازات آموزشی،رفاهی و خدماتی ادعا شده در این فضا، به نحوی در حاشیه وجادهصافکن موضوع اصلی یعنی فروش وتجارت خواهدبود (پاساژها، والمارتهای مجازی سه بعدی و..). حتی قراراست بازیهای دیجیتال(gamesیکی از حوزههای مهم این دنیا) وتحریک کاربران به تبدیل امتیازات ودستاوردهای تفریحی و گیفتهای خود درهربازی به دارایی دیجیتال و دارایNFT عملا درخدمت کالایی و پولیکردن این دنیاست. دنیایی که آرمان و رویای جذاب سرمایهداری است. ویژگی دیگر این دنیا استفاده از توهم، حیرت یا گمگشتگی برای سود بیشتر است(درنظرآوریم که آیا خود رمزارزها هم یک پول توهمی نیستند؟). این گمگشتی آنگونه که جان هرمن (۲۰۲۱) در نیویورک تایمز می گوید خود مبتنی برسرمایهگذاری روی حقه قدیمی ترس وسواسی(Fear Of Missing Out=FOMO)در اقتصادرمزینهای وحتی فضای مجازی است. بزعم او در کنار ابعاد تکنولوزیک، این هراس، اینترنت نسل۳ را هدایت و متاثر خواهدکرد. FOMO نوعی هراس بابت ازدسترفتن فرصت یا شانس رویت یا اقدام روی اطلاعات و دادهها و در این دنیا روی همه چیزهای نو و تازه عرضه شوندهاست. .فرصتهایی که ایدئولوژی و دنیای نئولیبرال آنها را با موفقیت وزرنگی فردی همبسته می کند و از دست دادنشان (فرصت کسب سود زیاد یا رهاکردن بازار ناپایدار در دنیای رمزارزها) مساوی شکست تلقی و به خورد کاربران داده و القا میشود. از اینرو برخی چون کزا مکدونالد(۲۰۲۲) که خود ۱۶سال از زندگیش را در این فضا و بازیهای مجازی سرکرده و سردبیربخش بازیهای ویدئویی گاردین است با رویت هجوم برای خرید NFT های تولید شده توسط کامپیوتر، ایمانش به انسانیت را زایل شده می داند و لذا این اتوپیای مجازی را بیشتر «بختک تکنوکراتیک سرمایهداری متاخر» a late-capitalist technocratic nightmare برمیشمرد.
آیا وعده حذف مراجع مقتدر، برادر بزرگ و دولتها و نهادها در متا عملی خواهدبود؟ برخی (Nabben,2021) سخن از تلاشهای موازی و در تقابل با شرکت های بزرگ خصوصی میرانند و معتقدند شرکتهای کوچک (با طرح موسوم به دولت یا جامعهکریپتویی و با نام KONG Land crypto state) با کمک هکرهای آنارشیست و دستاندرکار ساخت سختافزار(هدست، عینک و کامپیوتر ودرکل میکروچیپها که گرهگاه اصلی وصل فضای مجازی و واقعی خواهندبود) وافرادیکه خود را با سیاست متنباز و متاورس عمومی در سازمانهای خودگردان نامتمرکز(یا DAOها =Decentralized Autonomous Organizations ) در قالب اتحادیهای سامان می دهند، برای نامتمرکز و عمومیکردن این فضا تلاش می کنند. آنها امیدشان به ابداعات این گروه رقیب و خلق نرمافزارها و NFTهای درپیوند با تراشههای شخصی شده ودیجیتالیکردن داراییهای دنیای واقعی با استفاده از تراشههای امن و بی نیاز/غیروابسته به غیر و ابرشرکتهای خصوصی است.انها هدفشان را شکلدادن متاورس باز و همگانی (درمقابل امثال فیس بوک) تعریف کردهاند. اما بعید است قدرت های متمرکز عملا حذف شوند (درظاهر شاید). چراکه دولتها ثمره عصرمدرن وسرمایهداری و نماینده طبقات جدید به شمار میروند و در تعریف ملیت وروابط بینالملل و بینالدول وشهروندی و امنیت اهمیت اساسی دارند (لاکمن۱۴۰۰:۲۸۸). بعبارتی گشودگیهای اندک یا مختصر دیروز درسایه تکنولوزیهای آینده درمخاطره تبدیل به فروبستگیهای بزرگ وفراگیر هستند. بعلاوه شرکت های کوچک دموکرات و طالب سیاست متنباز نیز با قدرت یافتن و به میان آمدن بو و طعم و سیمای پول دردرازمدت بعیدنیست به سوی انحصار و تمرکز میلکنند. اما باید از خطر ناپیدا و ظاهرفریب جایگزینی انها با شرکتهای فراملی و هایتک و غولهای فناوری نیز بترسیم که مانند فیسبوک با شعار دموکراسی چون به خلوت میروند کار دیگر خواهندکرد و چهبسا جای دولت را خواهند گرفت و نقاب برابری و دسترسی عمومی وامنیت و… وسیله ای برای سود و سراب سلطه جدید آنها خواهدبود. باید به هوش بود که در عصر متا سلطه و قدرت، ممکن است چهره خشن و دل آزار دیروز را از تن به در و جامه خدمت، مشتریمداری، برابری همه و رفاه و… رانیز برتنکند. به هر روی تامل در خود وازه متا و یونیورس (ته و سرنامهای متاورس meta+universe) نیز نکتهای بر غلبه اندیشه سوداگری بر همگانیت و دموکراسی درکنه آنست . متا در تقابل با یونی (فرا دربرابر یونیتی/ وحدت همگانی) به نحوی با خوی برتریجویانه وفراروی موید ساختن جهانی موازی و فرا و ماورا توسط سوداگران و بنفع ایشان است تا تحقق دغدغه کانتی وحدت بشر و شمول برخی اصول اخلاقی همگانی و یگانه واحد و مفید برای سعادت و بهروزی کل انسانها وجامعه جهانی (دراینجا بنی آدم یک گوهر ندارند و ابرگوهرها (متا) در جهانی دیگر باید صید و سودآور شوند!).
جهان جدید متاورس را باید به لحاظ هستیشناسی، تحقق یا امتداد دو مفهوم ریاضیشدن و عصر تصویرجهان هم دانست (تبدیل تصاویر دوبعدی به سهبعدی و واقعیت افزوده و تعاملات و ارتباطات بر مسیر و مجرای NFT یا اسکریپتها و رمزهای ریاضیشده در نظریه ریسمان، بلاک چین و شبکههای خرد). نوعی گمگشتگی و در حیرتافتادن و خوکردن به آشوب و آنارشی تراکنشها و شخصیسازی و اجتماعیتکاذب و تخیلی. گویا مصرف انرژی ماینرهای کنونی و آسیب آنها به محیط زیست (مصرف انرژی و افزایش گازهای گلخانهای و پسماندهای سمی و…) برای ورود به جهانماتریسی متا و توکنهای ارزی و کشف اصالت و ارزش و خرید تراکنش ها و معاملات، نمونه ای ازآثار دوسویه این تکنولوژی انسانی را بازمینمایاند. جهان ماوراییای که برخلاف بهشت موعود پیامبران، کالایِ تکنولوژیستهای عصر نو وشاید بهشت شدادی هستند با لایهها و جامه شادی و شور خرید و گردش و بازی و کار برای کوچ و مهاجرتِ بیشترین مشتریانی که دیگر با مفاهیم پارادایم کهن سودا و آرمانی را میسر و عملی نمی بینند. اما به هر روی کاربران از سوئیچ و واگشت مداوم بین جهان واقع و متا، بسان سرشت هر فناوری، جز دامگهحادثه، از شیر و شکر و پسته آن هند و چین و ختن نیز طَرف و تُرفههایی برخواهند بست. بستگی دارد که آیا طوطی و هدهد و ققنوس پرّان و سیمرغانه رهاییجو و روبه قله قاف باشیم یا کفتار و کلاغهای خوکرده به پسماندهها و واماندهها و غرق محیط و مرداب و مردارها!؟
منابع
کریستوفر،جان،۱۳۹۵ شهر طلا و سرب ،ترجمه ع نوریان ،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
لاکمن،ریچارد ۱۴۰۰ قدرت دولتها،ترجمه وحید موسوی داور ،نشر شیرازه
Herrman, John 2021” Are You Missing Out on the Metaverse?”NewYorktimes Nov. 2, 2021, accessed https://www.nytimes.com/2021/11/02/style/meta-facebook.html
MacDonald, Keza,2022,” I’ve seen the metaverse – and I don’t want it, the Guardian
,Tue 25 Jan 2022 ,accessed https://www.theguardian.com/games/2022/jan/25/ive-seen-the-metaverse-and-i-dont-want-it
Nabben, Kelsie ,۲۰۲۱, Building the Metaverse: ‘Crypto States’ and Corporates Compete, Down to the Hardware (November 30, 2021). Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=3981345 or http://dx.doi.org/10.2139/ssrn.3981345