وین در ابتدای قرن بیستم
ماکس آدلر(Max Adler) ، حقوقدان، سیاستمدار و فیلسوف اجتماعی و نیز نظریه پرداز بزرگ مارکسیسم اتریش در سال ۱۸۷۳ در وین متولد شد. او به طور دقیق تر، یک “فیلسوف اجتماعی” بود. او در سال ۱۸۹۶ دکترای خود را در رشته حقوق دریافت کرد و به وکالت نائل شد. اما به زودی به فلسفه و جامعه شناسی پرداخت. سپس وارد حزب سوسیال دموکرات اتریش شد. در سال ۱۹۰۳ به همراه کارل رنر (Karl Renner) و رودلف هیلفردینگ (Rudolf Hilferding)، یک مکتب کارگری بنیان نهاد.
نوشتههای مرتبط
در سال ۱۹۱۹ او به متخصص علوم تربیتی تبدیل شد. به این ترتیب که ماکس وینتر (Max Winter) شهردار وین توانست در ساختمان مرکزی قصر شون برون (Schönbrunn)، فضاسازی های دوستدار کودکان را در اختیار بگیرد. در این پرورشگاه که در آن، جوانان دوره تخصص علوم تربیتی را پشت سر می گذاشتند، ماکس آدلر توانست به همراه همکارانش از جمله ویلهلم یروزالم (Wilhelm Jerusalem)، آلفرد آدلر، ماریانه پولاک (Marianne Pollak)، یوزف لویت پولد اشترن (, Josef Luitpold Stern) و اوتو فلیکس کانیتز (Otto Felix Kanitz) برنامه اصلاحات تربیتی را به اجرا درآورد. در سال ۱۹۲۰ در دانشگاه وین به درجه استادی نایل شد و در همان دانشگاه به عنوان استاد جامعه شناسی و فلسفه اجتماعی به کار پرداخت. بین سال های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۱ نماینده سوسیال دموکرات در پارلمان ایالتی اتریش جنوبی بود. آدلر در ایجاد فرهنگ دانشگاهی مردمی، فعال بود و بین سال های ۱۹۰۴ و ۱۹۲۵ به همراه رودلف هیلفردینگ به انتشار مطالعات مارکس پرداخت.
نخستین کار بزرگ نظریه پردازانه ماکس آدلر مطالعه ای بر روی ماکس اشتیرنر (Max Stirner) بود که به بررسی تناسبات میان سوسیالیسم و فردگرایی می پرداخت. عنوان این مطالعه در راستای برنامه تلاش های نظری بعدی آدلر قرار داشت. هرچند او با این مطالعه بارها از سوی نظریه پردازان حزبی مارکسیست مورد اعتراض قرار گرفت و از این رو این اثر را منتشر نکرد، اما تفکرات اشتیرن در سراسر عمر در پس زمینه ذهنی او حضور داشت. زندگینامه نویس آدلر، آلفرد پفابیگان (Alfred Pfabigan) پس از مشاهده آثار منتشرنشده او از “ارتباط روحی آدلر با اشتیرنر به دلیل پیوستگی زیاد آنان” متعجب شده بود.
از آنجا که آدلر می خواست در رده تلاشگران سوسیال دموکرات موثر واقع شود، بعدها از اشتیرنر – با آنکه او را “از نظر روان شناختی، فردی وسواسی” و در مورد مارکس بی اندازه لازم می دانست- تنها با احتیاط فراوان نام می برد و از آن پس از جهان بینی مادیگرایی تاریخی، فاصله گرفت. طرح آدلر که با مارکسیسم ارتدوکس فاصله داشت، کاهش یافت از جمله دیالکتیک نوعی اصول سبکی صرف علوم اجتماعی که هیچ دیالکتیک واقعی مربوط به هستی تاریخی با آن همخوانی نداشت. به همین اندازه، آدلر – به همراه دیگر نظریه پردازانی از جمله کارل کاوتسکی (Karl Kautsky) و کارل لیب کنشت (Karl Liebknecht)- ارتباط میان سوسیالیسم علمی و مادیگرایی را رد می کرد: او از این تفکر دفاع می کرد که مارکسیسم “در واقع، ایدئالیسم اجتماعی” است. مادیگرایی تاریخی در نظر آدلر در اساس به ایدئالیسم فردی تبدیل شده بود. از این رو علاقمندی او به گونه ای منطقی، به خصوص بر شالوده ای انتقادی بر معرفت جامعه شناسی معطوف می شد که در آن انگیزه های طرح های مارکس، به عنوان نوعی پیوستگی با کمال گرایی کانتی پذیرفته شده بود. از نظر آدلر، “آگاهی فردی، پیش از همه اجتماعی شده است”، تا آنجا که هر تشخیص منطقی، ارتباط لازم با یک جوهر سازگار با کثرت را در بر دارد.
برخلاف هانس کلزن (Hans Kelsen) و هرمان هلر (Hermann Heller)، مقالات آدلر به ایجاد نوعی آموزش دولتی مارکسیستی انجامید. آدلر با نقد مفهوم ظاهری دموکراسی، میان دموکراسی دولتی به عنوان سازمان فرمانروایی بر طبقه متوسط و دموکراسی اجتماعی که در آن با وجود تضادهای طبقاتی، همزمان سرکوب باید از میان برود و به جای آن نوعی “اصلاحات مدیریتی مستحکم” در جامعه وارد شود، تفاوت قائل شد. تشکیل یک جامعه سوسیالیستی در نظر آدلر که به طرح مارکس پایبند بود، به صورت از میان بردن سازوکار دولتی باقی ماند. آدلر سیاستمدار با هیچ یک از مکاتب سیاسی به اصطلاح طرفداراجتماع یا “اصلاح طلبی” اجتماعی اکثریتی مراوده پیدا نکرد.
آثار آدلر:
• Immanuel Kant zum Gedächtnis. Gedenkrede zum 100. Geburtstag . Wien 1904
• Kausalität und Teleologie im Streite um die Wissenschaft. In: Marx-Studien. Bd. 1, Wien 1904, S. 195-433
• Marx als Denker. Berlin 1908 (2. umgearb. Aufl. Wien 1921)
• Der Sozialismus und die Intellektuellen. Wien 1910 (1919, 1920 und 1923)
• Der soziologische sinn der Lehre von Karl Marx. Leipzig 1914
• Wegweiser. Studien zur Geistesgeschichte des Sozialismus. Stuttgart: Dietz 1914 (Onlinefassung)
• Demokratie und Rätesystem. Wien 1919
• Engels als Denker. Berlin 1920 (1925)
• Die Staatsauffassung des Marxismus. Ein Beitrag zur Unterscheidung von soziologischer und juristischer Methode. Wien 1922
• Das Soziologische in Kants Erkenntniskritik. Wien 1924
• Kant und der Marxismus. Berlin 1925
• Politische und soziale Demokratie. Berlin 1926
• Lehrbuch der materialistischen Geschichtsauffassung, 2 Bde. Berlin 1930/32
• Das Rätsel der Gesellschaft. Zur erkenntnis-kritischen Grundlegung der Sozialwissenschaft. Wien 1936
منبع: ویکی پدیای آلمانی