انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ماه خرداد، ماه سیرچینی!

در تاریخ ایران بیش از هر چیز شاهد کاربرد گاه شماری های گوناگون بوده ایم، که برخی از آنان در اثر برخورد با فرهنگ های مختلف در مناطق گوناگون جغرافیایی شکل یافته اند. نمونه ای از این گاه شماری، همان است که در کتیبه بیستون آمده است. با بررسی این گاه شماری در کتیبه های داریوش اول، متوجه می شویم که گویا کوشش بر آن بوده، گاه شماری فارسی باستان را جانشین گاه شماری شمسی- قمری بسیار پیچیده بابلی کنند. قدر مسلم گاه شماری فارسی باستان آفریده هخامنشیان نیست و پیش از آشنایی ایرانیان با گاه شماری بابلی نیز وجود داشته است. این گاه شماری ممکن است پس از مهاجرت اقوام آریایی به غرب ایران و بر اثر آشنایی با بابلی ها و آشوری ها اتخاذ شده باشد. حال اگر بپذیریم که این اقوام با خود گاه شماریی به همراه نیاورده باشند و آنرا اتخاذ کرده باشند، کاربرد این گاه شماری در بین مادها و هخامنشیان تا موقع اتخاذ سال و ماه شماری مصری در اواخر دوران داریوش اول رواج داشته است، (گرچه گل نوشته های اردشیر اول ۴۶۰ ق.م. نشان می دهند که این گاهشماری هنوز تا زمان او در برخی از موارد به کار می رفته است) و اثر آن به طوری نمایان در گاه شماری اوستایی جدید باقی است. درواقع، گاه شماری اوستایی جدید که در ممالک شاهنشاهی هخامنشیان برقرار شد ترکیبی میان دو گاه شماری مختلف، یعنی گاه شماری قدیم ایرانی و گاه شماری زرتشتی (تحت تاثیر مصر) بوده است. به تدریج با نفوذ آیین زرتشتی، گاه شماری زرتشتی به جای این گاه شماری به کار رفت.

ماه سوم، ماه جشن سیر (برابر با خرداد ماه امروزی)

ماه سوم در فارسی باستان به صورت Θāigr(a)ci- آمده است و البته از روی حرف نویسی آن به گونه θ-a-i-g-r-c-i- می توان برای g-r-c تصور صورت های /-garc-/-gc-/-grac-/-garac-/ را داشت. و همین نیز باعث نگارش گو نه های مختلف در ایلامی است ( اشمیت، همانجا ص. ۳۷) در نتیجه صورت معمول آن در فارسی باستان Θāigraci- است و بنا بر برخی دیگر شواهد صورت *Θāigci- بدست می آید. همگی آنرا با واژه فارسی میانه و فارسی نو sīr از ایرانی باستان *sigra- دانسته اند (کنت ۱۹۵۳, ۱۶a صورت θāigar-را برای واژۀ «سیر» قرار داده است) همچنین میان g و r هیچ واکه ایی قرار ندارد و از اینروست که در تحریرهای ایلامی صورت های مختلف ik-ri/ra و یا ak-ri از آن منتج شده است. یوستی (همانجا، ۲۴۳) بخش نخست آنرا *θigra- > فارسی «سیر» و بخش دوم را از ریشۀ cay> ci- «چیدن» دانسته و نام این ماه را «[ماه] سیرچینی» معنی می کند و به نقل از بیرونی به جشن «سیر سور» که روز چهاردهم ماه دی (در زمانی دیگر) برگزار می شده، اشاره کرده است. بیرونی (آثارالباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت ، ص ۲۹۶) در وصف این روز آورده است: «روز چهاردهم روز گوش، جشنی است که آنرا «سیر سور» می نامند در این روز ایرانیان سیر و شراب می خورند و سبزی ها را با گوشت هایی که استعاذه از شیطان بر آن خوانده اند، می پزند و دلیل این جشن این بود که مردم می خواستند که از اندوهی که پس از کشته شدن جمشید بر آنان رسیده بود، و سوگند خورده بودند که به هیچ چربیی دست نزنند، خویش را برهانند. و این رسم در میان آنان برجای ماند، با آن غذا از بیماری هایی که از ارواح بد ناشی می شود، خود را شفا می بخشند.». در هر حال در هر دو مورد به اهمیت استفاده سیر در این مراسم اشاره می شود که گرچه تاریخ برگزاری این رسم بنا بر بیرونی نه در این ماه که در ماه دی است، باز نشانگر اهمیت کاربردی این گیاه در رفع مضرات و دیوان است و خود می تواند نشان از اهمیت آیینی آن باشد. برهان قاطع سیر سور را جشنی می داند که فارسیان در روز چهاردهم از هر ماه شمسی، برگزار می کنند و در این روز گوشت و سیر خورند و گوین که خوردن آن ایمن بودن از مس (دیوانگی) جن است.

آیلرز این نام را مختوم به پسوند مونث -čī می داند که شاهدی برای چنین پسوندی وجود ندارد. و وست (۱۹۶۶, ۱۴۹-۱۵۵) نظر یوستی را مبنی بر اینکه بخش دوم آن از ci- «چیدن» باشد، رد می کند و با در نظر گرفتن شواهد بسیار در سنسکریت نشان می دهد که در زبانهای هند وایرانی واژه مختوم به واکه کوتاه با یک –t- گسترش می یابد و از این رو بایستی پس از واکه i- در واژۀ ci- همخوان t اضافه شود و ما باید صورت θāigarit را می داشتیم که در اصل بایستی اسمی –i- ستاک که خود از ya- برگرفته شده است، بوده باشد که از این جهت به نام ماه هفتم یعنی bāgyādi- شبیه است. اشمیت همین نظر را می پذیرد با این تفاوت که به گمان او این نام نخست بر روی پسوند –ka- ساخته شده و پس از آن با پایانه –i- ترکیب شده. او دلیل خاصی برای این کار در نظر می گیرد که همان نامگذاری جشن ها است، یعنی جشنِ«با سیر مرتبط» (همانجا، ص. ۳۸-۳۹). ووست (همانجا) واژۀ θ(a)ig(a)r < *(a)ig(a)r را تیزی وتندی مزه یا بو در گیاهان معنی می کند و توضیح می دهد که بوته سیر نیز تنها به دلیل همین تندی ماده درون خود بدین نام موسوم است و در کل این ماه را «[ماه] جشن سیر» در ارتباط با همان ویژگی تند و تیزی این خانواده گیاهی می داند. رزمجو (۱۳۸۲، ۲۵-۲۶) با استناد به چند گل نوشته تازه پیدا شده ایلامی(۱)، در این اسم نام ایزدی را بازمی شناسد که در شمار ایزدان ناشناخته بوده است. دلیل ایشان در اثبات چنین نظری، چندان قوی به نظر نمی رسد و شاید بتوان صحبت پیش کشی در متن گل نوشته را اینگونه توضیح داد که این ماه برابر با ماه خرداد hauruuatāt در گاه شماری زرتشتی است. hauruuatāt به معنی «کامل» در اوستا همراه با امرداد amǝrǝtatāt «بیمرگی» می آید و نارتن (۱۹۸۲, p.134-135) در تحقیق خود درباره امشاسپندان نشان داده است که این دو در اصل دو نوع پیشکشی برای آیین های قربانی بوده اند که حتی در گاهان هنگام قربانی برای اهورامزدا در نظر گرفته شده اند. برای مثال در یسنای ۳۴/۱۱ در خطاب به اهورامزدا آمده است: «وبرای تو، چون غذا هستند این دو خرداد و امرداد». که نشان می دهد، سراینده گاهان از این دو ماده مشخصی را برای پیشکشی قربانی استنباط می کرده است. بر همین اساس می توان احتمالاً چنین استنباط کرد، خرداد کم کم در متون زرتشتی امشاسپند موکل بر این ماه شمرده می شده است. ضمناً با یک نوع گیاه مورد استفاده در قربانی مربوط بوده است که نوع آن هنوز نامشخص است؛ ولی در گاه شماری فارسی باستان«سیر»، احتمالا با انواع آن، هم برای جشن و بزرگداشت ایزد گیاهی در این ماه به کار می رفته است و هم خود به دلیل ارزش آیینی خود (قس. خرداد) در آیین ها ارزش ویژه ای داشته است. اهمیت این گیاه از آنجا بیشتر روشن می شود که به کاربرد آن در مراسم زرتشتی، به صورت «سیر و سداب» در بسیاری از آیینهای بزرگداشت، و بر سر سفره «هفت سین» و «سیر سور» توجه شود. از همین رو می توان تصور کرد در دورانهای بسیار قدیم مصرف آیینی آن بسیار بوده است و احتمالاً جزء گیاهان مقدس در ایران به شمار می رفته است. در تحقیقات اساطیر ایرانی چندان به کمتر به عناصر آیینی جشن ها توجه شده است. اما این عناصر و جنبه های تقدس یافته آنان که معمولاً با روح مقدسی (روح موکلی) پیوند دارند، در گاه شماری ها و جشن ها نقش بزرگی ایفاء می کنند. فرضاً بیرونی (آثارالباقیه، ص. ۳۲۷) به باوری در مازندران اشاره می کند که بنا بر آن در آن دیار، «سیر» باعث باران زایی می شود. همه این اشارات به اهمیت گیاه «سیر» در باورهای کهن اشاره دارند و شاید نشان روشنی از این ویژگی را بتوان در نامِ ماه گاه شماری هخامنشی نشان داد. گویا در این ماه نقش «سیر» و جشن مربوط به آن، می تواند بازمانده چنین تصوراتی باشد. امروزه در ایران هنوز در این ماه، به برداشت محصول سیر می پردازند. به نقل از گردیزی (زین الاخبار، به کوشش عبالحی حبیبی، ص۲۴۵) آمده است که در روز سیر سور:«مغان طعامها سازند و بخورند و چنین گویند که آن طعامها مضرت دیوان را دفع کند».
جالب اینجاست که چنین باوری را در اعتقادات فرهنگ عامه در اروپا نیز می توان دید. دراکولا که نماد دیو خونخوار و نابودگر است، تنها از سیر گریزان است و در بسیاری از جای ها برای دور نگه داشتن او بوته های سیر بر پنجره ها آویزان می کردند.

۱- متاسفانه ایشان نه متن گل نوشته را و نه ترجمه کامل آنرا ارئه کرده اند و متن دقیق آن بر نگارنده روشن نیست. نیز ر. ک. پا نوشت شماره ۱۰.

منابع:
– بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ، ترجمۀ اکبر دانا سرشت، تهران۱۳۶۳.

– رزمجو، شاهرخ، «خدایان ناشناخته در تقویم هخامنشی»، نامۀ ایران باستان، سال سوم، شمارۀ اول، بهار و تابستان ۱۳۸۲.
– گردیزی، ابوسعید عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۷.

-Eilers,W., 1953. Der alle Name des persichen Neujahrfestes, Main und Wiesbaden.

Narten, J., 1982, Die Ameša Spentas im Avesta, Wiesbaden.

– Schmitt, R.,2003, Meno-logium Bagistano-Perspolitanum, Wien.

– Wuest, W., 1966, Altpersiche Studien: Sprache und kulturgeschichtliche Beitaege zum Glossar der Achaemeniden-Inschriften, Muenchen.

(لازم به ذکر است این نوشته بخشی از مقالۀ مفصلی است که به بررسی گاهشماری هخامنشی با رویکرد اسطوره شناسی آیینی و ارتباط با گاهنبارها می پردازد)