انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ما زبان خویشتنیم

کریگ سادربرگ برگردان محسن حافظیان

این کتاب بنا دارد که گرایش به حفظ و گسترش زبان بومی مردمان کاسکا ساکن در سرزمین یوکُن در غرب کانادا را تحلیل کند. هدف نویسنده این است که نشان دهد چگونه این گرایش سربرآورده است؛ افت بکارگیری زبانهای محلی در برابر استفادۀ روزافزون از زبان انگلیسی در سرتاسر این سرزمین به چشم می­خورده است.(ص. ۱۳).

ما زبان خویشتنیم[۱]

این کتاب بنا دارد که گرایش به حفظ و گسترش زبان بومی مردمان کاسکا[۲] ساکن در سرزمین یوکُن[۳] در غرب کانادا را تحلیل کند. هدف نویسنده این است که نشان دهد چگونه این گرایش سربرآورده است؛ افت بکارگیری زبانهای محلی در برابر استفادۀ روزافزون از زبان انگلیسی در سرتاسر این سرزمین به چشم می­خورده است.(ص. ۱۳).

در فصل یکم، باربرا میک، نویسندۀ کتاب، تاریخ گروه قومی واتسون لیک کاسکا[۴] را، از حذف زبانهای محلی توسط استعمارگران تا گرایش به بازآوردن این زبانها به صحنۀ زندگی اجتماعی، معرفی می­کند. در فصل دوم، وی به تشریح چهارچوب نظری «گسستِ اجتماعی – زبانی»[۵] و به داوی که زبانهای در خطر نابودی در برابر خود دارند می­پردازد. در فصل سوم، نویسنده بر تاثیر دوجانبۀ زبان کاسکا بر کودکان و دیگرانی که این زبان را می­آموزند نگاهی دارد و در فصل چهارم، وی به توضیح روشهایی که به دست «متخصصین» بومی (پژوهشگران، زبانشناسان و آموزگاران) برای «بازساختن» [ دوباره] این زبانها به کار گرفته شده­اند، اشاره کرده است. منظور از «بازساختن»، جایگزین کردن [عناصری از] گویشهای برجا مانده و گاه انگلیسی برای کامل کردن ساختمان زبانی بوده است. در فصل پنجم، نویسنده از نقش زبانهای بومی کانادا در دولت و دیگر امور ملی می­پردازد. در فصل پایانی، میک پیوندی را میان موضوع گسست زبانی دیگر دلمشغولیهای نظری و کاربردی در حوزۀ زبان بازمی شناساند.

در این اثر، نویسنده ازعلتهای بسیاری که زبان کاسکا را به حاشیه رانده است نام می­برد. حکمرانان کانادایی مستقر در این منطقه به میراث فرهنگی آسیب رسانده­اند؛ تغییر اجباری لباسهای محلی، آرایش سر، آیینهای دینی و زبان به گونۀ مطلوب مربیان و قانون­گذاران از آن جمله­اند. مستقر شدن انبوه غیربومیان در این سرزمین یکی دیگر از علتهای در اقلیت قرار گرفتن این زبان به شمار می­رود. ورود غیر بومیان مستقیما وابسته به سازوکار اقتصادی بوده­اند؛ مسایلی چون بازرگانی پوست حیوانات، جستجوی طلا و کشیدن جاده به سوی آلاسکا. (ص. ۱۶). میک از ایدئولوژیی سخن می­گوید که تک زبانی را در دستور کار دارد، این ایدئولوژی در تضاد با گرایش پدر و مادران قرار می­گیرد که اصرار می­ورزند زبان بومی زبان نخست فرزندانشان باشد و نه زبان انگلیسی. شمار گویشگران زبان کاسکا در خور توجه است. میان ۳۰ تا ۵۰ درصد ساکنین منطقۀ واستون لیک، این زبان زبان نخستین گفتگو است و حداکثر ۱۵ درصد این مردمان از زبان انگلیسی، چونان زبان میانجی، در زندگی روزمره استفاده می­کنند.

میک از روند رو به رشد حضور این زبان به کمک رادیو و تلویزیون و متون نوشته شده گفتگو می­کند، هر چند که تاثیر زبانهای دیگر از طریق همین ابزار بر زبان کاسکا مسکوت می­گذارد. پرسشهای دیگری را در همین مورد می­توان طرح کرد: آیا واقعا برنامه­ای برای تقویت این زبان وجود دارد؟ آیا ساکنین این مناطق به پی­آمدهای این گونه برنامه­ها آگاهند؟ سمت و سو و زمانبندی این برنامه­ها کدامند؟

[۱] Barbra A. Meek, (2010), We are our language: An ethnography of language revitalization in a Northern Athabaskan community, Tucson, University of Arizona Press.

[۲] Kaska

[۳] Yukon

[۴] Watson Lake Kaska

[۵] sociolinguistc disjuncture