انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ماه فروردین: ماه قنات شویی

فروردین برگرفته از fravaši است که در اوستا به ارواح درگذشتگان نیکوکارو پارسا اطلاق می شود. اینان روح پارسایان را پس از مرگ راهنمایی می کنند. لومل (Lommel) ریشه ی این واژه را از *fra-vrti می داند که به معنی «تصمیم درست» است. در منابع زرتشتی فروشی ها به مینوی بد تعلق ندارند و بار دینی به خود گرفته اند. اما بیلی (Baily) آن را از *par-var می داند به معنی «نیروی دفاعی» و همین جنبه ی جنگنده ای آنها را نشان می دهد و با واژه ی «گرد (gord)» هم ریشه است. جالب اینجاست که ریشه ی هند و ایرانی var (*par-var) به معنی «گزینش» یک اصطلاح تخصصی برای گزینش تصمیم یک جنگجوست که سرسپرده ی سرور خود است و بعدها در دین زرتشتی چون بسیاری دیگر از مفاهیم تحول معنایی یافته است. یشت سیزدهم در اوستا در ستایش فروشی هاست. آنان یاران اهورا مزدا در آفرینش جهانند و هنگام جنگ به یاران اهورامزدا و باورمندان پیروزی می بخشند. در بند ۴۹-۵۱ همین یشت گفته می شود که فروشی های دلاور خوب مقدس را می ستاییم که از خان خود برای همسپته مئیذیه به پرواز در می آیند و ده روز با هم در آنجا می چرخند تا بدانند چه کسی آنها را می ستاید، چه کسی شادمان می شود و برایشان با دستان بخشنده، با قربانی، شیر و غذا می آورد. چه کسی نامشان را می خواند و از میان مردم کدام روح خوانده می شود و به او آن قربانی بخشیده می شود. با این کار برای او غذای جاودان همواره آماده باشد. با این مختصر می توان تصور کرد که مراسمی که در این گاهنبار برگزار می شده است، آیینی بسیار کهن را نمایش می دهد و کم کم با جشن سال نو ادغام شده است. در زند اوستا گفته می شود که در پنج روز آخر سال تا پنج روز در ماه فروردین (بر روی هم ۱۰ روز) اورمزد دوزخ را خالی می کند و ارواح رها می شوند، این که آنها به کجا بازگردند در دست خویشان آنهاست. در این پنج روز ادعیه ی خاصی خوانده می شود (Benfey, 1836:152). بازمانده ی چنین باوری را در مراسم پایان سال حتی در چهارشنبه سوری می توان دید و من در نوشته ای درباره ی مراسم چهارشنبه سوری نمایش آیینی بازگشت مردگان بر زمین را در عمل قاشق زنی و پوشیده بودن صورتشان نشان دادم (رجوع کنید به www.anthropology.ir/node/1130 ). به طور خلاصه می توان ادعا کرد که اگرچه شواهد بسیاری از نیاپرستی در فرهنگ ایرانی باقی نمانده است ولی تاثیر چنین باوری را در بسیاری از اعمال و رفتارهای مربوط به خویشاوندان نسبت به مردگان می توان دید.

نام فروشی ها در گاهشماری فارسی باستان نیست و برابرِ این ماه که تنها یک بار در کتیبۀ بیستون آمده است، صورت a-du-u-k-[n-i]--h-y در حالت اضافی است؛ دو حرف داخل چنگک بر اساس تحریر ایلامی ha-du-kلn-na-i و دیگر نمونه های بدست آمده از گل نوشته ها بازسازی شده است. درسدن (Dresden,1977: 52) آنرا از ستاک -i- > ādukani ) قس صورت haxāmaniahyā) می داند و سیمز ویلیامز (۱۹۷۸, ۹۸) در این نام التقاطی از ādukani در حالت اضافی از اسم *ādukani- و *ādukanahya حالت اضافی از اسم مختوم به kana- می داند. هینتس (Hinz,1973:65) نیز این نام را مختوم به-i میداند و بر اساس نمونه های ایلامی واکۀ آغازین را Ā- بازسازی می کند. در هر حال مشکل اینجاست که اگر این اسم –i- یا -i- ستاک باشد، ما در کتیبه حالت اضافی از صرف –a- داریم. اشمیت (همانجا،۴۱) به قیاس دو نام-ماه دیگر، یعنی ماه هفتم و نهم این اسم را مختوم به –ya- می داند که در صورت مخفف به صورت –i- می آید و این دشواری را اینگونه حل می کند. یوستی(۱۸۹۷, ۲۴۵) این نام را «[ماه] پاکسازی قناتها» ترجمه می کند. بخش نخست نام را به قیاس واژۀ aδu- اوستایی در ترکیب apm aδauuō (یشت ۸/۲۹) «کانال، چاه آب»، aδu- و بخش دوم آنرا از ریشۀ *kan- «کندن، حفر کردن» دانسته و معنای فوق را پیشنهاد کرده است. امریک (Emmerick, 1966: 1-2) با استناد به ترکیب اوستایی āδū.fraδana- «بذر خوب» (آذو در آذوقه مانده است) آنرا از āδū و ریشۀ kan به معنی «ریختن، پاشیدن» می گیرد و در مجموع معنی ماه را «[ماه] بذر افشانی» می پندارد. او بخش نخست را در واژۀ سغدی ’’δwk «غله و محصول» قابل شناسایی می داند و بخش دوم را در واژۀ سغدی pr’kn و پارتی pr’gn «پراکندن» نشان می دهد (همانجا، ص.۴). در زبان های ایرانی ریشۀ kan با پیشوندهای ava- و parā- شاهد دارد، اشمیت مانند نمونه ای که در فعل avākan در سطر ۸۶ ستون نخست کتیبۀ بیستون آمده است و دربارۀ گذر سپاهیان داریوش از دجله با انداختن مشکهای بادکرده بر رود است، پذیرفتن این نظر را دشوار تصور می کند و همان معنی یوستی را می پذیرد (Schmitt, S.43).
به نظر می رسد که سیستم قنات در فرهنگ ایرانی اهمیت بسیار داشته است، و قرار دادن ماهی برای رسیدگی به آن چندان شگفت انگیز نیست. معمولا در تاریخ اقوام کهن یکی از عوامل سقوط یک تمدن را توجه نکردن به سیستم آبیاری، آب رسانی و تقسیم بندی آن می پندارند. پس شاید نام ماه فارسی باستان بازمانده ی چنین تصوری در حفظ و نگاه داری قنات بوده است.

آخرین گاهنبار سال که در پنجه ی اخر سال قرار دارد.